نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و فمینیسم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و فمینیسم - نسخه متنی

محمدتقی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نابرابري و ستم جنسي از ديدگاه اسلام و فمينيسم

محمدتقي كرمي

نوشته حسين بستان (نجفي)، نشر پژوهشكده حوزه و دانشگاه چاپ اوّل، پائيز 1382، تيراژ 1000 نسخه، قيمت 8000 ريال

از جمله فعالترين زمينه هاي مطالعات در رشته هاي علوم انساني مطالعات تطبيقي است كه در آن تلاش مي شود تا يك موضوع و يا مسئله از منظر دو يا چند متفكر، مكتب، تمدن و يا دين مورد مطالعه و واكاوي قرار گيرد. و از طريق مقايسه هايي كه صورت مي گيرد مشابهت ها و تمايزات (حوزه هاي مورد مطالعه) در آن مسئله يا موضوع آشكارتر مي شود و در نتيجه فهم عميق تري نسبت به آن موضوع و يا مسئله به دست آمده و ارزيابي ها و نقادهاي منصفانه تر مي شود. يكي از تلاشهاي انجام گرفته در اين جهت كتاب نابرابري و ستم جنسي از ديدگاه اسلام و فمينيسم است كه به قلم ارزشمند جناب آقاي حسين بستان به رشته تحرير درآمده است.

اين كتاب از پنج فصل، مقدمه ناشر (پژوهشكده حوزه و دانشگاه) و پيشگفتار مولف تشكيل شده است. در فصل اوّل كه با نام كليات نام گذاري شده است، همان گونه كه انتظار مي رود مولف محترم به مقدمات بحث از قبيل طرح مسئله، اهميّت و ضرورت موضوع، اهداف تحقيق تاريخچه مختصر بحث و روش تحقيق و بررسي موضوع پرداخته مي شود.

مولف محترم سئوالهاي اساسي در تحقيق خود را چنين معرفي مي كند:

1 ـ از ديدگاه اسلام و فمينيسم، نابرابي و ستم جنسي دقيق معلول كدام عامل يا عوامل است.

2 ـ راهبردهاي مناسب براي رفع نابرابري و ستم جنسي از ديدگاه اسلام و فمينيسم كدامند؟ (ص 12)

در بيان اهميّت و ضرورت موضوع مولف با محترم ضمن بيان اين نكته كه جنبش فمينيسم يكي از قويترين جنبشهاي عدالت جويانه در جهان است به چالش هاي پديده آمده توسط طرفداران اين جنبش عليه برخي سنت هاي عرضي و برخي تعاليم اسلامي اشاره مي كند. و معتقد است همسخني اسلام و فمينيسم دست كم دو فايده مهم دارد: نخست تغيير پيشداوري هاي منفي و نادرستي كه نسبت به انديشه هاي فمينيستي به وجود آمده، و تمام آن ها را انديشه هاي انحرافي، ضد اخلاقي و خطرناك قلمداد كرده اند. دوم، آشكار شدن پاره اي از كاستي هاي حقيقي فمينيسم كه خود، گسترش نگاه انتقادي به اين مكتب و كاهش نگرش هاي منفعلانه و خوش بينانه اي را در پي دارد كه بدون تجزيه و تحليل، انديشه هاي فمينيسي را كاملاً عقلاني شمرده اند. (ص 13)

مولف محترم در ادامه فراگيرترين حوزه ستم جنسي را تقسيم كار جنسي مي داند و تلاش مي كند شواهد تاريخي متعددي را نيز بر اين مطلب اقامه كند. اين تقسيم كار جنسي در درون خانواده ودر قالب نقشهاي خانه داري و بچه داري زنان نمايان مي شود. [1] البته مولف محترم بعداً چنين توضيح مي دهد كه: بسياري از مصاديق تقسيم كار جنسي توأم با نوعي نابرابري جنسي اند، ولي نمي توان همه موارد تقسيم كار جنسي را مصداق نابرابري جنسي دانست، چرا كه اين امكان وجود دارد كه مردان و زنان، بدون آن كه جايگاهايي نابرابر را احراز كنند، كارها را بر حسب جنسيت بين خود تقسيم كنند. (ص 17 ـ 14) نابرابري شغلي در قالب عدم تساوي مزد، محروميت زنان از مشاغل حرفه اي پردرآمد و اخراج بيشتر زنان از كار در شرايط ركورد اقتصادي، زمينه اي ديگر از زمينه هاي ستم جنسي به شمار مي آيد.

