ج) عوامل خارجي - بررسی عوامل انحطاط علمی و فرهنگی مسلمین طی قرون پنجم و ششم هجری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی عوامل انحطاط علمی و فرهنگی مسلمین طی قرون پنجم و ششم هجری - نسخه متنی

لطفعلی عابدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بعلاوه اگر ويژگيهاي مدارس نظاميه را مورد بررسي قرار دهيم، ملاحظه مي‏كنيم كه به رغم گستردگي نفوذ، امكانات آموزشي و... مدارس نظاميه متأسفانه در روند انحطاط علمي و فرهنگي جامعه اسلامي نقش مهمي داشته‏اند و اگرچه در تاريخ آموزش و پرورش اسلامي از افتخارات هستند، امّا در تاريخ حيات عقلي مسلمين از نقاط تاريك به شمار مي‏روند. "با توجه به نحوه عملكرد اين مدارس و جوّ تعصب و تشقف حاكم بر آنها و همچنين ناتواني در تربيت عالمان و انديشمنداني از آن دست كه در دوره قبل به وجود آمده بودند، اگر از اين دوره به عنوان سرآغاز عصر انحطاط يا نقطه حضيض نام ببريم سخني به گزاف نگفته‏ايم".25

از جمله ويژگيهاي مدارس نظاميه، سنّت‏گرايي و توجه به آثار گذشتگان در برنامه درسي اين مدارس است كه آزادي انديشه و نيروي ابداع و ابتكار را در مراكز علمي اسلامي از بين برده و سير انديشه و آزادي افكار را در مسير زوال و ركود قرار داده است. گذشته از محدوديت برنامه درسي، اين مدارس واجد پيامدهاي اجتماعي زيانباري بوده‏اند. از آنجا كه يكي از اهداف نظام‏الملك از تأسيس مدارس نظاميه، ايجاد پايگاه‏هاي مناسب براي پيشگيري از تبليغات فاطميان اسماعيلي در جامع‏الازهر بود، مبارزه با اسماعيليان در حكومت سلجوقي و خلافت عباسي با سرسختي دنبال شد و در مقابل، گروه تندرو فداييان اسماعيلي به اتخاذ فعاليتهاي سرّي و مخفي و ايجاد ترور و وحشت در توده‏هاي رقيب توسل جست و در نتيجه اين زد و خوردها، امنيت سياسي و اجتماعي از مناطق وسيعي از دنياي اسلام در اواخر سده پنجم تا نيمه دوم سده هفتم رخت بربست...26

در هر حال گسترش و توسعه مدارس نظاميه كه بر فقه و حديث تكيه داشتند و نيز برچيده شدن مدارس شيعي، زمينه را براي پايان بخشيدن به حيات عقلي جهان اسلام فراهم كرد و رفته رفته وضعي را پديد آورد كه مسلمين ديگر نتوانستند، اثر برجسته‏اي را در بسياري از زمينه‏هاي علمي به جامعه بشري عرضه كنند.

ج) عوامل خارجي

دسته ديگري از عوامل كه در انحطاط و عقبگرد علم و دانش در جامعه اسلامي تأثير داشته‏اند، عوامل خارجي هستند. اين عوامل نه به ماهيت دين اسلام مربوطند و نه به عملكرد مسلمين، بلكه از اموري ناشي شده‏اند كه سرچشمه‏اي خارج از اين دو داشته و بر جامعه اسلامي اثر گذارده و موجبات انحطاط علمي و فرهنگي آن را در طي زمان فراهم كرده و يا حداقل سير رشد و ترقي آن را با موانعي روبرو كرده است. اين دسته عوامل هم از سوي مستشرقان و هم متفكران مسلمان مورد توجه قرار گرفته است و در تأثير آنها در انحطاط علمي و فرهنگي مسلمين ترديدي نيست، امّا در اين زمينه بايد همواره اين نكته را مدنظر داشت كه فرايند پژوهش با كشف عوامل خارجي متوقف نشود و به جستجوي عواملي پرداخته شود كه شرايط توفيق اين عوامل را در رسيدن به اهداف خويش فراهم كرده‏اند؛ به عبارت ديگر، در اين زمينه نيز بايد در صدد كشف عوامل مربوط به عملكرد مسلمين بود، چه اينكه تكيه صرف بر عوامل خارجي، علاوه بر اينكه نوعي سهل‏انگاري در اين موضوع است به دليل اينكه خارج از اختيار مسلمين بوده، به احساس مسئوليت و تلاش مسلمين در مقابله با آنها لطمه مي‏زند. در صورتي كه اگر عوامل دخيل در مؤثر واقع‏شدن عوامل خارجي كشف شوند، تكليف و مسئوليت ما در برابر آنها روشن مي‏شود و روحيه تلاش و مبارزه جايگزين تسليم و پذيرش مي‏شود.

در بررسي عوامل خارجي برخي به هجوم اقوام وحشي و برخي به مبارزات دشمنان اشاره كرده‏اند. نظر به اينكه اين موضوع خود مستلزم مطالعه مستقل و جامعي است از ورود بدان خودداري كرده، از خداوند متعال توفيق محققان اسلامي را در كشف علل و عوامل دخيل در اين زمينه طلب مي‏كنم.

/ 9