امام على (ع) و جريانهاى اجتماعى عصر خلفا -1
بخش اول
حبيب الله احمدى
موضوع نوشتار پيشبرد موضعگيرىهاى امام على عليه السلام در برابر جريانهاى اجتماعى بعد از رحلت رسول الله صلى الله عليه و آله مىباشد.اين پديدهها را در دو بخش مىتوان بررسى نمود.يك بخش جريانهاى اجتماعى پيش از زمامدارى، بخش دوم جريانهاى اجتماعى در مدت زمامدارى حضرت.
موضع اين نوشتار بخش نخست مىباشد.
منظور از اين جريانهاى اجتماعىجريانهاى همسو و نيز چالشگر در برابرآرمانهاى امام مىباشد. در مدت حدودبيست و پنجسال جريانهاى محورى و كلانرا سه جريان مىتوان عنوان كرد . يكىجريان همسو، دوم جريان مهم برخواسته ازسقيفه بنىساعده، سوم انقلابى كه عليهخليفه سوم عثمان شكل گرفت. بررسىهرسه جريان و نيز تحليل خاستگاه آن ها واز همه مهمتر تحليل موضعگيرىهاى امامدر برابر آن ها حايز اهتمام است. به ويژهموضعگيرىهاى امام حق مدار كه فراتر از زمانومكان بوده و براى هر زمان الهام بخش و الگومىباشد. پيش از ساير محورها مهم جلوهگر است.اين سه جريان مهم را به صورت فشرده موردتحليل قرار مىدهيم:
الف: تشكل همسو
منظور اين تشكل جريان اجتماعى استكه رهبرى و جانشين امام همام را باور داشتو در دوران خلفا توانست هويتخويش راحفظ كند و در دوران زمامدارى امام در سطحگسترده گسترش يافت. اين جريان كهشكلگيرى تشيع را پديدار ساختبرآيندانديشه بالنده و هوشمند با رفتارى منطقى وعقلانى در برابر جريان بزرگ چالشگرمقاومت نمود، افراد اين جريان افرادىسترگ بودند كه چون انديشه آنان برستونهاى مقاوم برهان استوار بود و افراد آنهوشمندانه از آن دفاع نمودند.
بحرانهاى انديشه
بحرانهاى انديشه، انديشه زلال آنان راآلوده نساخت.اين جريان براين باور بود كهرهبرى جامعه از آن مقدار ارزش و اهتمامبرخوردار است كه خداى سبحان در آن بهطور مستقيم دخالت نموده و براين به عنوانجانشينان رسول الهى براساس شايستگىالهى و انسانى آنها تعيين كند. اين انديشهبراين باور استوار است كه فرد شايسته اينمنصب بعد از رسول اللهصلى الله عليه وآله على بنابىطالبعليه السلام است و جريان همسو باحقمدارى همو آرمان خواهى علىعليه السلاممىباشد. اين جريان اجتماعى گرچه نسبتبه جريان دوم از لحاظ جمعيت، جمعيتانبوهى نبود، ليكن از يك سو افرادى برجستهفراوانى از صحابه رسول الله همسو با اينتفكر بودند كه عدهاى را نيز به دنبال داشتند.از جانب ديگر چون باور آنها بر برهان استواربود، از جريان مخالف آسيب نديد و توانستهويتخود را حفظ كند. و پوينده و پالنده ازدوران خلفا را عبور نمود و در زمان امامشكوفا شد و هم اكنون هم اين جريان تفكرعقيدتى اجتماعى بخش مهم از اجتماعىامت اسلامى را تشكل مىدهد و تشيع بهصورت روز افزون گسترش مىيابد.
افراد زبده و شاخصهاى اين جريان را بعداز خاندان حضرت مىتوان اين گونه نام برد:اصبغ بن نباته، اويس قرنى، حارث بنعبدالله، كميل بن زياد، مالك بن الحارثالنخعى، محمدبن ابىبكر، محمدبن حنفيه،ميثم تمار، هاشم بن عتبه، ابوذرغفارى،حجربن عدى، رشيد هجرى، زيد بنصوحان، صعصعةبن صوحان، سليمان بنصردخزاعى، سهل بن حنيف، عثمان بنحنيف، عبدالله بن عباس، ظالم بن ظلم،عبدالله بن ابىطلحه، عبدالله بن بديل، عبداللهبن جعفرطيار، عبدالله بن خباب، عدى بن حاتم،عمروبن حمق، قنبر، ياسير، عباس بن شريك،شريع بن هانى، قيس بن سعد بن عباده، يزيد بنقين و...
