منزلت زن در كلام امير المؤمنين (ع)
اقشار اجتماعي ميزگردومصاحبه شونده:شاملي، عباسعلي
شخصيت و كلمات حضرت علي (ع)، گوياي عظمت و شرافت روحي و نورانيت وي مي باشد، علي(ع) شخصيتي فراتر از زمان خويش است، افق نگاه او مرزها و تنگناهاي نگرش مادي را در مي نوردد و كلام وزين و فرا زماني او با پيشرفتهاي علمي درخشنده تر مي گردد. حضرت علي (ع) به عنوان شخصيتي بزرگ در اسلام، جايگاه متعالي را براي زن مسلمان ترسيم نموده اند. در كلمات گهربار و زندگي عملي ايشان با سيده نساء العالمين مي توان عمق مكانت و منزلت زن را در انديشه والاي آن حضرت دريافت، البته وقايع اجتماعي مختلف در طول تاريخ نگرش حضرت علي(ع) نسبت به جايگاه زنان را در هاله اي از ابهام فرو برده و ناگفته ها و سوالات بسياري بر جاي گذاشته است . جهت پاسخگويي به اين شبهات و تبيين برخي از زواياي انديشه آن حضرت گفتگويي با دكتر شاملي ترتيب داده ايم. دكتر عباسعلي شاملي عضو هيئت علمي مؤسسه امام خميني (ره)، داراي تحصيلات سطح خارج فقه، مدارك كارشناسي در رشته هاي فقه و حقوق و مطالعات اسلامي و كارشناسي ارشد روانشناسي رشد شخصيت و فلسفه اسلامي و دكتراي فلسفه تعليم و تربيت با درجه ( DeanA s honor list ) از دانشگاه مك گيل كانادا مي باشند. از تأليفات ايشان مي توان به دو جلد كتاب در موضوع روانشناسي و 29 مقاله تحقيقي اشاره نمود. از جمله موضوعات مورد ابهام در شرايط كنوني، اهميت نقش زن و مرد در زندگي خانوادگي است. در ديدگاه حضرت علي(ع)، نقش همسرداري و خانه داري چه جايگاهي دارد؟ امام (ع) مهمترين ويژگي زن را كه همرديف ويژگي مردان مي باشد، مسئله جهاد مي دانند. در فرهنگ اسلام، جهاد اوج حضور و قابليت يابي شخصيت يك فرد مسلمان است. اما بنا به مفاد اين فرمايش امام (ع) جهاد تنها ويژه مردان نيست، زن هم براي خودش جهاد دارد و مي تواند نقشي ايفا كند كه همسطح جهاد مردان باشد، البته زمينه بروز اين نقش در درون خانواده است. حضرت مي فرمايد: «جهاد المراة حسن التبعل » «جهاد زن برخورد متناسب با همسر است». اين پيام مربوط به نحوة برخورد زن با شوهر مي باشد، اما ارتباط زن فقط محدود به همسرش نيست، بلكه در درون خانواده با فرزندان و نزديكان و فاميل نيز رابطه دارد. ولي ارزش و جايگاه مدارا و برخورد كريمانه زن با همسر، مانند آن است كه در صحنه جهاد حضور يابد. معمولاً ساير نقشهاي زن مربوط به امور عادي زندگي است. البته شايد با ملاحظه ظاهر اين كلام، چنين به ذهن متبادر شود كه اين نحو اطاعت، موجب گم شدن شخصيت زن مي شود و روح انفعالي و تسليم را در وي مي پروراند، اما معناي خوب شوهر داري كردن و مصاديق خوشرفتاري در كلمات و وصيت حضرت زهرا(س) به حضرت علي (ع) بيان شده است، وصيتي كه در واقع توضيح «حسن التبعل» مي باشد. حضرت زهرا (س) خطاب به همسرشان مي فرمايند: «يابن عمّ ماعهدتني كاذبة ولا خائنة و لا خالفتك منذ عاشرتني» «اي پسر عمو در اين مدتي كه در كنار هم زندگي كرديم، آيا تو از من دروغ يا خيانت و يا مخالفت ديده اي؟! نه! در طول زندگي مشتركمان، جايي سراغ نداري كه به شما دروغ گفته باشم، يا در موردي خائنانه رفتار كرده باشم و يا با درخواست و گفتارت مخالفت نموده باشم». اين كلمات نشان مي دهد كه محورهاي اصلي حسن تبعل يك زن در سه محور ذيل متمركز است: 1. در رفتار و گفتار با شوهرش صادق باشد و دروغ نگويد. 