امام و امامت اندیشه ها (4) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام و امامت اندیشه ها (4) - نسخه متنی

مجتبی محدث

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امام و امامت انديشه ها (4)
زن (( باورها و پندارها ))

مجتبى محدث

پيش از مقدمه

جمعى از خوانندگان محترم به خاطر دارند سال پيش, در سالگرد رحلت حكيم فرزانه, حضرت امام خمينى(س) مقالاتى را با عنوان ((امام و امامت انديشه ها)) ارائه نموديم. ادامه اين بحث را در شكلى كه اولين قسمت آن را در اين شماره و به مناسبت گذشت سالى ديگر از پرواز ملكوتى آن راحل بزرگ, مى خوانيد, برادرمان آقاى محدث به عهده گرفت. تفصيل بيشتر را, خود در مقدمه آورداست. ضمن سپاسگزارى, توجه شما را به پى گيرى اين مقالات در چند قسمت جلب مى كنيم. گمان ما اين است كه اين مباحث در نـــگاه شما نيز كارى ابتكارى و صفحاتى سودمند خواهد بـــــــود.ان شإالله.

مقدمه

روح بزرگى كه اين روزها, سالگرد عروج غمبارش را به سوگ نشسته ايم, چشمه سار انديشه هاى تابناكى بود كه اينك ثمره عظيم به جاى مانده از حيات پر بركت اين مرد الهى است.

حركتهاى اجتماعى قبل از هر چيز معلول زمينه هاى فكرى, انديشه هاى آرمانى و اصلاح طلبانه رهبران اين حركتهاست. تفكر صاحب نهضت است كه باعث شروع حركت, دوام, پويايى, قدرت و به ثمر رسيدن آن مى شود. هر چه منبع و پايگاه اين تفكر و انديشه قويتر باشد, دوام حركت نيز طولانيتر خواهد بود. گاه سرچشمه انديشه آنچنان قوى و بى انتها است كه با فقدان صاحب انديشه نيز, همچنان, اصالت فكر, درخشش خود را بر زمان تحميل مى كند.

روح الهى امام خمينى (ره) چنين منبع فياضى بود كه در زمان حيات آن رادمرد و پس از آن, حضور بى چون و چراى تفكر ناب و انديشه سعادت ساز خود را كه متكى بر معارف بلند الهى و قرآنى بود آنگونه به اثبات رساند كه تا هميشه پويندگان راه صلاح و سداد, محتاج كسب معرفت از اين انديشه خواهند ماند.

مجله ((پيام زن )) افتخار دارد كه طرح و بررسى جنبه هاى گوناگون تفكر ناب و اصيل امام را جزء وظايف خود شمرده و علاوه بر حركت در مسير كلى و راهى كه امام عزيز(ره), ترسيم كرده اند, به مناسبتهاى گوناگون نيز اين تفكرات را عرضه كرده است. برخى خوانندگان گرامى به ياد دارند كه سال گذشته همزمان با ايام سالگرد رحلت امام خمينى(ره), سلسله مطالبى را با عنوان ((امام و امامت انديشه ها)) ارائه نموديم و طى آن به بررسى شيوه هاى تفكر امام در مسائلى نظير مشى مبارزه, دين و سياست, عصر غيبت و عرفان سازنده, پرداخته شد و در همانجا وعده داديم كه بررسى تفكرات امام در خصوص مسائل بانوان و مقايسه آن با بينشهاى ديگرى كه در اين خصوص وجود داشته و دارد, را در اين مجموعه به خوانندگان محترم عرضه خواهيم كرد. به يارى خداوند متعال, اينك و در سالگردى ديگر از رحلت آن حكيم فرزانه, زمان وفاى به اين عهد رسيده است. باشد كه براى هميشه از اين سرچشمه نور, بهره برداريم و مطمئن هستيم اين بحث نو براى خوانندگان گرامى جذاب و مفيد خواهد بود و آنان را با افقهاى بينش حضرت امام خمينى و ارزش والاى آن بيشتر آشنا خواهد كرد و به بخشى از آنچه آن حكيم فرزانه براى احياى ((زن)) به انجام رسانيد پى خواهند برد.

