برخی از عوامل گمراهی های سیاسی از نگاه امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

برخی از عوامل گمراهی های سیاسی از نگاه امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

برخى از عوامل گمراهى‏هاى سياسى از نگاه اميرالمؤمنين عليه السلام در نهج البلاغه

محمد سبحانى

هدايت و راهيابى براى طى كردن مسيرى كه انسان را به سعادت برساند، به طور فطرى در انسان وجود دارد . در كنار اين امر فطرى عوامل زيادى وجود دارد كه مى‏تواند مايه گمراهى او گردد . حضرت امير عليه السلام به مناسبت‏هاى گوناگون عوامل گمراهى انسان‏ها را بيان كرده است . شناخت اين عوامل براى افراد با ايمان و هوشيار، مايه تكامل و سبب استوارى مبانى دينى و اخلاقى مى‏گردند .

در اين نوشته برآنيم تا از منظر برترين مرزبان هدايت، عوامل تهديد كننده هدايت جامعه را بيان كنيم .

1- هواى نفس

غرايز و احساسات مايه بقاء زندگى انسانند به طورى كه اگر از زندگى انسان حذف گردند، انسان به نابودى كشيده مى‏شود . با اين حال بايد توجه داشت كه اگر اين غرايز تعديل نشوند و حد و مرزى براى آن‏ها مشخص نگردد، و انسان بازيچه غرايز سيرى ناپذير خويش قرار گيرد، بسوى نابودى قدم برمى دارد . در حقيقت هوى و هوس همان غرايز و احساسات حيوانى است كه اگر از طريق معقولى محدود گردد، مايه بقاء زندگى انسان است و اگر لجام گسيخته گردد انسانيت انسان را نابود مى‏كند . از ديدگاه اميرالمؤمنين عليه السلام تنها وسيله‏اى كه مى‏تواند هواى نفس را مهار كند، «تقواى الهى‏» است . على عليه السلام درباره اين عامل گمراهى و راه نجات از آن مى‏فرمايند:

«اوصيكم بتقوى الله الذى اعذر بما انذر واحتج‏بما نهج وحذركم عدوا نفذ فى الصدور خفيا ونفث فى الآذان نجيا فاضل واردى، ووعد فمنى وزين سيئات الجرائم وهون موبقات العظائم حتى اذا استدرج قرينته، واستغلق رهينته، انكر ما زين واستعظم ما هون وحذر ما امن (1) ; توصيه مى‏كنم شما را به تقوا و پرهيز از خدايى كه با انذار خود راه عذر را [بر شما ] مسدود ساخته و با دليل روشن حجت را تمام كرده و شما را بر حذر داشته از دشمنى كه مخفيانه در سينه‏هاى شما راه مى‏يابد و آهسته در گوش‏ها مى‏دمد، گمراه و پست مى‏سازد و نويد مى‏دهد و انسان رابه خواهش وا مى‏دارد، گناهان و جرايم زشت را نيكو جلوه مى‏دهد و گناهان بزرگ را سبك مى‏شمرد تا به تدريج پيروان خود را فريب داده، در سعادت رابه روى گروندگان خود مى‏بندد، زيبا را زشت نشان مى‏دهد، آسان را مشكل و ايمنى را ترسناك جلوه مى‏دهد .»

امام عليه السلام در توصيه به مهار كردن نفس سركش فرمودند: امرؤ الجم نفسه بلجامها، وزمها بزمامها، فامسكها بلجامها عن معاصى الله، وقادها بزمامها الى طاعة الله (2) ; انسان بايد نفس سركش خود را زمام كند و آن را در اختيار گرفته، از گناهان نگاه دارد و زمان آن را به سوى اطاعت‏خداوند بكشاند .»

2- كوته فكرى و سبك عقلى

جمعيتى از ساكنان بصره، به تشويق طلحه و زبير و امثال آن‏ها، كانونى براى آشوب و تفرقه افكنى به وجود آورده و در زمان‏هاى بعد نيز پايگاهى براى دودمان خيانت پيشه بنى‏اميه شدند و ضربه‏هايى به اسلام زدند و باعث گمراهى جامعه اسلامى شدند . امام على عليه السلام با اشاره به كوته فكرى اين جمعيت كه عامل گمراهى آنان شد، فرمودند: «خفت عقولكم وسفهت‏حلومكم فانتم غرض لنابل واكلة لآكل وفريسة لصائل (3) ; عقل هايتان سبك و افكار شما سفيهانه است، پس هدف خوبى براى تيراندازان و لقمه چربى براى مفتخوران و صيدى براى صيادان هستيد .»

