امام علی (ع) و یاد ایام الله نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

امام علی (ع) و یاد ایام الله - نسخه متنی

علی کرجی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امام علي (ع) و ياد ايام الله

ايّام اللّه چيست؟

از مجموع كلمات معصومين عليهم‏السلام و سخنان مفسرين قرآن و نهج البلاغه در مورد معنا و تفسير واژه يوم اللّه بر مى‏آيد كه «يوم اللّه» به معناى روزى است كه سلطنت و قدرت خداوند به نحو خاصى، طبق مصلحت و حكمت ظهور مى‏كند و مخلوقات، اعم از انسان و غير انسان تحت سلطه خدا ومقهور قدرت او قرار مى‏گيرند.

يوم اللّه روزى است كه نعمتى از نعمت‏هاى خداوند به خاطر شايستگى امتى، بر آن امت نازل مى‏شود.

يوم اللّه روزى است كه عذابى از عذاب‏هاى خداوند به خاطر تمرّد و عصيان امتى، بر آن امت نازل مى‏شود.

يوم اللّه روزى است كه حق و عدالتى برپا و يا ظلم و بدعتى نابود مى‏شود.

يوم اللّه روزى است كه سرنوشت انسان‏ها در آن روز رقم مى‏خورد.

«يوم اللّه» وقت تجلّى نعمتى از نعمت‏هاى الهى و يا نقمتى از نقمت‏هاى او مى‏باشد.

يوم اللّه روز ظهور سلطنت خداوند در قالب انعام و انتقام الهى است1؛ خواه ظهور سلطنت خداوند در ايام گذشته باشد، مثل هلاك شدن اقوام ستمگر گذشته؛ خواه در آينده باشد، مثل وقت مرگ كه در آن روز سلطنت اخروى خداوند ظهور مى‏كند و اسباب دنيوى از تأثير مى‏افتند و يا مثل قيامت كه هيچ كس نسبت به ديگرى اختيارى ندارد و همه امور به دست خداوند است. خواه ظهور سلطنت الهى در قالب قهر و غضب و نقمت باشد، مثل عذاب اقوام ستمگر و خواه در قالب مهر و محبت و نعمت باشد، مثل روزى كه نوح عليه‏السلام و ياران او از كشتى پياده شدند و يا روزى كه ابراهيم عليه‏السلام از آتش نجات پيدا كرد.

يوم اللّه به منزله يك سكه با دو روى متفاوت است كه يك روى آن، نعمت و روى ديگر آن، نقمت است. نعمت است براى مؤمنين و نقمت است براى متمرّدين. يك طرف آن رضاى الهى است و طرف ديگر خشم شيطان است، ولى يك طرف آن جلوه بيش‏ترى دارد. گاهى جنبه نعمت آن جلوه بيش‏ترى دارد؛ و گاهى جنبه نقمت آن. از اين رو يوم اللّهِ بعثت و نصرت مسلمانان در جنگ‏ها و نصب خلافت، يوم اللّهِ انعام الهى مى‏باشد؛ همان طور كه يوم اللّهِ عذاب فرعونيان و ستمگران، يوم اللّهِ انتقام الهى مى‏باشد.

آثار بزرگداشت ايام اللّه

اولياى الهى در مواقع مختلف، ايام اللّه را يادآورى كرده‏اند كه از مهم‏ترين اهداف و آثار اين يادآورى، عبرت‏گيرى مخاطبين در زمان ياد آورى و بزرگداشت مى‏باشد. على عليه‏السلام مى‏فرمايد: «و شما را در روزگارهاى گذشته عبرتى است؛ كجايند عمالقه و فرزندانشان؟ كجايند فراعنه و فرزندانشان؟ كجايند مردم شهرهاى «رس» كه پيغمبران را كشتند و انوار فرستادگان خداوند را خاموش كردند و شيوه‏هاى گردنكشان را زنده كردند؟ كجايند كسانى كه با لشكرها به هر طرف رفتند و هزاران لشكر را شكست دادند و سپاه‏ها گرد آوردند و شهرها بناكردند؟»2

