نگاهی به چگونگی شناخت ویژگی های مدیریت اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی به چگونگی شناخت ویژگی های مدیریت اسلامی - نسخه متنی

مصاحبه کننده: سید سعید مرتضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نگاهي به چگونگي شناخت ويژگيهاي مديريت اسلامي

مصاحبه با دكتر سيد سعيد مرتضوي

چكيده

متن حاضر، مصاحبها ي است كه در حاشيه همايش با دكتر سيد سعيد مرتضوي صورت گرفته است.

مشاراليه در ابتداء به زمينه‏هاي مطالعاتي خود در حوزه مديريت اسلامي و سپس به تعريف مديريت در اسلام پرداخته است و آنگاه مديريت در غرب را با مديريت اسلامي مقايسه و نظرات خويش را در اين زمينه مطرح نموده است در خاتمه همايش مديريت و رهبري را مورد ارزيابي قرار داده‏اند.

ضمن تشكر، خواهش مي‏كنم در ابتداي صحبت درباره مطالعاتي كه در زمينه مديريت داشته‏ايد مختصري توضيح دهيد.

به سهم خودم از برگزاركنندگان اين همايش تشكر مي‏كنم و اميدوارم كه ان‏شاءاللّه‏ اين گام اوليه و ابتدايي هرچه بلندتر برداشته شود و حركت از جهت شناخت مباني مديريت بويژه از ديدگاه اسلام انجام شود كه جهان امروز نيازمند شناخت ابعاد در اصل تحول‏سازي دين در عرصه جوامع بشري است و اين كار هم پيوسته ادامه يابد تا به نتايج و هدفهاي اين همايش برسيم. بنده فارغ‏التحصيل دانشكده مديريت دانشگاه تهران در رشته مديريت با گرايش مديريت رفتار سازماني هستم. بخشي از اين مدت 7 سالي، كه به عنوان عضو هيأت علمي دانشگاه فردوسي هستم، شامل سالهايي است كه تحصيل را در دانشگاه تهران ادامه دادم و همزمان با آن، فرصتي برايم فراهم شد كه در زمينه‏هاي تحقيقاتي فعاليت كنم و بويژه در مراكز صنعتي حضور يابم و در پروژه‏هايي كه به ابعاد كاربردي مباحث مديريتي ارتباط داشته است با دانشكده مديريت همكاري داشته باشم. ضرورت پرداختن به مباحث مديريتي براي من در اين دوران و بويژه در جامعه‏اي كه به سمت توسعه و تحقيق پيش مي‏رود بسيار قابل توجه است. اميدوارم كه ان‏شاءاللّه‏ براي كاربردي كردن ديدگاه‏هاي نظري، پس از اينكه مباني ارزشي و مباني ديني با توجه به مطالعات تحقيقي فراهم شد، فرصتي و امكاني فراهم بشود.

آقاي دكتر اگر ممكن است شما تعريفي از مديريت اسلامي بفرماييد و اينكه آيا ما مديريت اسلامي داريم يا خير؟

البته اين سؤال ساده‏اي نيست چراكه ما اساسا در تعريف هر موضوع نيازمند اين هستيم كه ابعاد آن را بدرستي بشناسيم. فكر مي‏كنم كه براي تعريف مديريت اسلامي و معرفي كردن آن نياز داريم كه ابتدا از جنبه ابتدايي‏تر توصيفي طرح كنيم. مديريت اسلامي را به مفهوم اعم آن، مديريت در جامعه‏اي مي‏دانيم كه ارزشهاي ديني و ارزش اسلامي در آن وجود دارد؛ بدين معنا كه آنچه را قرار است اداره و تدبير كنيم، بايد بر ارزشها و پايه‏هاي اعتقادي مبتني باشد كه اين پايه‏ها و ارزشهاي اعتقادي به عنوان استوانه‏هاي عمل و مباني در اصل ارزشي براي عمل‏كردن به شمار مي‏رود. اگر من بخواهم حقيقتا تعريفي ارائه بدهم، فكر مي‏كنم براي ارائه تعريف جامع و مانع به تحقيق نياز داريم.

