مسئله زنان در گفتمان نوگرای اسلامی (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مسئله زنان در گفتمان نوگرای اسلامی (1) - نسخه متنی

هبة رئوف عزت؛ مترجم: محمدحسین مظفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مسئله زنان در گفتمان نوگراى اسلامى - هبة رئوف عزت ، محمدحسين مظفرى

چکيده:

در کنار دو ديدگاه سنتى و سکولار، فريادهايى نيز شنيده مى‏شود که خواهان اصلاح گفتمان اسلامى درباره زن است . اين مقاله به تبيين آراى شيخ محمد غزالى و شيخ يوسف قرضاوى، دو نمونه بارز اين گفتمان اصلاحى، مى‏پردازد .

شرايط فعلى جهان اسلام، شاهد جبهه‏گيرى شديد و آشکار دو جريان اسلامى و سکولار در قملروى فکرى فرهنگى، و در موضوعات مختلف اجتماعى، اقتصادى و سياسى است . مسئله زن يکى از مسائلى به شمار مى‏رود که درگيرى اين دو جريان در آن متبلور شده است .

ويژگى‏هاى گفتمان اسلامى درباره زن

1 . سنت‏گرايى و التزام به نص: هرچند گفتمان اسلامى در موضوعاتى مانند اقتصاد و سياست‏به دليل دلبستگى به قدرت و علاقه‏مندى به ايجاد تغيير در آن، به اجتهاداتى دست‏يازيده است، ولى در زمينه مسائل متعلق به زن، با شعار التزام به نص، از تلاش فکرى و اجتهادى باز مانده است . به عبارت ديگر، به‏جاى آنکه با پذيرش نص، براى ترجمه و تطبيق آن با شرايط زندگى، به احياى آن بپردازد، با نگرش متحجرانه به واژه‏هاى نص و ارتباط آن با مبناى آراى فقيهان سابق، از شناخت ثابت و متغير آن در فقه و فتوا باز مانده است .

2 . تاريخ‏گرايى و سطحى‏نگرى: گفتمان اسلامى در محدوده تجربه تاريخى عصر نبوى گرفتار آمده و نتوانسته است از اين تجربه تاريخى و ريشه‏هاى آن به عنوان منبعى براى زايش تجربه‏هاى نوين استفاده کند تا اين تجربه‏هاى جديد، در همان مسير حرکت کرده و نمونه‏هاى تازه‏اى را متبلور سازد . اين جريان، تکريم پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم از زنان و يا مشارکت زنان صحابه را به عنوان نشانه‏هاى توجه اسلام به حقوق زن مطرح مى‏سازد; بى‏آنکه بداند با چه شيوه‏اى قارد است وضعيت فعلى زنان را جهت دهد، يا اينکه چگونه مى‏تواند از اين تجربه به عنوان وسيله‏اى براى تبيين زندگى روزمره در قرن پانزدهم هجرى بهره برد . اين سطحى‏نگرى در مواجهه با مسائل، و فقدان تعمق، ريشه‏يابى و تدوين آنها موجب اخلال در کار زن شده و به دو راه حل انجاميده است: محدود شدن کار زنان به زمينه‏ها و مشاغل معين، و يا فراغت کامل براى خانواده .

تحجر متفکران سکولار

با گذشت چند دهه، طرح‏ها و انديشه‏هاى گفتمان سکولار تغيير نکرده است و همچنان گرد مفهوم مردسالارى دور مى‏زند; مفهومى که از ديدگاه اسلامى کاملا با قواميت مرد تفاوت دارد .

منظور از مردسالارى، از نظر لغوى، حکومت مرد است و ريشه آن به عنوان يک مفهوم، به تمدن رم برمى‏گردد که پدر خانواده بر تمامى افرادى که تحت‏سرپرستى وى قرار داشتند، اعم از دختران، پسران، زنان و همسران فرزندان، حاکميت مطلق داشت . مفهوم مردسالارى در نوشته‏هاى دوران جديد براى نقد سيطره پدر در خانواده به‏کار برده شد .

