فلسفه حقوق در اسلام بر جهان بينى توحيدى استوار است. خداوند خالق جهان و انسان است و بر همه موجودات حق خالقيت و به تبع آن، حق تصرف دارد. از سوى ديگر، همه موجودات و از جمله انسان، براى ادامه حيات و تكامل خود نيازمند نعمت هايى هستند كه سوى خداوند در اختيار آنها قرار مى گيرد. نعمت ولايت از مهم ترين و بنيادى ترين نعمت هاى الهى است كه براى تربيت و تعليم بشر از سوى پروردگار عنايت شده است. اين امر مستلزم حق ربوبيت است. ربوبيت الهى از آن روى كه شامل افعال اختيارى انسان مى شود، به دو شعبه ربوبيت تكوينى و تشريعى تقسيم مى گردد. ربوبيت تشريعى به معناى فرمان دادن و حق ولايت است. چون بررسى تفصيلى حقوق اهل بيت(عليهم السلام)، كه برخاسته از ربوبيت تشريعى خداوند است، در اين مقال نمى گنجد، از اين رو، به مهم ترين حقوق اهل بيت(عليهم السلام)كه همانا عبارت از حق معرفت، حق مودّت و حق اطاعت است، اشاره مى كنيم. ميان اين حقوق يك رابطه كاملا منطقى برقرار است. شناخت، مقدّمه محبت و آن نيز زمينه ساز پيروى و اطاعت است.
1. حق معرفت
شناخت اهل بيت(عليهم السلام)، نخستين حق الهى و ركنى لازم در حيات طيبه انسانى است؛ چرا كه آنان از درختان سرسبز رسالتند، از جايگاه رسالت و محل آمد و شد فرشتگان برخاسته اند و معدن هاى علم و دانش و چشمه ساران حكمت الهى مى باشند. ياران و دوستان اهل بيت(عليهم السلام) مشمول رحمت پروردگارند و دشمنان و كينه توزان آنان در انتظار كيفر خداوند به سر مى برند. در جهان بينى توحيدى، انسان همان گونه كه در اصل و تداوم هستى اش لحظه به لحظه به وجود تازه اى احتياج دارد، در حركت تكاملى خود نيز به هدايت مستمر نيازمند است. هدايت همانا پيمودن طريق تكامل است كه انسان به تدريج با پشت سر گذاشتن مراحل نقصان، به مراحل عالى ترى مى رسد. طريق تكامل نيز نامحدود است؛ انسان مى تواند تا بى نهايت به پيش برود. اگر پيوند انسان از منبع هدايت قطع شود همان لحظه از راه راست منحرف مى گردد. بدين سان، راز اصلى حركت تكاملى انسان پيوند و ارتباط او با خداوند است: (وَ مَن يَعْتَصِم بِاللّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاط مُّسْتَقِيم)(آل عمران: 101)؛ هركس به خدا تمسّك جويد، به راهى راست هدايت شده است. راه راست، هم جنبه عقيدتى (اعتقاد كامل به آيين حق) را شامل مى شود: (قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاط مُّسْتَقِيم دِيناً قِيَماً مِّلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفاً وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ)(انعام: 161) (بگو پروردگارم مرا به راه راست هدايت كرد. به آيينى پابرجا ـ و ضامن سعادت دين و دنيا ـ آيين ابراهيم، كه از آيين هاى خرافى روى برگرداند و از مشركان نبود) و هم ناظر به جنبه هاى عملى آيين حق مى باشد: (أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ وَ أَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ)(يس: 60 و 61)؛ آيا با شما عهد نكردم اى فرزندان آدم كه شيطان را نپرستيد، كه او براى شما دشمن آشكارى است و اينكه مرا بپرستيد كه راه مستقيم اين است؟! بدين سان، راه راست همان دين الهى از نظر اعتقادى و عملى است. كسى كه در اين راه حركت كند، زندگى و مرگش خدايى مى شود: (قُلْ إِنَّ صَلاَتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ)(انعام: 162)؛ بگو نماز و تمام عبادات