البته ارتباط بين حوزه و دانشگاه و انديشمنداني كه در اين زمينه تلاش مي‏كنند، مي‏تواند ما را به تعريف برساند. كلاً مي‏توان گفت كه مديريت اسلامي بايد از ارزشها و مباني اعتقادي دين و اسلام نشأت بگيرد؛ لذا براي ارائه تعريف به زمان نياز داريم تا اينكه به تفاهم رسيده و در قالب مباحثي كه امروز در دنيا مطرح مي‏شود، تعريف مناسبي بدست آيد. شايد ما براي معرفي مديريت اسلامي به گونه‏اي كه بتواند زمينه‏هاي كاربردي و عملي را براي ما تبيين بكند، چون آن غناي لازم را داريم، آن چيزي كه به عنوان دستمايه و خميرمايه لازم هست، وجود دارد، ان‏شاءاللّه‏ بتوانيم اينها را تلفيق و تركيب كرده و بتوانيم آن را در قالب الفاظي محكم معرفي كنيم.

با توجه به اينكه مديريت اساسا در غرب متولد شده است و بيشتر نظريه‏پردازان آن هم غربي هستند، كاربرد اين نظريه، با توجه به وضعيت عمومي و ارزشي كه داريم، چگونه ارزيابي مي‏كنيد و اصولاً برخورد ما با اين دانش چگونه بايد باشد؟

اگر بخواهيم بدانيم آنچه را از ابتداي قرن بيستم در قالب مديريت در كشورهاي غربي مطرح شده است بگيريم و در كشورمان بكار ببنديم، راه درستي است، بايد گفت خير؛ چرا كه اساسا در استفاده از نظريه‏ها بستر فرهنگي را اساس مي‏دانيم و در برخورد فرهنگي، كه به معناي اعم آن مجموعه‏اي از ارزشها، عقايد، مفروضات، آداب و رسوم است و حتي خود علم هم در آن مي‏تواند قرار بگيرد، بستگي دارد كه در كجا مي‏خواهيم استفاده كنيم؛ ضمن اينكه معتقديم ما به ايجاد تحول و شايد نوعي تأسيس در ارتباط با مسائل مربوط به مديريت نيازمنديم كه اين تأسيس بايد برخاسته از ارزشهاي ديني خودمان باشد. پاسخ به سؤال اين است كه اولاً ما نيازمند اين هستيم كه از طريق تدوين مباني مديريتي بر مبناي مباني اعتقادي و كتابهايي كه در اين زمينه داريم آن چارچوب و مفروضات مديريت اسلامي را ترسيم كنيم و بعد در قالب آن مفروضات و چارچوب است كه مديريتهاي غربي را محك خواهيم زد. آنجا مي‏تواند با نظريات ما وجه تشابه وجود داشته باشد، برخي از امور علي‏رغم اينكه در بعد فرهنگي مطرح مي‏شود، وجه اشتراك هست. ما در همه دنيا در همه سرزمينها نهادي را به عنوان نهاد خانواده داريم. نهاد خانواده با فطرت بشر عجين است چرا كه در آيات قرآن ما هم تأكيد شده است كه تشكيل خانواده به انسان آرامش مي‏دهد و به بقاي نسل مي‏انجامد. گرچه در كشورهاي مختلف در بين افراد و اقوام مختلف با توجه به وضع اقليمي، باورها، ارزشها، آداب و رسوم، متفاوت است؛ اما به هر حال خانواده به عنوان يك نهاد مقبول وجود دارد. اگر ما بتوانيم از اين دست مسائل را بيابيم درخواهيم يافت كه مي‏توانيم در يك تبادل و تمايز فرهنگي از مثبتها استفاده كنيم؛ امّا اينكه ما همان تئوريها را بياوريم و در داخل، آنها را در اصل، اسلامي كنيم بدون اينكه مفروضاتش را مورد سؤال قرار دهيم و آنها را مطالعه تطبيقي كنيم، قطعا جواب، منفي خواهد بود.