2. در برخوردهاي خود در مورد مال، عفت و ناموس خيانت نكرده و وفادار بماند و صداقت و وفاداري خود را در اموال و عفت نشان دهد. 3. با مخالفت و ناسازگاري زندگي را براي خود و شوهرش تلخ نكند. جالب اينجاست كه به دنبال برشمردن اين محورهاي سه گانه حضرت علي (ع) فرمودند: «معاذ الله»! به خدا پناه مي برم. همسرم تو بالاتر از اين سخنان هستي، تو به وظايف الهي داناتر، نيكوكارتر و متقي تر و كريم تر هستي و ترس تو از خدا شديدتر از آن است كه درگير اين گونه بحرانهاي شخصيتي شوي. اگر هر دو طرف اين روايت با هم مقايسه شوند، در مي يابيد كه: كسي مي تواند دروغ نگويد، خيانت و مخالفت نكند كه دانش به خدا دارد، دانش به خدا، همان معرفت به احكام و دين الهي است، در مرحله بالاتر نسبت به خدا و دين خدا شناخت دارد. چنين شخصيتي از نظر تقوا و كنترل رفتار از عدالت خدا و از برخورد عادلانه او، خوف دارد. وقتي از حضرت علي (ع) نيز پرسيده شد كه تجربه شما در زندگي نه ساله با حضرت زهرا (س) چگونه است؟ فرمودند:« و الله لا اغضبتني اذلتني و لا عصت لي امراً» هيچ گاه مرا خشمگين نكردند و عصيان امر مرا ننمودند.حضرت زهرا (س) چنان معرفتي نسبت به شخصيت حضرت علي (ع) داشتند كه جانشان را فداي تثبيت ولايت ايشان كردند. اما گاه مغلطه مي شود كه ايشان جانشان را فداي همسرشان كردند. البته ممكن است دو همسر چنان به همديگر پيوند بخورند كه مجنون وار و ليلي گونه همه چيز را به پاي هم بريزند، اما در يك نگاه عادي اينها پاسخ دارد، درست است كه «لاعصت لي امراً ولا اغضبتني » «هيچوقت نافرماني مرا نكردي». خود حضرت فاطمه (س) هم مي فرمايد: «ما عهدتني كاذبة. . . » واقعيت آن است كه اگر بخواهيم تصوير درستي از كلمات ائمه اطهار(ع) داشته باشيم، نبايد بر حسب خواسته ها و سود و زيان خود قضاوت كنيم. اگر نكاتي در مورد شخصيت زن مطرح است، در مورد مرد هم نكاتي گفته شده است. در اسلام هر تكليف و حكمي، اولين مخاطبش حضرت علي (ع) و حضرت فاطمه (س) هستند. گاه وظايفي كه بر دوش آنها گذاشته شده، سنگين تر از وظايف سايرين است. نبي اكرم (ص) نيز همين گونه بودند زماني كه «من الليل فتهجد نافلة لك» نازل شد، اولين مكلف اين امر الهي پيامبر (ص) بودند، زيرا اينها الگو و مدل هستند. از اين روي حضرت علي(ع) در توصيف عصمت به عنوان ويژگي هاي خاص خود مي فرمايد: « انكم لا تقدرون علي ذلك ولكن اعينوني بورع» «شما نمي توانيد چون من باشيد لكن مرا با ورع و پرهيزكاري كمك دهيد.» برخي مي گويند كه آنها امام هستند و معرفت ويژه دارند و برخي نيز بيان مي كنند كه در كلام امام علي (ع) تصوير ارائه شده از زن، ويژه يك چهره ايده آل است و شايد نتوان در واقعيت زندگي به آن دست يافت. ولي بايد توجه داشته باشيم كه آنها حجت خدا هستند، الگو و سندي هستند كه فرداي قيامت شهادت مي دهند. متأسفانه در بحثهاي مربوط به شخصيت زن گفته مي شود، زن بايد اينطور باشد، عصيان نكند، . . . ولي آن طرف سكه را نمي بينند. البته برخي از افراد در شناخت وظايف زن و شوهر طلبكارانه برخورد مي كنند و در صدد هستند از لابلاي احكام اسلام آنچه منافع آنها ايجاب مي كند، اثبات شود. از ديگر صفات زيبنده زن مسلمان، مديريت داخلي خانواده و نظارت مسئولانه