من، و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانيان است. به همين دليل، نزديك ترين راه ارتباط با خدا، صراط مستقيم است. اهل بيت(عليهم السلام)، صراط مستقيمند؛ چرا كه رفتار و كردار آنان دعوت كننده به آيين حق است؛ دعوتى كه جنبه اعتقادى و عملى را دربر مى گيرد. رهپويان اهل بيت(عليهم السلام)، راه يافتگان، و بريدگان از اين طريق، گمشدگانند. امام على(عليه السلام) مى فرمايند: «اِن اللّه جعلنا ابوابه و صراطه وسبيله والوجه الذى يوبتى منه فمن عدل عن ولايتنا او فضّل غيرنا فانهن عن الصراط لناكبون»؛(22) خداوند ما (اهل بيت) را درهاى وصول به معرفتش و صراط و طريق رسيدن به خود قرار داده؛ بنابراين، كسانى كه از ولايت ما منحرف گردند يا ديگرى را بر ما ترجيح دهند، از طريق حق منحرف گشته اند. امام صادق(عليه السلام) نيز در تفسير آيه شريفه (اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ)مى فرمايد: «وَاللّه نَحنُ الصِّراط المُستَقيم»؛(23) به خدا سوگند، ما صراط مستقيم هستيم. شناخت اهل بيت(عليهم السلام)، به عنوان يك حق، از آن رو الزامى است كه آنان هاديان به سوى حق و الگوهاى حسنه راه تكامل در همه زمان ها و مكان ها مى باشند. امام على(عليه السلام) از پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه آن حضرت فرمود: «النُّجوم أَمان لِأَهلِ السّماء فَاِذا ذَهَب النُّجوم ذَهَب اَهلُ السَّماء و اهل بَيتى أمان لأهلِ الارض فَاِذا ذَهَبت اَهل بَيتى ذَهَبَ أَهلَ الأرض»؛(24) ستارگان مايه امان بر اهل آسمانند، هنگامى كه ستارگان از ميان بروند، اهل آسمان نيز از بين مى روند و اهل بيت من امان براى اهل زمينند، هنگامى كه اهل بيت من از بين بروند اهل زمين نيز از بين مى روند. آرى! اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) از يك سو، همانند ستارگان مردم را از گمراهى و فرورفتن در ظلمت كفر و فساد و گناه نجات مى بخشند و راه رسيدن به مقصد را به آنان مى نمايانند و رهروان طريق حقيقت را از غرق شدن در امواج متلاطم ضلالت حفظ مى كنند(25) و از سوى ديگر، پاسداران حريم حوزه اسلامند و در برابر تحريف افراط گرايان همواره در ستيز.(26) خط هدايت اهل بيت(عليهم السلام) تا پايان جهان استمرار دارد. امام على(عليه السلام)در نهج البلاغه اين مطلب را با صراحت بيان كرده است: «اَلا اِنَّ مَثَل آل مُحمدّ كَمَثَل نُجوم السّماء إذا هوى نجم طَلع نجم»؛(27) آگاه باشيد كه آل محمّد(صلى الله عليه وآله)همچون ستارگان آسمانند، هنگامى كه يكى از آنها غروب كند ستاره ديگرى طلوع مى كند. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نيز مى فرمايد: «مَثَلُ اَهلَ بَيتى فيكُم مَثَل سَفينة نوح مَن رَكِبَها نَجى وَ مَن تَخَلَّفَ عَنها هَلَك»؛(28) اهل بيت من در ميان شما همانند كشتى نوح اند؛ هر كس بر آن سوار شود نجات مى يابد و هر كس از آن جدا شود هلاك مى گردد. تمسّك بى قيد و شرط به اهل بيت(عليهم السلام)، در برابر تخلّف از آنان، مى تواند شاهد خوبى بر وجود امام معصومى در هر زمان در ميان اهل بيت(عليهم السلام) باشد، كه پيروى از دستورات او مايه نجات و تخلّف از آن مايه هلاكت است. از امام باقر(عليه السلام) سؤال شد: آيا معرفت امام از شما خانواده (اهل بيت) بر تمام خلق واجب است؟ حضرت در پاسخ فرمود: «خداى ـ عزّو جلّ ـ محمّد(صلى الله عليه وآله) را بر تمام مردم به عنوان رسول و حجت خدا بر همه خلقش در زمين مبعوث كرد. پس هر كه به خدا و رسولش ايمان آورده، پيروى و تصديقش كند، معرفت امام از ما خانواده بر او واجب است. كسى كه به خدا و رسولش ايمان نياورد و از او پيروى نكند و حق خدا و رسولش را نشناسد، چگونه معرفت امام بر او واجب باشد، در صورتى كه حق خدا و رسولش را نشناخته است.»(29) حق معرفت اهل بيت(عليهم السلام) در طول حق شناخت خدا و پيامبر(صلى الله عليه وآله) مطرح است. اصولا حقوق در نظام حقوقى اسلام خاستگاه الهى دارد. بنابراين، اثبات حق معرفت امام لازمه حق شناخت خداوند است. چنان كه امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد: «انّما يعرف اللّه عزّ و جلّ و يعبده من عرف اللّه و عرف امامه منّا اهل بيت و من لا يعرف اللّه عزّ و جلّ و ]لا [يعرف الامام منّا اهل البيت فانّما يعرف و يعبد غيراللّه هكذا و اللّه ضلالا»؛(30) تنها كسى خداى عزّ و جلّ را شناسد و پرستش كند كه هم خدا را بشناسد و هم امام از ما خاندان را و كسى كه خداى عزّ وجلّ و امام از ما خاندان را نشناسد، غير خدا را شناخته و عبادت كرده، اين چنين در گمراهى به سر مى برد. يعنى همان گونه كه شناخت حقيقى خداوند فقط با شناخت ائمّه(عليهم السلام)امكان پذير است، حقوق ائمّه(عليهم السلام)نيز مستلزم شناخت حق خداوند است. به فرموده امام على(عليه السلام) «اهل بيت ستون هاى استوار اسلام و پناهگاه امن براى مردمند، حق به وسيله آنها به جايگاه خويش باز مى گردد و باطل از ريشه كنده مى شود. اهل بيت پيامبر چنان كه سزاوار است، دين حق را شناخته و بدان عمل كردند نه آنكه شنيدند و حكايت كردند؛ زيرا راويان دانش بسيار، اما حفظ كنندگان و عمل كنندگان به آن اندكند.»(31) در اين نگاه، اهل بيت(عليهم السلام) راهنمايان به سوى حق و داعيان الى اللّه هستند. اميرالمؤمنين على(عليه السلام) مى فرمايند: «اِنّما الائمّة قوام اللّه عَلى خَلقِه عُرفائِه عَلى عِبادِه و لا يُدخلِ الجَنّه الاّ مَن عَرفَهم و عَرَفوه و لا يُدخِل النّار الاّ مَن اَنكرَهُم وَانكروه»؛(32) ائمّه قيم هاى الهى بر آفريده هاى او و شناسانندگان خدا بر بندگان اويند؛ كسى وارد بهشت نشود، مگر اينكه اهل بيت را بشناسد و آنان نيز او را (به پيروى از خود) بشناسند و كسى وارد دوزخ نشود، مگر اينكه اهل بيت را انكار كند و آنان نيز او را به پيروى از خود نشناسند. و نيز فرمود: «سِراج المؤمِن مَعرفة حَقّنا و اسدّ العمى عمى عَن فضّلنا»؛(33) حق شناخت اهل بيت چراغ فرا راه مؤمن است، ناديده گرفتن فضايل اهل بيت، بدترين نابينايى است. آن حضرت همچنين فرمودند: «اَسعَد النّاس مَن عَرف حقّنا و تَقرّب اِلى اللّه بِنا»؛(34) سعادتمندترين مردم كسى است كه فضايل ما (اهل بيت) را بشناسد و به وسيله ما به خداوند نزديك شود. بر اساس قاعده تلازم حق و تكليف، اگر معرفت اهل بيت(عليهم السلام)به عنوان يك حق الهى واجب است، همه انسان ها مكلّفند اين حق را به رسميت بشناسند و در عمل آن را رعايت كنند. شناخت اهل بيت(عليهم السلام) در صورتى مفيد و كارآمد است كه با عمل همراه شود؛ يعنى انسان ها اهل بيت(عليهم السلام) را به عنوان داعيان به سوى خدا بشناسند و در خط مستقيم آنان گام بردارند و به دستورات آنها عمل نمايند. تنها چنين شناختى است كه ارزشمند است و مى تواند سعادت انسان ها را در دنيا و آخرت تأمين نمايد. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)فرمود: «وَ الّذى نَفسى بِيَده لا يَنتَفِعُ عَبدٌ بِعَمل الّا بِمَعرِفَتِنا»؛(35) سوگند به كسى كه جانم در يد قدرت اوست، عمل بنده اى سودمند نيست، مگر اينكه در پرتو معرفت ما (اهل بيت) باشد. به باور مؤمنان راستين، لازمه شناخت اهل بيت(عليهم السلام)رعايت دو اصل «تولّى» و «تبرّى» است. به همين دليل، آنان در رفتار و كردارشان سنجيده و زيركانه عمل مى كنند؛ چرا كه امام مؤمنان را چنين بشارت داده است: «مَن ماتَ مِنكُم على فراشه وَ هُوَ عَلى مَعرِفة حَقّ ربّه وَ حَقّ رَسولِه و اَهل بَيته ماتَ شهيداً و وَقَعَ اَجرُه على اللّهَ وَ استوجَبَ ثَوابَ ما نوى من صالح عَمَلِه»؛(36) هركس از شما در بسترخويش با شناخت خدا و پيامبر و اهل بيت بميرد، شهيد از دنيا رفته است. پاداش او بر خداست و ثواب اعمال نيكويى را كه قصد انجام آن را داشته خواهد برد. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و ائمّه اطهار(عليهم السلام) كه همواره در راستاى هدايت بشر و اصلاح باورها و انديشه هاى او كوشيده اند، ضمن تشويق به رعايت حقوق اهل بيت(عليهم السلام)، مردم را از دشمنى با آنان بر حذر داشته اند. چنان كه در حديث نبوى چنين انذار شده است: «اَلا وَ مَن اَبغَضَ آلُ مُحمّد جَاء يوم القيامة مكتوباً بَين عينيهِ آيسٌ مِن رَحمة اللّه»؛(37) بدانيد هر كسى كينه اهل بيت را در سر بپروراند، در روز قيامت به گونه اى محشور خواهد شد كه ميان دو چشم (بالاى پيشانى) او نوشته شده: مأيوس از رحمت الهى. اين انذار به صورت جدى در حديث علوى آمده است: «مَن رَكِب غَير سَفينَتِنا غَرَق»؛(38) هر كس به غير كشتى ما سوار شود (به غير اهل بيت بپيوندد) غرق مى شود. چنين كسى اگر بميرد به مرگ جاهليت مرده است: «مَن مات لا يَعرف اِمامه ماتَ ميتة جاهلية»؛(39) چرا كه به فرمايش امام صادق(عليه السلام)، شناخت امامان اهل بيت(عليهم السلام) بر هر مسلمانى واجب است: «فانَّ معَرفة الامام منّا واجِبة عليه» . (40) بر اساس توصيه امام باقر(عليه السلام)، در اين باره هيچ عذرى از كسى پذيرفته نيست: «وَ لاَ يَعذروالنّاس حتى يَعرفوا امامَهُم». (41)شناخت حق اهل بيت(عليهم السلام)از آثار محبت خداوند است: «مَن عَرفَ حَقَّنا وَ اَحبَّنا فَقَد احبَّ اللّه تبارك و تعالى»؛(42) كسى كه حق ما را بشناسد و ما را دوست داشته باشد خداى تبارك و تعالى را دوست داشته است.
2. حق مودّت
تشيّع مكتب عشق است. از بزرگ ترين امتيازهاى شيعه اين است كه بر مبناى محبت شكل گرفته است. حق محبت اهل بيت(عليهم السلام) از زمانى تشريع شد كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) به دستور خداوند فرمود: (قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى)(شورى: 23)؛ من هيچ اجر و پاداشى در برابر دعوت رسالت از شما نمى خواهم جز اينكه اهل بيت مرا دوست بداريد؛ چرا كه «لِكِلِّ شىء اساس و اساس الاسلام حبّنا اهل البيت»؛(43) هر چيزى اساسى دارد و اساس اسلام محبت ما اهل بيت است. مودّت خاندان پيامبر(صلى الله عليه وآله)، محور حركت و سير تكاملى دين و عامل رستگارى پيروان اهل بيت(عليهم السلام) است. اين وعده را پيامبر(صلى الله عليه وآله)از همان روزهاى نخستين شكل گيرى اسلام ناب محمّدى اعلام داشت: «اِنَّ علياً و شيعته هُم الفائزونَ يومَ القيامهَ»؛(44) به راستى على و پيروان او در روز قيامت رستگارانند. و اين گونه تولّاى على مكتب عشق و مودّت شد. حق محبت اهل بيت(عليهم السلام) منشأ قرآنى دارد و