گزارشي از مطالعات انجام شده درباره: مديريت در نهج‏البلاغه - گزارشی از مطالعات انجام شده درباره مدیریت در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گزارشی از مطالعات انجام شده درباره مدیریت در نهج البلاغه - نسخه متنی

سید جمال الدین دین پرور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گزارشي از مطالعات انجام شده درباره: مديريت در نهج‏البلاغه

حجة‏الاسلام و المسلمين دين‏پرور

چكيده

آنچه در اين سخنراني بيان شده‏است ، حاصل تلاشهاي تحقيقاتي بنياد نهج‏البلاغه را، كه در چندسال گذشته درباره همين موضوع صورت گرفته است، بيان مي‏كند. در قسمت نخست اين بحث ابتدا گزارشي از سير تحقيقات مديريت در نهج‏البلاغه و ساز و كارهاي انجام اين تحقيقات را ملاحظه خواهيد كرد و در قسمت دوم آن، نمونه‏اي از اين دستاوردهاي تحقيقي، يعني ويژگيها يا شرايط يك مدير اسلامي در قالب شرايط احراز و شرايط كمال و با تأكيد خاص بر يكي از اين خصوصيات يعني تقوا، به تفصيل تشريح شده است.

الف ـ گزارشي از سير تحقيقات مديريت در نهج‏البلاغه

تحقيق پيرامون مديريت در نهج‏البلاغه، بسيار ضروري و مؤثر است؛ چرا كه اميرالمؤمنين(ع) در دوران خلافت ظاهري خودشان در مقام مديريت و رهبري جامعه قرار داشته‏اند، دستورها، بخشنامه‏ها، و احكام، نامه‏هايي كه به فرمانداران و فرماندهان و زمامداران نوشته‏اند، امر و نهي‏ها و برخوردها، همه در نهج‏البلاغه ضبط شده است. لذا از بين احاديث، نهج‏البلاغه مي‏تواند الگو براي پاسخ به سؤالاتي باشد كه در زمينه مديريت مطرح است. كار جمعي علاوه بر فوايد بسيار زيادي كه دارد، مشكلاتي هم در بر دارد. براي اينكه چند فكر بخواهد در يك جهت قرار بگيرد و افكار، مكمّل يكديگر باشند، اين خود نيازمند سرمايه‏گذاري فكري و در واقع، خودش مديريت است؛ چون از يك سو دانشگاه‏ها (در گذشته بيشتر اينطور بود) متهم هستند كه از كتابها و استادان غربي استفاده كرده‏اند، ممكن است يك ردّ پاهايي از آن سامان در افكار و مطالبشان باشد و حوزه هم متهم بود كه از خارج و جريانات دنيايي و روز كمتر مطلع است و فقط به متون و منابع اِشراف دارد. براي اينكه اين دو جهت مكمل هم باشند در جمعي از دوستان دانشگاهي و حوزوي، بنا براين شد كه نهج‏البلاغه از ديدگاه مديريت بررسي و مطالعه شود. آن هم مطالعه‏اي بدون پيشداوري و بدون قالبهايي از پيش ساخته شده و نكاتي كه امام در باره مديريت فرموده‏اند يا مطالبي كه در باره مديريت از كلام امام استفاده مي‏شود، فيش‏برداري و مدرك‏گزيني شود. اجراي اين كار به سه مرحله تقسيم شده است: در مرحله اول عده‏اي از دوستان حوزه و دانشگاه و دوستاني كه تخصص در مديريت داشتند، مطالعه را آغاز كردند. اين دوستان در يك جلسه مشترك، عنوانها و فيشها و مدركهايي را كه پيدا كرده بودند در جمع مطرح كردند و توسط جمع، جرح و تعديل شد. بدين ترتيب آشنايي مقدماتي نسبتا خوبي نسبت به موضوع پيدا شد. در مرحله دوم براي اينكه قدري بيشتر به موضوع نزديك بشويم و زمينه مستقلي را هم كه در رابطه با مديريت از نهج‏البلاغه استفاده كرده بوديم، هجده عنوان از بين مسائل مديريت و اصول مديريت تهيه شد. در ذيل اين هجده موضوع، دوستان از نو به مطالعه مجدد در نهج‏البلاغه پرداختند. و هر يك از اعضاي گروه يك عنوان را انتخاب كردند و در ذيل آن عنوان، مطالعاتي را در نهج‏البلاغه و در بخش نامه‏ها انجام دادند. نتيجه مطالعات (فيشها) نوشته و در اختيار گذاشته شد. بعد از اين مرحله، نوبت بخش سوّم تحقيق رسيد كه در اين بخش، «جمعي» كار مي‏شد؛ يعني موضوعي را به جاي اينكه يك نفر در نهج‏البلاغه مطالعه كند دو نفر يا سه نفر مطالعه مي‏كردند قسمت سوم در واقع بخش پاياني اين سير مطالعاتي بود كه به جمعبندي نسبتا خوبي هم رسيد. اعضاي گروه در مجموع به اين نتيجه رسيدند كه اصول مديريتي كه در كتابهاي دانشگاهي مطرح است، يعني آن اصول مديريتي كه در مراكز علمي دنيا مطرح است، همه آنها را در نهج‏البلاغه داريم؛ آن هم نه يك برداشت كلي بلكه به اين نحو كه گفته شد اين نظريه و اين اصل از نامه شماره فلان، صفحه فلان، استفاده مي‏شود يا بخشي از آن رد مي‏شود. علاوه بر اين چند اصلي از نهج‏البلاغه در باره مديريت پيدا كردند كه آن اصول در كتابها و نظريات دانشمندان مطرح نبوده و به آن نرسيده و يا ذكر نكرده‏اند. محصول اين مطالعات، فيشها و نوشته‏ها و نوارهاي زيادي مي‏باشد نظريات و بحثها نيز بطور ريز، مكتوب است.

