عيد در فرهنگ اسلامى
سيد عباس رفيعى پور علوىبه بهانه عيد نوروز و يكصدومين سال تولد حضرت امامخمينى(ره)مطالبى پيرامون موضوع فوق، تقديم خوانندگان گرامىمىشود:واژه «عيد» در اصل از فعل عاد(عود)يعود است و براى آنمعانى مختلفى گفتهاند: از جمله «خوى گرفته» ، «روزفراهمآمدن قوم» و «هر روز كه در آن، انجمن يا تذكار فضيلتمند ياحادثه بزرگى باشد.»گويند از آن رو به اين نام خوانده شده است كه هر سال شادىنوينى باز آرد.و برخى برآن هستند كه اصل واژه «عيد» از «عادت» است.زيرا آنان(قوم)و فاميل و خانوادهها برگرد آمدن دورهم در آن روزعادت كردهاند.در لغتنامه تاج العروس درباره عيد آورده است: عيد در نزدعرب، زمانى است كه در آن شادىها و يا اندوهها، باز مىگردد وتكرار مىشود.و در فرهنگ معين در اين باره آمده است: عيد، روز مباركى استكه در آن مردم جشن مىگيرند و شادى مىكنند و در اين روز بههمديگر عيدى مىدهند از قبيل هديه، پول، خلعت.واژه عيد در قرآن
واژه عيد در قرآن فقط يك بار آمده است.(اللهم انزل علينا مائده من السماء تكون لنا عيدا لاولنا وآخرنا و آيه منك)خدايا! نازل كن براى ما مائدهاى از آسمان كه براى اولين وآخرين از ما عيد باشد و نشانهاى از تو.در تفسير اين آيه آمده است: عيد در لغت از ماده عود به معنىبازگشت است. به روزهايى كه مشكلات از قوم و جمعيتى برطرف مىشودو بازگشتبه پيروزىها و راحتىهاى نخستين مىكنند، عيد گفتهمىشود. و در اعياد اسلامى به مناسبت اين كه در پرتو اطاعتيكماه مبارك رمضان و يا انجام فريضه بزرگ حج، صفا و پاكى فطرىنخستين به روح و جان باز مىگردد و آلودگىها كه برخلاف فطرت استاز ميان مىرود «عيد» گفته شده است و از آنجا كه روز نزولمائده، روز بازگشتبه پيروزى و پاكى و ايمان به خدا بوده است;حضرت مسيح(ع)آن را «عيد» ناميده است.عيد از منظر حضرت على(ع)
عيد از نظر على(ع)اين است كه: هر روزى كه در آن روز، معصيتخدا نشود و گناهى انجام نگيرد، آن روز را عيد خوانده است.«كل يوم لا يعصى الله تعالى فيه فهو يوم عيد»واين فرمايش اميرمومنان(ع)اشاره به اين موضوع دارد كه روزترك گناه، روز پيروزى و پاكى و بازگشتبه فطرت نخستين است.از سويد بن عفله نقل شده است كه گفت: در روز عيد براميرالمومنين(ع)وارد شدم و ديدم كه نزد حضرت نان گندم و خطيفه(نان شيرمال)و ملبنه(حلوا شكرى)است. پس به آن حضرت عرض كردم:روز عيد و خطيفه؟!حضرت فرمود: «انما هذا لمن عيد من غفرله» ; اين عيد كسىاست كه آمرزيده شده است.در خبر است: چيزى به رسم هديه نوروزى خدمتاميرالمومنين(ع)تقديم شد، حضرت پرسيد: اين چيست؟ عرض كردند: يااميرالمومنين! امروز نوروز است. فرمود: هر روز را براى مانوروز سازيد.عيد نوروز از منظر امام صادق(ع)
امام صادق(ع)به يكى از اصحابش به نام معلى بن خنيس در بارهعيد نوروز فرمود:«ان يوم النيروز هواليوم الذى اخذ فيه النبى(ص)لاميرالمومنين(ع)العهد بغديرخم...و هواليوم الذى ظفرفيه باهلالنهروان...و هواليوم الذى يظفرفيه قائمنا اهلالبيت»نوروز، روزى است كه پيامبراكرم(ص)در غديرخم براى ولايتاميرالمومنين(ع)از مردم پيمان گرفت; روزى است كه آن حضرتبرخوراج نهروان پيروز شد و روزى است كه قائم ما اهلبيت(عليهمالسلام)ظهور خواهد كرد.امام كاظم(ع)وجلوس عيد نوروز
از آنجايى كه عيد نوروز ريشه در سنتهاى ما ايرانىها دارد واين موضوع به زمانهاى بسيار دور برمىگردد، پس از اسلام، بنا بهنوشته مورخين، با اندك تغييراتى كه در آن به عمل آمده است،تاكنون در بين ايرانيان جاودانه است، بنابراين در صدر اسلامايرانىهايى كه در مركز خلافتبه سر مىبردند، طبق سنت ملىشان بهاين عيد پاى بند بودند و هداياى نوروزى را براى سلاطين خودمىبردند. پس ازامويان، عباسيان مورد توجه بعضى از مردم بودند وايرانىها با مراجعه به دربار آنها، هدايايى را به آنها تقديممىكردند.در بحارالانوار روايت ذيل آمده است:«ان المنصور تقدم الى موسى بن جعفر(ع)بالجلوس للتهنيه فىيوم النيروز و قبض ما يحمل اليه...»منصور دومين خليفه عباسى به امام كاظم(ع)پيشنهاد كرد عيدنوروز جلوس نمايد تا مردم نوروز را به او تبريك گويند و هداياىآنها را دريافت نمايد... و امام(ع)با اكراه پذيرفت.بنابراين عيد نوروز مانند بسيارى از سنتهاى ملى كه با شئوناسلامى مخالفتى نداشته است، پس از اسلام درميان ايرانيان باقىمانده است.نوروز از نظر دانشوران اسلامى