اگر بخواهيم در باره مديريت اسلامي به اصول كلي و موضوعه برسيم از كجا بايد شروع كنيم؟

قطعا در ارتباط با خيلي از مسائلي كه جامعه اسلامي با آن روبروست به منابع اربعه‏اي بر مي‏گردد كه ما داريم؛ يعني ما به كتاب، سنت، عقل و اجماع مراجعه مي‏كنيم. اين منابع موجود است و ما مي‏توانيم از آنها استفاده كنيم. فقط همت مي‏خواهد و تلاشي مستمر و پيگير تا آنچه به ما داده شده و ما امانتدار آنها هستيم، بتوانيم در حوزه‏هاي تخصصي مورد استفاده قرار دهيم. گروه‏هاي پژوهشي ايجاد، و از آنها استنتاج، استخراج و استنباط كنيم. با هماهنگي كه با متخصصان فن، چه در دانشگاه و چه در حوزه‏ها، هست بتوانيم به آن مفروضات استنباطي برسيم. اگر بتوانيم براي شروع از اين زاويه و از اين نگرش وارد بشويم، قطعا در ساختن اين چارچوب مفهومي و فكري كه بعد مباحث كاربردي از آن زاده مي‏شود و يا تئوريها بر اساس اين مفروضات و قضايا بر اساس اين مفروضات به وجود خواهد آمد، خواهيم توانست مديريت اسلامي را در قالب آنچه براي اداره جامعه لازم است به ثبوت و به ظهور برسانيم.

با توجه به اينكه مديريت در غرب از روش تجربي استفاده مي‏كند و ما در حال حاضر از اين روش در زمينه مديريت اسلامي نمي‏توانيم استفاده بكنيم، چگونه مي‏توانيم به سمت مديريت پيش برويم؟

من اعتقاد دارم حتي مديريت غربي هم امروز به اين باور رسيده كه انسان و ابعاد او را نشناخته است. او بيشتر به انسان غريزي توجه كرده و انسان فطري را فراموش كرده است. به همين دليل چيزي كه امروز در ديدگاه نظريه‏پردازان غربي مطرح مي‏شود بيشتر شناخت و يا بازنگري مجدد به انسان است. آنها انسان را نخواهند شناخت مگر اينكه به دين پناه بياورند و با زبان دين، انسان را بشناسند و حقيقتا زبان اسلام زبان انسانشناسي است. بايد از طريق ارتباط با دين و با تكيه بر علومي كه، دين آنها را معرفي مي‏كند به اين توانايي برساند. حتي در غرب هم در حال حاضر، مصداق داستان خوبي است كه ما در ميان خودمان داريم كه گفته مي‏شود ملانصرالدين پولش را در اتاقش گم مي‏كند و بعد بيرون مي‏آيد و در بيرون دنبال پولش مي‏گردد. كسي به او مي‏رسد و مي‏پرسد كه چه شده است، مي‏گويد من پولم را گم كرده‏ام، در كجا، در اتاقم؛ سؤال مي‏كند كه چرا بيرون را مي‏گردي، مي‏گويد چون بيرون روشنتر است. اين بحث الآن هم در غرب مطرح است؛ يعني غرب آمده بيشتر از ديد كوتاه و بُرد كم كه روش علمي بر مبناي مشاهده و تجربه است خواسته آنچه را در ارتباط با مسائل انساني است از بعد تجربي (تجربه) مشاهده، تبيين كند؛ چرا؟ براي اينكه به نظر مي‏رسد اين طريق در روشني واقع شده است، در حالي كه پول در تاريكي گم شده است؛ يعني از شهود و از عرفان و از درون به دليل اينكه نمي‏توانند ببينند فرار كرده‏اند. آنها كه در غرب بودند امروز متوجه مي‏شوند كه گم شده در برون نبوده در درون بوده است. اين مثالي كه براي شما زدم شايد فكر كنيد كه اين مثال تنها از ادبيات ما بيرون آمده است و بنده آن را استنباط كرده‏ام ولي جالب است وقتي بدانيد كه اين حرف هنري مينتزبرگ نيز است. وي در كتاب Management meanzebery on management به اين مثال اشاره مي‏كند و غرب و انديشمندان غربي را، كه خودش هم در آن كسوت قرار دارد، توجه مي‏دهد به اينكه ما تا ديروز در روشني كه فكر مي‏كرديم مي‏توانيم از آن طريق راه را پيدا كنيم حركت كرديم؛ در حالي كه ما بايد بازگشت به خويش كرده، و به درون مراجعه كنيم. اين نشان مي‏دهد كه ما در متدلوژي و روش تحقيق مديريت با توجه به اينكه مديريت اگر هم به سازمان مي‏پردازد به هدايت انسانها برمي‏گردد پس بايد بازنگري داشته و چه بهتر كه به عنوان طلايه‏داران شناخت انسان الهي اين تعهد و مسئوليت را احساس كنيم كه مي‏توانيم از طريق گام‏گذاشتن در اين صحنه‏ها و در اين ميدانها انديشه‏اي را كه امروز دنيا به آن احتياج دارد و تشنه آن است عرضه كنيم.

