پیچیدگی واقعیت و سادگی تحلیل ها نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیچیدگی واقعیت و سادگی تحلیل ها - نسخه متنی

تقی رحمانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيچيدگي واقعيت و سادگي تحليلها نقد گفتگو با عبدالكريم سروش

تقي رحماني

ايران، 2/7/79

چكيده: نويسنده در اين مقاله با اشاره به مطالب گفته‏شده توسط دكتر سروش، نظرات وي را درباره تماميت‏خواهي، دگرانديشي و گرايشات روشنفكري مورد نقد قرار داده است. مصاحبه روزنامه ايران با دكتر سروش نقاط ابهام و تاريكي در خود داشت كه شايسته پاسخگويي و نقد است. نقدنامه حاضر در دو قسمت مجزا ترتيب يافته است. در بخش نخست به برخي ملاحظات صوري و ساختاري سخنان دكتر سروش اشاره شده است و در قسمت دوم، ايرادهاي متديك و معرفتي آن را مورد توجه قرار داده است. الف) ملاحظات صوري و ساختاري 1. دكتر سروش در نقد تماميت‏خواهان، سرگذشت يكسان و يكپارچه‏اي نداشته است. او زماني زبان به انتقاد تماميت‏خواهان گشود كه شرايط جهاني و وضعيت عمومي داخل كشور به ضرر تماميت‏خواهي بود. بر همين اساس، نقد برخي از شخصيتهاي علمي ـ فرهنگي نظير دكتر سروش و مخملباف نسبت به انديشه تماميت‏خواهي، نقدي ابتكاري نيست. دكتر سروش در نقد و حتي تصفيه دگرانديشان در زماني كه در بافت قدرت بود، اقدام عملي كرد؛ اما در دوران جديد به حمايت از دگرانديشان، البته به صورت لفظي و تنها در مورد برخي از ايشان برخاسته است. 2. دكتر سروش در مواجهه با شريعتي چهره‏هاي متعارضي از خود نشان داده است. يك بار انديشه شريعتي را سفره‏اي مي‏داند كه هيچ‏كس از آن بي‏بهره نخواهد بود؛ بار ديگر شريعتي را آغازگر قرائتهاي مختلف از دين معرفي مي‏كند و زماني هم او را يك ايدئولوگ تماميت‏خواه كه راهش به ديكتاتوري مي‏انجامد قلمداد مي‏كند. مخاطبان جدي دكتر سروش در انتظارند كه سخن و تحليل نهايي ايشان را در مورد شريعتي بدانند. 3. دكتر سروش كه خود را طرفدار گرايش دموكراتيك مي‏داند در نقد همه مخالفان و از جمله شريعتي، زباني به شدت ايدئولوژيك به كار مي‏برد. كمتر كسي است كه چون سروش، كلام را به مثابه گرزي آتشين بر فرق مخالفان تئوريك و غيرتئوريك خود بكوبد. زبان سروش، زبان داناي كل است. اما نه مشرب و تمايلات عرفاني از اين زبان را تصديق و تأييد مي‏كند و نه التزام به عقل نسبي‏نگر كانتي را. ب) ملاحظات متديك و معرفتي 1. دكتر سروش گرايشات روشنفكري ديني را در سه نحله خلاصه كرده است: گرايش سنتي، گرايش ايدئولوژيك، گرايش دموكراتيك. در آغاز نقد مضموني اين تقسيم‏بندي بايد متذكر شد كه ايشان مبناي واحدي را در دسته‏بندي خود مراعات نكرده‏اند. ويژگي دو گرايش اول (سنتي و ايدئولوژيك) به گمان سروش، جزمي‏گرايي و برتري‏طلبي نسبت به عقايد ديگران است. با اين حساب طبيعي‏تر و بهتر بود كه گرايش سوم را با همين معيار بسنجد و آن را نسبي‏گرا بنامد، نه دموكراتيك. از سوي ديگر، هيچ دليل