به‏کارگيرى مفهوم پدرسالارى نيز در غرب به دو جريان مربوط مى‏شود: جريان علمانيت که دين را پايه اساسى توجيه‏کننده اعمال پدرسالارى و ايجاد مبناى شرعى براى آن مى‏داند; زيرا خداوند نيز خود داراى ذاتى پدرمآبانه و سلطه‏گر است; جريان مارکسيستى که در انتقاد از نظام طبقاتى جامعه و دولت از اين مفهوم استفاده مى‏کند و اعتقاد دارد اين دو داراى بنيان‏هاى پدرسالارى هستند . مفهوم پدرسالارى در دوران معاصر، براى رد دين و قبض دولت‏به‏کار رفته است . در نتيجه، با ديدگاه اسلامى که به وجود دولت‏به عنوان چارچوبى براى اداره امور سياسى اعتقاد دارد، کاملا تعارض دارد . اختلاف ديدگاه اسلامى با ديدگاه غربى درباره خانواده، به تفاوت نگرش آنها به دين و رابطه زن و مرد مربوط مى‏شود و در واقع، معرفت‏شناسانه و سياسى است و بدون در نظرگرفتن نظريه سياسى، قابل درک نخواهد بود .

جريان سکولار، در تلاش‏هاى علمى خود براى نزديک‏شدن به فهم متون دينى و شرعى، به راى و نظر جمهور ملتزم نمى‏باشد و با روش اجتهادى آنان، که بر پايه احترام به اصول تفسير و علم اصول مى‏باشد، مخالفت دارد; يا آن‏که با هجوم بر راويان و طعن آنان و قراردادن نص در جايگاهى تاريخى، صلاحيت آن را به زمان نزول محدود مى‏نمايد . در اين شيوه، تعامل با نص دينى از طريق ابزارهاى اصول فقه انجام نمى‏شود; بلکه به شيوه‏اى صورت مى‏گيرد که به گفتمان نزديک‏تر است .

گفتمان اصلاحى

اما در مقابل اين جريان سکولار، فريادهايى نيز شنيده مى‏شود که خواهان اصلاح گفتمان اسلامى درباره زن است . اينک به دو نمونه بارز اين گفتمان اصلاحى، يعنى شيخ محمد غزالى و شيخ يوسف قرضاوى، از انديشمندان معاصر، اشاره مى‏کنيم:

شيخ محمد غزالى و نگرانى‏هاى زنان

شيخ محمد غزالى از ابتداى فعاليت علمى خود، از شريعت اسلامى دفاع کرده است‏خواننده تاليفات وى، اين اخلاص در دفاع از اسلام را در آثار وى مى‏يابد .

شيخ، خيلى زود، به وجود مشکلاتى در رابطه با مسائل زنان در جهان اسلام پى برد . وى در کتاب اسلام و نيروهاى بيکار، که در اوايل دهه شصت ميلادى انتشار يافت، به بررسى وضعيت نامطلوب زنان در دنياى اسلام پرداخت . وى در اين کتاب، همگان را به انجام اصلاحات و بازگشت‏به اصول فرا مى‏خواند . با وجود اين، همچنان از رسوبات کهن «الازهر» متاثر است و از بيم الگوى مسلط و قدرتمند غربى، که در صدد است زن را از کانون خانواده جدا کند و بدون تعيين ضوابط، به مشارکت در زمينه‏هاى عمومى فراخواند، همچنان موضع محافظه‏کارانه خود را حفظ مى‏کند . به عقيده او، جنس مرد از زن قوى‏تر است و برترى برخى از زنان در بعضى از زمينه‏ها به اين حقيقت کلى خدشه نمى‏رساند .

در نتيجه، نگرانى اخلاقى و «سد ذرايع‏» تنها دغدغه‏اى است که خواننده در دسته اول آثار شيخ مى‏يابد . شيخ در حقوق بشر بين تعليم اسلام و اعلاميه ملل متحد، از مشارکت زنان استقبال مى‏نمايد; اما مشارکت آنان را به شروطى از قبيل داشتن نياز مالى، يا به قلمروى حرفه‏هايى معين که براى زن مناسب‏تر است، محدود مى‏گرداند . همچنين مطالبى را در دفاع از قواميت مرد بيان کرده، متعرض ممارست‏هاى سوء مردان در منع زن از مشارکت در امور عمومى نمى‏شود .