برخى از نامبردگان گرچه از اصحاب خاصو حواريون زمان حضرت مىباشند و درشكلگيرى اين جريان در روزهاى نخستنقش نداشتند، ليكن بسيارى از اينان ازصحابه رسول اللهصلى الله عليه وآله مىباشند و در زمانحضرت اسلام آوردند و در جنگهاى بدر واحد شركت داشتند. روز شكلگيرى اينجريان همراه و همگام بودند مانند عباس كهاز بزرگان صحابه رسول اللهصلى الله عليه وآله مىباشد. ومانند ابوذرغفارى كه از شيعيان خاصحضرت بودند و هنگامى كه خليفه سوم وى رابه ربذه تبعيد كرد، امام علىعليه السلام با خاندانشوى را شكوهمندانه بدرقه نموادند.
و مانند عبدالله بن خباب از اصحاب رسولالله و كارگزاران امام در نهروان بود كه خوارجوى را در مقابل چشمان همسرش ذبح كردندو شكم همسر حاملهاش را نيز دريدند.
و نيز سهل بن حنيف از صحابه رسولاللهصلى الله عليه وآله بود كه در جنگ بدر شركتداشت.
و عثمان بن حنيف برادر سهل در جنگاحد شركت داشت.
و مانند حجربن عدى كه مظلومانه درروستاى «مرج عذرا» به شهادت رسيد، ازصحابه رسول اللهصلى الله عليه وآله بود.
زيد بن صوحان در عهد رسول اللهصلى الله عليه وآلهاسلام آورد. و نيز صعصعةبن صوحان در عهدرسول اللهصلى الله عليه وآله اسلام آورد.
سلمان فارسى از صحابه بنام رسولاللهصلى الله عليه وآله و از مدافعان صحنههاى اجتماعىبود.
و مانند سليمان بن صرد خزاعى رهبرتوابين از صحابه رسول اللهصلى الله عليه وآله بود كهحضرت وى را سليمان ناميد.
عبدالله بن جعفر طيار نخستين طفلمسلمان بود كه در حبشه به دنيا آمد.
و مانند عمار ياسر كه از سابقين اولين ازمهاجرين بود و در زمان رسول اللهصلى الله عليه وآلهشكنجه تحمل كرد و پدر و مادرش اولينشهيدان صدر اسلام مىباشد. و درجنگهاىبدر و احد و... شركت داشت.
و مانند عدى بن حاتم از اصحاب رسولاللهصلى الله عليه وآله كه در سال نهم بر حضرت واردشد.
و مانند قيس بن سعد بن عبادة پرچمدارانصار، از فرماندهان سپاه اسلام در صفين ونيز از فرماندهان سپاه امام مجتبىعليه السلام بود وبه هيچ وجه حتى بعد از صلح حاضر نمىشدبا معاويه بيعت كند.
و مانند شريح بن هانى از اصحاب رسولاللهصلى الله عليه وآله از سران اصحاب امام علىعليه السلام و ازفرماندهان سپاه حضرت در صفين بود.
اينها افراد برجسته اين جريان مىباشندكه از روز نخست تشكل همسو را شكل دادندو به تعيين افراد فراوانى را نيز همراه داشتند.