زن و فرهنگ اعتدال

اگر در تجزيه و تحليل مسائل و مشكلات جامعه زنان به اين سوال برخورد كنيم كه در تقسيم بندى موضوعات, موضوع ((زن)) چه جايگاهى را پيدا خواهد كرد, پاسخ چيست؟

آيا اين مسإله يك موضوع صرفا اجتماعى است؟ يعنى مشكل, تنها ضرورت و كيفيت حضور زن در صحنه هاى مختلف اجتماعى است كه در اين صورت مقابله با خانه نشينى زن, يك آرمان و يك وظيفه محسوب مى شود.

آيا مسإله در حوزه موضوعات حقوقى قرار دارد؟ و مشكل زن اين است كه به حقوق شايسته خود دسترسى پيدا نمى كند و بنابراين هميشه مظلوم باقى مى ماند؟ در اين صورت رفع تگناهاى قانونى, شناساندن اين حقوق به زنان و يارى آنان در كسب حقوق از دست رفته, يك ضرورت خواهد بود.

آيا مشكل, ريشه هاى اقتصادى دارد؟ آيا چون زن استقلال اقتصادى پذيرفته شده اى در جامعه ندارد, نمى تواند روى پاى خود بايستد و از حق خود دفاع كند؟ زن يا براى كسب درآمد مشكل دارد و يا در صورت تحصيل آن, امكان استفاده مستقل از در آمد خود را نمى يابد, بنابراين هميشه محتاج و نيازمند است.

صورتهاى ديگرى نيز در اين بررسى, قابل فرض مى باشد. مسلما همه اين موارد, يعنى زمينه هاى اجتماعى, حقوقى, اقتصادى, آموزشى و جنبه هاى مختلف ديگر, مشكلاتى است كه ((زن)) هميشه با آن روبه رو بوده است كه هر يك نيز به تنهايى جاى بررسى و تإمل دارد. اما آنچه در محدوده بررسيهاى ما داراى ويژگى و اولويت است, طرح اين مشكلات و ارائه راه حلهاى عملى براى آن, در محدوده ارزشهاى اسلامى است. در نگاه ما, بروز مشكلات گوناگون براى ((زن)) در جوامع مختلف كنونى, ناشى از نداشتن يك تفكر صحيح در قالب فرهنگ دينى است. وجه مشترك اين مشكلات در واقع, يك بحران فكرى, فرهنگى است و بررسى نقش حضرت امام خمينى (ره), در موضوع ((زن)) نيز از اين ديدگاه اهميت مى يابد, يعنى تلاش براى تصحيح تفكرات و بينشهاى غلط مربوط به ((زن)). به عبارت ديگر امام با درك اين بحران, به برطرف نمودن آن اقدام فرمود و با ارائه ((فرهنگ صحيح)) راه را براى حل مشكلات متعدد باز نمود.

تفكر و فرهنگى كه امام مطرح مى كند, چون از زلال وحى سيراب مى شود و با ويژگيها و مقتضيات خلقت زن همخوانى دارد, تفكر و فرهنگ معتدلى است كه زن و جامعه را به سوى يك زندگى سالم و مفيد كه ختم به فلاح و رستگارى مى گردد هدايت مى كند. در ضمن بررسى شاخصها و موضوعات مختلف, روشن خواهد شد كه تفكرات ديگر (اگر همه را بتوان نام انديشه و فكر بر آن نهاد), به دليل خروج از حد تعادل و گرفتار آمدن در دام افراط و تفريط, بىآنكه گره اى از مشكلات زن باز كنند بر مصائب او افزوده اند.

نقش ويژه امام, در امامت انديشه ها در صورتى جلوه خواهد كرد كه بخوبى از تفكرات انحرافى و ناصحيح و قدرت و نفوذ آنها در گروههاى مختلف اجتماعى آگاه شويم و با سنجش اين تفكرات با تفكر امام, صلابت و استوارى انديشه اى كه ايشان مطرح كرده اند را بيش از پيش دريابيم. بدين منظور لازم است كمى به عقب برگرديم و يك واقعه در تاريخ معاصر را مورد بررسى و تحليل قرار دهيم, واقعه اى كه بى ترديد, حيات اجتماعى زن در دهه هاى اخير, دستخوش تإثيرات آن بوده است. اين بررسى به ما امكان خواهد داد كه بستر جريانات فكرى مربوطه را به خوبى شناسايى كنيم. پس با هم به 60 سال قبل برمى گرديم و به گوشه هايى از جريانات مربوط به ((كشف حجاب)) نگاهى مى اندازيم. انگيزه اصلى براى طرح قضيه ((كشف حجاب)) ارتباط آن با هدفى است كه در اين مقالات در صدد دستيابى به آن هستيم.