شيخ، در سال‏هاى بعد، به اهميت موضوع پى برده، مسائل را در قلمروى گسترده‏ترى مطرح مى‏کند و درمى‏يابد که به جاى تاکيد بر اصل مشارکت و نقش زن، بايد به تعيين ضوابط مشارکت پرداخت .

در اوايل دهه هشتاد ميلادى، گفتمان و افکار وى در خصوص مسئله زن، در دامنه گسترده‏ترى تکامل يافت . اين گفتمان جديد عبارت است از پاکسازى فرهنگ‏هاى موروثى، و تاسيس روشى سالم براى مواجهه با اصول، يعنى قرآن و سنت، تا از اين طريق، فهم و درک خود را از نظر آلوده به هواى نفس يا متاثر از عادت‏ها و سنت‏هاى موروثى تطهير کنيم .

پس از آن، شيخ مى‏کوشد با پرداختن به واقعيت‏هاى موجود در جامعه، گسست فراوان ميان تعاليم اسلام و وضعيت زنان را روشن کند . در صد پرسش از اسلام مى‏گويد: «من اين سؤال را مطرح مى‏کنم که آيا در جهان اسلام با زنان مطابق تعاليم اسلام رفتار مى‏شود . گمان نمى‏کنم چنين رفتارى تحقق يافته باشد، مگر به صورت جزئى و بسيار اندک‏» . شيخ در پاسخ به پرسش‏هايى درباره مسائل مربوط به زنان و نقش آنان در جامعه، بر اهميت آموزش، و مشارکت زنان در فعاليت‏هاى مساجد تاکيد مى‏ورزد و با اشاره به زنان پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و زنان صحابى به بيان حقوق زن در خانواده و جامعه مى‏پردازد .

وى بر اين مطلب واقف است که «دينداران فاسد» - به تعبيرى - از همان دوران رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم مانع شدند که زن مسلمان در مسير شکوفايى خود حرکت نمايد . ممکن است تصور شود که اين نظرات انديشه‏هايى است که با تمدن جديد همسويى دارد . وى با رد اين گمانه‏زنى مى‏گويد: «مايل نيستم که از مطالب من استنباط شود که من خواستار انتقال آثار تمدن غربى به جوامع خودمان هستم ... مى‏خواهم نصوص مکتوب يا مفهوم از سيره و رفتار پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و سلف اول او اعمال شود» . او عقيده دارد که آينده اسلام بسته به اين است که ما نظر خود را درباره بسيارى از مسائل، از جمله موضوع زنان، اصلاح نماييم .

در پايان دهه هشتاد ميلادى، کتاب مهم شيخ محمد غزالى، سنت نبوى بين اهل‏فقه و اهل‏حديث انتشار يافت . بخش دوم کتاب، که به مسئله زن اختصاص دارد، با بررسى مسئله حجاب شروع مى‏شود و در آن، جواز کشف قرص صورت بيان مى‏گردد . شيخ، با پرداختن به اين مسئله، موضوعى را که احتمالا مى‏تواند به وسيله‏اى براى ممنوعيت کلى زن از ورود به امور عمومى تبديل گردد، از سر راه برمى‏دارد و هدفش بازگشت‏به اصول و احياى فقه اعتدالى است در اينجا از زن مسلمان مى‏خواهد که در زندگى عمومى و حيات اجتماعى مشارکت کند .

شيخ، در شرايطى که دشمن از جهات مختلف در جهان اسلام نفوذ کرده، به اين نکته پى‏برده است که اين عصر به زنانى نياز دارد که از منزل خارج شده، در عرصه‏هاى گوناگون جهاد کنند . بنابراين نظر سابق خود را صيقل داده و در کتاب اخير، ضمن تاکيد بر نقش خانواده، بر اهميت نقش زنان در فرصت‏هاى اجتماعى تاکيد مى‏کند .

شيخ اذعان دارد که در بين زنان، افرادى هستند که به خوبى توان اداره امور جامعه اسلامى را در زمينه‏هاى مختلف دارا مى‏باشند: «مؤنث‏يا مذکر بودن چه دخالتى در اين امر دارد؟ زن متدين از مرد کافر بهتر است‏» .

