اخلاق و زندگى
تهذيب اخلاق, محال يا دشوار؟
سيد مهدى موسوى در گفتار پيش, توضيح داديم كه راحتى و خوشبختى انسان در پرتو اخلاق نيك ميسر است. همچنين گفتيم كه تحصيل صفات پسنديده و پاكدامنى و پرهيز از ناهنجاريهاى اخلاقى و رفتارهاى ناشايست, بخصوص براى جوانان ضرورت دارد. علاوه بر اين, هدف و تاثير احكام اسلامى را نبايد به جهان آخرت منحصر كرد, بلكه بايد همواره نقش شگرف اين عامل را در بهروزى, رشد شخصيت, آسايش, آبادانى, قدرت روحى و نجات انسان از گرداب حيرتها, درنظر داشت.در اين نوشتار به حل عقده اى كه براى برخى به عنوان يك مانع برسر راه تهذيب و تكميل نفس تبديل شده است, مى پردازيم. پس از ذكر يك مقدمه كوتاه به طرح سوال و سپس به پاسخ آن خواهيم پرداخت.انسان در اصل و آغاز آفرينش خود را طبيعتى پاك و يكدست برخوردار است و صفات زشت و خويهاى ناپسند در او وجود ندارد, همچنان كه از صفات پستديده اخلاقى, تهى است. هر چند در اصل, سرشت انسان بطور طبيعى به پاكيها و خوبيها ميل دارد و در گروهى به خاطر برخى از خصوصيلت ذاتى و مسائل وراثتى, زمينه رشد دسته اى از صفات نيك و بد وجوددارد,ولى دراينكه طفل در آغاز حيات خود دست نخورده وبى عيب است, جاى ترديد نيست.رفتار پدر و مادر در خانواده و سپس دوستان و آشنايان در محيط بازى و تحصيل و برخوردهاى اجتماعى, خواه ناخواه انسان را تحت تاثير قرار مى دهد و بناى شخصيت او را مى سازد. اگر محيط خانواده و اجتماع, پاك و دور از آلودگى باشد, آن طبيعت اولى همچنان به سلامت خود ادامه داده و به شرط مراقبت به سوى كمال و تقويت بنيه روحى و كسب مكارم اخلاقى پيش خواهد رفت, در غير اين صورت بتدريج, عملهاى زشت و آلودگيهاى خانوادگى و محيطى در جان او اثر گذاشته و كم كم تمام صفحه دل را فرا مى گيرد و پس از مدتى آن صفاى اولى از لوح دلش زدوده و طبيعت ديگرى كه مخالف با سرشت اولى است جاى آن را مى گيرد . اكنون براى كسى كه در صدد اصلاح خويش است, اين سوال مطرح مى شود كه آيا با وجود اينها آن طبيعت دوم قابل تغيير و اصلاح است؟آيا مى توان بطور دلخواه به خودسازى و تغيير اخلاق زشت اقدام كرد؟ بديهى است كه موفقيت يا شكست در اين راه, منوط به پاسخى است كه بدين پرسش داده مى شود .بسيارى بر آنند كه تغيير اخلاق ممكن نيست و انسان نمى تواند خلق و خويى كه به سرشت او تبديل شده و كار ديگران يا عملكرد جاهلانه خود او آن را در جانش نفوذ داده است, مطابق خواست و آرمان خويش تغيير دهد و بقول معروف :
اگر صد سال در مشكى كنى دوغ
همان دوغ است همان دوغ است همان دوغ!
همان دوغ است همان دوغ است همان دوغ!
همان دوغ است همان دوغ است همان دوغ!
خوى بد در طبـيعـتى كه نشست
هر كه در خردىاش ادب نكنند
چوب تر را چنان كه خواهى پيچ
نشود خشك جز به آتش راست
ندهد جز به وقت مرگ از دست
در بـزرگـى فلاح از او برخاست
نشود خشك جز به آتش راست
نشود خشك جز به آتش راست
1- جامع السعادات, محمد مهدى نراقى, ج 1, ص 57 - الاخلاق, سيدعبداله بشر, ص 13 .2 - وسائل الشيعه, ج 11, باب 1, حديث 9 .3 - شمس, آيه 9 .4 - جامع السعادت, ج 2, ص 9 .5 - نهج البلاغه, صبحى الصالح, ص 399 , نامه 31 .