درآمدي بر مقوله شخصيت شناسي جوان، قسمت هفتم - بازیافت خویش نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بازیافت خویش - نسخه متنی

سید ضیاء مرتضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درآمدي بر مقوله شخصيت شناسي جوان، قسمت هفتم

سيدضياء مرتضوي




  • مدتي اين مثنوي تأخير شد
    مهلتي بايد تا خون شير شد



  • مهلتي بايد تا خون شير شد
    مهلتي بايد تا خون شير شد



تراكم مطالب و محدوديت صفحات جايي براي پرداختن به بحث، در دو شماره پيش، باقي نگذارد. در بخشهاي گذشته ديديد كه ويژگي تأثيرپذيري جان آدمي، مسؤوليت مهمي را در جهت شكل‏دهي صحيح به شخصيت او، بر دوش مي‏گذارد. مهمترين مرحله شكل‏گيري شخصيت را بايد در مرحله گزينش و پذيرش باورهاي دروني و اعتقادي دانست. شاكله، باورها و شخصيت دروني انسان و نيز شرايط خانوادگي و اجتماعي، زمينه‏هايي براي تأثيرپذيري است، ولي همواره اين انسان است كه اراده مي‏كند و برمي‏گزيند. قوت انساني و نيروي جسماني و سلامت تن و توانستن را نيز بايد در اراده و انگيزه استوار جويا شد. ظرفيت روحي و كشش دروني انسان بگونه‏اي است كه بسياري از كارها كه ناشدني مي‏نمايد به راحتي مي‏تواند بدان دست يابد. و ديديد كه شكل‏دهي به شخصيت، نيازمند ايمان و اذعان به واقعيت مذكور است.

جوان در روان‏شناختي شخصيت خود بايد اين «باور» را بجويد. بر سر راه، ناهنجاريها و آفتهاي بسياري آشكار و نهفته است كه بايد با ظرافت و تيزبيني و نيز عزمي راسخ، آنها را پشت سر گذارد. برخي از اين عوامل بازدارنده را در گذشته مرور كرديم. اينها عبارت بود از:

1ـ بي حزمي و عدم دريافت رهنمودها

2ـ فقدان جزم و عزم

3ـ ضعف بردباري و ثبات

4ـ سستي و تنبلي

5ـ خودپسندي

6ـ ترس

7ـ تلقينهاي منفي

واينك در ادامه:

هشتم:

ضعف عمل

بي شك «عمل» و نقش محوري آن در ساختار شخصيت انسان، بويژه در شكل‏گيري شخصيت جوان موضوعي است كه شرح آن به مجالي بسيار فراتر از اين فرصت نيازمند است. گستردگي رهنمودهاي ديني در اين خصوص و ابعاد گوناگون آن تأكيدي است بر واقعيت مذكور. آنچه در اين مختصر پي‏جوي آنيم تنها نگاهي كوتاه به «ضعف و ناتواني در عمل» به عنوان يك ناهنجاري در شكل‏گيري شخصيت سالم جوان است.

بسياري شناختها و عزمها و قرارهاي صحيح و مطلوب است كه دستخوش اين آفت مي‏گردد و راه به جايي نمي‏برد. جوان به اقتضاي تجربيات و شناختهاي محدود خويش چه بسيار كه تصميمات عجولانه و ناپخته مي‏گيرد و چه بسيار كه در قدمهاي نخست و حتي در شناخت تواناييها، آرمانها وراههاي خويش در مي‏ماند اما چه بسيار نيز كه با همه روشني راه و سلامتي انديشه و صحت عزم، بر جاي مي‏مانند و حركتي درخور و سازنده بروز نمي‏دهند. شناخت، عهد، پيمان و تصميمات، بسان درختي است كه اگر به آفت دچار گردد، ثمره‏اي درخور نخواهد داشت. اين است كه در برخي

آبشخور شخصيت انسان، عبارت ازباورها و گزينشهاي اعتقادي اوست و اينهاست كه به عمل او شكل مي‏دهد اما پرواضح است عقيده و عمل تأثيري متقابل دارند.