ب ـ ذكر نمونه‏اي از اين يافته‏ها

به شرايط احراز و شرايط كمال مديريت. شرايط احراز يعني آن شرايطي كه حتما بايد در مدير باشد كه اگر اين شرايط نباشد مديريتي شكل نمي‏گيرد و ديگري شرايط كمال.

در اين مطالعات هفت شرط به عنوان شرط احراز مطرح شد شامل تدبير ـ تقواي خاص مدير، دانش و تخصص لازم، توان تصميم‏گيري، توان به‏كارگيري امكانات، توان ايجاد انسجام مطلوب و توان لازم در اقدام بموقع، بجا و مناسب، در ذيل هر يك از اين شرايط نهج‏البلاغه، مطالبي يادداشت شده است. امّا شرايط كمال يعني شرايطي كه باعث كمال مدير مي‏شود چنين شمارش شدند: شور و مشورت، رفتار مناسب، حسن سابقه فردي، تجربه كاري، انتقادپذيري، صبر و تحمل، وفاي به عهد، شجاعت در انجام امور، آراستگي، به حساب آوردن ديگران، وقت‏شناسي و اعتدال.

حالا پاره‏اي از مطالبي را كه در همين راستا از نهج‏البلاغه استفاده شده عرض مي‏كنم. همانطور كه ملاحظه كرديد، يكي از ويژگيها و شرايط احراز مدير، تقوي قلمداد شده بود، تقواي مدير كه در اينجا مطرح شده بطور كلي تقوا در همه شئون اسلامي مورد نظر و توجه است امّا تقواي مدير با توجه به امكانات و قلمرو اختياراتي كه معمولاً او دارد و هرچه سطح مديريت بالاتر مي‏رود از امكانات و اختيارات بيشتري برخوردار است، قطعا لغزشگاه‏ها و اشكالات بيشتري هم مدير را تهديد مي‏كند. بنابراين ذيل تقواي خاص مدير، ما در نهج‏البلاغه عنوانهايي وجود دارد كه توضيح خواهم داد.

تقواي مدير به چند دسته تقسيم شده است: امام‏علي(ع) در يك قسمت درباره تقواي مدير اين نكته را مي‏خواهند تعليم و توجه بدهند كه مدير به عنوان مدير بايد از تقواي ويژه‏اي برخوردار باشد. اين تقوا ممكن است در حوزه حلال و حرام هم نباشد. چون مطابق تحقيقات محققان، ركن مسأله تقوا بر حلال و حرام است؛ يعني آدم متقّي بتواند از حرام بپرهيزد؛ منتها تقواي مدير بسته به سطح مديريت او از اين هم بيشتر است كه حتي به جايي مي‏رسد كه گاهي از حلال هم بايد بپرهيزد تا آن تقوايي را كه در مديريت شرط است داشته باشد. امام نامه‏اي به شريح قاضي نوشتند. جريان از اين قرار است كه شريح قاضي، منزلي به 80 دينار خريد. وقتي اين خبر به گوش حضرت رسيد، حضرت، شريح را خواستند و فرمودند شنيدم كه خانه‏اي خريدي، عرض كرد بلي يا اميرالمؤمنين. ببينيد امام به او چه مطالبي را فرمودند كه از آن مطالب ما مي‏توانيم اين نكته‏ها را استفاده كنيم. سه نكته از اين نامه قابل استنباط است يكي اينكه فرمودند يا شريح «لاتكون ابتعت هذه الدار من غير مالك» يعني توجه كن مبادا كه اين خانه را از غير مال خودت خريده باشي. دقت بفرماييد صحبت حلال و حرام نيست. نه، صحبت از مالي است كه مال خودت نيست ولي در اختيار تو است، حتي اختيار هم داري حتي ممكن است يك بودجه سرّي هم باشد كه اصلاً از تو حساب نكشند، لا تكون ابتعت هذه الدار من غير مالك.

