جاسوسی و خیانت به کشور نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جاسوسی و خیانت به کشور - نسخه متنی

عادل ساریخانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ب) معناى لغوى تحسس (با حاى مهمله)
برخى از محققان براى تحسس و تجسس يك معنا ذكر كرده و آن دو را هم معنا و مترادف دانسته اند.

جاسّه در ابتدا همان حاسّه از حواس پنج گانه بوده است ... پس تجسّس و تحسّس داراى معناى واحدى هستند، زيرا معناى آن دو يكى است و آن شناختن و پى بردن به اخبار است (9) .

از خليل روايت شده كه حواس همان مشاعر انسان است و به آن جواس هم مى گويند (10) .

تحسس (بدون نقطه) شناختن به وسيله حسّ است و با تجسس (با حاى معجمه) به يك معنا است، زيرا تحسس بحث از امور مكتوم است و تجسس هم طلب خبر و بحث از همان امور است (11) .

ليكن به نظر مى رسد كه در معناى موضوع له اين دو كلمه تفاوتى وجود داشته باشد، گرچه به طور كلى هر دو واژه براى خبريابى استعمال مى شوند. تفاوت هاى اين دو واژه به طور اختصار عبارت اند از:

1- جسّ اخص از حسّ است، زيرا جسَّ شناختنِ چيزى است كه حس آن را ادراك نمايد.

2- تجسس، تفتيش و بازرسى بواطن و پنهانى هاى امور است، در حالى كه تحسس جست وجو از چيزى است كه ديگران آن را مى دانند.

3- تجسس در امور شر و تحسس در امور خير است.

4- تجسس به دست آوردن خبر براى ديگرى است و تحسس تفتيش و طلب خبر براى خويش است.

5- تجسس، بحث و كنجكاوى از عورات و تحسس، استماع اخبار مردم است (12) .

با توجه به مطالب فوق چنين به نظر مى رسد كه اعتقاد به هم معنا بودن دو واژه تجسس و تحسس داراى ضعف و اشكال است، بلكه اين دو لفظ داراى معانى متفاوتى هستند و رابطه بين آن دو عموم و خصوص مطلق است؛ يعنى تحسس عام و تجسس نوع خاصى از تحسس است، ولى با توجه به اين كه تحسس نوعى خبريابى و جست وجو است، از نظر مفهوم با آن چه در اين بحث آمده متفاوت و از بحث جاسوسى خارج است (13) .

ج) معناى لغوى عين
يكى از الفاظى كه در معناى جاسوسى و جاسوس استعمال شده است واژه عين است، لذا مشاهده مى شود كه در كتاب هاى فقهى، واژگان عين و جاسوس به يك معنا استعمال شده اند؛ مثلاً آمده است:

ان العين هو الجاسوس؛

عين، همان جاسوس است (14) .

در كتاب «فتح البارى فى شرح صحيح البخارى» و كتاب «نيل الاوطار» درباره استعمال عين به معناى جاسوس چنين آمده است:

ان الجاسوس يسمى عيناً لان عمله بعينه او لشدة اهتمامه بالرؤية ... فكان جميع بدنه صار عيناً (15) ؛

همانا جاسوس، عين و چشم ناميده شده است، زيرا عمل جاسوس با چشمش انجام مى گيرد يا به دليل اهميت نگاه كردن و رؤيت است، مثل اين كه تمام بدن جاسوس، چشم مى شود.

در كتاب «دائرة المعارف الاسلامية» جاسوس به معناى ذيل آمده است:

جاسوسى كلمه اى است كه بر معناى معروف دلالت مى كند و ملازمه با كلمه عين به معناى رقيب دارد و از همين روست كه جدايى بين اين دو كلمه در جميع حالات و موارد ممكن نيست (16) .

فيومى در كتاب «مصباح المنير» عين را حمل بر جاسوسى كرده و گفته است:

العين: الجاسوس ... . (17)

با توجه به مطالب فوق و با مراجعه به كتاب هاى فقهى عامه و خاصه درمى يابيم كه در بسيارى از موارد عين به معناى جاسوس به كار رفته است.

/ 180