مسجد جامع قائن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مسجد جامع قائن - نسخه متنی

سید محسن حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مسجد جامع قاين

سيد محسن حسينى

قاين از شهرهاى جنوبى استان خراسان است، كه در منطقه كويرى - كوهستانى قرار دارد. داراى روزهاى آفتابى و سوزان و شبهايى بسيار سرد با آب و هوايى خشك مى باشد. مسجد جامع در مركز قاين قرار گرفته و به عنوان مسجد اصلى شهر مورد استفاده اهالى قرار دارد. بنايى است تك ايوانى با ايوان عميق و دو شبستان در دو طرف آن كه به سبك خاص مساجد خراسان بويژه جنوب خراسان ساخته شده است. (1)

قديمترين نوشته اى كه به مسجد قاين اشاره كرده كتاب اشكال العالم جيهانى است كه در اوايل قرن چهارم هجرى تاليف شده است. جيهانى راجع به قاين مى گويد: «آن را حصار و خندقى است و مسجد آدينه ». (2)

نوشته ديگرى كه تقريبا همزمان با جيهانى است كتاب مسالك و ممالك اصطخرى است كه مى نويسد: «خندقى و قهندزى در آن هست و مسجد و دارالاماره به قهندز اند». (3)

كتاب ديگرى كه حدود صد سال پس از كتاب اصطخرى نگاشته شده و به طاق عظيم بنا اشاره كرده سفرنامه ناصرخسرو است. وى به سال 444 ه . ق از قاين ديدن كرده و مسجد را اين گونه وصف مى كند: «قاين شهرى بزرگ و حصين است و گرد شهرستان خندقى دارد، و مسجد آدينه به شهرستان اندر است. و آنجا كه مقصوره است طاقى عظيم بزرگ، چنان كه در خراسان از آن بزرگتر نديدم. و آن طاق، نه در خور آن مسجد است ». (4)

نكته قابل تامل در نوشته اصطخرى و سفرنامه ناصرخسرو پيرامون مسجد جامع قاين اختلاف در پيرامون مكان مسجد است. اصطخرى مسجد جامع شهر را در قهندز (ارگ) قاين در كنار دارالاماره دانسته در حالى كه صد سال بعد ناصر خسرو مسجد را در قسمت اماكن عمومى شهر يا شهرستان توصيف مى كند. (5)

با توجه به زلزله خيز بودن جنوب خراسان بويژه منطقه قاينات و اين كه در اين منطقه دست كم هر صد سال يك زمين لرزه بنيان كن وجود داشته است. ممكن است مسجدى كه در كنار دارالاماره بوده به فاصله يكصد سالى كه از اشاره اصطخرى تا بازديد ناصرخسرو از آن فاصله شده است بر اثر زلزله ويران شده باشد. تغيير مكان مسجد اين نظريه را كه ممكن است بنا برجاى نيايشگاه ساسانى ساخته شده باشد مورد ترديد قرار مى دهد. (6)

است و با توجه به كتيبه ايوان اصلى در سال 796 ه . ق (8) به فرمان جمشيدبن قارن ساخته شده است.، مضمون كتيبه ديگرى كه بر لوح سنگى نقر شده معلوم مى كند كه اين مسجد در زمان شاه سليمان صفوى به سال 1086 ه . ق به همت صفشكن خان مرمت شده است. ديگر كتيبه بنا كه آن نيز در ايوان قرار دارد نوشته منظومى است بر طاق بنا كه تاريخ 1263 ه . ق. و نام استاد و معمار آن كربلايى اسحاق قاينى را نشان مى دهد. منبر چوبى مسجد كه تاريخ 1082 ه . ق را بر خود دارد، داراى منبت كارى هايى به شكل گره چينى و كتيبه اى ده سطرى به خط نسخ است. بر بدنه منبر نام نجار و سازنده آن بدين ترتيب كنده كارى شده است: «عمل استاد محمد مقيم بن استاد محمد ولى بن استاد حسن على كاخكى فى شهور سنة اثنان و ثمانون بعد الالف ». (9)