منطقي نمي‏توان ارائه كرد كه بر آن اساس از نگرش نسبي‏گرا، لزوما تفكر دموكراتيك برخيزد. دكتر سروش، خود اين نظريه را مدلل كرده است كه از «است»، «بايد» برنمي‏خيزد؛ بنابراين ايشان در تقسيم‏بندي خود اولاً معيار واحدي انتخاب نكرده است؛ ثانيا يك خطاي منطقي مرتكب شده است و تفكر دموكراتيك را لزوما برخاسته از نسبي‏گرايي دانسته است. 2. سروش با يكسان انگاشتن گرايش سنتي و ايدئولوژيك، در حقيقت بسياري از انديشه‏هاي خود را مبني بر تفاوت دنياي قديم با جديد از خاطر برده است. حتي مخالفان ايدئولوژي نيز بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه ايدئولوژي اساسا متعلق به جهان جديد است و دكتر سروش نيز اين نكته را در درسهاي خود مكرر گفته است كه تغيير بنيانهاي دنيا، خصلت جهان جديد است. از سوي ديگر ايشان، به تبعيت از موج نوليبراليسم جهاني، واژه «ايدئولوژي» را واژه‏اي ضد ارزش و نامطلوب تلقي مي‏كند؛ در حالي كه هنوز هم مي‏توان در فرهنگ غرب، كساني و آثاري را يافت كه به ايدئولوژي نظر مثبت دارند. دو كتاب ايدئولوژي چيست؟ و درباره ايدئولوژي، حاوي ديدگاههاي مثبت و همدلانه معاصر با ايدئولوژي است؛ لذا نمي‏توان با حكمي كلي و مطلق، ايدئولوژي را به واژه‏اي جهنمي بدل كرد و هر آنچه زشتي و ضعف است به آن استناد داد. 3. شواهد عيني و تاريخي قطعا اين نكته را تأييد مي‏كند كه طرفداران گرايش ايدئولوژيك در سالهاي دور و نزديك، در خدمت به آزادي و مردم‏سالاري همتي والا و عملكردي مثبت داشته‏اند و حتي از گرايش دموكراتيك، كارنامه‏اي كاميابتر و پربارتر داشته‏اند. محك عمل و عينيت مي‏تواند التزام واقعي هرگروه و گرايشي را به دموكراسي و آزادي بهتر نشان دهد. پيروان گرايش ايدئولوژيك هيچ وقت از نگرش بنيادين خود به سوي تحول و بهبود نااميد و مأيوس نشدند و با وجود همه كمبودها و بي‏پناهي‏ها همچنان به ترويج مفاهيم استراتژيك و تئوريك اصلاح همت كردند و در بومي‏سازي مفاهيم جديد، دغدغه‏اي اصيل داشتند؛ در حالي كه عملكرد مجموعه كساني كه خود را دموكراتيك به شمار مي‏آورند، آميزه‏اي است از نقاط مثبت و منفي، از دلدادگي و خدمت به تماميت‏خواهي تا دلزدگي از آن. البته محك عملي به هيچ وجه ملاك مطلق داوري‏ها نتواند بود؛ اما لااقل نشانه‏اي براي اين قضاوت در اختيار ما قرار مي‏دهد. 4. ارزيابي سروش از گرايش‏هاي سه‏گانه، ارزيابي‏اي مطلق‏گرا و مبتني بر منطق سياه و سفيد است. سروش به اين نكته توجهي نكرده است كه حتي گرايش سنتي نيز مي‏تواند در عالم سياست، اجتماع و قدرت، عملكردي دو سويه داشته باشد؛ يعني مي‏توان با بازخواني آراي برخي از انديشمندان سنتي، قرائتي ارائه نمود كه با دموكراسي سازگار باشد. همين نكته در مورد دو گرايش ديگر (ايدئولوژيك و دموكراتيك) هم صادق است. از يك متفكر، پسنديده نيست كه بازخواني نامطلوب از رقيب را عين افكار او بداند و بازخواني مطلوب از آراي خود را تنها بازخواني آن قلمداد كند.

/ 1