تلاش فکرى و نظرات عالى شيخ درباره امور امت و وضعيت زنان در کتاب مسائل زن بين سنت‏هاى موروثى و وارداتى به اوج تعالى خود مى‏رسد . در مقدمه آن مى‏خوانيم که انسانيت‏با دو بال زن و مرد پرواز مى‏کند و شکستن يک بال به معناى توقف و سقوط است .

شيخ در اين کتاب، به مقايسه بين وضعيت زنان در جامعه اسلامى و جوامع ديگر مى‏پردازد و اندوه خود را از وضعيت زنان آشکار مى‏کند . هم‏چنين صفحات مفصلى را به بيان تاريخ مشارکت و حضور زن در ايجاد نهضت و تمدن اسلام اختصاص داده است . سپس به بيان مفاهيمى مى‏پردازد که مى‏بايد درباره آنها اصلاح صورت گيرد و در نهايت، مردان و زنان را به آداب پاکيزه جامعه اسلامى تذکر مى‏دهد .

شايد نقطه اوج تاليفات شيخ درباره زنان مطلبى است که او در کتاب ميراث فکرى ما در ميزان عقل و شرع بيان مى‏کند; زيرا در اين کتاب گامى فراتر نهاده و به بيان نقشى مى‏پردازد که زن در ايجاد «تمدن اسلام و ميراث فرهنگى آن‏» داشته است .

سير دائمى تاليفات شيخ اين نکته را مى‏نماياند که او همواره بر اهميت و محوريت‏خانواده از نظر اسلام، و چالش‏هايى که در اين عصر با آن مواجه مى‏باشد، تاکيد ورزيده است . اين اهتمام، در ابتدا، صبغه و رنگى اخلاقى داشت و در آن، به رذايلى که به لت‏خروج از منزل مى‏تواند بروز نمايد، پرداخته مى‏شود . آن‏گاه که به حقوق بشر مى‏پردازد، قسمتى از گفتار خود را به خانواده اختصاص مى‏دهد و از اين طريق، مفهوم اسلامى حقوق را در قالب حقوق جمعى و دوجانبه - و در مواجهه با مفهوم سکولار و فردى - مطرح مى‏نمايد . وى تاکيد دارد که التزام به سلوک و اخلاق اسلامى ضرورت داشته و نمى‏توان به اندازه تار مويى از آن کوتاه آمد: «نمى‏خواهيم که زن از دوران حريم خارج شده و به عصر حرام منتقل گردد» .

با وجود آنکه شيخ در موضع‏گيرى‏هاى خود از مشارکت زنان در فعاليت‏هاى عمومى امت اسلامى حمايت مى‏کند، ولى هم‏زمان بر اهميت کانون خانواده و نقش زن در آن تاکيد مى‏ورزد و مى‏داند که با گفتار و حسن نيت نمى‏توان به رفع اشکال پرداخت . بنابراين مى‏کوشد که يک راه حل عملى ارائه نمايد که بتواند بين اين دو وظيفه موازنه ايجاد کند . يکى از پيشنهادات وى اين است که مشاغل نيمه‏وقت‏براى بانوان فراهم گردد، تا براى آنان جمع بين حضور در کانون خانواده و فعاليت در عرصه اجتماع ممکن گردد .

همچنين، عالمان دينى را به مطالعه دقيق اين موضوع فرا مى‏خواند که چگونه در صدر اسلام، روابط بين زن و مرد تنظيم شده بود و چگونه تمامى افراد خانواده مى‏توانستند در صحن مسجد اجتماع نمايند ... و چگونه تمامى فقها بر اين مطلب اجماع دارند که اگر ميهن اسلامى مورد هجوم همگانى واقع شود، هر مسلمانى وظيفه دارد که با مال و جان خود از سرزمين اسلامى خود دفاع کند . در پرتو اين روابط که توسط شرع تنظيم گرديده است مى‏توان محيطى را تصور کرد که خانواده در آن شکل گرفته، شکوفايى و حمايت‏يافته و رسالت‏خود را ايفا نمايد .

