در حاشيه نمايشگاه كتب خطي كه گزارش آن در اين شماره آمده است فرصتي دست داد تا با مسؤول و متولي محترم كتابخانه حضرت آيتاللّه العظمي نجفي مرعشي (قده) جناب حجتالاسلام و المسلمين آقاي حاج سيدمحمود مرعشي در باره نمايشگاه و كتابخانه گفتگويي داشته باشيم. ايشان ضمن پاسخگويي به سؤالات ما، بخشي از خاطرات شنيدني خويش را نيز در خصوص جمعآوري كتب خطي بازگو نمودند توجه شما را به اين گفتگو جلب ميكنيم.با تشكر از اينكه وقتتان را در اختيار ما گذاشتيد بفرماييد انگيزه كتابخانه از تشكيل اين نمايشگاه چيست؟ـ بسماللّه الرحمن الرحيم. مردم در گذشته نسبت به ذخاير فرهنگي اسلام بخصوص شيعه، توجه نداشتند و به خاطر اين غفلت و بيتوجهي، بسياري از ذخاير ما به خارج از كشور رفته يا اين سوداگران با بهاي كم از چنگ ملت درآورده و از كشور بيرون بردند.ما اين نمايشگاه را برپا كرديم تا مردم ما نسبت به ذخاير فرهنگي، بخصوص ذخاير شيعه، آگاهي بيشتري پيدا كنند و از نزديك شاهد باشند كه علماي گذشته ما طي قرون و اعصار از ده، دوازده قرن پيش تا زمان حاضر، در آن شرايط خفقاني كه در زمان حكام ظلم و جور بر مملكت ما يا ساير كشورهاي مسلمان، حاكم بوده با تقيه و جايگزيني خودشان در مخفيگاهها، زيرزمينها و نبودن امكانات از قبيل برق و لولهكشي آب اين گونه آثار را خلق كردند و براي ما به ارمغان گذاشتند.انگيزه دوم، بازديد محققان و دانشمندان به منظور ارتباط بيشتر با اين گونه اشخاص و توجيه آنها در مورد كتابخانه و گاه اطلاعرساني سريع و آسان از طريق مكاتبه يا كامپيوتر يا تصويري از كتابهاي خطي مورد نياز ميباشد. ميخواهيم محققان بدانند كه كتابخانه، مشكلي در راهشان قرار نميدهد و تمام امكانات ما در اختيار آنهاست.پدر مرحوم ما، حضرت آيتاللّه العظمي نجفي مرعشي وقتي در نجف اشرف بودند، انگيزه اصلي ايشان از جمعآوري اين گونه كتابها اين بود كه سعي كنند اين ذخاير را اشخاص ديگر به خارج از كشور نبردند. ايشان با مشكلات فراواني اين ذخاير را جمعآوري كردند و با اينكه وضع معيشتي مناسبي نداشتند، با نماز و روزه استيجاري، كار كردن در كارگاه برنجكوبي در شبها و حذف يك وعده غذا در شبانهروز، توانستند اين كتابها را خريداري كنند.در آن زمان، استعمارگرها جوي ايجاد كردهبودند كه مردم رغبتي به خواندن كتابهاي خطي نداشتند و ميگفتند اينها موريانه دارد؛ كثيف است؛ خاك دارد! چاپهاي سنگي زيبا است و اگر آب رويش بريزد، مركبش پاك نميشود!پيام زن: استقبال بازديدكنندگان از نمايشگاه چگونه بوده است؟ـ واقعا دور از انتظار ما بود. ما به هيچ وجه، پيش بيني نميكرديم در زمان تابستان كه حوزه تعطيل است و آقايان طلاب همه خارج از قم هستند و ماه صفر نيز براي تبليغ رفتهاند و آقايان مدرسين در مسافرت هستند و دانشگاه و دبيرستان تعطيل است با اين استقبال بزرگ روبهرو شويم. دفتر يادبود را كه امضا كردهاند بيشتر نظرشان مثبت بوده و پيشنهاد ميكردند كه اين نمايشگاهها را گستردهتر كرده، در شهرهاي ديگر برپا كنيد. ما اگر در آينده موفق شويم حتما اين كار را خواهيم كرد. البته ما با محدوديت جا روبهرو هستيم. اگر ميخواستيم تمام نفايس كتابخانه را به نمايش بگذاريم، دهها برابر اين فضا هم كافي نبود.