جاسوسی و خیانت به کشور نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جاسوسی و خیانت به کشور - نسخه متنی

عادل ساریخانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اما در فقه اسلامى، درباره جاسوسى و نيز برخى از مصاديق خيانت، بحث به عمل آمده و جواسيس را به دسته هاى مسلم، كافر ذمى و ... تقسيم كرده اند، گرچه در آن زمان ها تقسيمات مرزى امروزى به اين شكل دقيق وجود نداشت، ولى تقسيمات عقيدتى و فكرى و تقسيمات جغرافيايى در حد ابتدايى وجود داشت و عضو دارالاسلام بودن، سبب صدق يا عدم صدق عنوان جاسوس بر فرد مسلمان نمى شد.

پس از هجرت پيامبر گرامى اسلام(ص) به مدينه، برخى از مرزبندى هاى جغرافيايى بين ايران و روم و سرزمين تحت تسلط پيامبر خدا(ص) و كفار قريش وجود داشت، ولى در عين حال تعلق به يكى از مدارهاى قدرت، سبب صدق يا عدم صدق جاسوسى نمى شد و شاهد صادق اين مدعا مواردى از قضاياى جاسوسى، به وسيله مسلمين است كه در قرآن و متون اسلامى به آن اشاره شده و در جاى خود مورد بررسى قرار خواهد گرفت.

بنابراين، به نظر ما مليت و تابعيت نمى تواند فارق بين جرايم جاسوسى و خيانت به كشور قرار گيرد.

4 - رابطه بين جاسوسى و خيانت به كشور

به نظر مى رسد بين دو جرم جاسوسى و خيانت به كشور، رابطه عموم و خصوص من وجه برقرار است، زيرا در برخى از مصاديق جاسوسى، خيانت هم صدق مى كند، يعنى بعضى از جاسوسى ها، خيانت به كشور نيز هست؛ مثل اين كه مرتكبِ جاسوسى، ايرانى باشد، كه با فعل جاسوسى، مرتكب خيانت هم شده است، يعنى عمل واحد، دارى دو عنوان است و از مصاديق تعدد معنوى است.

براى تأييد برداشت فوق، مى توان به آيه (يا ايها الذين آمنوا لا تخونوا اللَّه والرّسول وتخونوا اماناتكم وانتم تعلمون). (49) استشهاد نمود، زيرا شأن نزول آيه درباره جاسوسى است، ولى خداوند بزرگ آن را با لفظ خيانت مورد خطاب قرار داده است.

در سبب نزول آيه شريفه در تفسير «منهج الصادقين» چنين آمده است:

... جبرئيل نزد حضرت رسول(ص) آمده و گفت: يا رسول اللَّه، ابوسفيان در فلان جاى فرود آمده است با جمعى از مشركان، به تهيه حرب ايشان مشغول شويد و اين خبر را پوشيده داريد تا ناگهان بر سر ايشان تازيد، يكى از منافقان بر صورت حال اطلاع يافته نامه نوشت و ابوسفيان را از آمدن مسلمانان خبردار كرد ... (50) .

حتى برخى از مصاديق جرم جاسوسى نيز كه از طرف كافر ذمى و كافر مستأمن ارتكاب يابد، از مصاديق تعدد معنوى است و خيانت هم بر آن صادق است، زيرا اين گونه افراد با عقد قرارداد ذمه يا عقد امان، متعهد مى شوند كه بر خلاف مصالح كشورى كه در آن ساكن هستند عمل نكنند و در صورت انجام جاسوسى، خيانت كار نيز محسوب مى شوند.

در برخى از موارد و مصاديق، تنها جاسوسى و يا خيانت صدق مى كند، مانند اين كه خيانت به كشور از مصاديقى باشد كه طبعاً مشتمل بر عمل جاسوسى نيست، نظير اين كه شخص ايرانى خود را بر ضد كشور مسلح نمايد و يا جاسوسى، به وسيله شخصى خارجى انجام شود كه مستأمن و مأمور به خدمت جمهورى اسلامى ايران نباشد، كه در اين جا فقط جرم جاسوسى صادق است.

بالاخره تمييز جرم جاسوسى از خيانت به كشور، داراى اهميت به سزايى است، زيرا از ديدگاه فقه جزايى و تحليل حقوقى، برخى قائل به تشديد مجازات خائن هستند و مى گويند خائن مستحق اشدّ مجازات است و حتى مستحق زندگى و حيات نيست.

