سيدمصطفي تقوي در تاريخنگاري مشروطه، افزون بر آشفتگي، نكات مبهم و ناروشن بسياري نيز وجود دارد و برخي از وقايع به درستي تبيين نشده و به بسترها و مقدمات آنها اشارة لازم نميشود. واقعة عزل ناصرالملك از رئيسالوزرايي در ذيقعدة 1325/ آذر 1286، گرفتار همين سرنوشت شده است. مهدي ملكزاده ضمن شرح وقايع ميدان توپخانه، بدون هيچ توضيحي تنها مينويسد: «در همان روز (روز واقعه ميدان توپخانه) ناصرالملك رئيسالوزراء از طرف محمدعلي شاه دستگير و زنداني شد، وزراء از كار بركنار شدند.» كسروي نيز ضمن اشاره به بحران روابط ميان شاه و مشروطهخواهان مينويسد: «حال بدين سان پيش ميرفت، تا روز شنبه بيست و دوم آذر ماه (8 ذيقعده) كابينة ناصرالملك كه آشوب را نزديك ديده از آن دوري ميخواست، از كار كناره گرفت و چگونگي را به شاه آگاهي داد.» ايشان در جاي ديگري مينويسد كه در روز نخست واقعه ميدان توپخانه شاه اعضاي هيئت دولت را احضار كرد، «ناصرالملك به بهانة ناخوشي از رفتن باز ميايستاد، ولي سرانجام ناگزير گرديد و رفت. محمدعلي ميرزا به او دشنامها داده دستور چوب زدن داد. سپس گفت او را در اطاق حاجبالدوله باز دارند.» يحيي دولتآبادي مينويسد: «چون شاه از رئيسالوزرايي ناصرالملك دلتنگ است و با وجود او اجراي مقاصد خود را مشكل ميداند اين است كه نهايت اصرار را به برهم زدن كابينه و خلع ناصرالملك دارد. ناصرالملك به ملاحظة مليون با اينكه بي نهايت ترسناك است از استعفا دادن هم ميترسد. با وجود اين يك روز پيش از واقعه، زباني استعفا داده به دربار نميرود. وزراي ديگر هم از رفتن به حضور شاه خودداري ميكنند. روز شنبه بعدازظهر شاه آنها را احضار ميكند مردد هستند بروند يا نروند بالاخره طرف عصر مصمم ميشوند بروند، سببش اين است كه ميشنوند حكم شده اگر نيايند جبراً آنها را ببرند؛ ناچار ناصرالملك و مشيرالدوله و مؤتمنالملك با هم به دربار ميروند.... مقابل اطاق حاجبالدوله كه ميرسند به ناصرالملك ميگويند شما در اين اطاق بنشينيد ناصرالملك ميگويد مرا شاه احضار فرمودهاند. ميگويند بلي ولي حالا حكم اين است كه شما در اين اطاق بمانيد.» بدين ترتيب، ناصرالملك بازداشت شد ولي پس از چند ساعت با مداخله و حمايت سفارت انگليس آزاد و راهي اروپا شد. در تاريخنگاري مشروطه، افزون بر آشفتگي، نكات مبهم و ناروشن بسياري نيز وجود دارد و برخي از وقايع به درستي تبيين نشده و به بسترها و مقدمات آنها اشارة لازم نميشود. واقعة عزل ناصرالملك از رئيسالوزرايي در ذيقعدة 1325/ آذر 1286، گرفتار همين سرنوشت شده است. مهدي ملكزاده ضمن شرح وقايع ميدان توپخانه، بدون هيچ توضيحي تنها مينويسد: «در همان روز (روز واقعه ميدان توپخانه) ناصرالملك رئيسالوزراء از طرف محمدعلي شاه دستگير و زنداني شد، وزراء از كار بركنار شدند.» كسروي نيز ضمن اشاره به بحران روابط ميان شاه و مشروطهخواهان مينويسد: «حال بدين سان پيش ميرفت، تا روز شنبه بيست و دوم آذر ماه (8 ذيقعده) كابينة ناصرالملك كه آشوب را نزديك ديده از آن دوري ميخواست، از كار كناره گرفت و چگونگي را به شاه آگاهي داد.» ايشان در جاي ديگري مينويسد كه در روز نخست واقعه ميدان توپخانه شاه اعضاي هيئت دولت را احضار كرد، «ناصرالملك به بهانة ناخوشي از رفتن باز ميايستاد، ولي سرانجام ناگزير گرديد و رفت. محمدعلي ميرزا به او دشنامها داده دستور چوب زدن داد. سپس گفت او را در اطاق حاجبالدوله باز دارند.» يحيي دولتآبادي مينويسد: «چون شاه از رئيسالوزرايي ناصرالملك دلتنگ است و با وجود او اجراي مقاصد خود را مشكل ميداند اين است كه نهايت اصرار را به برهم زدن كابينه و خلع ناصرالملك دارد. ناصرالملك به ملاحظة مليون با اينكه بي نهايت ترسناك است از استعفا دادن هم ميترسد. با وجود اين يك روز پيش از واقعه، زباني استعفا داده به دربار نميرود. وزراي ديگر هم از رفتن به حضور شاه خودداري ميكنند. روز شنبه بعدازظهر شاه آنها را احضار ميكند مردد هستند بروند يا نروند بالاخره طرف عصر مصمم ميشوند بروند، سببش اين است كه ميشنوند حكم شده اگر نيايند جبراً آنها را ببرند؛ ناچار ناصرالملك و مشيرالدوله و مؤتمنالملك با هم به دربار ميروند.... مقابل اطاق حاجبالدوله كه ميرسند به ناصرالملك ميگويند شما در اين اطاق بنشينيد ناصرالملك ميگويد مرا شاه احضار فرمودهاند. ميگويند بلي ولي حالا حكم اين است كه شما در اين اطاق بمانيد.» بدين ترتيب، ناصرالملك بازداشت شد ولي پس از چند ساعت با مداخله و حمايت سفارت انگليس آزاد و راهي اروپا شد.