آيا براي تكرار و گسترش چنين نمايشگاههايي، برنامهاي داريد؟ـ اين نمايشگاه براي ما درسآموز بود فكر ميكنيم كه بتوانيم اين نمايشگاه را به شهرستانها سرايت دهيم، به شرطي كه حفاظت و حراست اين كتابها در وضعيت مناسب باشد. اميدواريم بتوانيم اين كار را انجام دهيم و مردم را نسبت به اين ذخاير فرهنگي، بيشتر آگاه كنيم.در بين نسخههاي خطي موجود در كتابخانه آيا نسخههايي مربوط به بانوان وجود دارد؟ـ نسخههايي وجود دارد كه به خط بانوان فاضل، شاعر و مجتهد نوشته شده كه الان من حضور ذهن ندارم ولي به عنوان نمونه به «اجازه روايتي» كه از مرحوم خانم امين اصفهاني ميباشد اشاره ميكنم. ايشان ارتباط بسياري با مرحوم پدرم داشتند و بين ايشان و مرحوم خانم امين كه مجتهد بودند اجازه هم رد و بدل شده است كه در اصطلاح علماي علم حديث، اجازه «مُدَبَّجه» ميگويند. يعني مرحوم پدرم به ايشان اجازه نقل احاديث داده بودند و خانم امين نيز متقابلاً به ايشان اجازه داده بودند. اين اجازه به خط خود ايشان در اين كتابخانه موجود است كه در كتاب المسلسلات زير چاپ است و تا پايان امسال در دو جلد منتشر ميشود و خط مبارك ايشان نيز در آن مجموعه آورده شده است.اگر از جناب عالي خواسته شود كه پنج نسخه از ارزشمندترين كتابهاي خطي موجود در كتابخانه را معرفي كنيد كدام نسخهها را براي معرفي انتخاب ميكنيد؟ـ كتابهاي خطي كتابخانه، هر كدام به گونهاي از نفايس محسوب ميشود كه ما نميتوانيم بگوييم كدام يك از ديگري برتر است، ولي در پاسخ سؤال شما چند نمونه را نام ميبرم.ـ دستخط مبارك شيخ الطايفه شيخ طوسي رضواناللّه تعالي عليه كه افتخار شيعه است و دو كتاب از كتب اربعه يعني استبصار و تهذيب از ايشان است. توضيح اينكه دو جلد تفسير تبيان است كه فرزند ايشان ابوعلي، ملقب به مفيد ثاني و شيخ عبدالجبار مغري رازي كه از شاگردان ايشان بودند و يكي از نوادگان صدوق، آن را براي ايشان قرائت ميكردند و ايشان به دستخط خودشان در سال 455 ه···.ق به اينها اجازه دادند كه در پشت جلد نوشته شده است. اين نمونهاي از خط شيخ طوسي است. ما نمونه خط شيخ طوسي را در هيچ يك از كتابخانههاي دنيا نداريم جز همين كتاب.ـ قرآني هست به خط علي بنهلال، مشهور به ابنبوّاب كه در قرن چهارم در سال 392 ه···.ق در بغداد به خط كوفي نوشته شده. ايشان از جمله خطاطاني است كه بعد از ابنمقله در تحول خط از كوفي به نسخ سهم عمدهاي دارد و از خطاطان مشهور دنياست كه هر برگ از اين قرآن را كه با خط ايشان باشد در دنيا با ميليونها دلار معامله ميكنند. ما نميتوانيم با بهاي ظاهري، قيمتي براي اين قرآن مشخص كنيم.ـ از ديگر كتابها دستخط علامه حلي است كه كه تذكرةالفقها و تحرير علامه به تصحيح ايشان است.