5 - معيار تمييز جاسوسى از خيانت به كشور

قانون گذران و محاكم، وسيله مناسبى را براى تمايز جرايم «جاسوسى» و «خيانت به كشور» مشخص نكرده اند و از زمان هاى دور تفصيل و جدايى اين جرايم به طور قاطع صورت نگرفته است و گاهى عمل واحد، هم جاسوسى و هم خيانت محسوب مى شود و حقوق دانان سعى و تلاش وافرى جهت جداسازى اين دو جرم انجام داده اند و مقياس هايى را نيز ارائه نموده اند.

اكثر حقوق دانان مى گويند اگر جانى، عشق و اخلاص و درست كارى و امانت دارى در مقابل وطن خويش را ناديده انگاشت و پيمان وفادارى به كشور را نقض نمود، عمل او هر چه باشد خيانت محسوب مى شود و در صورتى كه اين عمل را شخص اجنبى مرتكب شود، جاسوسى خواهد بود و جمع زيادى بين جاسوسى و خيانت به كشور به يكى از طرق ذيل تفصيل داده اند:

1 - در برخى از موارد از جهت موضوع مى توان اين دو را متمايز نمود.

2 - از طريق مجازات هاى متفاوتى كه اعمال مى شود مى توان آن دو را از هم تفكيك نمود.

3 - از طريق صفت سياسى بودن مى توان قائل به فرق شد.

ليكن در فقه جزايى و تحليل حقوقى، معيارهاى قابل توجه و ارزش مندى ارائه شده است كه در تحت سه عنوان ذيل، تجزيه و تحليل مى شود:

الف) معيار موضوعى (مادى)
كلمه Treason از ريشه لاتينى، يعنى واژه Tradere مشتق شده است و مقصود از آن، مباشرت در تسليم اطلاعات به قدرت بيگانه است و تسليم در اين جا عام است و شامل تسليم اسرار نظامى و غير نظامى يا در اختيار گذاشتن نيرو، يا امكاناتى كه موجب سلطه اجنبى گردد، مى شود. پس در حقيقت خيانت، تسليم چيز امانى است كه در نزد شخص امانت است و اين شامل اسرار و امكانات و مساعدت هاى ديگر است، ولى تجسس در جايى است كه اسرار در نزد جانى نيست، بلكه براى يافتن آن تفحص و تجسس مى نمايد. پس ركن مادى جاسوسى، تفحص و تفتيش براى رسيدن به سرى است، ولى ركن مادى و موضوعى خيانت، تسليم است و اين شامل تسليم سرّ يا استحكامات نظامى يا اسحله و غيره مى گردد.

بر همين اساس محاكم فرانسوى، خيانت را از نوع جنايت و تجسس را از نوع جنحه دانسته اند، زيرا جست وجوى اسرار و حتى به دست آوردن آن جاسوسى است و هنگامى كه در اختيار جانى قرار گرفت و جانى آن را به بيگانه تسليم كرد، خيانت محقق مى گردد؛ به عبارت ديگر، مى توان گفت كه جاسوسى شروع به خيانت است و مجازات شروع به جرم در قانون فرانسه، مجازات جرم تام را دارد.

به هر حال عنصر مادى و موضوعى در اغلب انواع خيانت ها، تسليم نمودن و به تصرف درآوردن چيزى به دشمن است و در جاسوسى عمل جاسوس از عمليات تفحص و تفتيش تجاوز نمى كند.

از آن چه گفته شد روشن مى شود كه خيانت، عمل تسليم است به نيروهاى بيگانه، ولى جاسوسى، به اختيار و تملك درآوردن اطلاعاتى است كه در نزد جاسوس نيست، لذا جاسوس، براى به دست آوردن آن اطلاعات تجسس مى كند، گرچه خود اين عمل، گاهى از مواقع نوعى خيانت محسوب مى شود (51) .

اين معيار در ايجاد تمايز در مواقعى كه تجسس و تسليم در يك زمان انجام مى شود، نارساست، ولى در عين حال در بقيه موارد براى تفصيل و تمايز بين جاسوسى و خيانت بسيار مفيد است.

ب) معيار روانى (ذاتى)
كسانى كه معيار مادى را براى ايجاد تمايز بين جاسوسى و خيانت به كشور كافى ندانسته اند، از معيار ديگرى استفاده نموده اند كه نقش اساسى در آن مربوط به نيت جانى است و مى گويند اگر نيت فاعل، ايراد ضرر به امنيت كشور و دولت باشد، عملش خيانت است و در صورتى كه قصدش رسيدن به مطامع پست نفسانى باشد و جاسوسى را براى رسيدن به آن ها مرتكب شود، خائن نخواهد بود و مجازاتش اخف از خائن مى باشد، ولى اعتماد به اين معيار در جدا نمودن جاسوسى از خيانت به كشور بسيار مشكل است، زيرا جداسازى انواع نيات مجرم، كارى بس دشوار است و ما نيز وسيله نيت سنج براى اندازه گيرى نوع نيت مجرمانه در اختيار نداريم.