وي بر فضاي داخلي خانواده مي باشد. حضرت امير المؤمنين علي (ع) به نقل از پيامبر (ص) مي فرمايند: يكي از جلوه هاي «كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته» با نقش و وظيفه زن در درون خانه آغاز مي شود. حضرت در اين باره مي فرمايد: «والمراة راعية علي بيت زوجها و هي مسئوله» زن ناظر و مسئول فضاي داخلي خانه و خانواده و همسرش است، لذا از مصاديق روشن و مبرهن نظارت عمومي، نظارتي است كه در فضاي خانواده بر عهده همسر (زن) گذارده شده است. با اين نظارت، چالشهاي درون خانواده رنگ مي بازد و زمينه يك زندگي سالم فراهم مي شود. شخصيت ايده آل زن مسلمان در ديدگاه حضرت علي (ع) با تعريف شخصيت بهنجار زن در شرايط كنوني متفاوت است. محاسن صفات شخصيتي زن در نگرش اسلام چيست؟ در بيان حضرت علي (ع) بهترين ويژگيهاي شخصيتي زن مسلمان كه اتفاقاً بدترين ويژگي مردان است چنين مي باشد: «خيار خصال النساء شرار خصال الرجال، الزهو و الجبن و البخل، فاذا كانت المرأة مزهوةً لم تمكن من نفسها و اذا كانت بخيله حفظت مالها و مال بعلها و اذا كانت جبانة فرقت من كل شيئ يعرض لها». زهو يعني حريم گرفتن، يعني زن بايد در فعاليتهاي اجتماعي خود حريم بگيرد و حالت تكبر او بر حالت تمايل او بچربد. وقتي زن حريم بگيرد، خود را در اختيار بيگانه نمي گذارد، چنانچه بخيل باشد، مراعات اقتصاد خانواده را مي كند و اگر ترسو باشد، خود را در مسير تند جريانات عفت شكن قرار نمي دهد. ولي در نظام تعليم و تربيت گفته مي شود كه فرد بايد برون گرا باشد و ارتباطات اجتماعي داشته باشد و هم مسلك خود را بيابد و ترسو نباشد. اگر اين سه ويژگي زن از نظر امام علي (ع) به نظر غير عادي مي رسد نيازمند تفسير و توضيح مي باشد. صفات و ويژگيهايي كه زن را به خطر مي اندازد و به بحران مي كشد، مطلق و مقيد دارد كه اين جا حالت مقيد آن مطرح است. اين صفات بحران آفرين در هيچ يك از زن و مرد به طور مطلق پسنديده نيست، زيرا اسلام مي كوشد انسانهايي تربيت شوند كه از تكبر، ترس و غرور نجات يافته باشند. اين كه زن در برابر شوهر، پدر، مادر، . . . تكبر داشته باشد، اسلام آن را نمي پذيرد. بنابراين صفت تكبر و حريم گيري به طور مطلق مورد توجه امام (ع) نمي باشد، ولي تعريف زهو با تكبر متفاوت است. زهو يعني اسلام چارچوب شخصيتي را براي زنان تعريف كرده است. مطابق معيارهاي تعليم و تربيت غرب، زن بايد برون گرا باشد و بتواند با ديگران سريع ارتباط برقرار كند و اگر نتواند با جنس مخالف ارتباط داشته باشد، ترس مرضي از جنس مخالف دارد، در حالي كه مطابق اسلام زن بايد در مسئوليت هاي اجتماعي حريم داشته باشد. در مورد بخل نيز اين صفت به صورت مقيد مورد نظر مي باشد. وقتي قرآن كريم مي فرمايد: « و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون» يعني فلاح و رستگاري از آن كسي است كه تنگ نظري و تنگدستي در مسائل مادي را در فضاي رواني خود حفظ كند. پس زيبندگي اين صفات در قلمرو خاص مطرح است. استاد شهيد مطهري، در مورد اشكال برخي افراد، به اين سه ويژگي براي زنان مي فرمايند: آيا ويژگي هاي اخلاقي نسبي است و براي مرد به يك گونه است و براي زن به گونه ديگر؟! آيا اين موضوع، نسبي بودن اين صفات را نشان مي دهد يا بيانگر آن است كه در كلام امام (ع) نقش زن و مرد در