نيز مى‏فرمايد: «و به آنچه از تباه شدن مردم روزگارهاى پيش ديديد، عبرت بگيريد كه بندهاى ايشان از هم جدا شده و چشم‏ها و گوش‏هايشان زايل شده و شرافت و بزرگوارى از كفشان رفته و شادى‏ها و خوشگذرانى‏ها از آنها جدا شده است.»3

و مى‏فرمايد: «از كيفر خدا و سختى‏ها و عذاب‏هاى او كه به گردنكشان پيش از شما رسيده است، عبرت بگيريد و به جاهايى (قبرهايى) كه چهره شان به خاك افكنده شده و پهلوهاشان افتاده است، پند پذيريد.»4

مخاطبان اولياى الهى در بزرگداشت و يادآورى ايّام اللّه، گاهى عصيانگران و متمرّدان از دستورهاى الهى هستند كه يادآورى ايام اللّه موجب تخويف و انذار آنها مى‏شود. تذكر و يادآورى ايام اللّه در اين صورت به معناى يادآورى نزول بلاها، عقوبات و عذابهاى شديد الهى برمردم عصيانگرى است كه به دين الهى پشت كرده و با پيام آوران الهى رفتارى غير معقول نموده‏اند. و گاهى مخاطبان اولياى الهى در هنگام يادآورى ايام اللّه، مؤمنان و اهل تقوا هستند كه اين يادآورى باعث بشارت آنها به تحقق وعده‏هاى الهى و رسيدن به پاداش اعمال نيك آنها در دنيا و آخرت خواهد شد.

كسب آگاهى و آگاهى دادن، ثمره ديگر يادآورى و بزرگداشت ايّام اللّه است؛ آگاهى به اين كه علل پيروزى‏ها و شكست‏هاى ملت‏ها، علل سلطه اشرار برخوبان، علل تبدّل نعمت‏ها به نقمت‏ها، علل ذليل شدن عزيزها و عزيز شدن ذليل‏ها، علل نزول بلاها و عذاب‏هاى الهى، علل نزول رحمت‏ها و الطاف الهى، زمينه‏هاى نصرت و امدادهاى الهى، علل مهلت دادن بر كفار و عصيانگران، عواقب تفرقه و كينه توزى و نافرمانى از اولياى دين، بى‏تفاوتى و عدم مواسات و يارى نكردن همنوعان چيست؟ آگاهى به اين كه نعمت‏هاى خاصّ خداوند مثل بعثت پيامبران، هدايت الهى، امدادهاى الهى و... چيست؟ آگاهى به اين كه نه ظلمى باقى مى‏ماند و نه ظالمى5؛و آگاهى نسبت به اوقات نزول رحمت‏هاى خاصّ خداوند.

يكى ديگر از آثار بزرگداشت ايّام اللّه، تداوم و بقاى نظام و حكومت اسلامى مى‏باشد، چون واژه «ايّام اللّه» قبل از آن كه ناظر به مسائل فردى باشد، ناظر به مسائل اجتماعى و عمومى مردم مى‏باشد. از اين رو على عليه‏السلام در ضمن يادآورى ايّام اللّه، به مسأله عدم تفرقه و مواسات اجتماعى و مسأله مهم امر به معروف ونهى از منكر، كه فريضه‏اى الهى و در عين حال نظارتى عمومى است، اشاره مى‏كند.6

بنابراين براى تداوم و حفظ بقاى نظام اسلامى، تذكّر و يادآورى ايّام اللّه و مطالعه در موضوعات ومصاديق آن، لازم و ضرورى به نظر مى‏رسد؛ چون علل پيروزى‏ها و شكست‏هاى امت‏ها و سنّت‏هاى الهى در برخورد با عملكرد مردم نسبت به نعمت‏هاى خاصّ الهى مثل نبوت و امامت، در ايّام اللّه مطرح مى‏باشد. لذا توجه به اين علل مى‏تواند در جهت تقويت و تداوم حكومت ونظام اسلامى مؤثر باشد.