ـ تفسير المحيط الاعظم، نوشته سيدحيدر آملي از عرفا، فلاسفه و دانشمندان قرن هشتم است كه منحصر به فرد بوده و به خط خود ايشان است. پرفسور كُربُن فرانسوي ـ كه با علامه طباطبايي مصاحبه داشت ـ فقط براي ديدن اين نسخه از فرانسه به ايران سفر كرد. جلد اول و دوم اين تفسير عرفاني در اين كتابخانه موجود و بقيه مجلدات آن در خزينه وجود مبارك حضرت اميرالمؤمنين علي(ع) در نجف اشرف بوده و صداميان كافر آن را به سرقت بردند و ما ردپايي از اين مجلدات نداريم.ـ بيش از بيست جلد بحارالانوار به دستخط خود علامه مجلسي.ـ نزديك به نيمي از وسائلالشيعه به دستخط شيخ حر عاملي.ـ تفسير بعضي از سورههاي قرآن و شرح اصول كافي به خط صدرالمتألهين.من اگر بخواهم اينها را بازگو كنم وقت اجازه نميدهد و هر يك از اينها به گونهاي از ذخاير بسيار گرانبها محسوب ميشوند كه قابل ارزشگذاري نيست.ـ مرحوم آيتاللّه العظمي نجفي مرعشي از چه زماني شروع به جمعآوري كتابها نمودند؟ـ ايشان از سن پانزده، شانزده سالگي به فكر جمعآوري اين كتابها افتادند. ايشان در بازار قيصريه نجف اشرف كه محل حراج كتابها بوده ديده بودند كه روزهاي پنجشنبه كه كتابها را حراج ميكردند بيشتر نمايندگان كنسول انگليس ـ كه در آن زمان كشور عراق جزو مستعمرات آنها بود ـ ميآيند و كتابها را ميخرند. ايشان اين سؤال برايشان مطرح شده بود كه ما مسلمانيم و با اين معارف سر و كار داريم چرا اينها كتابها را ميخرند؟ ايشان پي برده بودند كه اين چيزي نيست مگر اينكه ميخواهند از درون ما را از فرهنگ تهي كنند و اين نفايس را به خارج از كشور ببرند و در اختيار كسي هم قرار ندهند. بدين خاطر، ايشان براي دفع اين هجوم فرهنگي شروع به مقابله كردند حتي به وسيله نماز و روزه استيجاري.سابقه اين كتابخانه به هشتاد سال قبل برميگردد. البته تعدادي از اين كتابها هم موروثي از مرحوم پدر ايشان، شمسالدين سيدمحمود نجفي مرعشي ميباشد كه از شاگردان برجسته مرحوم آخوند ـ صاحب كفايه ـ و مرحوم آقا سيدمحمد كاظم ـ صاحب عروه ـ بود كه دستخط ايشان هماكنون در كتابخانه موجود است.پس از مدتي كتابها در منزل ايشان زياد شد. ايشان در سال 1342 هـ.ق به ايران آمدند و تصميم داشتند پس از زيارت، براي تدريس به نجف برگردند. اين سفر در زمان مرحوم حضرت آيتاللّه حائري يزدي واقع شده بود بدين جهت ايشان در قم از مرحوم پدر ما خواسته بودند كه اينجا بمانند. ايشان اجابت كردند و در قم ماندند و كتابهايشان را از نجف آوردند و تا آخر لحظات عمر نيز از خريد كتاب دست نكشيدند. حتي از محل وجوهات شرعي. ايشان ميگفتند يكي از راههاي ترويج شرع مطهر اسلام، مصرف سهم امام در اين راه است كه ما نگذاريم اين ذخاير از بين برود. از اين رو، ايشان اجازه ميدادند كتاب از محل وجوهات شرعي خريده شود و به اين مجموعه اضافه ميكردند.قبل از تشكيل كتابخانه كه هسته اوليهاش در مدرسه علميه ايشان، روبهروي كتابخانه بود، مقداري كتاب در حدود 278 جلد به كتابخانه دانشگاه تهران (كتابخانه دانشكده الهيات) هديه كردند و مقداري نيز به آستانه مقدس حضرت معصومه. پس از تشكيل كتابخانه كوچكي در مدرسه علميه روبهروي كتابخانه، كمكم كتابها را از منزل آوردند و بعد با ساخته شدن كتابخانه موجود در سال 1396 هـ.