نكته دوم اينكه «او نقدت الثمن من غير حلالك» يعني از غير مال حلال تهيه كرده باشي. عبارت نقدت الثمن من غير حلالك آن سطح پايينش را مطرح مي‏كند كه هيچكس نبايد از مال حرام استفاده كند، سطح بالاتر اينكه نه، حلال هم هست اختيار هم داري ممكن است حساب هم از تو نكشند، امّا هرگز اين خانه را از غير مالت نبايد خريداري بكني؛ يعني تو به عنوان قاضي اميرالمؤمنين كه اختيار هم داري، امكان هم داري، حق نداري چنين كني، و اختيار و امكانت بايد در راه و پيشرفت امور مسلمين خرج شود. باز از اين بالاتر، چون قاضي است و قاضي در وضعيت مديريت بسيار حساسي است، بايد تقواي ويژه را رعايت بكند. امّا انك لو كنت اتيتني عند شرائك ما اشتريت لكتبتُ لك كتابا علي هذه النسخة اگر هنگامي كه مي‏خواستي اين خانه را بخري پهلوي من مي‏آمدي، سندي برايت مي‏نوشتم كه رغبت نكني خانه هشتاد ديناري بخري.

نه صحبت حلال و حرام است و نه صحبت اختيار اموال داري يا نداري، نه، من يك مطالبي مي‏گفتم كه رغبت نكني خانه بخري «فلم ترغب في شراء هذه الدار بدرهم و فما فوق» يعني خانه يك درهمي هم نخري چه برسد هشتاد دينار. مرحوم آيت‏اللّه‏ لواساني گفتند كه من خدمت امام رفتم گفتم اجازه بدهيد، خانه من خراب است، من آن را دوباره خراب كنم و بسازم. امام فرمود اين خانه خوب است نمي‏خواهد ديگر خراب كني و بسازي. منظور از تقواي خاص مدير همين است كه هر سطحش بالاتر برود اين درجات تقوي هم بالاتر مي‏رود. در همين رابطه نامه ديگري است كه حضرت به عثمان بن حنيف نوشتند. ايشان در يك ميهماني دعوت شد كه نه زنهاي آنچناني بود و نه نعوذباللّه‏ شرابي و نه كار حرام و خلافي، اشكالش فقط اين بود كه فقط يك عده پولدار آنجا جمع بودند. امام وقتي مي‏خواهند به عثمان بن حنيف اعتراض بكنند با چه عبارتي اعتراض مي‏كنند؟ با اين عبارت كه «ما ظننتُ انك تجيب الي طعام قوم عائلهم مجفو» به فقرا بي‏لطفي شده، جفا شده آنها را پشت در نگه داشتند و «غنيهّم مدعو» اما ثروتمندان را آن بالا راه دادند، اين يك اشكال بوده است. آنگاه امام به او دستور مي‏دهد فانظر الي، ما تقضمه من هذا المقضم فما اشتبه عليك علمه فالفظه» يعني توي فرماندار علي از شبهه ناكها هم بايد پرهيز مي‏كردي. مردم معمولي ممكن است شبهه‏ناك هم استفاده بكنند ولي تو به عنوان فرماندار علي و به عنوان امر واجب «فما اشتبه عليك علمه فالفظه»، بينداز از دهانت. «و ما ايقنت بطيب وجوهه فنل منه» آنكه يقين صد در صد داري كه حلالِ حلال است. «فنل منه»، از آن مي‏تواني استفاده كني. بنابراين تقواي خاص مدير، تقواي ويژه با شرايط خيلي محدودي است. شرايط سختي است كه امام دارند به او ياد مي‏دهند. اين قسمتي است كه ملاحظه كرديد اوجش سطحش بالاست. قسمت ديگري كه ما مي‏توانيم از آن، تقواي مدير را استفاده كنيم اين است كه مدير بايد تقوا را از اين ديدگاه در خودش و در وضعيتش ايجاد بكند كه پيشگيري بشود از اينكه در گناه بيفتد و يا زمينه‏سازيهايي باشد كه در صورتي كه رشد كند ممكن است او در دام گناه سقوط كند. چون زمينه‏هاي سقوط چنين انساني بيشتر است. نامه پنجم نامه‏اي است كه امام به اشعث بن قيس، كه عامل حضرت در آذربايجان بوده است، نوشتند. از اين نامه استفاده مي‏شود كه مديريت اسلامي شغل نيست، بلكه مسئوليت و وظيفه است، آن هم در حد امانت و امانتداري. حضرت مي‏فرمايند: «و ان عملك ليس لك بطعمه و لكنه في عنقك امانه» اين كار تو طعمه نيست كه بخواهي مال اندوزي كني بلكه امانت است و «انت مسترعي لمن فوقك» بايد جواب بدهي. از اين نامه استفاده مي‏شود كه مدير در يك اوجي است كه بايد از خود مراقبت كند. در نامه‏هاي ديگر هم نظير اين مطالب آمده است، مانند نامه شماره 22 و 27 و... موضوعات ديگري وجود دارد كه كار شده و در بنياد نهج‏البلاغه موجود است دوستان مي‏توانند بيايند، ببينند و ما از نظريات آنها استفاده كنيم.

(والسلام عليكم و رحمة‏اللّه‏ و بركاته)

/ 1