ارزيابي شما از همايش مديريت و رهبري چيست و شما چه پيامي در اين زمينه داريد؟

چون براي ورود به بحثهاي زيربنايي مديريت اقدام مباركي انجام شده است بايد به برگزاركنندگان تبريك گفت. آنچه مي‏طلبد ما در سمينارها به آن توجه كنيم غناي موضوعات و مباحثي است كه در اين سمينارها بايد ملحوظ نظر باشد؛ يعني ما در اين سمينارها با توجه به اينكه مي‏خواهيم زمينه‏سازي و بسترسازي كنيم بايد مشخص كنيم كه ابعاد موضوعي سمينار ما آنجا كه ما مي‏خواهيم از فنون و روشها صحبت كنيم بايد مبتني بر تحقيقات تجربي انجام گرفته باشد و ما آن نتايج را مطرح كنيم و از طريق آن نتايج، تحليل و تبيين كنيم كه اينها تاچه حد مي‏تواند نقاط ضعف و يا قوت تئوريهاي موجود را در ارتباط با مديريت مطرح، و تا چه حد مي‏تواند از طريق غني‏سازي و يا با پالايش در آن ديدگاه‏ها ظرفيت عمل را فراهم كند؛ اين يك بعد است؛ يعني بعد كاربردي. بُعد ديگر اينكه ما آن مباني و استوانه‏هاي فلسفه وجودي مديريت را طرح كنيم و در اصل براي اذهان كساني كه شنونده هستند، محورهايي را به عنوان رهنمود ارائه بدهيم كه افراد از طريق طرح سؤال كه انجام گرفته است در همايش به دنبال كاوش و يافتن جواب براي اين محورها و يا تطبيق و تأمل بيشتر در ابعاد پژوهشي اين محورها باشند. همايش بايد در دو قسمت به كار خودش مي‏پرداخت: اول اينكه براي اذهاني كه متوجه شنيدن سخن ارائه‏كنندگان بوده است، سؤال برانگيزد و آنها را براي محورهايي كه مي‏تواند مبناي مطالعه باشد به تأمل وا بدارد تا معلوم شود فلسفه وجودي مديريت در غرب چيست؛ اين فلسفه وجودي در اسلام چيست؟ عواملي كه موجب پيدايش نظرهاي مديريتي بوده تا چه ميزان در مسائل سياسي، اجتماعي با مباحث اعتقادي، فرهنگي آن محيطها نشأت گرفته است تا ما بتوانيم از طريق چيزي كه دريافت مي‏كنيم به ديدي تطبيقي و تحليلي برسيم و بتوانيم در ضمن، ديدگاه‏هاي خودمان را هم مطرح كنيم تا ضمن اينكه به نسل امروز در علم مديريت پاسخ بدهيم، بسترسازي و همچنين افقهايي را باز كنيم. ديگر اينكه كارهاي تجربي و عملي كه انجام شده است، و ما آنها را در عمل به عنوان نتايج كار داريم آنها را تصحيح كنيم، شرايطي براي تعميم و تسريع پيدا كنيم، اگر نقيصه‏اي داشته است علل را از ديدگاهايي كه معتقديم شناسايي كنيم، به لحاظ اعتقادي دين اسلام مي‏تواند به اينها پاسخ بدهد و از آنها استفاده كنيم.