ق برابر 1353 هـ.ش، كتابهايشان را به اينجا اهدا كردند. ايشان تمام هستي خود را در طبق اخلاص گذاشتند و تقديم جامعه كردند كه جامعه از آن بهره كافي بگيرند و اين نسل به نسلهاي بعدي تحويل دهند. تا ظهور آقا امام زمان(عج) ان شاءاللّه.دفتر انتقادات و پيشنهادات را كه ورق ميزديم مشاهده كرديم كه جمعي از خواهران بازديدكننده بر وجود محلي به منظور استفاده خواهران از امكانات كتابخانه تأكيد داشتند، آيا در برنامه توسعه كتابخانه، محلي بدين منظور در نظر گرفته شده است؟ـ بله. هماكنون از نظر مكان خيلي سخت در تنگنا هستيم و براي بانوان جايي نداريم، ولي بانوان محققي كه از دانشگاهها و مراكز آموزشي معرفي ميشوند و تصاويري از كتاب، مورد نياز آنهاست، ما اين گونه تصاوير را در اختيارشان قرار ميدهيم تا استفاده كنند، اما تالاري براي مطالعه عمومي آنان نداريم و در آينده طرحي داريم كه در آن، رفع اين كمبود پيشبيني شده است.بحمداللّه و با لطف و عنايت رهبر كبير انقلاب حضرت امام خميني(قده) فرمان توسعه اين كتابخانه در اسفند سال 1367 صادر شد كه دولت را موظف كرد آن را اجرا كند و بحمداللّه اقداماتي هم انجام شده و با عنايات مقام معظم رهبري حضرت آيتاللّه خامنهاي مدظلهالعالي و توجهات رياست محترم جمهوري حضرت حجةالاسلام و المسلمين هاشمي رفسنجاني اين پروژه جديد آغاز شده و فكر ميكنيم اگر مشكلي پيش نيايد تا پايان سال 1373 آماده بهرهبرداري شود. با تلفيق ساختمان موجود كتابخانه با ساختمان جديد، 25 هزار متر زيربنا خواهد داشت و براي جانبازان، روشندلان، محققان و مستشرقين جاهايي در نظر گرفتيم كه آسوده باشند.جمعآوري كتابهاي خطي نيازمند صبر و حوصله و تلاش فراوان است و طبعا خاطراتي را به دنبال دارد، اگر ممكن است بعضي از خاطرات خويش را در اين خصوص براي خوانندگان عزيز ما بيان فرماييد.ـ مرحوم پدرم خاطرات زيادي داشتند. من هم كه با ايشان براي خريد كتاب ميرفتم، خاطراتي به ياد دارم. به عنوان نمونه، يك روز، شخصي يك جلد كتاب خطي از كاشان براي ايشان آورده بود كه بفروشد. ايشان به من زنگ زدند كه اين شخص ميآيد كتابخانه، شما ببينيد اين كتاب چه كتاب است و چقدر قيمت دارد، آن را از او بخريد. اين شخص آمد. من از او سؤال كردم كه همين يك جلد كتاب هست يا كتاب ديگري داريد؟ گفت: يك مقدار اوراقي هست كه اسماء خدا روي آن نوشته شده، ما ريختيم در گوشهاي از طويله كه بريزيم در چاه. وقتي اين ر ا گفت، من گفتم: كي به كاشان مراجعت ميكني؟ گفت: همين الان. من گفتم: الان با شما به كاشان ميآيم، شايد در ميان اينها چيز به درد بخوري باشد. با هم به كاشان رفتيم. وقتي وارد منزل ايشان شديم، چاي آورد خورديم بعد براي ديدن اوراق مورد اشاره به آن مكان رفتيم. ديدم بخشي از سقف طويله سوراخ شده و آب باران آمده زير كتابها و پوسيده شده است. كتابهاي زيادي را ديديم كه شايد فقط اوراق اول و آخرش افتاده بود و اوراق پراكنده و زيادي كه خاك گرفته و موريانه مقداري از آن را خورده بود. ما چادري از آن آقا خواستيم و كتابها را درون آن ريختيم. دو چادر از كتاب پر شد. پولي هم بابت آن يك جلد كتاب داديم. بعد پول اين اوراق را خواستيم بدهيم كه خانواده ايشان از پشت پرده گفت: آقا شما اگر اينها را از اينجا ببريد، ما يك چيزي هم حاضريم به شما بدهيم، چون اسامي ائمه در آن هست و ميترسيم گنهكار باشيم!