حــريـم عفـاف
فـريده مصباحي نشريه : حضور صفحه : 236-244سالگشت هفدهشهريور سال 1357 فراميرسد، روزي از ايام اللّه كه بايد آن را زنده نگهداريم و به نسلهاي آينده تسليم كنيم.1 همؤ ايام متعلّق به خداست؛ ولي بعضي از آنها به دليل خصوصياتشان ـ بهطور مشخصـ يوم اللّه ميشوند تا چراغ راه آيندگان شوند؛ شايد به همين علت است كه خداوند به حضرت موسي ـ عليهالسلام ـ ميفرمايد: و ذكّرهم بايام اللّه. تذكّر به اين ايام انسان ساز است؛ زيرا ويژگيهايش آموزنده، و موجب بيداري خفتگان، در تاريخ است. فتح مكه توسط پيامبر ـ صلياللّه عليه و آله ـ يوماللّه است؛ زيرا آن روز، يوم قدرت نمايي خدا بود، يتيمي كه توان زندگي در وطن خويش را نداشت، بر صاحبان زر و زور سيطره يافت.2 روزهايي كه ملتها بر اثر حوادث آن روز متنبه و بيدار ميشوند نيز يوماللّه است و هفده شهريور از اين ايام است.آن روزها واژهها و الفاظ تغيير معنا داده بودند، طاغوت در لباس حق جلوه كرده و حق باطل شده بود. ايادي شيطان ماموريت داشتند تا اين كلام قرآن را كه ميفرمايد: فَازَلّهُما الشيطان عنها 3ـ پس شيطان آنان را لغزانيد ـ به خوبي انجام دهند. گسترش مراكز فساد و فحشا و ترويج آن به نام تجدد و تمدن، توحش را به ارمغان آورد و سرگرم شدن به مكايد پر زرق و برق شيطان، نشاط و شادابي را به افسردگي و اعتياد مبدل نمود. اشتغال فكري در به كارگيري شيوههاي ارضاي تمناها، فساد انديشهها، يعني خودباختگي و غربزدگي را دربرداشت. غربزده كسي است كه هويت خود را از دست داده و به تقليد كوركورانه پرداخته است. در چنين عصري نسلي زنده و بيدار به پاخاست. آنان به زيباييها و زيورهاي فريبندهلا گفتند تا نَفْسِ خويش را از بند تعينات و حجابها برهانند؛ زيرا اِنّ النّفس لامارة بالسّوء.4
از هستي خويش گذر بايد كرد
گرطالب ديدار رخ محبوبي
از منزل بيگانه سفر بايد كرد5
زين ديو لعين صرف نظر بايد كرد
از منزل بيگانه سفر بايد كرد5
از منزل بيگانه سفر بايد كرد5
من در هواي دوست گذشتم زجان خويش
دل از وطن بُريدم و، از خاندان خويش6
دل از وطن بُريدم و، از خاندان خويش6
دل از وطن بُريدم و، از خاندان خويش6
غير از در دوست در جهان كي يابي؟
او نور زمين و آسمانها باشد
قرآن گويد، چنان نشان كي يابي؟12
جز او به زمين و آسمان كي يابي؟
قرآن گويد، چنان نشان كي يابي؟12
قرآن گويد، چنان نشان كي يابي؟12
اصول خلق نيك آمد عدالت
به عفت شهوت خود كرده مستور
شره همچون خمود از وي شده دور18
پس از وي حكمت و عفت شجاعت
شره همچون خمود از وي شده دور18
شره همچون خمود از وي شده دور18
غضب گشت اندر او پيدا و شهوت
به فعل آمد صفتهاي ذميمه
بَتَر شد از دد و ديو و بهيمه26
و از ايشان خاست حرص و بخل و نخوت
بَتَر شد از دد و ديو و بهيمه26
بَتَر شد از دد و ديو و بهيمه26
افسوس كه عمر در بطالت بگذشت
فردا كه به صحنؤ مجازات روم
گويند كه هنگام ندامت بگذشت28
با بار گُنه بدون طاعت بگذشت
گويند كه هنگام ندامت بگذشت28
گويند كه هنگام ندامت بگذشت28
طيران مرغ ديدي تو ز پايبند شهوت
به در آي تا ببيني طيران آدميت31
به در آي تا ببيني طيران آدميت31
به در آي تا ببيني طيران آدميت31
ز شرع ار يك دقيقه ماند مهمل
شوي در هر دو كون از دين معطل37
شوي در هر دو كون از دين معطل37
شوي در هر دو كون از دين معطل37
گر كسي وصف او ز من پرسد
عاشقان كشتگان معشوقند
برنيايد ز كشتگان آواز41
بيدل از بينشان چه گويد باز
برنيايد ز كشتگان آواز41
برنيايد ز كشتگان آواز41
1. صحيفه امام، ج 16، ص 485. 2. همان، ج 9، ص 465. 3. بقره/ 36. 4. يوسف/ 53. 5. ديوان امام. 6. ديوان امام. 7. روم/ 30. 8. چهل حديث، چاپ موسسه، ص 180. 9. همان، ص 182 و 185. 10. همانجا. 11. ابراهيم/ 12. 12. ديوان امام. 13. تين/ 4 ـ 5. 14. شرح جنود عقل و جهل، ص 78. 15. همان، 83 ـ 84. 16. عصر/ 1 ـ 2. 17. شرح جنود عقل و جهل، ص 276 ـ 278. 18. گلشن راز. 19. شرح جنود عقل و جهل، ص 149. 20. همان، ص 281 ـ 282. 21. آل عمران/ 30. 22. چهل حديث، چاپ موسسه، ص 15. 23. علماليقين، ج 2، ص 101. 24. شرح جنود عقل و جهل، ص 282. 25. اعراف/ 179. 26. گلشنراز. 27. قيامت/ 20. 28. ديوان امام. 29. مصباحالشريعه، ص 536. 30. تفسيرالميزان، چاپ قديم، ج 21، ص 190 ـ 199. 31. سعدي. 32. تفسيرالميزان، چاپ جديد، ج 14، ص 5. 33. مريم/ 17. 35. حليةالاوليا، ج 2، ص 40. 34. مجموعه مقالات الزهرا، ج 2، ص 285 ـ 288. 36. ترجمه گزيده كافي، قسمت اول، ص 192. 37. گلشنراز. 38. بقره/ 286. 39. نهجالبلاغه، ص 94، خطبه متقين. 40. مجادله/ 22. 41. گلستان سعدي.