ايّام اللّه در سخنان على عليه‏السلام

حضرت على عليه‏السلام در موارد متعدد، ايّام اللّه را متذكر مى‏شود و به بزرگداشت آنها مى‏پردازد و يادآورى ايّام اللّه را از اوصاف بندگان خداوند مى‏شمارد: «همواره براى خداوند در پاره‏اى از زمان، بعد از پاره ديگر و در روزگارى كه آثار شرايع در آنها گم گشته است، بندگانى است كه روزهاى خدا را (به مردم) يادآورى مى‏نمايند و (آنان را) از عظمت و بزرگوارى او مى‏ترسانند.»7

آن حضرت به يادآورى ايّام اللّه دستور مى‏دهد و در نامه‏اى به قثم بن عباس، كه كارگزار وى در مكه بود، مى‏نويسد: «حج را با مردم برپادار و آنها را به روزهاى خداوند يادآورى نما.»8

آن حضرت در مواردى به يادآورى و بزرگداشت ايّام اللّه مى‏پردازد، كه اينك به نمونه‏هايى از آنها اشاره مى‏گردد:

1. يوم اللّهِ بعثت انبيا

على عليه‏السلام مى‏فرمايد: «خداى تعالى پيامبران خود را در بين مردم برانگيخت و ايشان را پى درپى فرستاد تا عهد و پيمان خداوند را كه فطرى آنان بود، بطلبند و به نعمت فراموش شده (توحيد فطرى) يادآورشان كنند و از راه تبليغ، با ايشان گفت و گو نمايند و عقل‏هاى پنهان شده در زير غبار كفر و ضلالت را بيرون آورند و به كار اندازند و آيات قدرت الهى را به ايشان نشان دهند.»9

2. يوم اللّهِ بعثت پيامبراكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله 10

يوم اللّه بعثت پيامبر كه جلوه ديگر نزول نعمت الهى بر بندگان بود، در تاريخ بيست و هفتم ماه رجب سال چهلم «عامّ الفيل» اتفاق افتاد. على عليه‏السلام مى‏فرمايد: «خداوند ـ عزّوجلّ ـ محمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را به حق و راستى برانگيخت تا بندگانش را از پرستش بت‏ها بازدارد و به عبادت و بندگى او وادارد واز پيروى شيطان منع كند و به فرمانبردارى او سوق دهد، با قرآنى كه آن را (در همه آفاق) آشكار و محكم و استوار فرمود تا بندگان به پروردگارشان دانا شوند، در حالى كه نادان بودند، و به او اعتراف كنند پس از آن كه انكارش مى‏داشتند، و هستى او را اثبات نمايند بعد از آن كه او را باور نداشتند.»11

3. يوم اللّهِ نزول قرآن كريم

حقيقت قرآن كريم در «ليلة‏القدر» يك دفعه بر قلب مبارك پيامبراسلام عليهماالسلام نازل شد و سپس به تدريج توسط آن حضرت بيان شد. على عليه‏السلام ضمن بزرگداشت اين نعمت عظماى الهى، چنين مى‏فرمايند: «خداى تعالى كتاب هدايتگرى (قرآن كريم) را فرستاد كه در آن خير و شرّ را بيان فرموده است. پس راه خير را در پيش گيريد تا هدايت شده راه ببريد و از جانبِ شرّ دورى كنيد تا در ميان راه راست راه برويد.»12

4. يوم اللّهِ هجرت

پيامبر اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله براى نشر و گسترش اسلام و تشكيل حكومت فاضله دينى، به امر الهى از مكه به‏مدينه هجرت نمودند.13 على عليه‏السلام به اين فضل الهى كه روز سرنوشت سازى براى اسلام و مسلمين بود، اشاره مى‏كند كه: «به دنيا آمدنش (پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ) در مكه و هجرتش در مدينه است.»14

5. يوم اللّهِ غديرخم

پيامبراكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به فرمان خداوند، على عليه‏السلام را در روز هجدهم ماه ذى حجه سال دهم هجرت، بعد از اتمام حج، در غديرخم ـ كه قسمتى از صحراى جُحْفه است ـ به جانشينى خود برگزيد. على عليه‏السلام اين يوم اللّه عظيم را در موارد متعدد يادآورى كرده است.