ما برگشتيم و شب به قم رسيديم. آنها را به منزل پدرم برديم.فرمودند: بازش كنيد.گفتم: خيلي خاك دارد شما صبر كنيد تا ما تميزش كنيم.گفتند: اين خاكها سرمه چشم من است. وقتي باز كرديم، ايشان نشستند و كتابها را وارسي كردند بقدري كه تمام محاسنشان، سفيد و ابروان ايشان پر از خاك شده بود.گفتم: آقا شما ناراحت ميشويد.گفتند: من امشب خواب از كفم ربوده شده و سر از پا نميشناسم.در ميان اين كتابها چند نسخه بسيار مهم يافتيم، از جمله رسائلي از شيخ مفيد در قرن پنجم كه الان براي كنگره شيخ مفيد از روي آن عكس گرفتهاند. كتابهاي نفيس ديگري هم لابلاي اين كتابها بود كه خيلي ارزشمند است.نمونه ديگر: يك وقت، فردي از بابل به ما نامه نوشت كه من بقالي هستم در بابل كه مقداري كتاب از پدرم به من ارث رسيده و الان آخر مغازهام ريخته است. شما بياييد و ببينيد اگر به دردتان ميخورد ببريد و اگر خواستيد چيزي به من بدهيد، اگر هم نخواستيد ما چيزي نميخواهيم. زمستان خيلي سردي بود. نزديكيهاي ظهر اين نامه به دست ما رسيد ما نماز خوانديم، ناهار را خورديم و حركت كرديم. برف بشدت ميباريد و چند بار هم نزديك بود ماشين واژگون شود. سرانجام ساعت دو نيمه شب به بابل رسيديم. آنجا باران شديدي ميباريد. به مسافرخانهاي رفتيم كه بخاري هم نداشت. با سرما تا صبح به سر برديم. و ساعت نه صبح به سبزه ميدان بابل كه بقالي آنجا قرار داشت رفتيم. پرسان پرسان، بقالي را پيدا كرديم. من ديدم اين كتابها به صورت خرمني ته دكان ريخته است.گفتم: ما از قم دنبال كتابها آمديم.گفت: اينهاست.گفتم: ميشود ببينم.گفت: نه؛ اگر ميخواهيد، برداريد ببريد. هر چه آقا خواستند به من بدهند، برايم بفرستيد.ما صندوق عقب ماشين را پر كرديم. صندلي عقب را تا سقف پر كرديم. ديدم هنوز كتابها مانده است. خودم رانندگي بلد بودم؛ پشت فرمان نشستم و به راننده گفتم تو بنشين و اين كتابها را در بغلت نگهدار، چون اگر اينها بماند ممكن است آفت به آن برسد و سوداگران به يغما ببرند. راننده اطرافش را آنقدر كتاب چيد كه از صورتش هم تجاوز كرد. ماشين ما كه سواري پژو بود، به غير از حجم بدن ما دو نفر هيچ جاي ديگري نداشت كه كتابي نگذاشته باشيم. باران زيادي هم ميآمد بالاخره كتابها را با همان وضعيت جا داديم. شب را هم درست نخوابيده بوديم. با اين وضعيت حركت كرديم. در بين راه برف زيادي ميآمد و سرماي عجيبي بود. ما نگران برف نبوديم، فقط ميترسيديم ماشين چپ شود و اين كتابها در برفها بريزد و از بين برود. از آنجايي كه خدا ميخواست اتفاقي نيفتاد و همان طور يكسره تا قم آمديم.