* در جبهه اهل دين, تا پيش از انقلاب, هنر به خاطر آلودگيهايش مطرود بود. از همين رو, ما نه تنها در فقه مان (كتاب الفن) نداريم, بلكه در جاهايى كه به صورت پراكنده به اين موضوع اشاره شد, بيشتر به صورت كراهت و حرمت به آن نگريسته شده است. علت اصلى هم روشن است كه ما هيچ گاه حكومت اسلامى نداشته ايم كه شؤون اجتماعى را در قبضه بگيرد و ساحت آنها را ظاهر كند. هنر از شؤون اجتماعى و تربيتى حكومت است و وظيفه همه دستگاههاى فرهنگى و دينى است كه در اين امر بكوشند.رسالت فراگير انقلاب اسلامى در برخورد با توده هاى مردم در جهان, راهى جز دستيابى و آشنايى با زبان مردم ندارد وسالهاست كه زبان غالب مردم جهان, زبان هنر و تبليغات غير مستقيم و قدرت تصويراست. دامنه تبليغات مستقيم روز به روز كاسته مى شود و ما بايد خود را مسلح به شيوه هاى نوين تبليغات كنيم.* تهاجم فرهنگى بيگانه, بحثى جدّى و اساسى است. غرب در دويست سال اخير در حال يورش به ارزشهاى فرهنگى ملتهاى مسلمان بوده است. كانالهاى ماهواره, موسيقى, مطبوعات, رمان و قصه و نوارهاى ويدئويى و دهها فرآورده ضد فرهنگى, امروز ابزارهاى كارآمد دست استكبار جهانى براى تخدير ملت انقلابى و چهل ميليون جوان كشور ماست. ما در برابر اين سيل بنيان كن فرهنگى بايستى با سرعت و دقّت و فعّاليّت به كيفيّت توليدات فرهنگى و هنرى خود بيفزاييم و آمادگى خود را براى پُر كردن خلأهاى فرهنگى بالا ببريم.*اسلام يك دين جهانى است; دينى كه پاسخ گوى نيازهاى بشر ديروز,امروز و فرداست. اين دين بايستى با يك امر فطرى به نام هنر, همسايگى و نزديكى بسيار خوب و درستى داشته باشد, پس بايد زمينه و امكان تحقّق هنر مذهبى و دينى را بررسى كرده, بعد از يك درك كلى و اجمالى از اين امكان, بايد روى موضوع كار كرد.