از آثار حق حاكميت معصومان(عليهم السلام) و تداوم خط رسالت است. احساس مسئوليت در برابر اين حق الهى (محبت ورزيدن به اهل بيت(عليهم السلام)) همانند رعايت حق نبوت ضامن سعادت بشر است. اولين چيزى كه در روز قيامت مورد سؤال قرار مى گيرد رعايت حق محبت اهل بيت(عليهم السلام) است: «اول ما يسأل عنه العبد حبّنا اهل البيت.»45 براى تبيين اين حقيقت، از قرآن كريم استمداد مى جوييم. به صراحت قرآن كريم، همه پيامبران(عليهم السلام) اين چنين گفته اند: (وَ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْر إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ)(شعراء: 109)؛ پاداشى از شما در برابر دعوت رسالت نمى خواهيم و پاداش ما فقط به پروردگار عالميان است. اين واقعيت در آيات متعددى مورد تأكيد واقع شده است.(46) قرآن كريم در مورد شخص پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)تعبيرات متفاوتى به كار برده است؛ در يك جا مى فرمايد: (قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْر إِلَّا مَن شَاء أَن يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلا) (فرقان: 55)؛ بگو من در برابر ابلاغ رسالت هيچ گونه پاداشى از شما مطالبه نمى كنم، مگر كسانى كه بخواهند راهى به سوى پروردگارشان برگزينند. در جاى ديگر مى گويد: (قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْر وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ)(ص: 86)؛ من از شما پاداشى نمى طلبم و چيزى بر شما تحميل نمى كنم. و در مورد سوم مى فرمايد: (قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى)(شورى: 23)؛ بگو من هيچ اجر و پاداشى از شما نمى خواهم جز اينكه ذوى القرباى مرا دوست بداريد. دليل اين امر را هم خود قرآن بيان كرده است: (قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْر فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ) (سبأ: 47)؛ بگو پاداشى كه من از شما خواستم تنها به سود شماست؛ اجر و پاداش من فقط بر خداوند است. در نتيجه، مودّت اهل بيت(عليهم السلام) كه پاداش رسالت پيامبر(صلى الله عليه وآله)است، به نفع دوستداران اهل بيت(عليهم السلام) مى باشد؛ چرا كه راه آنها را به سوى كمال نهايى (قرب الى اللّه) هموار مى سازد. بدين سان، اين مسئله جز ادامه خط مكتب پيامبر(صلى الله عليه وآله) به وسيله رهبران الهى و جانشينان معصومش كه از همگى از خاندان او بوده اند، امر ديگرى نمى تواند باشد، منتها چون مودّت پايه اين ارتباط بوده، در اين آيه با صراحت آمده است. اين مسئله در واقع، نوعى بازگشت به خود افراد و دست يابى به هدايت است. به استناد آيات ذيل، محبت اهل بيت(عليهم السلام) زمينه ساز محبت خداوند نسبت به بندگان است: ـ (إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ)(آل عمران: 31)؛ اگر خداوند را دوست داريد از دستوارت پيامبر اطاعت كنيد. خداوند شما را دوست مى دارد. ـ (وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ)(اعراف: 158)؛ از او پيروى كنيد تا هدايت شويد. ـ (فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ)(نور: 63)؛ كسانى كه فرمان او را مخالفت مى كنند از كيفر الهى بترسند. ـ (لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ)(احزاب: 21)؛ براى شما در زندگى رسول خدا، سرمشق نيكويى است. پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «اللهُمَّ اِنّى احبّهم فانى سلم لمن سالمهم و حرب لمن حاربهم»؛(47) خدايا من ايشان (اهل بيت(عليهم السلام)) را دوست دارم. من در صلحم با كسانى كه با اهل بيت در صلح باشند و دشمنم با كسانى كه دشمن اهل بيت هستند. از جمله دستورات پيامبر(صلى الله عليه وآله) محبت اهل بيت(عليهم السلام)است، چنان كه فرمود: «كسى كه دوست دارد حيات و مرگش همانند باشد و در بهشتى كه خداوند به من وعده داده و در جنات عدن ساكن شود، بايد على بن ابيطالب و فرزندان او را دوست بدارد.»(48) در اسناد و روايات اسلامى، محبت اهل بيت(عليهم السلام) به عنوان يك الزام معرفى شده است. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «احبو هم لحبى»(49) و «احبوا اهل بيتى لحبى». (50) در روايت ديگرى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) چنين توصيه شده است: «الزموا مَودّتنا اهل البيت فانّهُ من لقى اللّه يوم القيامة و هو يودَّنا دَخل الجنّه بِشَفاعَتِنا»؛(51) مودّت ما اهل بيت را ملتزم باشيد؛ زيرا كسى كه خدا را در عين مودّت ما ملاقات كند به شفاعت ما وارد بهشت مى شود. امام صادق(عليه السلام) نيز فرمود: «اِنَّ اللّه فَرضَ ولايَتِنا و اجب مودّتنا و اللّه ما نَقولُ باهوائِنا و لا نَعملِ بآرائنا و لا نَقول الاّ ما قالَ ربَّنا اللّه عزّ و جلّ». (52) به راستى كه خداوند ولايت ما را فرض گردانيده و مودّت ما واجب است. به خدا سوگند، ما از روى هوس سخن نمى گوييم و به آراى شخصى خود عمل نمى كنيم و سخنى را نمى گوييم جز آنكه خداى ـ عزّوجلّ ـ گفته است. امام على(عليه السلام) هم مى فرمايد: «بر شما باد دوستى آل پيامبرتان؛ زيرا كه اين محبت حق خداى متعال بر شماست؛ حقى كه خداوند آن را بر شما واجب گردانيده است. مگر اين سخن خدا را نمى بينيد كه مى فرمايد: (قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى)؟»(53) از الزام به كار رفته در روايات به خوبى مى توان استنباط كرد كه محبت و مودّت اهل بيت(عليهم السلام) به عنوان يك حق در شريعت اسلام مطرح است؛ حقى كه خداوند آن را تشريع كرده است. همان گونه كه حق حاكميت اهل بيت(عليهم السلام) تشريع الهى است، حق محبت نيز از سوى خداوند وضع شده است. در اين تشريع «من له الحق» اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) است و «من عليه الحق» همه انسان ها. همه مردم مكلّفند كه اين حق را پاس بدارند و محبت اهل بيت(عليهم السلام)، را فراراه حركت تكاملى شان ببينند؛ چرا كه اهل بيت(عليهم السلام) به خاطر فضايل و كراماتى كه دارند، سزاوار محبتند. دوستى آنان در واقع، پاسخ به نداى فطرت و نداى ناصحانه پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله)است؛ كسى كه جز از وحى پيروى نمى كند. دوستى اهل بيت(عليهم السلام) مستلزم پيروى از سيره و روش آنان است؛ چنان كه امام باقر(عليه السلام)فرمود: «هر كس ما را دوست بدارد، از ما اهل بيت است (به سيره ما اهل بيت عمل كرده است)... آيا گفتار ابراهيم را نشنيده اى كه گفت: هر كس از من پيروى كند از من است؟»