مصاحبه با حضرت آیت الله محمد فاضل لنکرانی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مصاحبه با حضرت آیت الله محمد فاضل لنکرانی - نسخه متنی

مصاحبه شونده: محمد فاضل لنکرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مصاحبه باحضرت آيت الله محمدفاضل لنكرانى

حضرت آيه الله حاج شيخ محمد فاضل موحدى لنكرانى به سال 1310 ديده به جهان گشودند و بعداز تحصيلات جديد وارد حوزه علميه شدند و در كوتاه ترين مدت ادبيات و سطوح را به پايان رسانيده و در 19 سالگى وارد درس خارج آيه الله بروجردى شدند كه حاصل اين بهرورى كتاب نهايه التقريرات كه در دو جلد چاپ و منتشر شده است . و حدود 9 سال هم از محضر حضرت امام رضوان الله تعالى عليه بهره بردند كه حاصل اين بهرورى نگارش قسمت اعظم درس فقه واصول معظم له است .

برخى از تاليفات حضرت استاد عبارت است از :[ احكام التخلى و الوضوء من كتاب تفصيل الشريعه فى شرح تحريرالوسيله] [ تقيه مداراتى] [ آيين كشوردارى از ديدگاه امام على عليه السلام] [ الاجتهاد والتقليد من كتاب تفصيل الشريعه فى شرح تحريرالوسيله] .

حضرت ايشان از همان اوان تحصيل به تدريس و تعليم روى آوردند و اينك سالهاست كه مشغول تدريس دروس خارج فقه واصول هستند و عده كثيرى از مشتاقان و طالبان علم از محضرشان بهره مند مى شوند.

حوزه :به نظر حضرت عالى امام به دنبال چه اهدافى بودند و آرمانهاى حضرت امام كه اينك بايد به تمام وجود به حفاظت آن همت گماشت چه بوده است ؟

استاد: آنچه كه به نظرامام مهمترين هدف شناخته مى شد بقاءاين انقلاب و نظام جمهورى اسلامى ايران است زيرا كه اين نظام نه تنهااثر و فوائدش ملت ايران را شامل مى شود بلكه به عنوان يك الگو در جهان مطرح است و ما مى بينيم در كثيرى از كشورهاى اسلامى مخصوصااين نهضتها و قيامها و سروصداهائى كه به پا مى شوداينها همه نشات گرفته از نظام جمهورى اسلامى است . به نظر من يكى از علل مهم مبارزه ابرقدرتها بااين نظام اين نيست كه اين نظام درايران تحقق پيدا كرده شايد براى آنهااين مساله چندان اهميت نداشته باشداما مساله مهم اين است كه اين نظام جنبه هايت ساير كشورها را دارد. وجوداين نظام مانع ازاين است كه زمامداران كشورهاى به اصطلاح اسلامى و يا غيراسلامى بتوانند حاكميت خودشان راادامه بدهند. به عبارت روشن تر وجوداين نظام ولو درايران براى حاكميت آل سعود در عربستان به تمام معنى مضراست . وجوداين نظام درايران ولو در محدوده ايران براى حاكميت افرادى دراردن و ممالك ديگراسلامى بسيار مضر و مانعيت دارد. علت اين كه ابرقدرتها تمام همتشان را براى از بين بردن نظام صرف كرده اند همين است كه اين نظام وجودش براى تمام زمامداران جهان خطراست . كجا دولت انگليس در تاريخ انگليس مشاده كرده بود در يك زمان دويست هزار نفر در خيابانهاى لندن راهپيمائى كنند و عليه دولت انگليس درباره مساله سلمان رشدى راهپيمائى داشته باشند. لذا وجوداين انقلاب براى همه قدرتها مضراست وازاين جهت است كه آنها كمر به از بين بردن انقلاب بسته اند و روى همين نظر هم هست كه امام بزرگوار مهمترين هدفش حفظ اين نظام و حفظ اين انقلاب بود. براى اين كه اين انقلاب درايران راكد نمى ماند و به عنوان الگو در جهان مطرح

مى شود سرانجام همه جوامع در مقابل قدرتها قيام خواهند كرد و بالاخره قيامها نتايج ارزنده را به دنبال خواهد داشت .

حوزه : حضرت عالى يك از شاگردان حضرت امام بوده ايد واز محضر آن فرزانه بهره ها برده ايد لطفا درباره مبانى فقهى واصولى آن عزيز بقدرامكان صحبت بفرماييد.