امام رضا عليه‏السلام مى‏فرمايد: (على عليه‏السلام ) در فضيلت روز غدير (كه به منبر رفته بودند) سخنان بسيارى گفتند. تا اين كه فرمود: «(انفاق يك) درهم در اين روز، معادل صدهزار درهم است... و روزه در اين روز، از جمله چيزهايى است كه خداوند تعالى آن را خواسته است و پاداشى بزرگ را جزاى آن قرارداده است، به طورى كه اگر بنده‏اى از بندگان خدا از ابتداى دنيا تا انقضاى آن، روزها را روزه و شب‏ها را بيدار بماند (اگر روزه‏اش با اخلاص باشد)، هر آينه روزهاى دنيا از برابرى با آن (روزه روز عيد غدير) كوتاه خواهند بود. و كسى كه ابتداءً حاجت برادر (دينى‏اش) را برآورده و با اشتياق به او نيكى كند، هرآينه براى او اجر كسى است كه اين روز را روزه گرفته و شبش را اقامه كرده است.... وكسى كه مؤمنى را در شبش (شب عيد غدير) افطار دهد، مثل آن است كه «فيام» را افطار داده است.»

در اين هنگام كسى بلند شد و عرض كرد: اى اميرمؤمنان! «فيام» چيست؟ فرمود: صدهزار نبى و صديق و شهيد. پس حالِ كسى كه تعدادى از مردان و زنان مؤمن را متكفل شود (و افطار دهد) چگونه خواهد بود؟ (كه ثواب افطار آنها بيشتر خواهد بود.)... و در هر وقت كه (در اين روز) با هم ملاقات كرديد، همراه با سلام دادن، باهم دست بدهيد و در اين روز نعمت را به يكديگر هبه كنيد...»15

6. يوم اللّهِ ميلاد رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله

ولادت آن حضرت در روز هفدهم ماه ربيع الاوّل سال عامّ الفيل درشهر مكه اتفاق افتاد. على عليه‏السلام و ساير ائمه عليهم‏السلام ضمن بزرگداشت اين روز، به شكرانه اين نعمت عظماى الهى مى‏فرمايند: «هركس روز هفدهم ماه ربيع الاوّل را كه زمان تولد آقاى ما، رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله است، روزه بگيرد، خداوند (ثواب) روزه يك سال را براى او مى‏نويسد.»16

7. يوم اللّهِ 25 ذى قعده

روز بيست و پنجم ذى قعده، روزى است كه ابراهيم عليه‏السلام (بنابر بعضى از روايات) و عيسى عليه‏السلام در آن روز متولد شده‏اند؛ روزى است كه خداوند كعبه را خانه خود قرار داد؛ روزى است كه آدم از بهشت به زمين هبوط كرد؛ روزى است كه زمين از زير كعبه گسترش پيدا كرد و روز نشر رحمت الهى است.17

على عليه‏السلام در بزرگداشت اين روز، مى‏فرمايد: «اولين رحمتى كه از آسمان نازل شد، در روز بيست و پنجم ماه ذى قعده بود. بنابراين هركس آن روز را روزه بگيرد و شبش را اقامه كند (عبادت كند)، براى او عبادت يك سال نوشته مى‏شود؛ سالى كه روز هايش را روزه و شب‏هايش را بيدار مانده باشد.»18

8. يوم اللّهِ قيام قائم(عجّ)