در برخي ارشادات ديني، كم‏توجهي در عمل، و سستي و سهل‏انگاري به عنوان آفت عهد و عزم به شمار آمده است.

امام سجاد(ع): من به مداومت بر عمل علاقه‏مندم، هر چند كم باشد.

ارشادات، كم‏توجهي در عمل و سستي و سهل‏انگاري به عنوان آفت عهد و عزم به شمار آمده است.(1)

چنان كه پيشتر نيز نوشتيم آبشخور شخصيت انسان، عبارت از باورها و گزينشهاي اعتقادي اوست و اينهاست كه به عمل او شكل مي‏دهد اما پرواضح است عقيده و عمل تأثيري متقابل دارند. اينگونه نيست كه رفتار آدمي در بينش و علقه‏هاي قلبي و بستگيهاي اعتقادي او نقش ايفا نكند. كتاب الهي به صراحت سرانجام آنان كه بي‏پروا بد مي‏كنند را تكذيب حقايق و آيات الهي مي‏داند.(2) رابطه تنگاتنگ معرفت و عمل تا آنجاست كه معرفت و عقيده و باورهاي توانمند و راسخ و استوار را نيز بايد در عمل جست، و اين است كه والاترين شناختها و آموزشها را نيز مي‏توان در پي «عمل صالح» به دست آورد. و اين نيز خود آموزه ديگري از حقايق كتاب الهي است.(3)

خاستگاه‏معرفت‏وايماني‏كه،جلال‏الدين‏محمدبن‏محمد،آن‏عارف‏نامي در مثنوي، آن را در سنجش بامعرفت صرفا عقلاني و برهاني، شكست‏ناپذير وبا لطافت‏مي‏شمرد.«عمل صالح» و «خويشتن‏داري» است.آنجا كه مي‏فرمايد:

رابطه تنگاتنگ معرفت و عمل تا آنجاست كه معرفت و عقيده و باورهاي توانمند و راسخ و استوار را نيز بايد در عمل جست و اين است كه والاترين شناختها و آموزشهارانيزمي‏توان‏درپي«عمل صالح»به‏دست آورد.




  • پاي استدلاليان چوبين بود
    پاي چوبين سخت بي تمكين بود



  • پاي چوبين سخت بي تمكين بود
    پاي چوبين سخت بي تمكين بود



نقشي كه پايبندي عملي به دريافتهاي صحيح شخصيتي در قوّت اراده و ثبات نمودهاي شخصيت و توان و قاطعيت تصميم‏گيري دارد ما را پيش از انديشه به وسعت عمل، به همت گذاردن براي مداومت بر آن فرا مي‏خواند. چه بسيار تصميمات گسترده‏اي كه در نخستين قدمهاي عملي آن، بي سرانجام مي‏ماند و نتيجه‏اي جز سستي بيشتر و اراده ضعيفتر در پي نخواهد داشت و چه بسيار عملهاي كوچك، ولي مستمر، كه زمينه تصميمات و دستاوردهاي بالاتر و وسيعتر را فراهم مي‏كند. و اين خود مي‏تواند بخشي از انگيزه اولياء دين «صلوات اللّه‏ عليهم» باشد كه كرارا ما را به مداومت بر عمل، هر چند كوچك و محدود، دعوت كرده‏اند. آنان يادآور شده‏اند كه عمل كم، ولي مستمر، ارزشمندتر از عمل گسترده، ولي منقطع و مقطعي، است. در سخني از حضرت سجاد(ع) آمده است كه «من علاقه‏مندم به مداومت بر عمل، هر چند كم باشد.»(4) واين سخني بوده است كه آن حضرت كرارا مي‏فرموده. شرح بيشتر اين علاقه‏مندي را در سخن مكرر فرزند بزرگوارش(ع) چنين مي‏خوانيم:

«من دوست دارم تا وقتي نفسم مرا عادت دهد، مداومت بر عمل كنم و اگر آن كار، در شب از من فوت شد در روز به جاي آورم و اگر در روز از دستم رفت، شب‏هنگام جبران كنم، و محبوبترين اعمال در پيشگاه خداوند آن عملي است كه ادامه يابد.»(5)