از حضور جناب عالي در اين مصاحبه متشكريم.

گزارش طرح تلخيص و ارزيابي

متون مديريت در اسلام

مصاحبه با ابوالفضل محمدي

عضو هيأت علمي دانشگاه امام‏حسين(ع)

دانشكده علوم انساني

چكيده

با برادر ابوالفضل محمدي در موضوع طرح تلخيص و ارزيابي متون مديريت در اسلام اين گفنگو انجام شده است.

ايشان ابتداء به زمينه‏هاي پيدايش و شكل‏گيري طرح اشاره نموده و سپس فرايند انجان كار را شرح داده‏اند. اين طرح داراي چند مرحله است. مرحله اول شناسايي و گردآوري منابع (كتاب، مقاله، پايان‏نامه، سخنراني) در اين مرحله انجام شده است. مرحله دوم تهيه دستورالعملهايي جهت تلخيص و ارزيابي منابع و نيز شناسايي و آموزش محققان در اين مرحله انجام شده است. مرحله سوم تلخيص و ارزيابي منابع در اين مرحله كار محقق اول 100% انجام شده و ارزيابي محقق دوم 40 تا 50% انجام پذيرفته است.

محصول اين طرح تا بحال به صورت تهيه كتابنامه‏هايي بر اساس عنوان، مؤلف و سال قابل ارائه مي‏باشد.

باخبر شديم كه در چارچوب طرح كلان مديريت در اسلام فعاليتهايي در دانشگاه امام‏حسين(ع) در حال انجام است. به همين منظور با مسئول طرح تلخيص و ارزيابي متون مديريت در اسلام و فعاليتهاي مرتبط با تحقيقاتي كه در اين زمينه هست، مصاحبه زير با برادر ابوالفضل محمدي انجام شده است.

جناب آقاي محمدي پيرامون عنوان اين طرح و اساسا درباره چه موضوعي كه كار مي‏كنيد توضيح بفرماييد:

طرح تلخيص و ارزيابي متون مديريت در اسلام يكي از طرحهايي است كه در گروه مديريت پژوهشكده علوم انساني دانشگاه‏امام‏حسين(ع) به تصويب رسيده و در حال اجرا مي‏باشد. آقاي دكتر جعفري، كه عضو هيأت‏علمي گروه مديريت پژوهشكده علوم انساني دانشگاه امام‏حسين(ع) هستند مدتها به تنهايي در مورد اين طرح كار كردند سرانجام به شكل طرح موجود در قالب يك پروژه تحقيقي در آمد و شكل گرفت. اصل طرح، بررسي و ارزيابي متون مديريت در اسلام يا به عبارت ديگر، منابع خاصي است كه در زمينه مديريت در اسلام نوشته شده كه بعضي از آنها مربوط به قبل انقلاب اسلامي است شامل نكاتي در زمينه مديريت در اسلام يا موضوعات مربوط به آن بوده و برخي هم شامل پايان‏نامه‏هاي خاصي است كه در زمينه مديريت در اسلام بعد از انقلاب اسلامي ارائه شده است. يادآوري اين نكته لازم است كه طرح تلخيص و ارزيابي متون مديريت در اسلام صرفا دز اين مقطع، منحصر به متون فارسي در زمينه مديريت در اسلام است.

