ع‍م‍ل‍ی‍ات‌ ب‍ران‍دازی‌ در س‍ک‍وت‌ چ‍گ‍ون‍ه‌ ش‍ک‍ل‌ م‍ی‌گ‍ی‍رد؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ع‍م‍ل‍ی‍ات‌ ب‍ران‍دازی‌ در س‍ک‍وت‌ چ‍گ‍ون‍ه‌ ش‍ک‍ل‌ م‍ی‌گ‍ی‍رد؟ - نسخه متنی

عباس علی‌ عظمیی‌ شوشتری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

براندازى در سكوت

عباسعلى عظميى شوشترى

براندازى در سكوتامـروزه در برخورد با انقلاب ها و نظام هايى كه در برابر قدرت هـاى بـزرگ ايـسـتـاده انـد، روش هاى مختلفى مورد استفاده قرار مى گـيـرد، امـا در مـواردى كـه حـكـومـت يـا انـقـلابـى بـه دليـل دارا بـودن ايـدئولوژى مـشـخـص ، قـوى و ريـشه اى مردمى و داراى ثـبـات و اسـتـحـكام فوق العاده باشد و نظام سياسى آن نيز به گونه اى باشد كه امكان كودتا و يا استفاده از سايرروش هاى نـظـامـى و خشن عليه آن كاربرد چندانى ندارد، روشى كاملاً جديد و كـم سـابـقه اى را به كار مى برند كه اگر چه نمونه هاى آن در طـول تـاريـخ مـورد اسـتـفـاده قـرار گـرفـتـنـد، امـّا بـه دليل بهره گيرى از امكانات و ابزار نوين مى توان گفت كه نو و جديد است .

نـتـيـجـه اين روش ، استحاله انقلاب و نظام و تغيير هدف هاى آن مى بـاشـد. ايـن روش ، توانسته است قوى ترين انقلاب ها و نظام هاى مـبـتـنـى بر آن را كه حتى از ايدئولوژى قويى نيز بهره مند بوده انـد، بـا چـالش جـدّى روبـه رو كند. عبور به سلامت از اين مرحله ، نياز به رهبرى داهيانه و با تدبير و اتخاذ روش هاى بسيار حساب شده دارد كه انقلاب اسلامى به حول و قوه الهى از آن بهره مند است .

ايـن روش ، هـم از سـوى دشـمـن نيازمند صرف هزينه زياد، برنامه ريـزى و طـراحـى دقـيـق و حـوصـله و اسـتفاده از زمان را دارد و هم از طـرف رهبران حكومت انقلابى . نوك پيكان تهاجم دشمن در اين روش از ابـتـدا، پـايگاه اصلى حكومت ؛ يعنى مردم هستد. و عنوان اين روش براندازى در سكوت انتخاب شده است .

مفهوم براندازى در سكوت

بـرانـدازى در سـكـوت اصـطلاحى نيست كه در ترمينولوژيى ها يا دائرة المـعـارف هـاى سـيـاسـى بـراى آن مـفـهـوم خاصى بيان كرده بـاشـنـد، زيـرا روشـى نـويـن و پـيـچـيـده است كه منجر به چرخش تـدريـجـى جـامـعـه و ايـجـاد تـحـولات اسـاسـى و بـنـيادين (كه از مـشـخـصـات بـرانـدازى اسـت ) مـى گـردد. سـكـوت در ايـنـجـا در مـقـابـل كـودتـا اسـت . چـون در كـودتـا، كـودتـاگـران عـمـل خـود را بـه وسـيـله تـوپ و تانك ، هواپيما و... انجام مى دهند. ولى براندازى در سكوت چون به وسيله ابزارهايى غير از آن ها و بـه وسـيـله مطبوعات ، نفوذ در ارگان ها و نهادهاى كشور و... انجام مـى شـود، از آن تـعـبـيـر بـه سـكوت شده است . در اين روش ، ضد انـقـلابـيـون در يـك دوره نـسـبـتا طولانى ، انقلاب اصلى و اوليه ، ارزش هـا و اركـان آن را تـحـت عـنـاويـنـى هـمـچـون ، (اسـتـبـداد)، (انـحـصـارطـلبـى )، (ارتـجـاعـى )، (اقـتدارگرايى ) و (بى ليـاقـتـى ) و... و بـا بـمـباران شديد تبليغاتى ، تضعيف كرده و اذهـان مـردم را نسبت به آن مشوّش و بى اعتماد مى سازند. هر چه اين ارزش هـا و اركـان ، بـراى انقلاب اساسى تر باشند، بيشتر مورد تعرض ‍ و حملات تبليغاتى قرار مى گيرند.