عمل نيك بسان جريان آبي زلال است كه مي‏تواند به فراخور كشش جويها و نياز تشنگان، همواره جريان يابد و سود رساند اما مي‏تواند همانند سيلي خروشان، طغيان كند و بيش از ظرفيت نهر جاري گردد و خسارت رساند. اين است كه مي‏خوانيم پيامبر(ص) را حصيري بود كه براي شب نگه مي‏داشت و بر آن نماز مي‏گذارد و چون روز مي‏شد مي‏گسترد و بر آن مي‏نشست. مردم كه اين را ديدند آنها نيز شروع كردند به پيروي و نمازگزاردن با او، تا آنكه نفرات آنان زياد شد. لذا روي به آنان كرد و فرمود: «مردم! آن مقدار عمل را پيشه خود كنيد كه طاقت داريد، خداوند خسته نمي‏شود تا شما هم بخواهيد خسته شويد، محبوبترين اعمال پيش خداوند آن است كه دائمي است هر چند كم باشد.»(6)

اين نگراني وجود داشت كه آنان بيش از توان خويش راهي ميدان عمل شده‏اند و اين وضعيت براي آنان قابل دوام نيست و حالتي كاملاً شكننده دارد و اين مي‏تواند تبعاتي را در پي داشته باشد. درماندگي در عمل و سهل‏انگاري در جامه عمل پوشاندن به تصميمات، تأثير مستقيمي در ضعف شخصيت و استواري و قاطعيت اراده و حتي ثبات فكري و عقيدتي خواهد داشت. در

نقشي كه دريافتهاي صحيح شخصيتي و پايبندي عملي به آنها، در قوّت اراده و ثبات نمودهاي شخصيت، و توان و قاطعيت تصميم‏گيري دارد، ما را پيش از انديشه به وسعت عمل، به همت گذاردن براي مداومت بر آن فرا مي‏خواند.

برخي ارشادهاي ديني حتي سقف زماني مشخصي منظور شده است؛ به اين بيان كه اگر عملي نيك پيشه خود ساختي حداقل يك سـال بـه آن ادامـه بـده و تعبير دوازده ماه در برخي از آنها، بيانگر اهميت اين محدوده زماني است.(7)

اينها كه مي‏گوييم به اين انگيزه است كه جوان در ساختن صحيح و استوار شخصيت خويش، پس از عزم جزم و انديشه جامع، همواره نيازمند جدّيت در عمل و تلاش براي دستيابي به آرمانها و اهداف خود است. كسب توانايي و برومندي در برابري با مشكلات و موانع زندگي و مقابله با آنها را نيز مي‏توان در تلاش عملي جست. مسامحه در تلاش براي عمل به تصميمات، راحت‏طلبي، امروز و فردا كردن و عدم استفاده از فرصتها و امكانات گرانبهاي روزگار جواني، شخصيتي سست عنصر و ناتوان به دست مي‏دهد. اين دريافتي روشن از رهنمود اميرالمؤمنين(ع) است كه «هر كس عمل مي‏كند بر توانايي مي‏افزايد و هر كس در عمل كوتاهي مي‏كند به سستي و ضعف افزايش مي‏دهد.»(8)

نواقص و كاستيهاي شخصيتي را پس از روشن بيني لازم و عزم صحيح، بايد با بهره جستن از ابزارهاي عملي زدود. ما پيش و بيش از حرف و تحليل نيازمند عنصر عمل بر اساس شناختها و دريافتهاي صحيح زندگي هستيم. «به عمل كار برآيد به سخنداني نيست» و به بيان زيباتر امام سخن، علي(ع) «شرافت و شخصيت در پيشگاه خداوند سبحانه، به نيكي اعمال است و نه نيكي گفتار».(9)

ناتوان‏ترين انسان

اين فراز مي‏تواند پيامي روشن و در عين حال جمع‏بندي آنچه گفته شد را در خود داشته باشد. تلاش براي رشد شخصيت و كمال يابي وظيفه‏اي است كه

جوان بهترين و بيشترين بخش آن را بر عهده دارد. زدودن كاستيها و آفتهاي شخصيتي و جايگزين نمودن «صفات حسنه» نيازمند توانايي و فرصت

اميرالمؤمنين عليه‏السلام :ناتوان‏ترين مردم، كسي است كه توان‏زدودن‏كاستي‏ازخويش‏راداردولي‏انجام‏نمي‏دهد.