استاد: يكى ازافتخارات مهم من اين است كه حدود ده سال از محضر امام بزرگوار در رابطه با فقه واصول استفاده كردم . يك دوره اصول ازاول مباحث الفاظ تا آخر مباحث اجتهاد و تقليد از محضرايشان استفاده كردم . در فقه هم مباحث زيادى از كتاب طهاره و بعضى از كتابهئا ديگر را حدود ده سال از محضرشان بهره برده ام . روزهائى كه در محضرامام بودم واز جهات علمى ايشان استفاده مى كردم براى من به عنوان يك طلبه از شيرين ترين روزهاى زندگاين محسوب مى شد. براى اين كه امام بزرگوار در آن اوان و آن ايام هيچ مشغله اى غيراز مساله مطالعه و تدريس و نوشتن نداشتند و تمام وقت خود را دراين رابطه صرف مى كردند. گاهى درس ايشان مخصوصا درس فقهشان به يك ساعت و نيم مى رسيد بدون اين كه خودشان احساس خستگى بكنند و يا شاگردان احساس خستگى داشته باشند. دقت ها و تحقيقات و نكاتى را كه ذهن مستقيم و صاف ايشان آنها رااقتضا كرده بود و توجه كرده بود بقدرى شيرين و قابل قبول بود كه شايد براى انسان هيچ نقطه ابهام باقى نمى ماند. مخصوصا در روش بحث ايشان يك نكته اى وجود داشت و آن اين بود كه ايشان مسائل را خصوصا مسائل علم اصول را ريشه اى بحث مى كردند وازاساس اين مباحث را مورد بررسى و نظر قرار مى دادند. كثيرى ازاوقات براى ما روشن مى شد كه اين راهى كه ديگران رفته اند واين پايه اى را كه ديگران رفته اند واين پايه اى را كه ديگران روى او بنا گذاشته اند غيرصحيح بوده و حق مطلب همان بود كه امام بزرگوار مى فرمودند.

من هنوز شيرينى جلسات بحث ايشان و آن خاطره از ذهنم بيرون نمى رود. با توجه به

آن يك حالت نشاط والتذاذى براى من پيدا مى شود. چه روزهاى بسيار باارزش و شيرينى بود.اين يكى ازافتخاراتى بود كه خدداوند نصيب من كرد كه بتوانم از محضر علمى اين امام بزرگوار استفاده كنم . امام بزرگوار در مرحله تاليف كتابهاى متعددى در فقه اصول فلسفه مباحث اخلاقى مباحث اعتقادى و مباحثى كه مربوط به حديث و روايت است از خود به جاى گذاشته اند.اكثر تاليفات ايشان چاپ شده و دراختيار قرار گرفته است كه بسيار مورداستفاده مى باشد در فقه مكاسب محرمه و بيع و خيارات نوشته اند.اين قسمت را در نجف اشرف تدريس كرده اند.اين قسمت مشتمل بر تحقيقات كم نظير و دقتهائى است كه در كتابهاى ديگر و در درسهاى ديگر انسان با آن نوع تحقيقات مواجه نيست . بالاخره امام بزرگوار در مقام علمى يك فرد جامع به تمام معنا بود. فقيه كامل اصولى متبحر فيلسوف بى نظير عارف به تمام معنى الكلمه متخصص در علم اخلاق و تربيت هاى علمى اخلاقى و همينطور جهات مختلف ديگر و حتى در شعر هم داراى يك سهم بسيار چشم گيرى بودند.

بيان استاد در تدريس بقدرى شيرين و بقدرى بيانگر بود كه هيچكس خودش را نيازمند به اين كه از كس ديگرى بپرسد و نظرامام رااستفسار كند نبود. خودامام مستقيما با بيان روشن و شيرين خودشان تمام مطالب را دراختيار مى گذاشتند. طلبه كه از درس استاد بيرون مى رفت مطلب استاد به نظراو كاملا روشن بود. ممكن بود كه دراصل مطالب اشكالى داشته باشدامااز نظراين كه امام چه فرموده اند و چه نظرى داشته اند هيچ نقطه ابهام براى كسى باقى نمى ماند.اين يك مساله اى است كه در تدريس كاملااهميت دارد كه استاد بتواند نظر خودش را دراختيار شاگردان بطور وضوح بگذارد.

در همين باره يك خاطره اى دارم : مساله اى بود كه فروض مختلف و احكام متعددى داشت يكروز بنظر شاگردى از شاگردان ايشان آمده بود كه امام دراين مساله از نظر حساب كان دچار خطا واشتباهى شده اند. شاگرد روى اشكال خودش اصرار داشت وامام هم در بيان خودش اصرار داشت . بالاخره آن شاگرد چاره را جزاين نديد كه به قسم و سوگند متوسل بشود. ظاهرا امام بزرگوار هم در جواب از همان شيوه

استفاده كردند و با سوگند مطلب خودشان رااثبات كردنداين منظره هميشه جلو چشم من تجسم دارد .

حوزه : دراين موقعيت حساس كه حضرت امام رحلت كرده اند و خلاء عظيمى در جامعه بوجود آمده است وظايف حوزه هاى علميه دراين شرايط چيست ؟

استاد:اما وظايف حوزه هاى علوم اسلامى دراين موقعيت حساس يعنى بعدازارتحال امام بزرگوار چيست ؟ بايد عرض كنم كه خوشبختانه امام[ ره] نه تنها وظايف رهبرى را در حال حيات انجام دادند و به تمام معنى مردم را هدايت و رهبرى كردند بلكه روى شدت علاقه ايشان به مردم واسلام و پياده شدن احكام اسلام طبق يك وصيت نامه بسيارارزنده و بسيار مفصل كه حدود 35 صفحه را تشكيل مى دهد وظايف حوزه هاى علوم اسلامى را مشخص كرده اند. مخصوصا به چند نكته دراين رابطه اشاره كرده بودند :

1. حوزه ها مورد نظراستكبار و قدرتهاى ضداسلامى است و ممكن است افراد نفوذى را دراين حوزه ها بفرستند تا آشنائى به مسائل اسلامى پيدا بكنند. چه بسا تا حد مرجعيت خودشان را برسانند و بعداز آن كه مرجعيت را به دست آوردند ضربه هاى محكمى طبق نقشه هاى شوم ابرقدرتها واستكبار به اسلام بزنند لذا وظيفه مسئولين حوزه ها و همين طورافراد واعضاء حوزه اين است كه دراين باره پى گيرى داشته باشند و مسائل را دنبال بكنند واگر با فرد مشكوكى برخورد كردند تحقيقات كافى در رابطه بااوانجام بدهند. در مقابل افراد نفوذى بايد آمادگى پيدا كرد.

2.امام بزرگوار روى فقه سنتى تاكيد دارند و مى فرمايند مسائل فقهى واصولى همانگونه كه در حوزه ها متداول بود بايد به همين نحو متداول باشد. والبته هدف اين است كه طلاب خودشان را بيشتر آماده بكنند براى دو جهت : يك اين كه نهادها وارگانها و پستهاى زيادى را در جمهورى اسلامى بايد روحانيون وافرادى

كه آشناى به علوم اسلامى هستنداداره كنند. اگر طلاب خودشان را آماده براى اين مسائل نكنند كارها قسمت عمده اش لنگ مى شود و كمبود پيدا مى كند. بالاخره پست قضاوت بايد به دست روحانى باشد. تعليم مسائل اعتقادى بايد بدست روحانى باشد.امامت جمعه تبليغ و مسائل مختلف ديگر را بايد فرزندان اين حوزه اداره كنند لذا هر چه بيشتر و سريع تر بايد خودشان را مجهز به جهازات علمى و تقوائى بكنند تا بتوانند مسووليت خودشان را دراين پستهاانجام بدهند.

دوم اينكه اسلام بدنبال پيروزى انقلاب اسلامى ايران وانعكاس آن در جهان در تمام دنيا مطرح و بعنوان بزرگترين عامل موثر در پيروزى انقلاب شناخته شده واين امر اقتضا مى كند كه اهل تحقيق در رابطه بااسلام بمطالعه بپردازند و دراين راستا طبعا پرسش ها واحيانا بعضى از شبهات مطرح مى شود و تنها حوزه ها هستند كه مى توانند بيانگراسلام بوده و شبهات مطرح شده را بر طرف سازنده دراين صورت مسووليت خطيرى پس از پيروزى انقلاب پيش آمده كه حوزه ها در زمانهاى گذشته داراى چنين مسووليت نبودند .

3. نكته سومى كه در وصيت نامه درباره حوزه ها به آن اشاره فرموده اند علومى است كه اكنون جامعه اسلامى به آنها نياز دارد و در كنار دروس حوزه كه در حوزه ها مطرح مى شود بايد دراين علوم هم افراد متخصص شوند تا بتوانند نياز جامعه اسلامى را بر طرف كنند مانند علم اقتصاد و علوم مختلف ديگر.