زندگي از هم تفكيك شده است؟! در واقع منظور امام بيان صفات شخصيتي نيست، بلكه رفتارهاي ناشي از آن صفات مطرح است. به عنوان مثال آنجا كه خداوند مي فرمايد: «الله يستهزء بهم» استهزاء صفت ناشايست است. چطور به خودش نسبت مي دهد. يا آنجا كه مي فرمايد: « اگر بنده اي سه بار از خداوند درخواست بكند، بار سوم خطاب مي آيد كه من از بنده خود حيا مي كنم». اگر اين موارد و ويژگيها انفعالي يا مذموم در شخصيت باشد، چگونه در مورد خداوند متعال درست است؟ پس در اين موارد منظور شيوه تدبير و ربوبيت خداوند است. حضرت علي (ع) نيز براي از بين بردن اين ذهنيت غلط، در تحليل و تفسير كلام خود مي فرمايند: «فاذا كانت المرأة مزهوة لم تمكن من نفسها» اگر زني در روابط اجتماعي خود همواره حريم و خط قرمزهايي را رعايت كند، به راحتي در دسترس قرار نمي گيرد و مورد آسيب پذيري نخواهد بود. «لم تمكن نفساً» خودش را در اختيار نخواهد گذاشت «فاذا كانت بخيله» اگر صفت بخل داشته باشد «حفظت مالها و مال بعلها» از ثروت خود، ثروت زندگي مشترك و ثروت شوهر محافظت مي كند. «فاذا كانت جبانة فرقت شيئ يعرض لها» اگر بترسد، در برخورد اجتماعي، ترس همراه با احتياط و اضطراب خواهد داشت كه دافع بسياري از آفات و درگيري ها مي باشد. اما اينكه امام(ع) بهترين ويژگي زن را بدترين ويژگي مرد مي دانند، نشان دهنده آن است كه از ديدگاه اسلام نقش و منزلت زن و مرد در زندگي مشترك كاملاً متفاوت است، بافت وجودي و شخصيتي زن به گونه اي است كه تصحيح رفتار و روابط وي، اين سنخ صفات را مي طلبد. شهيد مطهري(ره) مي فرمايند: دليل اينكه ويژگيهاي مطرح شده در اين روايت بطور مطلق منظور نيست و شامل موارد خاصي مي باشد، آن است كه در مورد بخل هم اگر مطلق آن مطرح باشد، با مسلمات قرآن در تضاد است. آيه «و من يوق شح نفسه» نقطه مقابل بخل را عامل رستگاري مي داند. تكبر زن هم در برابر بيگانگان خواسته شده است و نه در برابر شوهر، زنان ديگر و يا محارم خود. بلكه تكبر جهت حفظ عفاف و انجام مسئوليتهاي اجتماعي مدنظر است. مطابق آيه «و من يوق شح نفسه»، دنيازدگي مذموم است و كسي كه بتواند خود را از اين پول پرستي نجات دهد، در مرحله رستگاري قرار مي گيرد. بنابراين بهترين ويژگي زن آن نيست كه مال خود را مصرف نكند. حضرت زهرا (س) به عنوان الگو اينطور نبودند كه بخل را به طور مطلق داشته باشند. بخل به خاطر اين است كه «المرأة راعية علي بيت اهلها». همانطور كه گفتم اسلام صفاتي را براي زن مطلوب مي داند كه در مرد مطلوب و زيبنده نيست. البته مطلق اين صفات مطلوب نمي باشد، چون با مسلمات اسلام سازگار نيست. ترجيح و تشويق صفت تكبر، ترس و بخل به دليل آسيب پذيري زن است. بخل و امساك در مورد اموال مشترك است. امام مي فرمايد: «اذا كانت بخيلة حفظت مالها و مال بعلها» البته در حفظ اموال مشترك چه زن و چه مرد هر دو مسئوليت دارند. زن گوهري به نام عفاف دارد كه در برخوردهاي اجتماعي اين عفاف آسيب پذير است، از اين رو وي بايد صفت لازم جهت مرزبندي اين آسيب پذيري را داشته باشد. در طول تاريخ گفته نشده است كه زني به حريم عفاف مردي تجاوز كرد، اما برعكس موارد فراواني وجود دارد كه به عفاف زن تعرض شده است. لذا ترس براي حفظ شرف ديني زن است و تشويق اين صفت، تشويق يك مشي احتياط آميز است. عفاف