((كشف حجاب)) پديده اى را وارد جامعه ايرانى نمود كه هيچ سنخيتى با ارزشهاى پذيرفته شده آن نداشت. اين پديده, طرز تلقى مخصوص خود, راجع به ((زن)) را نيز به دنبال آورد. اين تلقى و برداشت در لايه بيرونى با شعارهايى چون, آزادى زن, تساوى حقوق زن و مرد, پيشرفت, نقش فعال زن و نجات او از خانه نشينى تزيين يافته بود ولى عملا و بيش از هر چيز, در پى عرضه خصوصيات زنانه او بود, و اين كار پس از مسخ هويت واقعى زن, به دست خود او به راحتى صورت مى گرفت. اين جريان عكس العملهايى را به دنبال داشت كه در ميان مردم, طبيعى و قابل انتظار بود. جريان مقابل, مبارزه با كشف حجاب و فرهنگ آن را وظيفه حتمى خود مى دانست و جلوگيرى از گسترش و نفوذ آن را به هر قيمتى واجب. اين تقابل و رويارويى بحرانى را بوجود آورد كه تا 60 سال پس از آن جامعه زنان را احاطه كرده بود, بحرانى كه با تلاش و نهضت امام خمينى, پايان پذيرفت. هدف اساسى اين سلسله مقالات نشان دادن و برجسته كردن اين نقش امام راحل است, پس براى درك تإثيرات حركت امام, ناچاريم, باختصار سرچشمه بحران را با هم بررسى كنيم:

سرآغاز بحران

((روزى در ايام تيرماه 1313 , رضاشاه, در قصر سعدآباد در جلسه هيئت وزرا رو به كفيل وزارت فرهنگ نموده گفت: سابقا به كفيل سابق وزارت معارف دستور داده بودم كه در باب بر انداختن رسم حجاب مابين زنان اقدام نمايد اما او اقدامى نكرد يا نتوانست. حالا مى خواهيم كه با كمال متانت و حسن تدبير اقدام كنيد تا اين عادت ديرين كه بر خلاف تمدن و طبيعت است از ميان برداشته شود, كفيل فرهنگ گفت: البته در اين باب اقدام خواهيم كرد ...))(1)

با اين جملات, زمينه سازيهاى فكرى و اجتماعى براى انجام يكى از مخربترين اقدامات فرهنگى غرب, صورت رسمى و واقعى به خود مى گيرد و مقدمات لازم براى تغيير بنيادى مظاهر فرهنگ مذهبى و ملى ايران, با شتاب بيشترى فراهم مى گردد.

روشن است كه رضاخان با بكار بردن كلماتى چون متانت و حسن تدبير چه اهدافى را دنبال مى كند. ترس از واكنش سريع و قاطع مردم در قبال اين اقدام, ابتدا رژيم را وا مى دارد كه به آرامى اهداف و نيات خود را پياده نمايد. اساس اقدامات در اين مرحله بر پايه كارهاى فرهنگى و آماده سازى افكار استوار مى گردد تا جامعه زنان ايران را به برداشتن حجاب, وادار نمايد. رضاخان پس از مدتى دستور مى دهد كه از اول فروردين 1314 همه مردان بايد كلاه بر سر بگذارند و همه زنها نيز چادر از سر بردارند. در ارديبهشت ماه همين سال دستور تإسيس ((كانون بانوان)) صادر مى گردد. اصلى ترين هدف ((كانون بانوان)) تلاش در راه بى حجابى است. رياست كانون بر عهده ((شمس پهلوى)) دختر شاه گذاشته مى شود اما همه اين اقدامات بى نتيجه مى ماند و جامعه ايرانى در حفظ سنتهاى پاك و اصيل خود, مقاومت مى نمايد. توطئه, در گام نخست با شكست كامل مواجه مى شود. رژيم از اقدامات به ظاهر متين و مدبرانه؟! خود در فريب ملت نتيجه اى نمى گيرد. راه كوتاه ترى انتخاب مى شود: سايه ديكتاتور.