سيدبن طاووس(يكى از دانشمندان بزرگ شيعه است.)كه در بارهنوروز مىنويسد:هنگامى كه آغاز آفرينش جهان هستى در مثل چنين روزى است،شايسته است اين روز به عنوان روز عيد و شادى تلقى گردد.ابن فهد حلى در اين زمينه مىنويسد:«يوم النيروز، يوم جليل القدر» ، نوروز، روزى گرانمايه وبا منزلت است.حضرت امام(ره)به مناسبت عيد نوروز هرسال پيامى داشت و درديوان شعرش، ابياتى ويژه درباره عيد نوروز سروده است كه در پىخواهد آمد.و مقام معظم رهبرى در پيام نوروزى سال 1369 شمسى فرمودند:«تحويل سال جديد شمسى كه مصادف با نوعى تحول در عالم طبيعتمىباشد، فرصتى استبراى اين كه انسان به تحول درونى و به اصلاحامور روحى، معنوى و مادى خود بپردازد، ايجاد تحول كار خداست...اما ما موظفيم كه براى اين تحول در درون خود، در زندگى خود ودر جهان اقدام كرده وهمت و تلاش به عمل آوريم.»سنتهاى نوروزى
يكى از سنتهاى حسنه و با ارزش عيد نوروز كه تا روز سيزدهرايج است، ديد و بازديدها است كه ميان فاميل، دوستان انجاممىگيرد و در كتب روايى ما به عنوان «صلهرحم»نامبردهشدهاست.البتهلازماست، در اينباره به اولويتهايى توجهداشت:1- ديدار از خانواده شهدا و جانبازان.2- ديدار از بستگان نزديك.3- ديدار از دوستان.4- عيدى دادن مخصوصا به نونهالان.5- آشتى دادن برادران وخواهران دينى و رفع كدورت از بينآنها.عيد نوروز و بهار در شعر حضرت امام خمينى(ره)
و در رباعى ذيل «عيد» را چنين توصيف كرده است:اين عيد سعيد عيد اسعد باشد ملتبه پناه لطف احمد باشد برپرچم جمهورى اسلامى ما تمثال مبارك محمد(ص)باشد.و در قصيده طولانى «بهاريه» كه چند بيت آن آورده مىشودسروده است:
آمد بهار و بوستان شد اشك فردوس برين
گسترده بادجان فزا، فرش زمرد بىشمر
از ارغوان و ياسمن طرف چمن شد پرنيان
از لاد ن و ميمون رسد، هر لحظه بوى جان فزا
از سنبل ونرگس جهان، باشد به مانند جنان
از فر لاله بوستان گشته به ازباغ ارم
از قمرى و كبك و هزار آيد نواى ارغنون
تا باد نوروزى وزد، هرساله اندر بوستان
بر دشمنان دولتت هر فصل باشد چون خزان
برد وستانت هر مهى بادا چو ماه فرودين
گلها شكفته در چمن، چون روى يار نازنين
افشانده ابرپرعطا بيرون حد، در ثمين
وز اقحوان و نسترن سطح دمن ديباى چين
وز سورى و نعمان وزد، هردم شميم عنبرين
وزسو سن ونسرينزمين،چونروضه خلدبرين
وز فيض ژاله گلستان، رشك نگارستان چين
و ز سيره و كوكو وسار، آواز چنگ راستين
تا ز ابر آذارى دمد ريحان و گل اندر زمين
برد وستانت هر مهى بادا چو ماه فرودين
برد وستانت هر مهى بادا چو ماه فرودين
باد نوروز وزيده استبه كوه و صحرا
بلبل باغ جنان را نبود راه به دوست
صوفى و عارف از اين باديه دور افتادند
همه در عيد به صحرا و گلستان بروند
عيد نوروز مبارك به غنى و درويش
گرمرا ره به در پير خرابات دهى
سالها در صف ارباب عمائم بودم
تا به دلدار رسيدم، نكنم باز خطا
جامه عيد بپوشند، چه شاه و چه گدا
نازم آن مطرب مجلس كه بود قبله نما
جام مىگير ز مطرب، كه روى سوى صفا
من سرمست زميخانه كنم رو به خدا
يار دلدار! زبتخانه درى رابگشا
به سروجان به سويش راه نوردم نه به پا
تا به دلدار رسيدم، نكنم باز خطا
تا به دلدار رسيدم، نكنم باز خطا
بهار شد در ميخانه باز بايد كرد
نسيم قدس به عشاق باغ مژده دهد
كنون كه دستبه دامان سرو مىنرسد
غمى كه در دلم از عشق گلعذاران است
كنون كه دستبه دامان بوستان نرسد
نظر به سرو قدى سرفراز بايد كرد
به سوى قبله عاشق نماز بايد كرد
كه دل ز هردو جهان بىنياز بايد كرد
به بيد عاشق مجنون، نياز بايد كرد
دوا به جام مىچاره ساز بايد كرد
نظر به سرو قدى سرفراز بايد كرد
نظر به سرو قدى سرفراز بايد كرد