نابرابري جنسي در آموزش و محيطهاي آموزشي و هم چنين مشاركت سياسي دوجنس از مصاديق ديگري هستند كه مولف محترم آن ها را از مصاديق تبعيض جنسي مي داند و در نهايت معتقد است كه: در كشورهاي جهان سوم، زنان نسبت به همتايان غربي خود با دشواري ها، تبعيضات و نابرابري هاي عميق تري دست و پنجه نرم مي كنند و همين امر باعث گرديده كه طرفداران جنبش فمينيسم، رسالت سنگين تري را بر دوش خود احساس كنند.

تعريف مفاهيم كليدي مربوط به بحث از قبيل نابرابري جنسي، ستم جنسي تفاوت جنسي، جنسيتي، پدرسالاري، تقسيم كار جنسي، پايان بخش فصل اول است.

در فصل دوّم نظريه هاي فمينيستي به بحث گذاشته مي شوند و در مجموع به هفت نظريه يا گرايش عمده فمينيستي اشاره مي شود كه عبارتند از:

1 ـ فمينيسم ليبرال

2 ـ فمينيسم ماركسيست

3 ـ فمينيسم راديكال

4 ـ فمينيسم سوسياليست

5 ـ فمينيسم اگزسيتانسياليست

6 ـ فمينيسم روانكاوانه

7 ـ فمينيسم پست مدرنيست.

مولف محترم ضمن ارايه گزارش مختصري از هر گرايش به معرفي چهره هاي شاخص هر جريان مي پردازد و در نهايت به ارزيابي اجمالي هر گرايش مي پردازد. نكته قابل توجه آن كه مطالب اين بخش تا حد زيادي از كتاب Feminist Jought نوشته رُزماري تانگ گرفته شده است و حتي در بخش ارزيابي هم كمتر شاهد ارزيابي بومي از يك نظريه خاص هستيم.

فصل سوم اختصاص به بررسي نظريه اسلامي درباره تبعيض و ستم جنسي دارد. مولف معتقد است براي فهم ديدگاه اسلام درباره اين مسئله بايد ابتدا ميان نابرابري يا تمايز جنسي غيرستم آلود، نابرابر جنسي ستم آلود، ستم جنسي به معناي اخص كلمه (مانند خشونت، آزار جنسي...) تفكيك كرد و بعد از تفكيك فوق نابرابري و ستم جنسي از ديدگاه اسلام در سه محور مباني فلسفي، تبيين نابرابري جنسي و تبيين ستم جنسي مورد بررسي قرار گيرد.

فصل چهارم اختصاص به بيان راهبردهاي فمينيستي در جهت رفع نابرابري و ستم جنسي دارد. برخي راهبردها از قبيل تربيت انسان هاي دوجنسيتي راهبردهاي ليبرال فمينيستي، راهبردهاي ماركسيستي، راهبردهاي راديكال فمينيستي راهبردهاي اگزيستانسياليستي و راهبردهاي تلفيقي در اين فصل مورد بحث قرار مي گيرند.

فصل پنجم اين كتاب به راهبردهاي اسلام براي رفع ستم جنسي مي پردازد و با مقايسه راهبردهاي اسلامي و راهبردهاي فمينيستي تلاش مي كند تا برتري راهبردهاي اسلامي را تبيين كند.