بنابراين، بحث و دست يابى به نيت و نوع نيت مجرم، كارى بس دشوار است. بحث از تقسيم جرايم بر اساس ركن عمومى و عنصر روانى در گفتار آتى در تشخيص سياسى يا عادى بودن جرايم فوق، به طور مبسوطتر مورد بررسى قرار خواهد گرفت.

ج) معيار تابعيت (مليت)
عده اى معيار تابعيت را براى تمايز جاسوسى و خيانت به كشور ابداع كرده اند. مقنن فرانسوى در جداسازى جاسوسى از خيانت به كشور به اين معيار پناهنده شده است. بنابراين شهروندى كه پيمان شكنى در مقابل وطن خود كرده خائن و شخص خارجى در صورت جمع آورى اطلاعات، جاسوس است.

در مباحث قبل ارزش حقوقى اين معيار مورد بررسى قرار گرفت، برخى از كشورها از قبيل فرانسه، رومانى، ايتاليا و سوئيس از اين معيار پيروى كرده اند و در توجيه حقوقى آن آورده اند:

هم وطن و شهروندى كه وطن خويش را مورد حمله و تعرض قرار مى دهد و به عهد و پيمان واجب الوفا بين خويش و كشورش خيانت كرده و آن را نقض مى نمايد، نسبت به اجنبى اى كه مى خواهد از طريق ضرر به كشور براى كشور خود خدمت نمايد، خطر و تهديد بيش ترى براى كشور دارد. شخص اول يقيناً خائن است و دومى جاسوس است، اگر چه جاسوس آداب مهمان بودن را رعايت نكرده و خلاف قرارداد امان، عمل كرده ولى به هر حال خائن نيست (52) .

1. احمدالزاوى الطاهر، ترتيب القاموس المحيط على طريقة المصباح المنير واساس البلاغة، ج 1، ص 492.

2. محمد الازهرى، تهذيب اللغة، تحقيق على حسن هلالى، ج 10، ص 448.

3. على اكبر دهخدا، لغت نامه، ج 5، ص 6458.

4. همان. در همين اثر از تجسّس، تجسس كردن و مشتقات ديگر آن بحث شده است.

5. محمد اركان دغمى، التجسس و احكامه فى الشريعة الاسلامية، ص 23.

6. محمد باقر محقق، دائرة الفرائد در فرهنگ قرآن، ج 5، ص 166 و 167.

7. محمد قريب، تبيين اللغات لتبيان الآيات يا فرهنگ لغات قرآن، ج 1، ص 274 و 275.

8. ابن منظور، لسان العرب، ج 2، ص 283 و ر.ك: واسطى زبيدى و محمد مرتضى، تاج العروس، ج 4، ص 119؛ محمود زمخشرى، تفسير كشاف، ج 4، ص 372 و محمد قرطبى، الجامع لأحكام القرآن، ج 16، ص 333.

9. محمدباقر محقق، همان.

10. محمد الازهرى، تهذيب اللغه، تحقيق على حسن هلالى، ج 10، ص 448.

11. محمدباقر محقق، دائرة الفرائد در فرهنگ قرآن، ج 5، ص 166 و 167.

12. ر.ك: فخرالدين طريحى، مجمع البحرين، ج 4، ص 57، 58 و 62؛ عبدالفتاح الصعيدى و حسين يوسف موسى، الافصاح فى فقه اللغة، ج 1، ص 238؛ احمد بن محمدفيومى، المصباح المنير، ج 1، ص 101؛ مهدى محقق، لسان التنزيل، ص 76 و 158؛ لويس معلوف، المنجد الابجدى، ترجمه احمد سياح، ص 340 و 341 و حسن عميد، فرهنگ فارسى، ج 1، ص 541.

13. محمد الذهبى، شرح مسلم، ج 2، ص 104.

14. ابوالفضل شهاب الدين احمد عسقلانى، فتح البارى فى شرح صحيح البخارى، ج 6، ص 126 و شوكانى، نيل الاوطار، ج 8، ص 10.

15. دائرة المعارف الاسلامية، ج 10، ص 401.