در ايـن روش ، ضـد انـقـلاب براى تحكيم پايگاه خود، از شعارهاى كـلى ، مـبهم و تعريف نشده مثل (آزادى )، (اصلاح طلبى )، (نفى خشونت ) و امثالهم استفاده مى كند.

عوامل داخلى و خارجى براندازى در سكوت

بـرانـدازى در سـكـوت ، داراى عـلل و عـوامـل داخـلى و خـارجى گوناگونى است كه به چند مورد آن اشاره مى شود.

1 ـ افـراد بـا سـوابـق انـقـلابـى كـه حـضـور نـسـبـتـا فـعـّالى در مـراحـل مـخـتـلف انـقـلاب تـا پـيـروزى داشـتـه انـد، امـا بـه دليـل مـخـتـلف مـثـل ضـعـف شـخـصـيـت ، قـدرت طـلبـى ، حـسـادت ، سـرخـوردگـى ، عـدم تـوجه كافى رهبران اصلى انقلاب و غفلت از آنـان و يـا انـحـراف فـكـرى آنـان ، كه مورد استفاده دشمن قرار مى گيرند. اينان شخصيت هاى دوران انتقالى محسوب مى شوند.

2 ـ ستون پنجم :(1) اينان عوامل پنهانى دشمن هستند كه در صفوف خودى ها نفوذكرده و به تخريب و توطئه اقدام مى نمايند.

اينان به جنگ در پشت جبهه مشغول مى شوند.(2) امّا براى اين روش ، پايگاه هايى را براى حركت هاى تبليغاتى خود آماده كرده و در آن هـا فـعال مى شوند. مثل مراكز آموزشى ، مراكز فرهنگى ، مطبوعات و... تا در موقع لزوم از آن ها استفاده كنند.

يـكـى از اسـاسـى تـريـن ماءموريت هاى اين افراد، نزديك شدن به چهره هاى دسته اوّل و جذب آن ها مى باشد.

3 ـ پـشـتيبانى قدرت هاى خارجى : از آنجا كه براندازى در سكوت در طـول مـدت زمـان نسبتا طولانى انجام مى شود، طبيعى است نيازمند مـنـابـع مالى قوى ، برنامه ريزى دقيق و حساب شده است . و هدايت عمليات در اين مدت طولانى ، بايد بر عهده كسانى باشد كه دقت و شـنـاخـت عـمـيق از اوضاع سياسى و اجتماعى كشور داشته ، در مقاطع مـخـتلف ، مطالعه روى عكس ‍ العمل هاى احتمالى جامعه كرده باشند و نـقـاط آسـيـب پـذيـر و بـه قـول مـعـروف (پـاشـنـه آشـيـل ) جـامـعـه انـقلابى را نيز دقيقا شناسايى نموده تا بتوانند بـرانـدازى مـورد نـظـر خود را هدايت كنند. از اين رو، بايد از حمايت مـادى و مـعـنـوى يـك يـا چـنـد قدرت بزرگ (در پس پرده ) بهره مند شوند.

مراحل براندازى در سكوت

دو مـرحـله اسـاسـى مـى تـوان بـراى بـراندازى در سكوت در نظر گـرفـت كـه ضـد انـقـلابـيـون با عبور از اين دو مرحله ، موفق به ساقط كردن و يا به انحراف كشيدن انقلاب مى شوند.