دست اندركاران كشف حجاب, ناتوانى خود را از اجراى كامل برنامه به شاه اعلام مى كنند و از او مى خواهند كه خود مستقيما در اجراى نقشه دخالت كند. ترس و وحشت حاكى از نظام زورمندانه رضاخان, آخرين راه حل است كه توسط وزير فرهنگ وقت پيشنهاد مى گردد:

((در مهرماه 1314, وقتى كه رضا شاه از مازندران مراجعت نمود, آقاى فروغى رئيس الوزرإ و ديگران به استقبال رفته بودند, رو به وزير فرهنگ كرده گفتند در باب رفع حجاب از زنها, چه اقدامى كرده ايد؟

وزير در پاسخ گفتند: در مدارس ابتدايى نسوان, از دختران خردسال 6 - 7 ساله شروع شده و ورود آنها به مدرسه با حجاب ممنوع گشته ولى نسبت به زنان بزرگ سال تنها اقدام وزارت فرهنگ كافى نيست. بايد بزرگانى كه در هيئت جامعه در صف اول قرار دارند در اين باره پيشقدم شوند و اگر شخص اعليحضرت نسبت به خانواده خود سر مشق شوند ديگران به ايشان تإسى خواهند كرد.)) (2)

وزارت فرهنگ براى جبران شكست در عملى ساختن اهداف برنامه از خود شاه كمك مى گيرد. حضور شخص رضاخان اين نكته را به جامعه القإ خواهد كرد كه زور و نيزه ديكتاتور پشتيبان برنامه است و به اتكإ اين قدرت, حجاب بايد برچيده شود. مجلس جشن فارغ التحصيلى دانشسراى تهران, پوششى است كه براى اين برنامه انتخاب مى شود, ديكتاتورها هميشه خنجر را از رو نمى بندند.

به اين ترتيب روز 17 دى ماه 1314, كشف حجاب در ايران عملا و رسما بر اساس يك دستورالعمل استعمارى آغاز مى شود. اين سرآغاز انحطاطى است كه ((زن)) را در مقابل هجوم تيرهاى زهر آگين فرهنگ برهنگى, خلع سلاح مى كند.

پس از اين مراسم, وزارت فرهنگ و وزارت داخله - وزارت كشور آن روز- به عنوان دو قطب مكمل يكديگر, سياستهاى رژيم را دنبال مى كنند. وزارت فرهنگ, كار زيربنايى فرهنگى در مدارس را با شدت ادامه مى دهد و وزارت داخله نيز در خيابانها به جان زنهاى محجبه مى افتد و ((چادر)) شكار مى كند! حتى گروهى از زنان كه براى كم كردن فشار حكومت و تطبيق با شرايط و در عين حال حفظ حجاب, نوعى لباس بلند همراه با روسرى را مورد استفاده قرار مى دهند از تعرض مإموران كشف حجاب, در امان نمى مانند; دستور مى دهند مإمورين روسريهاى گران قيمت را به ادارات پليس تحويل دهند. و ارزان قيمتها را دور بريزيد.

شرايط رعب و وحشت, زنان را در انزواى كامل قرار مى دهد بگونه اى كه آنان براى مصون ماندن از تعرض رضاخانى, تصميم مى گيرند در خانه بمانند. اين گروه, معظم زنان جامعه را تشكيل مى دهند; و اين در حالى است كه كشف حجاب تحت عنوان فعال كردن نيمى از افراد ملت و كشاندن آنان به صحنه اجتماع صورت مى گيرد. توجه كنيد:

((بى نهايت مسرورم كه مى بينم خانمها در نتيجه دانايى و معرفت به وضعيت خود آشنا شده و پى به حقوق و مزاياى خود برده اند. سابق براين, زنهاى اين كشور بواسطه خارج بودن از اجتماع نمى توانستند حق خود را نسبت به كشور و ميهن عزيز خود ادا نمايند, خدمات و فداكارى خود را آنطور كه شايسته است انجام دهند ولى حالا به مقامى رسيده اند كه علاوه بر امتياز برجسته مادرى كه دارا مى باشند, از مزاياى ديگر اجتماع هم مى توانند بهره مند گردند. ما نبايد از نظر دور بداريم كه سابقا نصف جمعيت كشور ما به حساب نمىآمد, يعنى نصف قواى عامله مملكت بيكار بود. ))(3)

در اثر كشف حجاب نه تنها نيمى از جامعه كه زنان باشند وارد فعاليتهاى مثبت اجتماعى نشدند بلكه قسمت اعظم آنان كه در شرايط قبلى جامعه, در همان محدوده كوچك نيازهاى اجتماعى آن روز, حضورى در خارج خانه داشتند, نيز مجبور شدند خود را در خانه ها محبوس نمايند و اين حبس خود خواسته تا پايان حكومت رضاخان به طول انجاميد:

(( در گيرى ميان زنان و پليس تا مدتها ادامه داشت و نتيجتا بسيارى از بانوان كه نمى خواستند به هيچ وجه, بدون حجاب خارج شوند, تصميم به ماندن در خانه گرفتند, تا به تمام درگيريها خاتمه دهند براى عده اى, اين خانه ماندن تا رفتن رضاشاه از ايران ادامه داشت و عده اى رفت و آمد خود را فقط در شبها انجام مى دادند.))(4)

شرايط اجتماعى, اقتصادى ايران كه در آن ايام دوران فلاكت و بدبختى را مى گذراند و فقر در تمامى طبقات جامعه گسترش پبدا كرده بود و از نظر سياسى مملكت در قبضه قدرتهاى خارجى بود نيز از نكات مهمى است كه در تحليل قضيه ((كشف حجاب)) و نيات واقعى گردانندگان آن لازم است مورد توجه قرار گيرد. در اين شرايط نه تنها زن بلكه تماميت جامعه, اعم از زن و مرد و كودك, در وضعيت نامطلوبى قرار دارند و اگر قصد اصلاح و پيشرفت در كار بود, اقدامات اساسى تر و لازمترى را مى طلبيد كه مى بايست در دستو كار دولتمردان آن زمان قرار مى گرفت. يك گزارش كوتاه در اين باره مى گويد:

(( در زمانى كه بايد اعتراف كنيم, زن و مرد ايرانى در فقر اقتصادى به سر مى بردند, علاوه بر آن كه از نظر تعليم و تربيت در وضع كاملا رقت بارى قرار دارند, دايگان دلسوزتر از مادر در فكر برداشتن چادر از سر زن ايرانى افتادند, از قرار ديگر هيچ مشكلى ندارند.))(5)

در بررسى, وضعيت زن ايرانى (كه در دوران پس از نهضت مشروطه و حركتهاى اصلاح طلبانه قبل از آن همچون نهضت تنباكو, ((زن)) مى تواند خود را بعنوان يك عنصر تإثير گذار مطرح كند) كشف حجاب يك گام به جلو محسوب نمى شود. كشف حجاب مسير طبيعى, حضور و پيشرفت زن در جامعه ايرانى را كه تحت تإثير تحولات اجتماعى فوق الذكر, شكل واقعى تر و موثرترى نسبت به گذشته پيدا كرده بود, به يك باره برهم زد و با بخشيدن جلوه هاى كاملا غير مذهبى به آن كه با حيا, عفت و پاك طينتى, زن شرقى نيز در تعارض بود, زن مسلمان ايرانى را در صحنه حيات اجتماعى كشور, خلع سلاح كرد. اين سخن به معناى تإييد و پذيرفتن, موقعيت زن در سالهاى قبل از كشف حجاب, نيست. همانطور كه اشاره شد, وضعيت جامعه ايرانى بطور كلى كه زن نيز جزئى از آن محسوب مى گردد, وضعيتى غير قابل قبول و پذيرش دارد, اصل سخن اينجا است كه اگر قصد اصلاح و پيشرفت جامعه بطور اعم و بهبود اوضاع زنان بطور اخص در كار بود, كشف حجاب, هيچ تإثيرى در اين زمينه, نداشته است, كه بيشتر باعث بوجود آمدن بحرانهاى اجتماعى گرديد كه به آن اشاره خواهيم كرد.

((فروخته مى شود)), (( فروخته نمى شود))!

وقايع بعدى و تحولات پيش آمده مربوط به زن تحت تإثير دو گروهى كه پس از كشف حجاب, در مقابل يكديگر قرار مى گيرند, شكل مى يابد. هر دو گروه يك نشان و يك سمبل براى بيان افكار و آرمانهاى خود دارد كه به اين وسيله موقعيت اجتماعى و فكرى خود را نيز مشخص مى نمايد وآن نشانه در يك طرف ((حجاب)) است كه در آن روزگار مورد هجوم است و در طرف مقابل ((بى حجابى)) است كه در شرايط جديد, يك فكر نو, شمرده مى شود.