16. احمد بن محمد فيومى، المصباح المنير، ج 1، ص 101.

17. عبدالفتاح الصعيدى و حسين يوسف موسى، الافصاح فى فقه اللغة، ج 1، ص 535.

18. مهدى محقق، لسان التنزيل، ص 169 و 177.

19. احمد سياح، فرهنگ سياح، ج 2، ص 732.

20. محمد قريب، تبيين اللغات لتبيان الآيات يا فرهنگ لغت قرآن، ج 5، ص 563.

21. فخرالدين طريحى، مجمع البحرين، ج 4، ص 346 و سيدعلى اكبر قريشى، قاموس قرآن، ج 3 و 4، ص 323 و 324.

PY: a person secretly collecting and reporting information on the activities or movements ofan enemy ... (LE ROUX SUSAN, Oxford Refference Dictionary, p.804 and M.Walker David, Oxford Companion to Law, p.1171).
22. احمد بن فارس، معجم مقاييس اللغة، ج 2، ص 231.

23. ابن منظور، لسان العرب، ج 4، ص 253.

24. راغب اصفهانى، المفردات فى غريب القرآن، ص 163.

25. ميرزا ابوالحسن شعرانى، نثر طوبى يا دائرة المعارف لغات قرآن، ج 1، ص 240.

26. بقره(2) آيه 187 و مؤمنون(23) آيه 19.

27. مائده (5) آيه 13 و انفال(8) آيه 58.

28. نساء(4) آيه 107.

29. يوسف(12) آيه 52 .

30. نساء (4) آيه 105.

31. ابوالفضل حبيش بن ابراهيم، وجوه قرآن، تصحيح مهدى محقق، ص 93 و 94.

32. محمد قريب، تبيين اللغات لتبيان الآيات يا فرهنگ لغت قرآن، ج 5، ص 409 و 410.

33. Treason: violation of allegiance toward one''''s country or soveneign, the betrayal of one''''s own country by waying war against it, or consciously and pur posely acting to aid its enemies .(The American Heritage Dictionary, p.1290).
34. treason: violation by a subject of his allegiance to a sovereign or the state a breach of faithdisloyalty (le Roux susan, The Oxford Reference Dictiionar,y p. 875).
35. ايرج گلدوزيان، حقوق جزاى اختصاصى، ج 1، ص 346.

36. محمد صالح وليدى، حقوق جزاى اختصاصى، ج 3، ص 106 و 107.

37. گارو، مطالعات نظرى و عملى در حقوق جزا، ترجمه سيد ضياء الدين نقابت، ج 3، ص 694.

38. در آينده به اين بحث خواهيم پرداخت.

39. ملاحظه مى شود كه در اين عبارت سخن از تسليم اسرار به دشمن به ميان نيامده است.

40. گارو، مطالعات نظرى و عملى در حقوق جزا، ترجمه سيدضياء الدين نقابت، ج 3، ص 714.

41. همان، ص 12.

42. ر.ك: سعد ابراهيم الاعظمى، جرائم التجسس فى التشريع العراقى، ص 11.

43. گارو، مطالعات نظرى و عملى در حقوق جزا، ترجمه سيدضياء الدين نقابت، ج 3، ص 697.

44. ايرج گلدوزيان، حقوق جزاى اختصاصى، ج 1، ص 328.

45. در گزارش كميسيون پارلمانى وزارت جنگ تاريخ 26 ژوئن 1985 راجع به مجازات جاسوس و خيانت چنين آمده است: «كميسيون جنگ علاوه بر توجه به حقيقت امر، به مبانى عدالت نيز عنايت داشته و چنين تشخيص مى دهد كه عمل يك فرانسوى مبنى بر ترك وظايف وطنى او خيانت است و عمل يك خارجى كه با تحقيق و تفتيش براى تسليم اسرار كشور به خارجى مى كوشد تا به ملت خودش خدمت كند و به ملت ما زيان برساند، جاسوسى است».

46. گارو، مطالعات نظرى و عملى در حقوق جزا، ترجمه سيدضياء الدين نقابت، ج 3، ص 676 و 677.

47. انفال (8)آيه 27.

48. فتح اللَّه كاشانى، تفسير منهج الصادقين، ج 4، ص 182 و 183.

49. سعد ابراهيم الاعظمى، جرائم التجسس فى التشريع العراقى به نقل از:
Garcon, op.CH, P.322, n.5 h 55.
50. سعد ابراهيم الاعظمى، جرائم التجسس فى التشريع العراقى، ص 34 - 38.

/ 180