1 ـ مرحله زمينه سازى : در اين مرحله ، جنگ تبليغاتى وسيع و دامنه دارى عـليـه چـهـره هـا و نـهـادهاى اصلى انقلاب آغاز مى كنند. در اين راستا، با استفاده از دروغ ، تهمت ، شايعه پراكنى ، بزرگ كردن مـشـكلات جزيى ، سرپوش گذاشتن و پنهان كردن خدمات بزرگ و عـمـده ، جـنجال بر سر برخى اشتباهات و عملكردها، زمينه را براى هـر گونه اقدام قانونى از سوى نهادهاى مورد تهاجم از بين برده و افكار عمومى را عليه چهره هاى شاخص ، بسيج و اعتماد مردم را از آنان سلب مى كنند.

بـا اسـتـفـاده از مـطـبـوعـات و وسـايـل ارتـبـاط جـمعى ، سخنرانى ، تـشكيل همايش ها و ميتينگ ها و با قلب حقايق ، به عنوان افشاگرى ، بـه انتقاد و دروغ پردازى هاى بى رحمانه اى دست مى زنند و چهره هـاى پـاك و شاخص كشور را گناه كار و ملوث (3) و چهره سياه خود را پـاك و مـنـزه نـشـان مـى دهـند و در مقابل هر گونه اقدام قانونى عـليـه خـود، داد و فرياد مظلوميت و نبودن آزادى سر داده و چنان القا مى كنند كه عملى قهرمانانه انجام داده اند.

در كـنـار ايـن اقـدامـات ، عـوامـل نـفـوذى و سـتون پنجمى كه در بدو پيروزى انقلاب ، ظاهرى كاملاً انقلابى به خود گرفته و آرام آرام بـه بـرخـى چـهـره هـاى سـاده لوح (عـوامـل دسـتـه اول ) نزديك شده ، و آنان را عليه حكومت انقلابى تحريك مى كنند و بـه ايـن تـرتـيـب ، از نفوذ معنوى آن ها در مردم نيز در دوره انتقالى بهره مى برند.

ايـنـان در تـبـليـغـات گـسـتـرده خـود از مـفـاهـيـم غـيـر قـابـل انـكـار و مـبـهـم و دوپـهـلو مـثـل آزادى ، اسـتقلال ، اصلاح طلبى و حتى اسلام واقعى در كشورهاى اسلامى ، اسـتـفـاده كـرده و خـود را مـدافـع سـرسـخـت آن هـا، اعـلام و طـرف مقابل را مستبد، انحصار طلب ، سانسورچى و سلطه جو و اقتدارگرا معرفى مى كنند و از اين طريق ، راه را براى استقرار ديكتاتورى و فـاشيسم همواره كرده و تبليغ مى كنند كه پيروزى آن ها، پيروزى مردم است .(4)

آنـان در بـدو كـار، شـعارهاى كاملاً موجه و پذيرفته شده اى مانند پـيـروى از اصـول اوليـه انـقـلاب ، لزوم مـبـارزه با امپرياليسم ، عدالت اجتماعى و لزوم مبارزه با انحصارطلبى ، توجه به جوانان و امـثـالهـم را سر مى دهند، اما با باز كردن فضا به نفع خود، به بـهـانه ضرورت ها، آرام آرام ، شعارها را در مسير اهداف اصلى خود سـوق مى دهند و كم كم نغمه تجديد نظرطلبى در آرمان هاى اوليه ، كـهـنـه شـدن اصـول انـقـلاب ، لزوم تـحـول را در بـرداشـت ها و تفسيرهاى تدابير وفرمايشات رهبران اوليـه انـقـلاب (بـه بـهانه لزوم توجه به زمان و مكان ). جدايى ديـن از حكومت و سپس دين از سياست و سرانجام لزوم ايجاد جامعه اى سـكـولار را سـر مـى دهـنـد و چـهـره هـا و كـسـانـى را كـه در مـقابل اين شعارها مقاومت مى كنند، مرتجع مى خوانند. در چنين حالتى افـكـار عـمـومـى نـيـز كـه قـبـلاً بـا تـهـاجـم فـرهـنـگـى و ترويج ابتذال از يك سو و انتشار اخبار كذب و دروغ از سوى ديگر، حيران ، سـرگـردان و بـى تـفـاوت شـده از هـر گـونـه عـكـس العمل باز مى ماند.