براى اينكه با تإثيرات اين دو نشانه در جامعه آن روز بيشتر آشنا شويم و اين نكته را روشنتر دريابيم كه ((حجاب)) و ((بى حجابى)) هر يك بيانگر يك روحيه مشخص اجتماعى خاص بوده اند كه در شرايط مختلف به گونه اى بروز مى كرده اند, توجه شما را به دو نوع رفتار اجتماعى كه در يك فاصله كوتاه اتفاق افتاده است جلب مى كنيم:

(( پس از كشف حجاب اين عبارت بر سر در, تعدادى از مغازه هاى تهران به چشم مى خورد. ((به زنان با حجاب جنس فروخته نمى شود))

در اين مرحله, بى حجابى در اوج تبليغات قرار دارد و توسط روزنامه ها و مجلات وابسته به دربار, باشدت هر چه تمامتر مطرح مى شود. با گذشت زمان و پس از وقايع شهريور 20 كه منجر به فرار رضاشاه از ايران مــى شود و ملت سايه سهمگين خفقان را موقتا از سر خود كوتاه مى بيند تابلـــوى ســر در مغازه ها به اين صورت عوض مى شود:

(( به زنان بى حجاب جنس فروخته نمى شود))

فاصله بين اين دو پديده تنها 5 سال بود.))(6)

اين دو نمونه از رفتار اجتماعى مى تواند اين مطلب را اثبات نمايد كه كشف حجاب, نه تنها باعث حضور يك پارچه زنان ايرانى در صحنه هاى مختلف اجتماعى نشد, بلكه سبب گرديد تا جامعه زنان, به دنبال كل جامعه ايرانى به دو پاره كاملا مجزا و متمايز از يكديگر تقسيم شود.

شرطاول حضوروپيشرفت درجامعه پس ازكشف حجاب,دست كشيدن ازحجاب بود. ورود به مدرسه, دانشسرا, تحصيلات عالى و همه آنچه كه به عنوان مظاهرپيشرفت كشورتبليغ مى شد,يك بهاى سنگين رسمى دارد كه مى بايست درنخستين گامآن راپرداخت: ((بى حجابى)). و روشن است كه زن مسلمان, هرگز چنين بهايى را پرداخت نمى كرد.((خانه نشينى)) بسيارى از زنان ـكه بهآن اشاره شدـتوسط((كشف حجاب))دوباره برآن تحميل گرديد.

در تحليل اثرات ((كشف حجاب)) بر روند حركت اجتماعى زن در ايران و بينشهاى متفاوتى كه در پى داشت, توجه به يك نكته, اهميت فراوان دارد. نكته اى كه در بسيارى از پديده هاى اجتماعى صادق است و آن عبارت از تإثيرات متقابل افراط و تفريط.

با اين ديدگاه كه ((كشف حجاب)) يك پديده افراطى و يك شوك گيج كننده, در جامعه مذهبى ايران بود كه مانع ادامه حركت و حضور معتدل و سالم زن در تاريخ معاصر ايران گرديد, بروز ديدگاه و رفتار, گروه متـــــقابل كه نوعى ((تفريط)) را به دنبال داشت, قابل توجيه مى نمايد.

همان گونه كه اشاره شد, تمامى مظاهر پيشرفت در گرو بى حجابى, قرار داده شد و دست كشيدن از حجاب, تنها راهى بود كه پيش پاى افراد براى حضور و بهره برى از اين مظاهر, وجود داشت. پشتيبانى زور و قدرت حاكمه اين وضعيت را تشديد مى كرد, تبليغات نيز به شدت به اين موضوع دامن مى زد كه طرفدارى از حجاب, مساوى است با عقب ماندگى. و اين نكته كه بى حجابى, خود باعث پديد آمدن چنين وضعيتى است كه عده اى را منزوى كرده است و اين كه تجويز اين نسخه خارجى كه با روحيات و خلقيات و فرهنگ جامعه ايرانى, منافات داشته , خود باعث بوجود آمدن چنين معضلى است, تعمدا مورد غفلت واقع مى شد.