درماندگي در عمل و سهل‏انگاري در جامه عمل پوشاندن به تصميمات، تأثير مستقيمي در ضعف شخصيت و استواري و قاطعيت اراده و حتي ثبات فكري و عقيدتي خواهد داشت.

است. جوان، بهترين فرصتها و بيشترين توانايي را در اختيار دارد. او قادر است شكل سالمي به شخصيت فردي و اجتماعي خويش بدهد. او مي‏تواند نمونه‏اي از يك انسان وارسته و فرزانه باشد. او مي‏تواند از اينك به گونه‏اي شخصيت خود را شكل دهد كه در سالهاي پيري و در بدترين شرايط جسمي نيز روحي استوار و جاني پرنشاط و دلي برومند و برنا داشته باشد. اگر از اين فرصتها و تواناييها و امكانات جواني استفاده نكند او را بايد ناتوان‏ترين انسان شمرد.

اين پيام روشني است كه در كلام اميرالمؤمنين(ع) آمده است. شايسته است متن آن را بازگو كنيم:

«اعجز الناس من قدر أن يزيل النقص عن نفسه فلم يفعل»(10)

«ناتوان‏ترين مردم، آن است كه توان زدودن كاستي از خويش را دارد ولي انجام نمي‏دهد.»

چنين مباد. ان شاءاللّه‏.


1ـ آفة العهد قلة الرعاية، علي عليه السلام، غررالحكم.

2ـ ثم كان عاقبة الذين أساؤوا السوأَي أن كذّبوا بآيات اللّه‏ وكانوا بها يستهزؤون، روم، آيه 10.

3ـ يا ايها الذين آمنوا ان تتقوا اللّه‏ يجعل لكم فرقانا، انفال، آيه 29. و نيز: واتقوا اللّه‏ و يعلّمكم اللّه‏، بقره، آيه 282.

4ـ كان علي بن الحسين صلوات اللّه‏ عليهما يقول: انّي لاحبّ أن أداوم علي العمل وان قلّ، امام صادق عليه السلام، كافي، ج2،ص82.

5ـانّ أباجعفر عليه السلام كان يقول: انّي احبّ أن أدوم علي العمل اذا عوّدتني نفسي، و ان فاتني من الليل قضيته من النهار، و ان فاتني من النّهار قضيته بالليل، و انّ احبّ الاعمال الي اللّه‏ ماديم عليها...، امام صادق عليه السلام، مستدرك الوسائل، ج1،ص15.

6ـ كان لرسول اللّه‏ صلي اللّه‏ عليه و آله حصير، و كان ـ يحجزه بالليل فيصلّي عليه، و يبسطه بالنهار فيجلس عليه فجعل الناس يثوبون الي النبي فيصلّون بصلاته حتي كثروا فاقبل عليهم فقال: يا ايها الناس خذوا من الاعمال ماتطيقون، فان اللّه‏ لايملّ حتي تملّوا، و انّ أحبّ الاعمال الي اللّه‏ مادام و ان قلّ، الترغيب و الترهيب، ج4، ص128.

7ـ مانند: من عمل عملاً من أعمال الخير فليدم عليه سنةً ولايقطعه دونها، امام صادق عليه السلام، مستدرك الوسائل، ج1،ص15.
ونيز: اياك أن تفرض علي نفسك فريضةً فتفارقها اثني عشر هلالاً، امام صادق عليه السلام، كافي، ج2،ص83.

8ـ من يعمل يزدد قوّةً، من يقصّر في العمل يزدد فترةً، غررالحكم.

9ـ الشرف عند اللّه‏ سبحانه بحسن الاعمال لابحسن الاقوال، غررالحكم.

10ـ غررالحكم.

/ 1