2 ـ مـرحله براندازى : پس از مرحله زمينه سازى ، هنگامى كه افكار عمومى در حيرت و سرگردانى قرار گرفته و نسبت به سرنوشت انـقلاب بى تفاوت شود براندازان ممكن است دست به يكى از اقدام هاى زير بزنند:

الف ـ اگر موفق به نفوذ در نيروهاى نظامى كشور شده باشند، از طـريـق آن هـا كـودتـايـى را عـليـه انقلاب برنامه ريزى و اجرا مى كـنـنـد. ايـن عـمـل را بـا شـعـار نـجـات كـشـور از نـابـسـامـانـى ، حـل مـعـضلات مردم (كه خود بوجود آورده اند) و رفع انحصارطلبى انجام مى دهند.

از آنـجـا كـه نـظـام انـقـلابـى ، پـايـگـاه مـردمـى خـود را در مـرحـله اول از دسـت داده ، بـر انـدازان بـا كمترين مانع و خون ريزى موفق خواهند شد.

ب ـ چـنـانـچـه امـكـان كـودتـا نـبـاشـد و يـا نـيـروهـاى نـظـامـى در مـقـابـل آن هـا قـرار گـرفـتـه بـاشند، ناچار از روش هاى به ظاهر قـانـونـى وارد شـده و بـراى فـريـب افـكـار عـمومى ، موضوع همه پرسى (رفراندوم ) را مطرح كنند.

دراين صورت ، اگر با مخالفت رو به رو شوند، فرياد مى زنند كـه مـسـؤ ولان بـا عـلم بـه اينكه پايگاه مردمى ندارند، از آنان مى ترسند.

آنان ، در اين مرحله ، همه مشكلات موجود كشور را به نوع نظام منتسب كرده ، خواستار نفى اصول نظام و نهادهاى اصلى انقلاب مى شوند.

ج ـ براندازان اگر احساس كنند كه همه پرسى (رفراندوم ) امكان پـذيـر نـيـسـت و يـا مـنـجـر بـه تـحـكـيـم بـيشتر نظام مى شود(به دليل حمايت مردم ) دست به فتح و قبضه كردن نهادهاى انقلابى مى زنـند. تا از طريق آن ها و با نام انقلاب به مقصود خود برسند. در ايـن صـورت ، پـروژه فتح و اشغال مرحله اى را در دستور كار خود قـرار مـى دهـنـد كـه تـا عـمـلاً نـهـادهـاى اصـلى انـقـلاب را مختل و نهادهايى را هم كه امكان نفوذ در آن ها وجود ندارد، در محاصره كـامـل قـرار داده بـه حـاشـيـه مى رانند تا در فرصت مناسب آن ها را كاملاً مضمحل كنند.

در ايـن روش ، ديـگـر نـيـازى بـه خـون ريزى و اقدام شديد نيست ، زيـرا اسـاس انـقـلاب كـامـلاً لرزان شـده و بـا اندك اشاره اى فرو خواهد ريخت .

ايـن روش بـا چـنـيـن هدفى ، در قالب يك برنامه اصلاحى و يا يك كـودتـا نـمـى گـنجد بلكه يك تحول اساسى و بنيادين است . به عـنـوان مـثـال اگـر مـاهـيـت اسـلامـى را از انـقـلاب اسلامى جدا كرده و سـكـولاريسم را جايگزين آن كنيم ، نمى توانيم بگوييم اصلاحات انجام داده ايم . اگر اسلاميت را از انقلاب جدا كنيم . ديگر انقلاب آن گـونـه كـه در سال 1357 رخ داد وجود خارجى نخواهد داشت ، چون قـدرت هـاى بـزرگ بـه كـمـك سـتـون پـنـجـم و عـوامـل خـود مـوفـق بـه فتح انقلاب شده و نيازى به دوران انتقالى ندارند.

column Fifth .

1999 - 1994 Copyright ,Britanecacd Encylopedia .

3ـ مانند اقداماتى كه در بدو انقلاب عليه شهيد بهشتى انجام دادند و امروزه نيز عليه هاشمى رفسنجانى .

4ـ على موسوى ، كودتا و ضد كودتا، دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1360، ص 166.

/ 1