آنچه از كتيبه هاى متعدد بنا مى توان نتيجه گرفت اين است كه بنا بارها بر اثر زلزله صدمه كلى ديده و مرمت شده است. كاوشهاى باستان شناسى در شبستانها و صحن مسجد نيز مؤيد اين نظر است. در سال 1354 در كاوشهاى شبستان شمالى وجود سه پايه ستون سنگى با درازا و پهناى يك متر در يك متر با سنگ لاشه و ملات ساروج كشف شده كه پايه هاى كنونى شبستان بر روى آنها بنا شده است. به منظور وسعت دادن شبستان پايه هاى كنونى را حدود پنجاه سانتى متر عقب نشانده اند و وجود يك ستون چهارقلو در شبستان مورد نظر كه مشابه ستونهاى مسجد جامع اصفهان از دوره سلجوقى است نشان مى دهد كه در اين محل بنايى از دوره سلجوقى وجود داشته كه در اثر زلزله صدمه ديده و در دوره تيمورى تجديد بنا گرديده است. گمانه زنى در اين محل و كشف سه تنور پخت نان مشخص كرد كه اين قسمت مسكونى بوده است. سفالهايى از دوره سلجوقى در اين مكان به دست آمده كه به سفالهاى رباط شرف شباهت دارد. (10)

در خاكبردارى حياط به عمق هشت سانتى متر قطعاتى از آجرهاى سلجوقى كه مربوط به نماى مسجد بوده و در يك زلزله شديد خراب شده و فرو ريخته كشف شده است. از نمونه هاى مختصر كشف شده چنين برمى آيد كه نما شامل كتيبه ها، آجركارى هاى بسيار زيبا و پركار با نقشهاى گل و گياه و فتيله هاى آجرى با نقشهاى گره بوده است. (11) در آينده ممكن است با كاوشهاى گسترده باستان شناسى در اطراف و داخل مسجد بتوان دوره هاى ساختمانى اين بنا را مشخص كرد.

بناى مسجد ايوانى است رفيع به ارتفاع 20/17 متر و عمق 30/22 متر، دهانه ايوان بزرگ 10 متر و عرض آن 17 متر است. پوشش ايوان به شكل طاق و تويزه مى باشد.

طاق بين تويزه ها به شكل خوانچه پوش اجرا شده است، به اين دليل كه در ايوان اصلى نور از سقف گرفته مى شود در نتيجه بين دو تويزه سرتاسرى را در دو طرف تويزه هاى عمود بر تويزه اصلى ايجاد كرده و هر بخش را با طاقهايى جداگانه پوشش داده اند. خوانچه پوش بين دو تويزه به اين ترتيب است كه در بالا طاق پوشش، تابع منحنى تويزه اصلى است ولى در دو طرف در قسمت پايين تويزه به صورت آهنگ (منحنى) طورى پوشش شده است كه امكان عبور به سمت قسمتهاى ديگر بنا به وجود آمده است.

تزيينات ايوان شامل آجركارى به شكل جناقى و لوزى در پيشانى ايوان و نقاشيهايى با اشكال هندسى است. (13)

نقاشيهاى ايوان به شيوه اصفهانى (14) است و به نظر مى رسد كه در دوره صفويان انجام شده است و در زمانهاى بعد روى آنها را ناشيانه رنگ زده اند.

مسجد قاين داراى دو محراب است كه هر دو در ديوار انتهايى ايوان قرار دارد. محراب قديمى مسجد به شيوه اهل تسنن (مذهب حنفى) جهتگيرى شده و محراب دوم متعلق به شيعيان است كه بعدها در كنار آن ساخته شده است. (15)

حياط مسجد محوطه اى است به درازا و پهناى 28×33 متر كه دو ورودى در سمت شمال و شرق دارد. ورودى شرقى در ميان ايوان كوچكى به ارتفاع 60/8 متر قرار گرفته است. دهانه اين ايوان 5 متر و عرض آن 60/7 متر است. در اطراف حياط غرفه هايى به عمق 2 متر قرار گرفته كه در ضلع شمالى و جنوبى هر طرف 8 غرفه و در ضلع شرقى 6 غرفه است. (16)

ايوان اصلى به دليل ارتفاع و دهانه زياد پايه هاى شبستانهاى دو طرف را به خارج رانده است. براى جلوگيرى از اين كار در پشت بام و پشت تويزه هاى اصلى ايوان سه نيم تويزه با طاق رومى در هر طرف به ايوان تكيه داده و پاى آن را روى پايه هاى وسط شبستانها و جرزهاى كنارى شبستانها كه عمق زيادى دارند گذاشته اند. اين كار در دهه هاى اخير انجام شده و اهالى آن را به ياد مى آورند. (17)

در داخل حياط پادياو قرار دارد كه با 18 پله 20 سانتى مترى به قناتى كه از زير محوطه مسجد عبور مى كند منتهى مى شود كه وجود همين پادياو را دليلى بر نيايشگاه بودن محل در قبل از اسلام دانسته اند. (18)

مرمت و بازپيرايى مسجد جامع قاين از سال 1351 آغاز شده و تا 1354 ادامه داشته و تاكنون نيز به تناوب ادامه داشته است.. ساخت و ساز مجدد بنا هر چند به ظاهر موفقيت آميز بوده، عدم تشخيص بخشهاى بازسازى شده از بخشهاى اصلى را مى توان از اشكالات اين مرمت دانست.