يك امانت الهي براي زن است كه براي مرد نيست. مرد متجاوز به عفت زن است، ولي زن چنين نيست. لذا نگهداري و حساسيت در حفظ عفت به عنوان اساس شخصيت و مكمل شرافت زن، به او توصيه شده است. علامه شهيد مطهري(ره) مي فرمايد: «در مقام امر به معروف و نهي از منكر، ترس زن مذموم است» آيه «المومنون و المومنات بعضهم اولياء بعض يامرون بالمعرو ف و ينهون عن المنكر» مرد و زن را در امر به معروف و نهي از منكر شريك مي داند و همسنگ قرار مي دهد. در مقام حفظ ارزشها بيان مي كند كه اموال و جان خود را هزينه كنيد، مگر زماني كه به هزينه عفاف شما باشد. لذا ترس فقط در اين جا معنا دارد. آنجا كه امر به معروف را بيان مي كند مي فرمايد: «المومنون و المومنات. . . » يا مي فرمايد: « الرجال قوامون علي النساء بما فضل الله بعضهم علي بعض» نمي فرمايد: «بما فضل الله الرجال علي النساء» در واقع در آنجا حقوق متقابل مطرح است نه برتري. معناي سرپرستي مطرح است و سرپرستي، خاص مردان نيست، بلكه زن هم حافظ ارزشها و اصول است، اما از آن جا كه خداوند به ويژگيهاي زن و مرد توجه دارد، بر همين اساس وظيفه قواميت را به مرد سپرده است البته در كلام اميرالمؤمنين مطلق ترس منظور نيست، بطور نمونه حركت حضرت زهرا(س) در مورد باز پس گيري فدك، يك الگو است و آن حضرت در جريان فدك و بازپس گيري حق خويش شجاعت داشتند و اين عمل ايشان براي امور مادي نبود، زيرا ايشان شخصيتي است كه به قول مرحوم علامه اقبال:
بهر محتاجي دلش آنگونه سوخت
به يهودي چادر خود را فروخت
به يهودي چادر خود را فروخت
به يهودي چادر خود را فروخت
شاهي كه از باغي سيبي برآرد
سپاهيان او درخت از بن برآرند
سپاهيان او درخت از بن برآرند
سپاهيان او درخت از بن برآرند
نوريان مر نوريان را طالبند
ناريان مر ناريان را جاذبند
ناريان مر ناريان را جاذبند
ناريان مر ناريان را جاذبند
1-مرحوم محدث قمي، شيخ عباس، بيت الاحزان ، ص 148 . 2-ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 19، باب 231، ص 65. 3-فقال (ع): معاذالله انت اعلم و ابرّ و اتقي و اكرم و اشد خوفاً من الله ان او بخك بمخالفتي. 4-شهيد صدر، كتاب حلقه الاصول، حلقه هاي اول و دوم. 5-كلمات قصار، شماره136، «جهاد المراة حسن التبعل». 6-محدث قمي،شيخ عباس، (1404هـ . ق). بيت الاحزان في ذكر احوالات سيدة نساء العالمين فاطمة الزهراء(س)، اصفهان: منشورات حسينيه عمادزاده، ص 148. 7- عبدالرزاق الموسوي المقوم، وفات الصديقه، ص 58، قم:مكتبه بصيرتي،1406. 8 - شيخ كليني، فروع كافي، ج 5. 9- Problem solving & making decision . 10 - علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 22 ، ص 119، روايت 89.. 11 - همان، ج 43، ص 10، روايت 1. 12- مرحوم طبرسي، مكارم الاخلاق، ص 233. 13 - در كتاب تهذيب الاحكام نوشته مرحوم شيخ طوسي و كتاب مكارم الاخلاق نوشته طبرسي و كتاب الزواج اين مسئله تأكيد شده است. 14 - مرحوم طبرسي، مكارم الاخلاق، ص 233. 15- همان، ص 234. 16- حرعاملي، وسايل الشيعه، ج 84، ص 29. 17- مرحوم المقوم، وفات الصديقه، ص 23. 18- ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 12، ص 163. 19- آمدي، غرر الحكم درر الكلم، ج 5، ص 234. 20- علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 43 ، ص 81، ح 1.