نكات كلامى در شعر حزين لاهيجى (*)
دكتر مهدى محقق ديوان حزين لاهيجى خاك ادب خيز و دانشمند پرور گيلان، بزرگان بسيارى را به جامعه بشريت و جهان علم تقديم داشته استخصوصا شهر مقدس لاهيجان كه زادگاه و پرورشگاه علماى بزرگ و متفكران اصيل و مركز عشق و محبتبه خاندان رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بوده است. در يكى از مكتوبات زيديه آمده: «لياهجبلد موالينا اطال الله بقاءهم» يعنى لاهيجان سرزمين دوستداران ولايت مولى الموالى حضرت على بن ابى طالب عليه السلام است و در همانجا ياد شده كه ساكنان اين شهر مايهى اميد دلهاى مؤمناناند و هر سربازى از آن در برابر دشمنان خدا به منزله يك سپاه انبوه و يك «لشكرستان» است.و لاهيجان ومركالها
ترجى النفوس بسكانها
و نلت المنى بابي جعفر
وفارسها لشكرستانها (1)
در زمينهى علم و دانش هم كافى است كه از ملا عبد الرزاق لاهيجى متوفى 1072 صاحب شوارق الالهام و گوهر مراد و فرزند برومندش آقا ميرزا حسن لاهيجى متوفى 1121 صاحب زواهر الحكم و پيش از آن دو، اسيرى لاهيجى صاحب مفاتيح الاعجاز فى شرح گلشن راز متوفى 912 و دهها دانشمند ديگر كه در كتب تراجم و طبقات تحت عنوان لاهيجى ياد شدهاند، نام ببريم. (2) يكى از فرزندان بزرگ اين سرزمين، حزين لاهيجى متوفى 1180ه. ق است كه ديوان شعر او اخيرا چاپ شده و راقم اين سطور با تورق و تصفح اجمالى آن، چنين سعادتى را يافته كه اين مختصر را به محضرا هل علم و فاضلانى كه در مجلس بزرگداشت آن شاعر حكيم گرد آمدهاند، تقديم كند. حزين اشعار خود را در كراسههاى متعددى كه هر يك را ديوانى خوانده گردآورى كرده كه چهارمين از آن دواوين را در سال 1155 به پايان رسانيده است. هزار ويكصد و پنجاه و پنج هجرى بود كه گشت نسخه ديوان چارمين سپرى ص 664 ديوان در ديوان موجود انواع شعر از قصيده و مثنوى و غزل و قطعات به چشم مىخورد و او خود اشاره به تاثير غزلهاى خود در دل خوانندگان كرده است:
بلبل مست گلشن معنى
نمك سينه جگر ريشان
به زبان غزلسراى من است
طبع بيگانه آشناى من است
به زبان غزلسراى من است
به زبان غزلسراى من است
از معجز سخن ماند روح اللهى به عيسى
ازعنصرى بود نام شاهان غزنوى را
آل بويه رفتند اما بروزگاران
سلجوقيان گذشتند اما ز انورى ماند
دور اتابكان رفت اما كلام سعدى
ذكر اويس باقى است از نكتههاى سلمان
شاه مظفرى را نسلى نماند ليكن
راه سخن نبودى در حضرتتحزين را
از عفو اگر نبودى اميد طيلسانى
موسى كليم حق شد از فيض نكته دانى
از گنجوى بود ياد بهرام شاه ثانى
دارد روانشان شاد مهيار ديلمانى
نام بلند ايشان بر لوح اين زمانى
پرورده نامشان را با آب زندگانى
نام تكش دهد ياد خلاق اصفهانى
هر مصرعى ز حافظ شد شمع دودمانى
از عفو اگر نبودى اميد طيلسانى
از عفو اگر نبودى اميد طيلسانى