خيلي ديروقت بود. من آمدم منزل خودمان و ماشين را در پاركينگ حسينيه گذاشتيم. همان موقع مرحوم پدرم زنگ زدند كه چرا اينجا نيامديد. گفتم: آقا خستهام. گفتند: اين كه خستگي ندارد. كتابها را بياور، ببينم چه كتابهايي است. ايشان با كهولت سني كه داشتند تا اذان صبح نشستند و كتابها را نگاه كردند و همه را يكي يكي ميفرمودند كه خط كيست و نسخه كيست. كتابهاي مهمي داخل آنها پيدا كرديم، از جمله كتاب بصائرالدرجات، متعلق به قرن ششم كه كتاب بسيار مهمي بود و خيلي كتابهاي مهم ديگر.ما قصد داريم اين خاطرات را در مجموعهاي تنظيم كنيم، چون براي افراد خيلي جاذبه دارد.به ياد دارم روزي به اصفهان رفتيم دنبال آقايي كه البته فوت كرد ـ خدا رحمتش كند ـ شب رسيديم. درب منزل آن آقا را زديم، در را باز كرد. گفت: چه ميخواهيد؟ گفتم: دنبال كتابها آمديم. گفت: الان كتاب نداريم، وقت هم نداريم. برويد صبح بياييد و در را محكم بست. ما حدود يك ساعت در پيادهرو پشت در نشستيم. يكي از مستخدمين منزل اين آقا آمد و گفت: آقايان چه كار داريد؟ گفتيم: با صاحب خانه شما كار داريم. ما را بيرون كرده است. مستخدم رفت و صاحب خانه آمد و گفت: از جان من چه ميخواهيد؟ گفتيم: كتاب. گفت: حالا چون شما سيد هستيد بياييد داخل. ما را به داخل برد و كتابها را نشان داد. يك بياضي بود از علامه حلي كه الان در نمايشگاه هست. گفتيم ميخواهيم بخريم. گفت: سواد داري و عقلت ميرسد كه اين خط مال كيست؟ گفتم: نه چندان. گفت: من الان حوصله ندارم، جا هم ندارم، شام هم ندارم، برويد در مسافرخانه و صبح بياييد. ما به مسافرخانهاي واقع در دروازه دولت رفتيم. صبح آمديم تا ظهر با اين آقا كلنجار رفتيم تا سرانجام كتاب را گرفتيم و آمديم.ما با اين ترشروييها و برخوردها روبهرو بوديم، ولي چون هدف چيز ديگري بود به هيچ وجه ناراحت نميشديم و در كارمان هم موفق شديم. اگر ميخواستيم ناراحت شويم قاعدهاش اين بود كه رها ميكرديم و ميآمديم. به هر حال، با لطف خدا و امام زمان(عج) اين مجموعه به اينجا رسيد.آيا اين كتابخانه، مراكز فرهنگي ديگري در قم يا شهرستانها دارد؟ـ فعلاً نه. ما جايي جز كتابخانه نداريم. ان شاءاللّه در نظر داريم اگر اينجا آماده بهرهبرداري شد بتوانيم كم كم در تهران دفتري تأسيس كنيم. در حال حاضر هم ما با 360 مركز علمي و كتابخانههاي دنيا ـ غير از داخل ـ ارتباط داريم كه براي ما كتاب ميفرستند. ما هم از منشورات كتابخانه برايشان كتاب ميفرستيم. همچنين از آنها ميخواهيم كه از مخطوطاتي كه در كتابخانههايشان موجود است ـ و در زمانهاي قبل از كشورهاي اسلامي خارج شده - براي ما عكس گرفته و بفرستند و در مقابل، ما نيز از مخطوطاتي كه داريم، براي آنها عكس گرفته و ميفرستيم. الان ما از سه هزار جلد كتاب كه اصل آن در خارج موجود است عكس گرفته و آنها را به صورت تصوير درآوردهايم كه فهرست آنها در دو جلد چاپ شده است.مردم براي گسترش اين كتابخانه چه نوع همكاري ميتوانند با شما داشته باشند؟