جاسوسی و خیانت به کشور نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جاسوسی و خیانت به کشور - نسخه متنی

عادل ساریخانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

د) معناى لغوى سمع (سمّاعون)
مشتقات ماده «س - م - ع» در لغت به معانى زير آمده است:

سمّاعون: جاسوسان، خبرجويان (18) .

سمّاعون الكذب: جاسوسان بنى قريظه (19) .

سمع به: عيب او را اشتهار داد و رسوايش نمود (20) .

سمّاعون: جمع سمّاع، صيغه مبالغه است از سمع، يعنى بسيار گوش گير و گوش فرادهنده، جاسوسان و خبرجويان (21) .

در «مجمع البحرين» درباره سمّاعون چنين آمده است:

سمّاعون لهم ... ويقال اى يتجسسون الاخبار لهم ... (22) .

معادل جاسوس در فرهنگ بيگانه SPY (23) آمده است.

در نتيجه واژه هايى كه مورد بررسى قرار گرفت در بعضى از مواقع مفيد معناى واحدند؛ همان گونه كه ملاحظه شد واژه هاى عين و سمع در متون عربى و اسلامى به معناى جاسوسى و جاسوس به كار رفته اند. سؤالى كه در اين جا ممكن است مطرح شود، اين است كه آيا اهل لغت اين واژه ها را براى اين معانى وضع كرده اند؟

اجمالاً بايد گفت كه به نظر مى رسد هر سه واژه جاسوس، عين و سمع، در معناى مورد نظر ما به نحو استعمال حقيقى به كار گرفته نشده اند، بلكه هر سه لفظ، معانى حقيقى ديگرى دارند و در اين جا به يكى از طرق مجاز يا منقول در اين معنا استعمال شده اند و براى دفع توهّم مى گوييم: بين موضوع له اصلى و استعمال مجازى، مناسبت و علاقه موجود است؛ به عنوان مثال، علاقه بين استعمال لفظ عين و جاسوس آن است كه عمل جاسوسى غالباً به وسيله اين عضو انجام مى شود و در حقيقت در اين جا نام وسيله، روى خود معنا، مفهوم و موضوع له اصلى گذاشته شده است.

ملاحظه شد كه ماده جسّ هم به عنوان مسّ با دست وضع شده است وآن چه امروزه در ابتدا از معناى جاسوسى به ذهن مى آيد، يكى از دو احتمال زيراست:

1- مجازمشهور است؛ يعنى بر اثر كثرت استعمال در معناى امروزى تبادر مى كند؛

2- منقول است.

به هر حال در اين جا نيز مناسبت ملحوظ شده است، زيرا در معناى حقيقى و مجازى، طلب مشترك است.

2 - مفهوم لغوى خيانت

در كتاب هاى لغت به مناسبت هاى گوناگون، معانى متفاوتى براى واژه خيانت از ماده «خ - و - ن» بيان شده است كه يكى از معانى شمرده شده براى آن «پيمان شكنى، نقض عهد و بى وفايى» است و برخى از محققان از آن به عدم رعايت امانت تعبير كرده اند.

در همين مورد در كتاب معجم «مقاييس اللغة» چنين آمده است:

يقال خانه يخونه خوناً و ذلك نقصان الوفاء؛

يعنى يكى از معانى «خانَه ...» وفا نكردن و نقص در وفاى به عهد است (24) .

در كتاب «لسان العرب» مى خوانيم:

شير را به چيزى كه چشمش خيانت كار است تعبير كرده اند، زيرا نظر مى كند بر چيزهايى كه براى او حلال نيست (25) .

بعضى از اهل نظر درباره واژه «خَوَن» گفته اند:

خيانت و نفاق داراى يك معنا هستند، مگر اين كه خيانت نسبت به عهد و امانت استعمال مى شود و نفاق نسبت به دين گفته مى شود. بنابراين خيانت مخالفت با حق از طريق پيمان شكنى، در خفا و سرّ است و نقيض خيانت، امانت است (26) .

در نتيجه، واژه خيانت در كتاب هاى لغت به معناى بى وفايى كردن، عهد و پيمان شكستن، ناراستى و نااستوارى به كار رفته است (27) .

خيانت در قرآن كريم به پنج معنا به كار رفته است:

1 - معصيت؛ (28)

2 - پيمان شكنى و شكستن عهد؛ (29)

3 - خلاف دين بودن و مخالفت با دين؛ (30)

4 - زنا؛ (31)

5 - خيانت در امانت. (32) و (33)

در نهايت مى توان گفت:

خيانت به معناى شكستن عهد در چيزى است كه آدمى را در آن امين دانسته باشند وليكن اين معنا تنها معناى خيانت در عهد و پيمان است و اما معناى خيانت به معناى عام عبارت است از نقض هر حقى كه قرار داده شده باشد، چه عهد در امت، نادرستى، پيمان شكنى، بى ناموسى و ... (34) .

در فرهنگ غربى Treason (35) و (36) معادل خيانت به كشور است كه به عنوان ايجاد جنگ و خصومت عليه كشور يا كمك و مساعدت به دشمنان استعمال شده و از آن به عنوان نقض عهد و بى وفايى ياد شده است.

آن چه به روشنى مى توان به عنوان نتيجه اين بخش از واژه شناسى، اعلام نمود اين است كه مصاديق مختلف و گوناگون جرم خيانت به كشور، مشمول يكى از معانى بى وفايى يا نقض عهد يا تجاوز به حق مى گردد، زيرا هر شهروندى با ارتكاب اعمالى از قبيل مساعدت به دشمن و مصاديقِ ديگرِ جرايم خيانت به كشور، بى وفايى و پيمان شكنى نموده و به حق مملكت و كشور تجاوز كرده است و با انجام اين قبيل اعمال، خائن به وطن و كشور محسوب مى شود.

/ 180