اشاره

در يك نگاه كلي مي توان موارد ذيل را از نقاط قوت اين كتاب دانست:

1 ـ اين كتاب در بيان انديشه ها و گرايشان فمينيستي در زبان فارسي در رديف بهترين هاست، پرداختن به 7 گرايش فمينيستي همراه با چهره هاي شاخص آن و نقد اجمالي آن در 35 صفحه همراه با جدول نظريه هاي فمينيستي در كنار استفاده از ادبيات تاليفي (و نه ترجمه اي) استفاده از اين كتاب را با آشنايي با نظريات فمينيستي در اولويت قرار ميدهد.

2 ـ تلاش در جهت خلاصه كردن هر فصل در قالب جدول از محاسن قابل توجه اين تحقيق است، كه جمع بندي و به خاطرسپاري مطالب را بسيار آسان مي كند.

شايد بتوان نكات ذيل را به عنوان ملاحظه بر اين كتاب ذكر كرد.

1 ـ از جمله كاستي هايي كه در اين كتاب به چشم مي خورد فقدان بحث تاريخي از روند به وجود آمدن جنبش هاي فمينيستي و علّت آن است. و بديهي است كه در موضوع مورد بحث (فمينيسم) بحث هاي تاريخي نقش عمده و مهمي را در شناخت مباني و ماهيّت موضوع ايفا مي كنند و به همين دليل است كه بخش عمده اي از كتاب هاي مرتبط با اين موضوع به بيان سير تاريخي و علّت به وجود آمدن جنبش زنان و فمينسيم مي پردازد.

2 ـ غفلت از نقد مبنايي ميان فمينيسم و نظريات اسلام درباره زنان از ديگر نقايص اين كتاب است. تلاش مصنف عمدتاً بر اين قرار گرفته است كه ميان دو تفكر كه هر دو داعيه دار دفاع از حقوق زنان هستند و هر يك ديگري را نفي مي كند به داوري بنشيند. در صورتي كه عمده چالش ميان نظرات اسلام درباره زنان و نظرات فمينيستي به مباني اين دو تفكر برمي گردد. يكي دل در گرو سكولاريسم، اومانيسم، فردگرايي و... دارد و ديگري پرچمدار مبارزه با اين مفاهيم است.

3 ـ در شناسايي و معرفي فمينيسم شاهد آن هستيم كه تقسيم بندي هاي موازي صورت مي گيرد كه هر كدام از منظر خاصي كاركرد مفيد نيز دارند، در يك تاليف واحد مخاطب انتظار دارد اگر تقسيم بندي هاي

موازي بيان مي شود، نسبت به اين تقسيم بندي ها به يكديگر نيز توضيح داده شود. مولف محترم در بخش نظريه ها (فصل اول) گرايشات فمينيستي را در قالب فمينيسم ليبرال، ماركسيسم و راديكال... بيان مي كند و در فصل سوم (ص 74) در بحث ديدگاه كلي صاحب نظران فمينيست درباب تفاوت هاي جنسي، سه گرايش جبرگرا، محيطگرا و ديالكتيك مطرح مي شوند، در اين قسمت ممكن است اين سئوال براي مخاطب پيش بيايد كه اين تقسيم بندي ها چگونه بر يكديگر قابل تطبيقند. گويا در بيان تفاوت هاي جنسي از ديدگاه سه گرايش فوق ميان تفاوت جنسي و تفاوت جنسيتي خلط ظريفي صورت گرفته شده باشد.

4 ـ در خاتمه به نظر مي رسد در مقايسه ميان تفاوت جنسي و ستم جنسي از ديدگاه اسلام و فمينيسم نوعي مصادره به مطلوب صورت گرفته است اين كه در گفته مي شود بسياري از تفاوت جنسيتي از قبيل تفاوت ديه، ارث، قصاص... كه از ديد فمينيستها مصداق جنسي است از ديد اسلام مصداق ستم جنسي نيست، به نظر پاسخ قانع كننده اي نمي آيد.

/ 1