ـ همكاري در هر بعدي از ابعاد ميتوانند داشته باشند. مقداري از هزينههاي اينجا را دولت تأمين ميكند، ولي با اين وجود باز با مشكلات مالي روبهرو هستيم. از نظر كتاب، خيلي راحت ميتوانند به ما كمك كنند بخصوص در زمينه كتابهاي خطي. ما الان اطلاع داريم كه در خيلي از شهرستانها كتابخانههاي شخصي مهمي هست كه در اختيار ورّاثشان ميباشد و در اثر اختلاف بين وراث، بلاتكليف رها شده و شايد خيلي از آنها طعمه موريانه شده باشد. من سراغ دارم كتابخانهاي را كه بيش از نيم قرن است كه هنوز در آن باز نشده و كتابهايش ممكن است از بين رفته باشد كه مقداري از كتابخانه شخصي علامه مجلسي در آن هست، و الان پيش يكي از آقايان بوده و وقف اولاد ذكور است همين اختلاف بين اولاد در قزوين هم وجود دارد. اين آقايان اگر خودشان به فكر اين كتابها نيستند و استفاده نميكنند، حداقل بيايند بنشينند و اختلافشان را برطرف كنند و كتابها را به اينجا هديه كنند تا اين كتابخانه بتواند اينها را به محققيني كه ان شاءاللّه فرهنگ شيعي و تفكر شيعي را زنده ميكنند، سرويس بدهد.كتابخانه تاكنون كتب زيادي را منتشر كرده است و كتابهاي چندي را در دست انتشار دارد. دوست داريم در باره دايرةالمعارفي كه در خصوص كتابخانههاي بزرگ در دست تهيه داريد توضيحاتي بدهيد.ـ متأسفانه از كتابخانههايي كه علماي بزرگ ما طي قرون و اعصار گذشته تأسيس كردهاند، هيچ آثاري باقي نمانده است. كتابخانههايي مانند كتابخانه رصدخانه مراغه كه به امر خواجه نصيرالدين طوسي برپا شده و چهارصد هزار جلد كتاب داشته ـ يعني در قرن هفتم ـ كه همهاش مخلوط بوده و با توجه به وضع چاپ در آن زمان، اهميت زيادي داشته است. ولي الان فقط آثار مخروبهاي از اين رصدخانه در كنار شهر مراغه پابرجاست.كتابخانه بيتالحكمه در بغداد، كتابخانههاي بسيار مهمي در قم، نيشابور، اصفهان و غيره بوده كه با گذشت روزگار از بين رفته و حاكي از تمدن اصيل اسلامي است. اينها هر يك در حقيقت يك دانشگاه بوده؛ رصدخانه مراغه يك دانشگاه بوده است. دانشگاههاي قديم چون جنديشاپور در اهواز، رصدخانه مراغه كه خواجه نصير طوسي بنا كرد همچنين بيتالحكمه و كتابخانه اسكندريه و جاهاي ديگر، اينها همه كتابخانههاي بسيار بزرگ و مراكز آموزشي بزرگي بودند كه الان فقط اسمي از آنها در تاريخ هست. بنابراين ما براي آگاهي مردم، نه تنها مسلمانها حتي خارجيها، غير مسلمانها و غربيها كوشش ميكنيم كه به اهميت اين موضوع پي ببرند كه علماي اسلام چه خدماتي انجام دادند اينها نه تنها در فقه، اصول، تفسير، كلام و حديث بلكه در طب، فيزيك، شيمي، حساب، هندسه و رياضيات آثار زيادي خلق كردند كه ما نمونههاي زيادي داريم.ما در اين دايرةالمعارف، تاريخچه تمام اين كتابخانهها را كه وجود خارجي ندارند آوردهايم؛ همچنين مؤسس آنها و تعداد كتاب آنها و اينكه تا چه زماني قابل استفاده بوده است را آوردهايم و همينطور ادامه دادهايم تا زمان حاضر، كتابخانههايي كه در ايران وجود دارد و همچنين در خارج از كشور كه داراي كتابهاي خطي و ذخاير اسلامي هستند. به ياري خدا ما اينها را به زبان فارسي، عربي و انگليسي ـ ان شاءاللّه ـ ترجمه ميكنيم تا مردم ما بيشتر از تاريخ كتاب و كتابخانههاي دوران اسلامي آگاهي پيدا كنند.