شيخ محمد غزالى از همان آغاز جهت‏سرزنش را متوجه داخل مجموعه اسلامى کرد و انتقاد از خود را بر نقد ديگران ترجيح داد و تاکيد داشت که در اين موضوع و مسائل آن «تهاجم فرهنگى در حيطه‏هاى فراغ خودى امتداد مى‏يابد» . ازاين‏رو، اتباع جنبش‏هاى مربوط به آزادى زنان را به آرامش فرامى‏خواند و از آنان مى‏خواست‏حرکت‏خود را بر اساس روش‏هاى اسلامى تنظيم نمايند تا نهضت آنها با توفيق قرين گردد . وى عقيده داشت که جنبش بالنده زنان بايستى آن دسته از متجددان را که در قلمروى مسائل زنان، بردگى اروپا را پذيرفته‏اند و در صدد ترويج فساد در سرزمين اسلامى هستند و به موضوع عفت و خانواده اهميت نمى‏دهند، از خود طرد نمايند .

زن در انديشه و فتاواى شيخ يوسف قرضاوى

در نظر قرضاوى، اسلام مؤنث‏بودن را حرمت مى‏نهد و آن را با ترکيبى از آداب اجتماعى و احکام شرعى حفظ مى‏کند . در واقع، هدف اسلام آن است که فعاليت زن را در جامعه تنظيم نمايد و او را در مواضعى که در معرض فتنه يا شبهه قرار مى‏گيرد، حمايت کند; نه آنکه از فعاليت و مشارکت‏بازدارد . شيخ در تاليفات خود، با استناد بر احاديث صحيح و وقايع سيره تابناک نبوى، نشان مى‏دهد که چگونه زن، در عصر رسالت، به تبليغ در مسجد و حضور در مجالس علم و حوادث عمومى، و حتى دفاع از دين و دولت مى‏پرداخت .

وى با تاکيد بر نقش زن در خانواده، به عنوان نخستين واحد اجتماعى در بنيان امت اسلامى، براى مشارکت او در مشاغل عمومى يا ادارى شروط و حدودى تعيين مى‏کند و در هر حال، همچنان مرکز ثقل فعاليتش را خانواده مى‏داند .

شيخ قرضاوى، با محکوم کردن ديدگاه‏هاى افراطى و تفريطى درباره زن، دو گروه را به اعتدال فرا مى‏خواند: گروهى که در حق زن کوتاهى کرده، با نگاهى تحقيرآميز به او مى‏نگرد و در مقابل، دسته ديگرى با تجاوز به حدود الاهى و فطرت انسانى درباره شان و مقام زن به افراط افتاده‏اند .

شيخ به ريشه‏يابى موضع‏سخت‏گيرانه درباره زنان مى‏پردازد و سرچشمه آن را دو چيز مى‏داند:

1 . بسيارى از افراد، از نصوص شرعى، به‏ويژه نصوص صحيح سنت پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم، که متضمن آسان‏گيرى و مقاومت در برابر سخت‏گيرى است، آگاهى ندارند;

2 . آن دسته از نصوص را هم که مى‏شناسند، درست نمى‏فهمند و آنها را در موضع صحيح خود قرار نمى‏دهند .

اهليت و ولايت زن

شيخ، با اشاره به حديث «زنان! من کسانى را چون شما نيافتم که در عقل و دين ناقص باشند و عقل مرد خردمند را بربايند» افرادى را که حديث‏سابق را به تنهايى به عنوان يک نص اساسى در خصوص برخورد با زن و ديدگاه اسلام درباره وى لحاظ کرده‏اند، سرزنش مى‏کند و عقيده دارد که اين يک خطاى آشکار و روشن است که با روش متعارف و معمول برخورد با قرآن و سنت مخالفت دارد . وى همچنين بر يک قاعده اصولى تاکيد دارد که بر اساس آن، بايد نص را در سياق مناسبت و شان نزول يا ورود آن مطالعه کرد و پس از آن، عام يا خاص بودن آن را بررسى کرد .