3- بى‏احتياطى در شبهات

عمل كردن در موارد يقين و احتياط و دست نگه داشتن در موارد شبهه، يكى از توصيه‏هاى بزرگان دينى است . بى‏احتياطى و قدم نهادن در مسيرى كه محل شبهه و ترديد است، باعث گمراهى فرد و جامعه خواهد شد . امام على عليه السلام در نامه‏اى كه به فرزندش امام مجتبى عليه السلام نوشتند، در اين‏باره فرمودند: «ودع القول فيما لا تعرف والخطاب فيما لم تكلف وامسك عن طريق اذا خفت ضلالته، فان الكف عند حيرة الضلال خير من ركوب الاهوال (4) ; در مورد آنچه نمى‏دانى سخن مگو، در آنچه موظف نيستى كسى را مخاطب نساز و در راهى كه ترس گمراهى در آن دارى قدم مگذار، چه اينكه خود دارى به هنگام بيم از گمراهى بهتر از آن است كه انسان خود را در مسيرهاى خطرناك بيفكند .»

آن حضرت در بخش ديگرى از سخنانش مى‏فرمايد: «فاعلم انك انما تخبط العشواء وتتورط الظلماء وليس طالب الدين من خبط او خلط والامساك عن ذلك امثل (5) ; بدان كه در طريقى كه ايمن از سقوط نيستى گام بر مى‏دارى و در دل تاريكى‏ها قدم مى‏زنى و آن كسى كه در اشتباه يا در حال تحير و ترديد است، طالب دين نيست و [در چنين موقعى ] امساك و خوددارى از چنين راه‏هايى بهتر است .»

4- پيروى از شيطان و لشكريانش

امام على عليه السلام شيطان را مايه انحراف از دين دانسته و مؤمنين را از پيروى او باز مى‏دارد . آن حضرت وسوسه‏ها و دشمنى‏هاى شيطان را چنين تشريح مى‏كند: «فاحذروا عبادالله عدو الله ان يعديكم بدائه وان يستفزكم بندائه وان يجلب عليكم بخيله ورجله . فلعمرى لقد فوق لكم سهم الوعيد، واغرق اليكم بالنزع الشديد، ورماكم من مكان قريب (6) ; اى بندگان خدا! از دشمن خدا پرهيز كنيد، مبادا شما را به بيمارى خود مبتلا سازد و با نداى خود شما را به حركت در آورد و بوسيله لشكرهاى سواره و پياده‏اش شما را جلب نمايد . به جان خودم سوگند! او تيرى خطرناك براى شكار كردن شما به چله كمان گذاشته و آن را با قدرت و فشار تا سر حد توانايى كشيده و از نزديك‏ترين مكان به سوى شما پرتاب كرده است .»

آن حضرت در بخش ديگرى از بيانات خود، شيطان را بزرگترين خطر براى دين و دنيا دانسته و به قطع ارتباط با او توصيه مى‏كند: «. . . فاصبح اعظم فى دينكم حرجا واورى فى دنياكم قدحا من الذين اصبحتم لهم مناصبين وعليهم متالبين . فاجعلوا عليه حدكم (7) ; [شيطان بزرگترين مشكل براى دينتان و زيانبارترين و آتش افروزترين براى دنياى شما است [ . او خطرناكتر] از كسانى است كه دشمن سر سخت آنانيد و براى در هم شكستنشان كمر بسته‏ايد، پس آتش خشم خويش را در برابر او به كار اندازيد .»