1- نگاه كنيد به: گدار، آندره، آثار ايران، ج 2، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1371، ص 318; پيرنيا، محمد كريم، «مسجد» معمارى ايران دوره اسلامى، به كوشش محمد يوسف كيانى، تهران، انتشارات جهاد دانشگاه،1366، ص 5.

2- جيهانى، ابوالقاسم ابن احمد، اشكال العالم، برگردان: على ابن عبدالسلام كاتب، با مقدمه و تعليقات فيروز منصورى، تهران، شركت به نشر، 1368، ص 170.

3- اصطخرى، ابواسحاق ابراهيم، مسالك و ممالك، برگردان: محمدبن اسعد بن عبدالله تسترى به كوشش ايرج افشار، تهران، انتشارات موقوفات دكتر محمود افشار يزدى،1373، ص 288.

4- ناصرخسرو قباديانى، سفرنامه ناصرخسرو، به كوشش نادر وزين پور، تهران، انتشارات كتابهاى جيبى، 1358، ص 121.

5- لازم به تذكر است كه قهندز يا ارگ كه در شهرهاى كهن در قسمت ميانى شهر قرار داشته محل استقرار نهادهاى حكومتى و حاكم بوده است و گاهى مسجد جامع شهر نيز در اين قسمت قرار داشته و داراى حصار و خندقى بوده كه آن را از شهرستان جدا مى كرده; و شهرستان (شارستان) قسمت عمومى شهر است كه بازارها، اماكن عمومى و منازل مردم در آن قرار داشته و آن نيز داراى خندق و حصار بوده است. با توجه به اين كه اصطخرى و به ويژه ناصرخسرو در نوشته هاى خويش داراى دقت بسيارى هستند امكان اين كه يكى از اين دو تن در توصيف خود از مكان مسجد اشتباه كرده باشند بسيار اندك است.

6- پيرامون اين ديدگاه نگاه كنيد به: نادرى، بقراط، «مسجد جامع قاين »، مجله اثر، شماره 1،1359، ص 103.

7- سبك آذرى: پنجمين شيوه معمارى ايران است كه از دوره ايلخانان آغاز شده و تا اواخر دوره تيموريان ادامه دارد از بناهاى مهم اين سبك مى توان به مسجد گوهرشاد مشهد و گنبد سلطانيه در نزديك زنجان اشاره كرد. نگاه كنيد به: پيرنيا، محمدكريم، شيوه هاى معمارى ايرانى، مؤسسه نشر هنر اسلامى، تهران،1369.

8- هرتسفلد معتقد است كه مسجد قاين كتيبه اى مورخ 770 ه . ق داشته است. ولى در اين اظهارنظر ماخذ خويش را ذكر نكرده است. (نگاه كنيد به: ويلبر، دونالد، معمارى اسلامى ايران در دوره ايلخانان، ترجمه عبدالله فريار، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1365، ص 201.

9- بازديد از مسجد: 8/8/1374.

10- نادرى، همان ماخذ، ص 106، 105.

11- دانشدوست، يعقوب، «گزارش بازپيرايى مسجد جامع قاين »، پرونده فنى مسجد جامع قاين موجود در سازمان ميراث فرهنگى خراسان.

12- تويزه: منظور از تويزه در معمارى، باريكه طاق باربرى است كه با چفدى باربر ساخته مى شود و در فاصله هاى معينى ايجاد مى شود تا نيروهاى وارد شده از سطح طاق را به پايين منتقل كند. در خراسان به اين تويزه ها لنگه مى گويند. در واقع تويزه يا لنگه يك دنده طاق باربر است (نگاه كنيد به: پيرنيا، محمدكريم، «طاقها در معمارى ايران »، مجله اثر، شماره 24،1373.

13- بازديد از مسجد 8/8/1374.

14- شيوه اصفهانى: يكى از شيوه هاى معمارى ايرانى است كه از اوايل سلطنت صفويان آغاز شد و تا اواخر قاجاريه ادامه يافت.

15- نگاه كنيد به: عدل، شهريار، «يادداشتى بر مسجد و مدرسه زوزن »، مجله اثر، شماره 16، 15.1367، و نيز نگاه كنيد به:

S.S.Blair, The Madrasa at zuzan: Islamic Architectur in Eastern Iran on the Eve of the Mongol Invasion MUQARNAS, vol, 3, 1985 .

16- بازديد از مسجد 8/8/1374.

17- دانشدوست، همان ماخذ.

18- نادرى، همان ماخذ، ص 106.

/ 1