فتواى شيخ درباره جواز يا عدم جواز داوطلبى زنان براى مجالس نمايندگى در چارچوب کلى مشارکت زنان در جامعه تعيين شده و در اين خصوص به تاسيس اصل معتبر اباحه مى‏پردازد: در مسئله داوطلبى زنان براى مجالس نمايندگى، برخى استدلال مى‏کنند که نمايندگى زنان موجب ولايت و سرپرستى زنان بر مردان مى‏شود، و اين ولايت در شرع ممنوع مى‏باشد . قرآن‏کريم اصلى را ايجاد کرده است که بر اساس آن، مردان بر زنان ولايت دارند (الرجال قوامون على النساء) ; پس چگونه مى‏توان وضعيت را عکس کرده، زنان بر مردان ولايت‏يابند . در اينجا لازم است دو مسئله را مطرح نمايم: نخست آنکه تعداد زنانى که براى مجالس نمايندگى داوطلب مى‏شوند، بسيار محدود است; در نتيجه اکثريت قاطع با مردان خواهد بود و اتخاذ تصميم در اختيار اکثريت مى‏باشد ... از طرفى آيه کريمه‏اى که موضوع ولايت مردان را بر زنان مطرح کرده است، اين ولايت را تنها در زندگى خانوادگى مقرر داشته است ... اما سرپرستى بعضى از زنان بر بعضى از مردان - در خارج از کانون خانواده - مورد نهى و منع واقع نشده است; بلکه سرپرستى و ولايت کلى زن بر مرد ممنوع مى‏باشد .

زن مسلمان، فردا و آينده جنبش اسلامى

شيخ دست‏يابى به عزت و عظمت گذشته را تنها از طريق بازگشت‏به اصول و سرمشق گرفتن از سنت پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و مسير زنان صحابى امکان‏پذير مى‏داند:

«انتظار اين است که زن مسلمان از دين و زندگى خود آگاه باشد، واجباتش را نسبت‏به پروردگارش و تکاليفش را نسبت‏به همسر و فرزندانش و تعهداتش را درباره جامعه، دين و امت اسلامى به انجام رساند . انتظار داريم که نهضت واقعى اسلامى را رهبرى کرده و مبلغى مسلمان، مربى و ارشادکننده‏اى پر توان و معلم فرزندان هم‏جنس خود باشد و نهضتى واقعى را رهبرى کند» .

هنگامى که شيخ زن را به مشارکت فرا مى‏خواند، به خوبى از شيوه برخورد غرب با زن آگاه است و مى‏داند چگونه مادى‏گرايى، به فروپاشى بنيان اجتماعى انجاميده، و زن در معرض ستم، زورگويى، تجاوز و سوءاستفاده جنسى قرار گرفته است . اين وضعيت موجب اضمحلال خانواده و بنيان اجتماعى گرديده است . ازاين‏رو، از مسلمانان مى‏خواهد که از افراط و تفريط پرهيز کنند; زيرا اگر زنان در حرکت و عمل خود، از ضوابط و آداب شرعى تخطى نمايند، ممکن است اين کار به ازهم‏گسيختگى اجتماعى منجر گردد . همچنين هشدار مى‏دهد که راه حل جانشين اين نيست که با استناد به «سد ذرايع‏» زنان را در خانه محدود کرده و با سخت‏گيرى‏هاى بى‏مورد، مشارکت آنان را در جامعه تضعيف نماييم .

بنابراين از نظر شيخ، مسئوليت زن مسلمان معاصر، يک مسئوليت ايجابى، و رهايى از رسوبات و سنت‏هايى است که از دوره‏هاى عقب‏ماندگى و ارتجاع باقى مانده و نقش برجسته و بارز زن را در پيوستن به جنبش بيدارى، تضعيف کرده است .

به سوى حل منازعه

گفتمان اسلامى مبتنى بر يک تقسيم کار اجتماعى مى‏باشد: زن مسئوليت زندگى خصوصى را در خانواده بر عهده دارد و مرد براى طلب رزق و اعاده شريعت و ايجاد دولت در زمينه‏هاى اجتماعى، اقتصادى و سياسى تلاش مى‏کند . هرچند در اين امور هم ممکن است زن به صورت استثنايى و از باب ضرورت در زمينه‏هايى چون تدريس، تبليغ، امور پزشکى و مشابه آنها مشارکت داده‏شده باشد .