خاستگاه تشكل همسو
خاستگاه اين جريان همان رهنمودهاىوحيانى رسول اللهصلى الله عليه وآله مىباشد كه در دورانرسالتخويش در عرصههاى مناسب بهصورت شفاف آن را ترسيم نمود و تلاش وپافشارى برآن نمود. فرمودههاى درخشانرسول اللهصلى الله عليه وآله در تثبيت اين جريان مانندحديثشريف ثقلين، و حديث منزلت واحاديث متواتر ديگر كه هيچ فرد مطلع و منفرا ياراى انكار آنها نيست، اوج تلاش رسولاللهصلى الله عليه وآله را در حادثه بزرگ غدير مىتوانشاهد بود كه در ميان انبوه جمعيتحجاج بهامر الهى و آيه مباركه «يا ايهاالرسول بلغ ماانزل اليك من ربك»
موضوع رهبرى را به صورت شفاف ترسيمنمود و با نداى رسا اعلان نمود: «من كنتمولاه فهذا على مولاه.»; كه غدير اوجشكوفايى اين انديشه است كه بهانهها را از كفبهانهجويان مىگيرد، آفتاب غدير از فراسوىانديشه بشرى از افق وحى طلوع نموده آن همطلوع بىغروب كه فروغ آن همواره پرتوافكنىمىنمايد گرچه هالههايى از ابر از روز نخستبه چالشگرى خيزش نمود، ليكن در انجامفروغ آفتاب بر ابرهاى تيره چيره خواهد شد.
براين اساس خاستگاه اين تشكل كه همانتشيع استبه زمان پيش از رحلت رسولاللهصلى الله عليه وآله بازگشت دارد. همان انديشهبالندهاى كه زمان حضرت به جانشينى وامارت علىعليه السلام بعد از رحلت معتقد بود ونسبت دادن آن به بعد از رسول اللهصلى الله عليه وآله و يافردى مانند عبدالله بن سبا ناشى از جهل ونادانى است كه اين نوع تيرگىها از ابرهاىتيره بىباران وهابيت كه همراه با غرش وصداى طبل خالى مىباشد، پديدار مىشود وبدور از عدل و انصاف است كه اين جريان مهمحق مدار اين گونه مورد اتهام قرار گيرد.
موضع امام عليه السلام
موضع امامعليه السلام در راستاى اين جريانبسيار شفاف است. زيرا اين تشكل براساسباروحقمدارى انديشه و رفتار علنى شكلگرفته است. تشكل همسويى است كه آرمانرسول اللهصلى الله عليه وآله و خود علىعليه السلام در آنجلوهگراست.
رسول اللهصلى الله عليه وآله به حق نگران توقف اينتشكل بود. حتى در لحظه نزديك به ارتحالقلم و دوات درخواست نمود تا در تحكيم آننوشتار ديگرى از خويش يادگار نهد.آشكاراست كه موضع امامعليه السلام در راستاى اينجريان تحكيم و تثبيت آن است. اين جريانگرچه به ظاهر مغلوب تشكل بزرگ ديگر بودليكن امامعليه السلام به گونه هوشمند و منطقى ازاين جريان حمايت نمود و به صورت منطقىاز موضع اصحاب و سران اين جريان حمايتكرد. و همين موضع باعثشد اين جريان ازپيچ و خم بحرانهاى دوران خلفا عبور كند وبا حفظ هويتخويش در فرصت زمامدارىحضرت شكوفا شود. امام در فرصتهاىمناسب فضايل افراد اين تشكل را آشكارمىساخت. چنان كه در نماز ميتسهل بنحنيف 25 تكبيرگفت. و حتى از موضعآنان در فرصت مناسب به صورت منطقى وشفاف دفاع مىنمود. در هنگام تبعيد ابوذر بهربذه، خليفه از مشايعت وى و حتى سخن باوى را منع نموده بود و مروان شاهد و ناظر بهجريان حركت ابوذر بود كه امام با خاندانش وچند تن از اصحاب خاص، ابوذر را بدرقهنمودند و با وى سخنها گفتند. و هنگامى كهمروان خواست ممانعت كند، امام وى راپرخاش كرد! اين حركت على رغم خواستخليفه انجام گرفت و امام همان آشكارا ازحركتهاى ابوذر دفاع مىنمايد.
در هر صورت موضع امام حفظ اين تشكل وعبور دادن آن از بحرانهاى اين دوران بود كهبه خوبى توفيق حاصل نمود.
ب: جريان خلافت
موضوع رهبرى مهمترين نهاد اجتماعى راشكل مىدهد. برآيند رهبرى الهى رسولاللهصلى الله عليه وآله در راستاى استقرار نهادهاىسياسى و اجتماعى موفقيت ممتازى در طولتاريخ نبوت پديدار ساخت. هيچ پيامبرى بهمقدار رسول اللهصلى الله عليه وآله دراهداف خويشتوفيق حاصل ننمود. زيرا حضرت درابعادگوناگون عقيدتى، فرهنگى، سياسى،اجتماعى، اقتصادى، نهادهاى برخاسته ازمتن وحى را استقرار بخشيد و آن گونه امتىهمگرا و متشكل ساخت كه بزرگترين تمدنبشرى را پايه نهاد.