انجام اين طرح در چه زماني شروع شده است؟

مقدمات طرح يا به عبارتي، طرح اوليه و يا خام بررسي متون مديريت در اسلام توسط دكتر جعفري و همكارانشان در اوائل سال 1372 انجام شد و در اواخر سال 1372 هم طرح بطور رسمي به تصويب دانشگاه رسيد و به پژوهشكده علوم انساني ابلاغ شد و بنده از طرف گروه مديريت پژوهشكده علوم انساني به عنوان مجري طرح معرفي شدم كه در خدمت برادران هستم.

بفرماييد اساسا هدف از اين تلخيص و جمع‏آوري چيست.

با توجه به اينكه ما در كشورمان دانشكده‏هاي مختلف براي پرورش مديران داشتيم، از همان اوايل پيروزي انقلاب، اين فكر بود كه دانشكده‏هاي موجود در زمينه مديريت اسلامي دستشان خالي است و خلأ متن مديريت در اسلام به چشم مي‏خورد. در خيلي از متوني كه در زمينه مديريت در اسلام، چه به صورت كتاب و چه به صورت پايان‏نامه، مقاله يا سخنراني ارائه شده است مي‏توان گفت متن جامع و مانعي كه بتوان از آن در مراكز دانشگاهي براي درس مشخص و قابل ارائه استفاده كرد، نداريم؛ لذا هر كسي دست به قلم برده و به زعم خودش در اين زمينه زحمتهايي را متحمل شده است كه بعضا ارزشمند هم هست. با توجه به اين مطلب ما در پي اين بوديم كه ببينيم در مجموع چند اثر در زمينه مديريت در اسلام نوشته و ارائه شده است؛ چه مكتوب و چه به صورت سخنراني، اينها را بررسي مي‏كنيم و در وهله اول مي‏شناسانيم كه چه كارهايي انجام شده است. با بررسيهايي كه تا الآن كرديم در حدود 170 متن كتاب، مقاله، پايان‏نامه و سخنراني را شناسايي كرده‏ايم كه بيشتر آنها جمع‏آوري شده است. اين متون و كارهاي ارائه شده شود تا درباره چه موضوعاتي از مديريت در اسلام تحقيق شده و راجع به چه زمينه‏هايي از مديريت كار نشده و در نتيجه خلأ ما در زمينه مديريت در اسلام بيشتر در كجاست. در ضمن مؤلفان، صاحبان قلم و اهل سخن را هم در اين زمينه شناسايي كرده باشيم؛ به عنوان شروع تحقيق براي محققان بعدي تا اقلاً يك كار جمعبندي شده و چكيده مختصري از كل كارهاي پراكنده كه در اين زمينه شده است براي محققان بعدي آماده باشد كه ان‏شاءاللّه‏ زمينه تحقيقات مفيد بعدي فراهم شود.

جناب‏عالي فرموديد، كار بسيار مهمي است كه محققاني كه بخواهند در آينده تحقيق كنند بدانند قبلاً چه كارهايي انجام شده است تا از دوباره‏كاري جلوگيري بشود؛ بفرماييد در حال‏حاضر اجراي طرح تا چه مرحله‏اي پيشرفت كرده است و اساسا چه مراحلي را در بر دارد؟

