بررسي تطبيقي منابع حديثي شيعه و اهل سنت - بررسی تطبیقی منابع حدیثی شیعه و اهل سنت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی تطبیقی منابع حدیثی شیعه و اهل سنت - نسخه متنی

احمد عابدینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بررسي تطبيقي منابع حديثي شيعه و اهل سنت

احمد عابديني

مقدمه

در بين هر يك از دو طايفه عمده اسلامي (اهل تشيع و اهل تسنن) علاوه بر وجود روايات مشترك (با صرف نظر از بعضي تفاوتهاي لفظي و معنوي) رواياتي وجود دارد كه اختصاص به يك طايفه دارد يعني يا طايفه ديگر اصلاً آن روايات را نقل نكرده‏اند و يا آنها را قبول ندارند.

غرض از اين نوشتار بررسي ارزشي احاديث هر دو طايفه بالاخص تفاوت ارزشي حديث مكتوب نسبت به حديث مسموع در مورد احاديث اختلافي است جهت دستيابي به سنت واقعي پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم در زمينه مواردي كه حكمي از ضروريات و مسلمات ديني را در برندارد. با اين فرض كه همه راويان، صالح، صادق و درستكارند و تفاوت آنها در اين است كه بعضي از آنها احاديث را بلافاصله پس از شنيدن به ثبت رسانده‏اند و بعضي از آنها احاديث را در حافظه خود نگه داشته و پس از گذشت مدت زماني آن را نقل كرده‏اند. طبعا ثمرات ديگري نيز بر اين بحث مرتبت مي‏شود، از جمله:

الف ـ وجه تمسك به خصوصيات و نكات ادبي وارد شده در احاديث همانند اطلاق، عموم

ب ـ رفع تعارض روايات و تشخيص «حجت» از «لا حجت».

مراحل تدوين حديث در بين اهل سنت

تدوين حديث در اهل سنت سه دوره را پشت سر گذاشت: نقل، نوشتن و حتي گوش دادن به احاديث پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم پس از فوت پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ممنوع بود و اين ممنوعيت تا حدود صد سال طول كشيد و پس از آن نوشتن حديث و تدوين آن رسما آغاز شد كه موطاء مالك از اولين كتب حديثي بود كه تدوين شد و پس از آن صحاح و مسندهاي مختلف به وجود آمد. و زماني نيز به بررسي آن احاديث پرداخته و احاديث صحيح را از سقيم جدا كرده و نتيجه آن دوره صحاح ستة مي‏باشد. اينك به تفصيل هر مرحله را بيان مي‏كنيم:

مرحله نخست: نهي از نقل، سماع و نوشتن احاديث پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم

الف ـ نهي از نوشتن حديث با استناد به احاديث نبي اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم :

احمد بن حنبل، مسلم، دارمي، ترمذي و نسائي همه از ابي سعيد خدري نقل مي‏كنند كه پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم فرمود:

«از من چيزي غير از قرآن ننويسيد و هر كس از من چيزي غير از قرآن نوشته بايد آن را محو كند».1

اين حديث در كتب ذكر شده با الفاظ و عبارات گوناگون آمده كه معناي مشتركشان همان بود كه ذكر شد. باز احاديث ديگري از ابي سعيد نقل شده كه از پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم اجازه نوشتن حديث گرفتند و پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم به آنان اذن نداد.2

ب ـ نهي از نوشتن حديث پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم به امر خليفه اول و دوم:

1. ذهبي در تذكرة الحفاظ از مراسيل ابن ابي مليكه نقل مي‏كند:

«ابوبكر بعد از رحلت پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مردم را جمع كرد و گفت: شما از پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم احاديثي نقل مي‏كنيد كه در آنها اختلاف داريد و مردم پس از شما، اختلافشان بيشتر خواهد شد، بنابراين از رسول الله صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم چيزي نقل نكنيد و اگر كسي از شما سؤال كرد بگوييد: كتاب خدا بين ما و شما هست، حلال آن را حلال و حرام آن را حرام بدانيد».3

2. در روايات مختلف و ارد شده كه خليفه دوم خواست سنن را بنويسد، از اصحاب نظر خواهي كرد و حدود يك ماه از خداوند راه خير را طلب كرد تا سرانجام تصميم گرفت كه چيزي ننويسد و گفت:

«و اني ذكرت قوما كانوا قبلكم كتبوا كتبا فاكبوا عليها و تركوا كتاب الله. و اني والله لا اشوب كتاب الله بشي‏ء ابدا».4

و سپس به شهرها بخشنامه كرد:

«هر كس نزد او حديثي از پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم موجود است آن را محو كند».5

3. عايشه نقل مي‏كند:

«پدرم پانصد حديث از پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم نقل كرده بود شبي تا صبح آرام نداشت و بامدادان مرا گفت: اي بنية هلمي الاحاديث التي عندك فجئته بها فاحرقها و قال: خشيت ان اموت و هي عندك...».6

4. زيد بن ثابت صحيفه خود را با آب شست و سپس آن را به آتش كشيد و گفت اگر بدانم صحيفه ديگري در جاهاي بسيار دور وجود دارد با كوشش تمام آنجا خواهم رفت و آن را محو خواهم كرد و عبدالله بن مسعود سعي در محو كردن صحائف داشت و مي‏گفت:

«ان هذه القلوب اوعية فاشغلوها بالقرآن و لاتشغلوها بغيره».7

ج ـ نهي از نقل احاديث پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم :

خليفه دوم راويان حديث نظير عبدالله بن حذيفه، ابو درداء، ابوذر، ابن مسعود و عقبة بن عامر را نزد خود فرا خواند و آنان را جهت باز داشتن از نقل حديث زنداني كرد، كه پس از كشته شدن خليفه دوم توسط عثمان آزاد شدند.8

قرظة بن كعب نقل مي‏كند:

/ 8