مىتوان گفت: رهبرى در ايجاد اين تحولنقش اول را ايفا نمود و به همين لحاظحضرت همواره در انديشه رهبرى بعد از خودبود و نگرانى خويش را از اين امر بارها ابرازنمود. و تلاش فراوان كرد كه رهبرى بعد از وىدر مسير صحيح الهى خويش مستقر شود.ولى آنچه نبايد رخ مىداد، شكل گرفت. هنوزجنازه حضرت بر روى سريرمغسل بود كهابرهاى تيره پديدار شدند و اولين جريان مهمبعد از رحلتحضرت در سقيفه بنى ساعدهشكل گرفت كه حزب مهم انصار در آن سقيفهجمع شدند و براى جانشينى رسول اكرمصلى الله عليه وآلهدرانديشه برآمدند.
انصار براين بارو بودند كه برآيند اين شورارهبرى و زعامتسردار انصار سعدبنعبادهخواهد بود. ليكن با اطلاع سران مهاجرين كهحزب مهم ديگر اجتماعى و از جهاتى از حزبانصار هم قوىتر و با نفوذتر بود، برخى ازسران مهاجرين خود را به شوراى سقيفهرساندند. صحبتخلافت عمر و سپس عثمانشد! على رغم تصميم انصار موضوع رهبرى بهسمت و سوى مهاجرين چرخيد و باتدبيرهاى بعد از شورا اكثريت جمعيت جامعهاز اين تصميم حمايت نمود و بزرگترينانحراف اجتماعى بعد از رحلت رسولاللهصلى الله عليه وآله پديدار شد.
البته جريان خلافت در پايان زمامدارىعثمان هم متوقف نشد بلكه با تغيير ساختاراز خلافتبه پادشاهى در بين بنىاميه تداوميافت و در نيمه اول قرن دوم نيز با همينساختار از بنىاميه به بنىعباس انتقال يافت وبيش از پنج قرن دوام آورد.
خاستگاه خلافت
از نگاه اول اين گردش امر عجيب مىنمايد!چرا كه تلاشهاى گسترده رسول اللهصلى الله عليه وآله بههمين سادگى فراموش شده و رهبرى از مسيرخويش بيرون رفته است. و جمعيت انبوه را بهدنبال خويش حركت داده است!
ليكن مىتوان گفت: گرايش يا گريز مردمعواملى دارد كه با فراهم شدن آن زمينهگردشهاى عمومى در كوتاهترين مدت پديدارمىشود. در مورد اين گردش بزرگ عوامل زيررا مؤثر مىتوان ديد:
از يك سو مردم جديدالعهد به اسلام بودندونهادهاى دينى به خصوص نهاد سياسىدينى براى آنان بسيار تازگى داشت و اينانديشه در بين توده مردم از عمق كافىبهرهمند نبود.
از سوى ديگر انبوه مردم را سران احزاب وقوميتها به دنبال دارند و سران قوميتها واحزاب اجتماعى به لحاظ طمع هايى كه بهرهبرى داشتند: بسيارى يا به اميد بهرهورىاز اين موضع در صف چالشگران ايستادند وبرخى نيز بىتفاوت ماندند.
از جانب سوم حزب پيروز سقيفه از تدبيراجتماعى و قدرت بالايى بهرهمند بود و با بهرهورى از موقعيتخويش تمام احزاب و سراناقوام را مرعوب خويش ساخت. به گونهاىافراد سرشناسى مانند زبير، طلحه،عبدالرحمن بن عوف همگى گردن به بيعتابوبكر نهادند. در هر صورت گردش عظيممورد شگفتانگيز نيست; آنچه باعث تعجباست، اين است كه چگونه سران احزاب وقوميتها كه از همه چيز آگاه بودند، براساسخواهشهاى نفسانى اين گونه چرخش تندادند و موضع خويش را در مورد رهبرىرسول اللهصلى الله عليه وآله به سمت و سوى خلافتجهت دادند.
ادامه دارد.