در واقع مراحل اجرايي كار ما در بررسي متون عبارت بوده از شناسايي كارهايي كه در اين زمينه انجام گرفته است. در شناسايي كتابها، مقالات، سخنرانيها و پايان‏نامه‏هايي كه در اين زمينه نوشته شده است، اين كار تقريبا 90% يا بيشتر از آن انجام گرفته و نتيجه آن كتابنامه‏هايي شده كه الآن به صورت مدون و منظم آماده شده است. كتابنامه‏هايي بر اساس عنوان كتابها، بر اساس نام مؤلفان، بر اساس سالها كه ببينيم در هر سال، مخصوصا از اوايل انقلاب به بعد چه مقدار كار انجام شده است. در واقع سه نوع كتابنامه بر حسب زمان و بر حسب مؤلف، بر حسب عنوان كتاب آماده شده است. اگر ان‏شاءاللّه‏ موفق شويم بر حسب موضوعات هم كار خواهد شد. بنابراين، قدم اول شناسايي منابع بوده، قدم دوّم تهيه همين منابع كه در حدود 80% منابع شناسايي شده و قدم سوم تهيه دستورالعملهايي است كه بايد بر اساس آن دستورالعملها اين متون موجود را تلخيص و ارزيابي كنيم. از اينجا تلخيص يا ارزيابي متنهاي منابع مديريت در اسلام ممكن است تابع سليقه كساني باشد كه به عنوان محقق اينها را تلخيص و ارزيابي مي‏كنند. ما دستورالعملي با همفكري برادران تهيه كرديم تا وحدت روشي در سراسر تحقيق ما وجود داشته باشد و از پراكنده‏كاري و اعمال سليقه جلوگيري شود و بحمداللّه‏ تاكنون هم وحدت روش خوبي در زمينه ارزيابي و تلخيص اين منابع و نقد آنها بوده است. اين مرحله بعدي بود. بعد از اينكه دستورالعملها را تهيه كرديم به افرادي نياز بود كه متون جمع‏آوري شده را تلخيص و ارزيابي كنند. مرحله بعد شناسايي محققان بود كه برادراني شناسايي شده‏اند؛ افرادي كه در زمينه مديريت حداقل مدرك كارشناسي ارشد رشته مديريت داشته، و در زمينه مطالعات اسلامي از قدرت خوبي برخوردار باشند، شناسايي كرديم كه در يك دوره آموزش مختصر براساس دستورالعملها آموزش ديدند و بعد از آن كار مرحله اول را انجام داديم. كار آنها كنترل شد و در يك روند بازخوردي كه داشتيم، كارها به سطح قابل قبولي رسيد كه بعد از آن، ديگر كارها را به آنها واگذار و نتيجه كار آنها را در حد قابل قبولي از آنها دريافت كرديم. بعد از اينكه ما محققان مورد نظرمان را پيدا كرديم و آموزشهاي لازم را به آنها داديم و كار آنها كنترل و تصحيح شد، مرحله بعد اين بود كه درباره هر متني از منابع مديريت در اسلام عملاً كار ارزيابي و تلخيص را انجام بدهيم. سير كارمان به اين صورت بود كه هر متني را در وهله اول به محقق تحويل مي‏داديم؛ بعد از اينكه ايشان كار مي‏كرد و نتيجه را بر مي‏گرداند، محقق دومي در سطح بالاتر، كار ايشان را مجددا بر اساس همان دستورالعملها كنترل مي‏كرد و در نهايت هم در يك جلسه كار محقق دوم را هم بررسي مي‏كرديم. اگر در بررسي نهايي، كار محققان اول و دوم قابل قبول بود كار را براي ويرايش و تايپ ارائه مي‏داديم. اين تقريبا مراحلي بود كه در اجراي كار طرح وجود دارد.

قسمت اول سؤال هنوز باقي است اين مراحلي كه توضيح فرموديد (شناسايي مراحل ـ تلخيص مراحل) هر كدامش چند درصد پيشرفت كرده است؟