اما گفتمان سکولار، فعاليت زن در خارج از خانه را شرط استقلال مالى و آگاهى از خويش، جامعه و ضمانت اجرايى مشارکت مى‏داند . در نظر اين گروه، خانواده عملا بنيان‏هاى مردسالارى را تقويت کرده و مرد در خانواده مى‏تواند قدرت خود را نسبت‏به زن اعمال کند . پرداختن به وظايف مادرى که بر عهده زن نهاده شده، سبب گرديده است زن در امور زنانه و تربيت فرزندان محدود گردد و مردان زمينه‏هاى فعاليت‏سياسى و فرهنگى را به قلمروى انحصارى خود تبديل نمايند . ارزش‏هاى متعلق به زن، مانند عفت و تعالى به مقام مادرى، در واقع ارزش‏هايى هستند که از نظر ايدئولوژيک به خودآگاهى زن لطمه مى‏زنند . بدين‏ترتيب، وادار ساختن زن به مشارکت در عرصه‏هاى اجتماعى به منظور تحقق آزادى وى، اساس و گوهر گفتمان سکولار درباره زن را تشکيل مى‏دهد . اين شيوه، فعاليت اجتماعى را همواره بر مسئوليت‏هاى زن در زندگى خصوصى و خانوادگى ترجيح مى‏دهد . از طرفى، مشارکت در قلمروى خانواده به فراموشى سپرده شده تا از ميان برود و يا دست‏کم اصل آن مورد نزاع قرار گيرد .

ترديدى نيست که بايد به اين دوگانگى و تضاد بين وضعيت‏خانوادگى و اجتماعى خاتمه داد و با سياسى کردن کانون خانواده، راه آن را به سوى مسائل اجتماعى گشود و به تمامى نقش‏هاى آن، سمت‏وسويى سياسى داد . بدين‏گونه زن و مادر به لحاظ اينکه مشاهده مى‏کند مسائل اجتماعى بر وضعيت‏خانوادگى، اجتماعى و حرفه‏اى، آينده فرزندان و شرايط کارى همسرش تاثير دارد، به سوى مشارکت در امور جامعه کشيده مى‏شود . اگر ما هم‏زمان با تاکيد بر نقش زن در درون خانواده، به تلاش و حرکت‏حرفه‏اى، داوطلبانه، فرهنگى و سياسى وى احترام نهاديم، تضمين کرده‏ايم که مسائل زنان عملا از مرحله شعار گذشته و با مسائل مهم ملى درآميخته است . شايد يکى از کليدهاى گشاينده مشکلات اجتهاد اين باشد که به انفصال موجود بين علوم اجتماعى و علوم شرعى خاتمه داده شود . از آنجا که کوشش‏هاى فکرى و اجتهادات علمى شيخ محمد غزالى و شيخ يوسف قرضاوى در درون قلمرو اصول، محصور گرديده بود، نتوانست‏بين نتايج علمى و مطالعات ميدانى و عمليات فقه و فتوا ارتباط مستحکمى ايجاد نمايد و به تحليل، مقايسه و تفکيک دو ديدگاه اسلامى و سکولار درباره طرح‏هاى مربوط به زنان بپردازد .

شايد بتوان يکى از مسائل پيشنهادى براى اين مطالعه تطبيقى را به اين شکل مطرح کرد که ارتباط بين مفاهيم خلافت، ولايت و اهليت در ديدگاه اسلامى، از يک سو، و مفهوم قواميت، از سوى ديگر را با مطالعه دقيق و بررسى دلالت‏هاى گسترده آن در قرآن‏کريم بشناسيم و در نتيجه، مفهوم قواميت را به مسئوليت‏هاى مرد در خانواده محدود نکرده، به عنوان مفهومى مطرح کنيم که حاکى از يک واقعيت موجود در سطح مردم جهان مى‏باشد; زيرا اين مفهوم، به صورت مکرر، در زمينه مسئوليت هر دو جنس براى رسالت و تبليغ اسلام به‏کار رفته است; ولى به صورت يک‏جانبه به عنوان حق مرد و تکليفى براى زن در محدوده زندگى خانوادگى مورد استفاده قرار گرفته است .

پگاه حوزه، ش 66 و 67

/ 1