حوزه : درباره نقش رهبرى حضرت امام[ ره] در رهبرى امت اسلامى مطالبى را براى ما و خوانندگان بيان بفرماييد.

استاد: درباره نقش حضرت امام در رهبرى امت اين ديگر يك مطلبى است كه از خرد و كلام روحانى و غير روحانى براى آنهااين مساله روشن است . تحولى را كه امام بزرگوار درجامعه ايران بوجود آورد شبيه همان تحولى است كه رسول گرامى اسلام[ ص] در مردم جاهليت بوجود آورد. ما قبل از پيروزى انقلاب در دوران

رژيم طاغوت به راهى مى رفتيم كه عاقبت آن راه ختم اسلام واز بين رفتن اسلام در جميع ابعاد و حتى نسبت به ظواهراسلام بود. كارهائى كه رژيم طاغوت انجام مى داد حاكى ازاين معنى بود كه يك برنامه تنظيم شده براى از بين بردن حتى تمام ظواهراسلام در كار بود. مساله تغيير تاريخ اسلام با اين كه تاريخ يك مساله اى نيست كه كسى بگويد: منافات بااستكبار داشت منافات با رژيم داشت اما رژيم با تاريخ هم مبارزه برخاسته بود. هدف رژيم وابسته اين بود كه اثرى راازاسلام باقى نماند لذا با تاريخ اسلام به مبارزه برخاسته بود و سالها تاريخ اسلام را به تاريخ شاهنشاهى مبدل كرده بود. نقش امام در رهبرى امت اين بود كه به اسلام يك حيات مجددى بخشيداسلامى كه مى رفت بطور كلى از جامعه ايران و حتى جوامع مختلف جهان رخت بربندد.امام با پيروزى انقلاب خود واز بين بردن رژيم طاغوت و برقرار كردن نظام جمهورى اسلامى - آن نظام اسلام و واقعى كه براى اولين بار بعداز 14 قرن و بعداز حكومت رسول الله در جهان درايران بوجود آمد - مهمترين اثر رهبرى خويش را نشان داداين اثر رهبرى اين بزرگ مرد و شخصيت كم نظير بلكه بى نظير در تاريخ اسلام و بلكه در تاريخ جهان بود.امام در سايه اسلام نه تنها قوانين اسلام را پياده كرده بلكه به مردم ايران و جهان بينش داد و به مردم ايران به تمام معنى آزادى واستقلال داد.

كشورى كه در تمام شوونش استعمار واستكبار حاكم بود با رهبرى امام بزرگواراين سنگينى ها واين غلها واين قيدهائى كه بر دست و پاى مردم بود مردم بعدازانقلاب احساس يك نوع آرامشى كردند. ديديد كه در طى ساليان دراز چه نحواستعمار بر آنها حكومت مى كرد و چه نوع خفقانى براى آنها بوجود آورده بودند كه حتى جرات نفس كشيدن نداشتند. بالاخره اين روزها نه تنها شخصيتهاى مكتب تشيع واسلام درباره رهبرى امام مطالبى را ذكر مى كنند وازايشان به بزرگى ياد مى كنند بلكه دشمنان اين مرد را در رهبرى متخصص مى بينند واين نوع رهبرى را يك رهبرى بى نظير مى دانند. تعبير بعضى از راديوهاى بيگانه اين است كه امام به مرحله اى رسيد كه ميليونها نفر مردم ايران حاضرند كه خود را در راه او فدا بكنند. چنين رهبرى در تاريخ نشان داده نمى شود .

و وصيت اينجانب برهبر و شوراى رهبرى دراين عصر كه عصر تهاجم ابرقدرتها و وابستگان به آنان در داخل و خارج كشور به جمهورى اسلامى و در حقيقت به اسلام است و در پوشش جمهورى اسلامى و در عصرهاى آينده آن است كه خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهورى اسلامى و محرومان و مستضعفان بنمايند و گمان ننمايند كه رهبرى فى نفسه براى آنان تحفه اى است و مقام والايى بلكه وظيفه سنگين و خطرناكى است كه لغزش در آن اگر خداى نخواسته با هواى نفس باشد ننگ ابدى دراين دنيا و آتش غضب خداى قهار در جهان در پى دارد .

از وصيت نامه سياسى الهى امام خمينى رضوان الله تعالى عليه

/ 1