على عليه‏السلام مى‏فرمايد: «خدا گروهى را مى‏آورد كه خدا را دوست دارند و خداوند نيز آنان را دوست دارد و به سلطنت الهى مى‏رسد كسى كه ميان آنان غريب است، او همان مهدى موعود است... زمين را پر از عدل و داد مى‏سازد، بدون آن كه براى او مشكلى پيش آيد. در كودكى از مادر و پدرش دور مى‏گردد... و بلاد مسلمانان را با امان فتح مى‏كند، زمان براى او آماده و صاف مى‏شود، كلام او مسموع خواهد بود و پير و جوان از او اطاعت مى‏كنند و زمين را پر از عدل و داد مى‏سازد، چنان كه از ظلم و جور پرشده باشد. در اين هنگام است كه امامت او به حدّ كمال مى‏رسد و خلافت او مستقر مى‏گردد و خدا كسانى را كه در قبرها هستند، مبعوث مى‏گرداند. آنان صبح مى‏كنند، در حالى كه در قبرهاى خويش نيستند و زمين به وجود مهدى، آباد و خرّم مى‏شود و نهرها جارى مى‏گردد و فتنه‏ها و آشوب‏ها و غارت‏ها از بين مى‏رود و خير و بركات فزونى مى‏يابد. و نيازى به آنچه در مورد بعد آن بگويم، ندارم واز من بر دنياى آن روز سلام باد.»19

9. يوم اللّهِ جمعه

على عليه‏السلام مى‏فرمايد: «آگاه باشيد كه امروز، روزى است كه خداوند آن را براى شما عيد قرار داده است و آن، آقاىِ روزهاى شما و برترين عيدهاى شماست و خداوند در كتابش (قرآن) شما را به كوشش در ذكرش فرمان داده است. بنابراين بايد رغبت شما در آن زياد و نيّت شما در آن خالص باشد و در آن تضرّع و دعا و درخواست رحمت و مغفرت فراوان باشد، چون خداوند عزّوجلّ كسى كه او را بخواند، اجابتش مى‏كند و كسى كه عصيانش كند و از عبادتش استكبار ورزد، وارد آتش مى‏كند.»20

10. يوم اللّهِ عيد فطر

على عليه‏السلام مى‏فرمايد: «اى مردم! به درستى كه اين روز، روزى است كه در آن نيكوكاران ثواب داده مى‏شوند و بدكاران خسران مى‏بينند و اين شبيه‏ترين روز به قيامت شماست. بنابراين همراه با بيرون رفتن از خانه‏ها، خروج خود از قبرها به سوى پروردگارتان را به ياد آوريد. و به وسيله وقوف خود در مصلّى، وقوف خود نزد پروردگار را به ياد آوريد و هنگام برگشت خود به سوى منازل (دنيوى‏تان) برگشت خود را به سوى منازل خود در بهشت و آتش به ياد آوريد.»21

11. يوم اللّهِ جنگ بدر

اولين جنگ رسمى مسلمانان با كفار و مشركينِ مكه بعد از هجرت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به مدينه، جنگ «بدر» بود كه در آن روز، خداوند رحمت و رأفت و نصرت خود را شامل مسلمانان نمود. على عليه‏السلام در مواردى از آن ياد كرده است22 و آن را از افتخارات خود و مسلمانان مى‏شمارد. آن حضرت در نامه‏اى به معاويه، لشكريان خود را «فرزندان بدر» معرفى كرده‏اند؛ بدرى كه در آن، مسلمانان با شمشيرهايشان برادر معاويه (حنظله) و دايى او (وليد بن عتبه) و جدّ او (عتبه پدر هند) و بسيارى ديگر را كشته‏اند.23

12. يوم اللّهِ وفات

يكى از مصاديق يوم اللّه، روز مرگ است. على عليه‏السلام مى‏فرمايد: «به وسيله مرگ، دنيا خاتمه مى‏يابد.»24 آن حضرت به امام حسن عليه‏السلام فرمود: «اى پسركوچكِ من! بسيار به ياد مرگ و پيشامدهاى بعد از مرگ باش كه ناگاه برآن وارد مى‏شوى؛ تا وقتى كه مرگ نزد تو آيد، خود را آماده كرده و (سلاح خويش را پوشيده) كمر بسته باشى و مبادا ناگاه مرگ تو را دريابد (ولى آماده آن نباشى و) برتو غلبه كند.»25