در سالهاى حكومت خاندان پهلوى, شرايط بگونه اى بود كه اگر از حجاب سخن مى گفتى از طرف متجددين متهم مى شدى كه با پيشرفت و آزادى زن مخالف هستى چون حجاب دليل عقب ماندگى است و اگر از حضور و پيشرفت زن در اجتماع سخن مى گفتى, از طرف معتقدين به حجاب, متهم مى شدى كه بدور از فرهنگ دينى سخن مى گويى, چرا كه حضور زن در جامعه, با داشتن حجاب ممكن نيست و حجاب ضرورى دين است. در چنين فضاى مبهم و تاريكى, حل اين معضل, يعنى جدا كردن مسإله حضور و پيشرفت زن از مسإله برهنگى و بى حجابى, يكى از مشكلات متفكرين مسلمان و انديشمندان دلسوزى بود كه طى اين سالها, در زمينه مسائل مختلف اسلامى, مطالعه و تحقيق كرده اند. قسمت اساسى مشكل, از يك طرف تبيين اين حقيقت بود كه بى حجابى و خودآرايى, دليل پيشرفت و تكامل زن در اجتماع نيست و از طرف ديگر, زنده نگه داشتن اين تفكر كه اسلام, براى زن و حضور او در اجتماع, نقش سازنده و تإثير گذارى قائل است و شرايط نا مطلوب اجتماعى آن روز نبايد اين رويه را به عنوان يك تفكر قطعى دينى به جامعه مذهبى, القإ كند كه خانه نشينى, راه حل دائمى براى مبارزه با بى بندوبارى و بى حجابى است ((زن مسلمان)) هميشه بايد, آمادگى خود را براى حضور مطلوب در فعاليتهاى خارج از خانه و با رعايت شرايط لازم, حفظ نمايد.

بررسى و تحليل نظريات و نقش امام خمينى (ره) در حيات جديد اجتماعى زن مسلمان, بدون توجه به وجود چنين فضا و ديدگاههايى ـ كه تحت تإثير كشف حجاب به وجود آمد ـ در جامعه ايرانى, ممكن نيست. امام, پيروان او راهى را دنبال مى كنند كه ضمن حفظ شخصيت و كرامت زن مسلمان, زمينه هاى حضور و پيشرفت او را در جامعه فراهم مى سازد و با سپردن نقش حساس و سازنده به زن, او را به عنوان عامل تعيين كننده در تكامل جامعه انسانى مطرح مى سازد. اما قبل از اينكه به بررسى جزئى تر اين نــــظرات و تـــإثـيـرات تـفـكـر و انـقـلاب امــام درباره زن بپـردازيــم, يـك ســوال را بــراى شـــما خواننده گرامى مطرح مى كنيم.

امام كيست؟

در شرايطى كه امام خمينى, يك چهره شناخته شده بين المللى است طرح اين سوال براى خوانندگان داخلى كمى عجيب مى نمايد. امروز كمتر كسى هست كه نام امام خمينى (ره) را نشنيده باشد و از انقلابى كه او بر پا كرده است بى خبر باشد. در واقع مردم ايران انقلاب را تنها با نام ((امام خمينى)) مى شناسند. لابد اين كلام رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آيه ا.. خامنه اى ((مدظله)) كه بيانگر اين حقيقت غير قابل انكار است را شنيده ايد كه ((اين انقلاب بى نام امام خمينى در هيچ كجاى جهان شناخته شده نيست)); پس در پاسخ به سوال فوق اين مطلب به ذهن مىآيد كه همه مى دانند امام كيست و ديگر نيازى به طرح اين سوال وجود ندارد, اما ما همچنان در طرح سوال امام كيست؟ مصر و مصمم هستيم. به اين دليل كه:

ابعاد گسترده و بى كران تفكر امام, ما را همچنان در راه شناخت, ويژگيهاى امام, محتاج دانستن بيشتر مى كند. ما براى بررسى آثار تفكر امام و آنچه كه ايشان به عنوان يك رهبر جهانى, مطرح كرده است, قبل از هر چيز نيازمند توجه دو باره به شخص امام هستيم تا بدانيم از چه كسى سخن مى گوييم. اين نياز با توجه به گذران لحظه ها كه غبار فراموشى و روز مرگى را بر جان و روح ما مى نشاند, بيشتر رخ مى نماياند كه مباد تكرار سخنان آن عزيز سفر كرده, ما را از عظمت شخصيت استثنايى اش غافل كند و مباد كه فراموش كنيم امام كيست؟ بنابراين يك بار ديگر نگاهمان را به امام و ويژگيهاى منحصر به فردش, متمركز مى كنيم تا بيش از پيش عظمت راهى را كه او گشوده است دريابيم.