شناسايي منابع به عنوان مرحله اول، عرض كردم تا بيش از 90% انجام شده، تهيه كتابنامه بر اساس شناسايي منابع بطور كامل انجام شده است. در مرحله جمع‏آوري منابع از آنجا كه بعضي از منابع به زمانهاي خيلي گذشته مربوط است و در دسترسي نيست، ما نتوانستيم 100% منابع را جمع‏آوري كنيم. در حدود 80% يا 90% منابع شناسايي شده را جمع‏آوري كرديم. در زمينه تهيه دستورالعملهاي لازم به گمان خودمان 100% كار انجام شده و آموزش محققان هم كاملاً صورت گرفته، ارزيابي اول منابع مديريت در اسلام بطور كامل انجام شده است؛ البته در آن حدي كه جمع‏آوري كرديم. ارزيابي دوم در حدود 50% كار انجام شده است. تايپ و ماشيني كردن، مرحله‏اي است كه كمترين كار در آن صورت گرفته است.

با توجه به اينكه طرح مديريت در اسلام، طرح كلاني است كه دستگاه‏هاي مختلف در آن شركت دارند، بفرماييد جايگاه دانشگاه امام‏حسين(ع) در اين تركيب چگونه است و اين ارتباط چگونه برقرار مي‏شود؟

در آغاز، اين طرح مستقلاً از طرف دانشگاه امام‏حسين(ع) مطرح شد و ما بطور مستقل از ساير مراكز مشغول اين طرح بوديم. بعد، اين توفيق نصيب شد كه در جمع برادران عزيزمان از طرف حوزه و سازمان تبليغات اسلامي و دانشگاه تهران، دانشكده مديريت، سازمان امور استخدامي و دفتر همكاري حوزه و دانشگاه قرار بگيريم. در واقع يك طرح بزرگتر از اين طرح، مطرح شد كه مقدماتش از سالها قبل از اين فراهم شده بود. به دنبال جلساتي با حضور حضرت آيت‏اللّه‏ مصباح و آقاي دكتر رضاييان و جمعي ديگر از برادران و حجة‏الاسلام و المسلمين آقاي محمدي عراقي كه در آن زمان نماينده محترم ولي فقيه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بودند در دانشگاه تهران جلساتي تشكيل شد كه طرح تلخيص و ارزيابي متون مديريت در اسلام از طرف دانشگاه امام‏حسين(ع) مطرح و به عنوان يكي از طرحهاي فرعي و زيرمجموعه طرح كلان مطالعات مديريت در اسلام تصويب گرديد به اين صورت كه قرار شد، دانشگاه امام‏حسين(ع) منابع فارسي مديريت در اسلام را بررسي كند. دانشكده مديريت دانشگاه تهران تحت نظر آقاي دكتر رضاييان، تفكر و انديشه مديريت در غرب را بررسي كند و در شكل خاصي به طرح كلان ارائه بدهد و مجموعه نتايج و محصولات طرح تلخيص و ارزيابي متون مديريت در اسلام و نتايج كار برادران در دانشكده مديريت دانشگاه تهران تقديم حوزه بشود تا با استفاده از نتايج اين دو طرح ان‏شاءاللّه‏ برادران عزيزمان در حوزه بتوانند با استفاده از منابع اصيل اسلامي در زمينه تدوين انديشه و فكر مديريت در اسلام كار خوبي را ارائه بدهند.

به نظر شما آيا امكان توسعه اين طرح هست؛ بعد از پايان اين طرح آيا طرح جديدي در ادامه يا موضوع جديدي مطرح است؟

بر اساس نتايج اين طرح مي‏توانيم كار موضوعي را در زمينه مديريت در اسلام به عنوان يك طرح و يك پروژه جديد مطرح كنيم. بر اساس شناختي كه از نتايج اين طرح در زمينه مديريت در اسلام به دست مي‏آيد، خلأهاي موجود در ارتباط با موضوعاتي كه درباره آنها تحقيق چنداني انجام نشده است شناخته خواهد شد و شايد بتوانيم با همكاري برادران ديگر درباره آن موضوعات در قالب طرحهاي تحقيقي ديگر طرحهايي را ارائه بدهيم كه در صورت تصويب، كار را ادامه دهيم.

از اينكه در اين گفتگو شركت كرديد متشكريم.

/ 1