از نظر آن حضرت، «مرگ» واقعيتى دو چهره است: براى مؤمنين رضايت و بشارت به نعمت‏هاى ابدى است و براى كفار و عصيانگران، بشارت به عذاب هميشگى.26

13. يوم اللّهِ قيامت

على عليه‏السلام مى‏فرمايد: «پس هرگاه (براثر مرگ خلايق) رشته كارها ازهم گسيخت و روزگار سپرى گرديد و برانگيختن مردم نزديك شد، (قيامت برپا مى‏شود) خداوند آنان را از ميان قبرها، آشيانه پرندگان (اگر آنها را خورده باشند)، لانه درندگان (اگر آنان را طعمه خود كرده باشند) و ميدان‏هاى جنگ (اگر كشته شده باشند) بيرون مى‏آورد، در حالى كه آماده انجام فرمان حق تعالى و به سوى معاد و جاى بازگشت ـ كه خداوند براى آنها قرار داده است ـ به سرعت و تندى مى‏روند. گروهى ساكت و خاموش وايستاده درصف مى‏باشند. بينايى خداوند به همه آنها احاطه دارد.... در آن روز مكر و حيله به كار نيايد و آرزو بريده گردد و (از ترس عذاب) دل‏ها افسرده و غمگين باشد و صداها با خشوع و فروتنى مخفى و آهسته گردد و دهان پر از عرق شود و ترس (از كيفر گناهان) بى‏اندازه است و از هيبت صداى منادى براى تشخيص حق از باطل و جزاى خير و شر و عقاب و كيفر و بخشيدن ثواب و پاداش، گوش‏ها به لرزه درآيد.»27

14. يوم اللّهِ عذاب اصحاب رس

«اصحاب رس، درخت صنوبر را مى‏پرستيدند و آن را شاه درخت مى‏گفتند... و آنها را از اين جهت اصحاب رس گفته‏اند كه پيغمبر خود را به تعب انداختند و از ميان خود راندند. اين قوم پس از عصر سليمان بن داوود مى‏زيستند و 12 قريه داشتند كه در كنار رود ارس، در بلاد مشرق واقع بود...

خداوند براى آنها پيغمبرى از بنى‏اسرائيل را مبعوث گردانيد... ولى آنها او را نپذيرفتند (و او را كشتند). خداوند به جبرئيل فرمود: مى‏بينى كه اين قوم از حلم و مداراى من سوء استفاده كردند و رسول مرا كشتند؟ من منتقم حقيقى هستم و از آنها انتقام خواهم گرفت و آنها را عبرت روزگار خواهم ساخت. سپس فرمان داد و در همان روزى كه عيد بزرگ داشتند و همه جمع بودند، باد تند و سرخ رنگى وزيدن گرفت و چنان آنها را بلند كرد و به يك‏ديگر زد كه هلاك شدند و زمين زيرپاى آنها را چون آهنِ گداخته گرم كرده... و آن قدر آن قوم را فشرد وسوزاند كه مانند آتش زبانه مى‏كشيدند... تا به كلّى از بين رفتند.»28

15. يوم اللّهِ عذاب قوم ثمود

قوم ثمود، اهل «حجر» ـ كه مكانى است بين حجاز و شام تا وادى القرى ـ بودند. آنها بت پرست بودند. خداوند حضرت صالح را براى هدايت آنها فرستاد. ولى آنها دعوت او را نپذيرفته، به دشمنى با او پرداختند و معجزات روشن او را انكار كردند. خداوند آنها را به خاطر فسادشان عذاب كرد و هلاك نمود.29

امام على عليه‏السلام به سرنوشت شوم آنان چنين اشاره مى‏كند: «اى مردم! همه افراد جامعه در خشنودى و خشم شريك مى‏باشند، چنانكه شتر ماده ثمود را يك نفر دست و پا بريد، اما عذاب آن تمام قوم ثمود را گرفت، زيرا همگى آن را پسنديدند.