5- هم صدايى با منافقين

منافقين، اين غده‏هاى چركين جوامع اسلامى كه در طول سال‏هاى متمادى چهره ننگين خود را نشان داده‏اند، هميشه و در همه بحران‏ها، بوق تفرقه و جدايى به صدا در مى‏آورند و افراد زيادى را فريب مى‏دهند و از مسير الهى و اسلامى منحرف كرده، گرفتار دام تفرقه مى‏گردانند . منافقان معاصر ما نيز همچون منافقان دوره‏هاى مختلف، در صدد آلوده كردن فضاى فكرى جامعه و عامل گمراهى مردم و مخصوصا جوانان مى‏باشند . چه زيباست چهره واقعى اين عاملان گمراهى را از ديد و تصوير امام على عليه السلام نظاره كنيم كه حضرتش فرمودند: «احذركم اهل النفاق، فانهم الضالون المضلون، والزالون المزلون، يتلونون الوانا، ويفتنون افتنانا ويعمدونكم بكل عماد ويرصدونكم بكل مرصاد، قلوبهم دوية وصفاحهم نقية، يمشون الخفاء ويدبون الضراء (8) ; شما را از منافقان بر حذر مى‏دارم . منافقين، گمراه و گمراه كننده‏اند، خطا كار و به خطا كارى تشويق كننده‏اند، به رنگ‏هاى گوناگون بيرون مى‏آيند و به قيافه‏ها و زبان‏هاى متعدد خودنمايى مى‏كنند، از هر وسيله‏اى براى فريفتن و درهم شكستن شما استفاده مى‏كنند و در هر كمينگاهى به كمين شما مى‏نشينند، قلب‏هايشان بيمار و ظاهرشان آراسته است، در پنهانى راه مى‏روند و از بى‏راهه‏ها حركت مى‏كنند .»

6- رهبران ناصالح فكرى

همان گونه كه عالمان راستين، سنگربان مرزهاى عقيده و ايمان بوده و مردم را در مسير رشد و تعالى و هدايت الهى قرار مى‏دهند، عالم نمايان تزوير پيشه مهم‏ترين عوامل انحراف جوامع مى‏باشند . اگر چنين افرادى زمام رهبرى جمعيتى را به دست گيرند، به يقين آن‏ها را از مسير هدايت‏خارج خواهند ساخت . امام على عليه السلام در بيان ويژگى‏هاى چنين افرادى مى‏فرمايند: «قد تسمى عالما وليس به فاقتبس جهائل من جهال، واضاليل من ضلال ونصب للناس اشراكا من حبائل غرور وقول زور، قد حمل الكتاب على آرائه وعطف الحق على اهوائه، يؤمن الناس من العظائم ويهون كبير الجرائم . يقول: اقف عند الشبهات وفيها وقع ويقول: اعتزل البدع وبينها اضطجع، فالصورة صورة انسان والقلب قلب حيوان، لايعرف باب الهدى فيتبعه ولاباب العمى فيصد عنه وذلك ميت الاحياء (9) ; عالم خوانده مى‏شود در صورتى كه عالم نيست، يك سلسله نادانى‏ها را از جمعى نادان فرا گرفته و مطالبى گمراه كننده از گمراهانى آموخته، دام هايى از طناب‏هاى غرور و گفته‏هاى دروغين بر سر راه مردم افكنده، قرآن را بر اميال و خواسته‏هاى خود تطبيق مى‏دهد و حق رابه هوس‏ها و خواهش‏هاى دلش تفسير مى‏كند . مردم را از گناهان بزرگ ايمن مى‏سازد و جرايم بزرگ را [در نظرها] سبك جلوه مى‏دهد . مى‏گويد از ارتكاب شبهات اجتناب مى‏ورزم، در حالى كه در آن‏ها غوطه‏ور است . مى‏گويد از بدعت‏ها كناره گرفته‏ام، در حالى كه در آن‏ها غلت مى‏زند، پس چهره [او] چهره انسان است و قلبش قلب حيوان، راه هدايت را نمى‏شناسد كه از آن طريق برود و به طريق خطا پى نبرده تا از آن باز دارد، پس او مرده‏اى است در ميان زندگان .»

بديهى است كه اگر چنين افرادى رهبرى فكرى جامعه را به دست گيرند، جامعه به انحراف كشيده خواهد شد .