(54) اين حديث نشان مى دهد كه تبعيت از اهل بيت(عليهم السلام) سبب ورود به اين خانواده از نظر معنوى مى شود؛ چنان كه پيامبر(صلى الله عليه وآله)فرمود: «سلمانُ منّا اهل البيت»؛55 سلمان از اهل بيت من است. در حديثى از امام حسن مجتبى(عليه السلام) نقل شده كه وى پس از شهادت پدرش امام على(عليه السلام) در جمع مردم خطبه خواند و در فرازى از آن، اين گونه سخن گفت: «اَنا مِن اهل البيت افترضَ اللّه مودّتهم عَلى كُلِّ مسلم فقال تبارك و تعالى لنبيه(صلى الله عليه وآله): (قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى) و من يقترف حَسَنة نزد له فيها حسنا فاقتراف الحَسَنةِ مودّتنا اهل البيت»؛(56) من از خاندانى هستم كه خداوند مودّت آنها را بر هر مسلمانى واجب كرده است، و به پيامبرش فرمود: بگو من در برابر دعوت رسالت اجرى از شما درخواست نمى كنم، مگر محبت اهل بيتم را. كسى كه حسنه اى را اكتساب كند، ما آن را افزايش مى دهيم. منظور خداوند از «اكتساب حسنه» مودّت ما اهل بيت است. اين رشته محبت كه از خداوند شروع مى شود سرانجام همه پيروان اهل بيت(عليهم السلام) را به يكديگر پيوند مى دهد. از امام على(عليه السلام)روايت شده كه فرمود: «مَن احبَّ اللّه احبَّ النّبى و مَن احبَّ النّبى احبّنا وَ مَن احبّنا احبَّ شيعتنا فان النّبى و نَحنُ و شيعَتُنا من طينة واحدة»؛(57) هركس خدا را دوست بدارد پيامبر را هم دوست خواهد داشت و هركس پيامبر را دوست بدارد ما (اهل بيت) را دوست خواهد داشت و هركس ما را دوست بدارد، به پيروان ما نيز محبت خواهد كرد؛ زيرا پيامبر و ما و شيعيان ما از يك طينت آفريده شده ايم. خلاصه اينكه، تأثير محبت اهل بيت(عليهم السلام) در ابعاد گوناگون زندگى انسان، بر اهل خرد و دينداران واقعى پوشيده نيست. ارزش محبت خاندان پيامبر در روايات زيادى مورد تأكيد واقع شده است. به چند نمونه از آنها توجه كنيد: ـ «حبّنا اهل البيت نظام الدّين»؛(58) محبت ما اهل بيت مايه نظام دين است. ـ «لا يُتمّ الايمان الاّ بِمحبّه اهل البيت»؛(59) ايمان كامل نمى شود جز به محبت اهل بيت. ـ پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «لا يُتمّ الايمان الاّ بِوَلايتنا اهل البيت»؛(60) ايمان كامل نمى شود جز به ولايت اهل بيت. ـ «مَن ماتَ على حبّ آل محمد مات شهيداً»؛(61) هر كس با محبت اهل بيت از دنيا برود، شهيد از دنيا رفته است. ـ قال رسول الله(صلى الله عليه وآله): «مَن احبّنا اهل البيت حَشَره الله امناً يوم القيامة»؛(62) كسى به اهل بيت محبت داشته باشد، در روز قيامت ايمن محشور مى شود. ـ قال رسول اللّه(صلى الله عليه وآله): «مَن احبّنا اهل البيت فَنحنُ شفعائه يومَ القيامة»؛(63) كسى كه به ما اهل بيت محبت بورزد، او را در روز قيامت شفاعت خواهيم كرد. ـ قال الصادق(عليه السلام): «من احبّنا جاءَ معنا يوم القيامة»؛(64) كسى مارا دوست بدارد روز قيامت با ماست. آرى، اين است مقام اهل بيت(عليهم السلام). خوشا به سعادت كسانى كه آگاهانه به اهل بيت(عليهم السلام) تمسّك بجويند و آنان را رهبر و الگوى دين و دنيايشان برگزينند و تداوم خط رسالت را با امامت آنان ببينند. مؤمن واقعى بر اين باور است كه حق اهل بيت(عليهم السلام)سنگين و رعايت آن وظيفه همگانى است؛ چنان كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله)در تفسير آيه شريفه (قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى)(شورى: 23) فرمودند: «ان تحفظونى فى اهل بيتى و تودّوهم بى»؛(65) حق مرا درباره اهل بيتم حفظ كنيد و آنان را به خاطر من دوست بداريد. پيامبر(صلى الله عليه وآله) اهل بيت خود را در ميان امت به وديعت نهاد و چنين توصيه كرد: «يحفظون وديعتى فى اهل بيتى الى يوم القيامه»؛(66)وديعه هاى من (حق اهل بيتم) را تا روز قيامت رعايت كنيد.