خداوند سبحان مى‏فرمايد: «ماده شتر را پى كردند و سرانجام پشيمان شدند» سرزمين آنان چونان آهن گداخته‏اى كه در زمين نرم فرو رود، فريادى زد و فرو ريخت، اى مردم آن كس كه از راه آشكار برود به آب مى‏رسد و هر كس از راه راست منحرف شود سرگردان مى‏ماند.»30

16. يوم اللّهِ بت شكنى ابراهيم عليه‏السلام وپيامبراسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله

شخصى يهودى به على عليه‏السلام عرض كرد: همانا ابراهيم عليه‏السلام بت‏هاى قومش را به خاطر خشم براى خداوند شكست. على عليه‏السلام به او فرمود: «حتماً همين طور است و محمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله (نيز) 360 بت را در كعبه شكست و آنها را از جزيرة‏العرب به دور كرد و كسى را كه آنها را پرستش مى‏كرد، با شمشير ذليل نمود.»31

17. يوم اللّهِ عذاب عمالقه

عمالقه از اولاد عمليق و نوادگان نوح عليه‏السلام بودند. آنان پادشاه يمن و حجاز بودند و دولتى مقتدر داشتند. عمالقه به ظلم و فساد در روى زمين اشتغال داشتند. از جمله فسادهاى آنها، هتك حركت نوعروسان در شب اوّل عروسى بود. خداوند آنها را به وسيله ابرى عذاب آور عقوبت نمود.32

على عليه‏السلام در نهج البلاغه مى‏فرمايد: «انّ لكم فى القرون السالفة لعبرة اين العمالقه و ابناء العمالقه33؛ شما را در روزگارهاى گذشته عبرتى است. كجايند عمالقه و فرزندان عمالقه؟»

18. يوم اللّهِ طوفان نوح عليه‏السلام

امام على عليه‏السلام فرمود: «نوح عليه‏السلام از ساختن كشتى فراغت يافت و وعده او با پروردگارش براى هلاك ساختن قوم، فوران تنور بود و تنور (كه در خانه زنش بود) فوران كرد و زنش گفت: تنور فوران كرد. نوح برخاست و به طرف تنور رفت و آن را مهر كرد وآب ايستاد و آن گاه هركس رامى‏خواست داخل (كشتى) كند، داخل كرد. سپس آمد مهر را برداشت. خداوند مى‏فرمايد: «آن گاه درهاى آسمان را گشوديم و آب از آن ريزان شد و زمين را به صورت چشمه‏ها در آورديم و آب طبق امر مقدر به هم رسيد و نوح را بر وسيله‏اى كه تخته و ميخ داشت، سوار كرديم.»34 ـ 35

19. يوم اللّهِ نجات ابراهيم عليه‏السلام وپيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم از آتش

شخصى يهودى به على عليه‏السلام عرض كرد: قوم ابراهيم عليه‏السلام ابراهيم را به سوى آتش افكندند و خداوند عزّوجلّ آتش را بر او سرد و سلامت قرار داد. آيا براى محمد نيز چنين شده است؟

امام على عليه‏السلام به او فرمود: «بلى. زنى خيبرى حضرت محمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را مسموم نمود و خداوند سم را در بدن آن حضرت سرد و سلامت نمود، تا به پايان عمر خود برسد. و سم (هم) وقتى در بدن قرار گيرد، مى‏سوزاند؛ همان طورى كه آتش مى‏سوزاند.»36

20. يوم اللّهِ چهار شنبه

منظور از چهارشنبه، آخرين چهارشنبه ماه قمرى است. امام على عليه‏السلام مى‏فرمايد: «خداوند در روز چهار شنبه فرعون را غرق و قريه لوط را زير و رو كرد و باد (عذاب را) بر قوم عاد فرستاد... و پشه را بر نمرود مسلط نمود...و قارون را خوار نمود.»37