7- رهبران ناصالح سياسى

از ديدگاه امام على عليه السلام اگر رهبران سياسى جامعه افراد ناصالحى باشند، جامعه را به گمراهى و انحراف خواهند كشاند . آن حضرت، انسان‏هاى بخيل و جاهل و ستمكار و ظالم و رشوه خوار و تعطيل كننده سنت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را شايسته حكومت نمى‏داند و دليل عدم صلاحيت هر يك از آنان را در خطبه 131 نهج البلاغه بيان مى‏كند . امام على عليه السلام در بيان عدم صلاحيت جاهل، اين نكته را يادآور مى‏شود كه جاهل با جهل خود مردم را گمراه خواهد كرد، آنجا كه مى‏فرمايد: «لا ينبغى ان يكون الوالى على الفروج والدماء والمغانم والاحكام وامامة المسلمين . . . الجاهل فيضلهم بجهله; سزاوار نيست كه والى بر ناموس و جان و غنيمت‏ها و احكام و امامت مسلمانان، نادان باشد، زيرا با نادانى خود مسلمانان رابه گمراهى مى‏كشاند .»

همچنين آن حضرت زمامداران بيمار دل و گناهكار را مركب‏هاى راهوار شيطان براى هجوم به مردم و گمراه كردن آنان دانسته و مى‏فرمايد: «ولا تطيعوا الادعياء الذين شربتم بصفوكم كدرهم، وخلطتم بصحتكم مرضهم وادخلتم فى حقكم باطلهم وهم اساس الفسوق واحلاس العقوق . اتخذهم ابليس مطايا ضلال وجندا بهم يصول على الناس وتراجمة ينطق على السنتهم، استراقا لعقولكم ودخولا فى عيونكم ونفثا فى اسماعكم . فجعلكم مرمى نبله وموطى‏ء قدمه وماخذ يده (10) ; از فرومايگان اطاعت نكنيد، آنان كه تيرگى‏شان را با صفاى خود نوشيديد و بيماريشان را با سلامت‏خود در هم آميخته‏ايد، و باطل آنان را با حق خويش مخلوط كرده‏ايد در حالى كه آنان ريشه همه فسق‏ها و انحرافات و همراه انواع گناهانند . شيطان آن‏ها را براى گمراه كردن مردم، مركب‏هاى رام قرار داده، و از آنان لشكرى براى هجوم به مردم ساخته، و براى دزديدن عقل‏هاى شما و داخل شدن در چشم‏هاى شما و دميدن در گوش‏هاى شما، آنان را سخنگوى خود برگزيد . پس شما را هدف تيرهاى خويش و پايمال قدم‏هاى خود و دستاويز وسوسه‏هاى خود گردانيد .»

8- افراط و تفريط در گرايش‏ها

يكى از عوامل گمراهى، افراط و تفريط در گرايش‏هاست . امام على عليه السلام ضمن تقسيم بندى مردم به سه گروه مى‏فرمايند: «اليمين والشمال مضلة والطريق الوسطى هى الجادة، عليها باقى الكتاب وآثار النبوة، ومنها منفذ السنة واليها مصير العاقبة (11) ; [انحراف به] راست و چپ گمراهى و ضلالت است، و راه ميانه، همان جاده [وسيع حق] است . قرآن و آثار نبوت، همين طريق را توصيه مى‏كنند و گذرگاه سنت پيامبر است و سرانجام بازگشت [همه] بدان سو مى‏باشد .»

صريح‏ترين نكته‏اى كه از اين فرمايش اميرالمؤمنين عليه السلام استفاده مى‏شود اين است كه افراط و تفريط موجب گمراهى انسان از مسير حق است . و در گرايش‏هاى اعتقادى، اخلاقى، اقتصادى، سياسى و اجتماعى براى پرهيز از گمراهى بايد راه وسط را كه همان راه قرآن و اهل بيت عليهم السلام است انتخاب نمود . پايبندى و تعبد محض نسبت‏به قرآن كريم و روايات معصومين عليهم السلام و الهام گرفتن از اين دو ثقل گرانبها درتمام عرصه‏هاى زندگى، راهگشا و نجات دهنده همه مؤمنين در جو پر التهاب و پر تلاطم دوران معاصر خواهد بود .

1) نهج البلاغه، خطبه 83 .

2) همان، خطبه 237 .

3) همان، خطبه 14 .

4) همان، نامه 31

5) همان .

6) همان، خطبه 192 .

7) - همان .

8) همان، خطبه 194 .

9) همان، خطبه 87 .

10) همان، خطبه 192 .

11) همان، خطبه 16 .

/ 1