مهمترين ويژگى امام كه او را از ديگر رهبران سياسى قرن حاضر متمايز ساخت, مذهبى بودن و روحانى بود ن امام است. امام يك شخصيت دينى و الهى است. يك اسلام شناس, مفسر دقيق و متبحر قرآن است, تمام عمر خود را در راه شناخت مفاهيم اسلامى و عمل به آن گذرانده است. يك فقيه جامع الشرايط و مبرز است كه از حوزه هاى علميه, مهد علوم اسلامى و الهى, برخاسته است. امام به اين نكته بهتر از هركس ديگر توجه دارد كه در مقام مرجع دينى, گفتار و اعمالش به عنوان حجت شرعى در ديدگاه مردم تلقى مى گردد, مى داند كه مردم كلامش را كلام قرآن و اسلام تفسير مى كنند, بنابراين هرگز براى خوش آمد اين و آن سخن نگفته است, اصالتها و ارزشها را فداى مصلحتهاى اين و آن نكرده است و به همين جهت قبل از هركس به درستى و صلابت سخنى كه مى گويد, اطمينان و ايمان دارد. امام مى داند كه جزئيات سخن و اعمالش و شيوه حكومتى و دستوراتش مورد ارزيابى و سنجش مراكز خبرى و تحقيقاتى جهان خارح واقع مى شود. بنابراين بگونه اى سخن مى گويد كه وسوسه گران, نتوانند خللى به استحكام آن وارد نمايند.

امام يك متفكر, مصلح و دلسوز سعادت و رستگارى انسانهاست. از تسلط جبارانه متكبران كه راه هدايت و رشد انسانها را مسدود مى كنند, سخت بيزار است و در راه برداشتن اين مانع آنچه كه از دستش بر مىآيد انجام مى دهد. امام مكتبهاى فكرى موجود در جهان معاصر, سيستمهاى اقتصادى حاكم, روابط و گروههاى سياسى موثر و مهمتر از همه, انسان, محور همه اين تفكرات را به بهترين وجه مى شناسد. او با فطرت كمال طلب انسانى آشناست و قبل از هر چيز به بيدار كردن اين فطرت در وجود انسانهاى خسته, مى انديشد. راه و شيوه اى كه امام معرفى مى كند در هماهنگى كامل با فطرت و خلقت است و اين به سرچشمه هاى معرفت و عرفان امام كه ريشه در تعاليم قرآنى دارد, مربوط است.

امام هيچ چيز را براى خود نمى خواهد. اين موضوع يكى از برجسته ترين خصوصيات اين مرد بزرگ است, خصوصيتى كه جانهاى عاشق بسيارى را در سراسر دنيا به گرد شمع وجود پر بركتش كشانيد. امام را شناختند, خيلى زود دريافتند كه امام جز به سعادت آنها نمى انديشد و در فكر هيچ امتيازى براى خود نيست, بلكه خود سختيهاى بسيارى را نيز تحمل كرده است تا وظيفه هدايت و راهنمايى انسانها را به انجام برساند و امام ...

بى ترديد نه اين قلم, توانايى معرفى كامل شخصيت امام را دارد و نه مجال كافى در اين مقالات, براى اين منظور وجود دارد. آنچه كه ما با طرح سوال امام كيست؟ و پاسخ كوتاهى كه به آن داده شد, در پى آن هستيم, توجه دو باره به موقعيت و شخصيت امامى است كه سخنان و راه او را, مسير هدايت و سعادت مى دانيم و درصدد توشه گيرى از خوان نعمتش هستيم. اين كه در وراى كلمات و فرمايشات امام راحل, يك انسان كامل با خصوصيات بى شمار, وجود دارد, ما را يك بار ديگر به اين مهم رهنمون مى سازد كه در برخورد با اين سخنان, دقيق تر و با تإمل بيشتر عمل نماييم, سخن او را يك سخن عادى نپنداريم و آن را به عنوان مشعل فروزان هدايت, فرا راه زندگى فردى و اجتماعى خود قرار دهيم. امام در سخت ترين شرايط پايه هاى تفكر اسلامى را بدون اينكه تحت تإثير تبليغات اين و آن واقع شود مطرح كرده است و اين ويژگى مى طلبد كه ما كلام امام را با ديد بازترى, در يافت كنيم.

ادامه دارد.


1 ـ خاطرات على اصغر حكمت, وزير فرهنگ در دوره رضاخان, نقل از كتاب زن و آزادى نوشته, هدايت ا.. حكيم الهى.

2 ـ زن و آزادى, ص 129.

3 ـ از سخنان رضاخان در روز كشف حجاب.

4و5 و 6 ـ حجاب و كشف حجاب در ايران, ص 141.

/ 1