21. يوم اللّهِ انتقام از فراعنه

«فراعنه» به پادشاهان مصر مى‏گويند كه از جمله آنها، وليدبن مصعب، فرعون زمان حضرت موسى عليه‏السلام است.38

على عليه‏السلام مى‏فرمايد: «خداوند در روز چهارشنبه (آخر ماه قمرى) او را غرق نمود.»39

«فراعنه» به هركسى كه دين خدا را به تمسخر و استهزاء بگيرد، نيز اطلاق شده است. امام على عليه‏السلام مى‏فرمايد: «خداوند ـ جلّ اسمه ـ در حمايت از پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله از فراعنه (زمان او) انتقام گرفت... (و آنها عبارتند از: وليد بن مغيرة، عاص بن وائل، اسود بن عبد يغوث، اسود بن عبدالمطلب و حارث بن طلاطله) و اما بقيه آنها از فراعنه، (مثل ابوجهل) در روز بدر به وسيله شمشير كشته شدند.»40

1. بحارالانوار، انتشارات مؤسسه الوفاء، بيروت، ج 2، ص 15؛ ج 9، ص 237؛ ج 9، ص 61، ج 13، ص 12؛ ج 70، ص 20؛ تفسير الميزان، ج 23، ص 30؛ شرح نهج البلاغه، فيض الاسلام، نامه 67، ص 1063؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابى‏الحديد، ج 17، ص 31؛ منهاج البراعة، انتشارات مكتبة الاسلامية، ج 14، ص 255 و ج 12، ص 12 و ج 11، ص 372.

2. شرح نهج البلاغه فيض، خطبه 181، ص 594.

3. همان، خطبه 160، ص 515.

4. همان، خطبه 234، ص 786.

5. شرح نهج البلاغه فيض، خطبه 181، ص 594 و خطبه 234 به بعد.

6. همان، خطبه 234، ص 808.

7. همان، خطبه 213، ص 703.

8 . همان، نامه 67، ص 1063.

9. همان، خطبه 1، ص 33.

10. همان، خطبه، 2، ص 42، خطبه 33، ص 111، خطبه 103، ص 307، خطبه 104، ص 309، خطبه 26، ص 92، خطبه 189،ص640.خطبه168،ص548.

11. همان، خطبه 147، ص 446.

12. همان، خطبه 166، ص 544.

13. بحارالانوار، ج 19، ص 38.

14. شرح نهج البلاغه فيض، خطبه 160، ص 514.

15. وسائل الشيعه، ج 7، ص 327.

16. همان، ص 336.

17. همان، ص 331 و 332.

18. همان، ص 332.

19. ينابيع المودة، ج 5، ص 467.

20. وسائل الشيعه، ج 5، ص 65.

21. همان، ص 141.

22. شرح‏نهج‏البلاغه،نامه9،ص745،نامه10،ص851.

23. شرح نهج البلاغه، نامه 28، ص 903.

24. همان، خطبه 155، ص 488.

25. همان، نامه 31، ص 926.

26. بحارالانوار، ج 6، ص 154.

27. شرح نهج البلاغه، خطبه 82، ص 184.

28. بحارالانوار، ج 14، ص 148.

29. شرح نهج البلاغه ابن ابى‏الحديد، ج 10، ص 75 و فيض، خطبه 180، ص 586.

30. نهج‏البلاغه، ترجمه دشتى، خ201،ص423.

31. بحارالانوار، ج 10، ص 32.

32. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 10، ص 93 و ابن ميثم، ج 3، ص 390.

33. همان، فيض، خطبه 181، ص 594.

34. سوره قمر، آيه 11.

35. بحارالانوار، ج 11، ص 324.

36. همان، ج 10، ص 33.

37. وسائل الشيعه، ج 8، ص 256؛ بحارالانوار، ج 11، ص 362 و ج 12، ص 307.

38. شرح نهج البلاغه، ابن ابى‏الحديد، ج 10، ص94.

39. وسائل الشيعه، ج 8، ص 256.

40. بحارالانوار، ج 1، ص 35 و 36.

/ 1