دليل دوم: امتناع اقامه برهان به وجود خدا به دليل ماهيت نداشتن
برخي شبهه ميکنند که چون خداوند ماهيت ندارد، به تبع آن، فاقد عرض ذاتي نيز خواهد بود، و از آن جا که برهان از جنس و فصل و عرض تشکيل ميشود، هر آن چه بر خداوند حمل شود، مانند «وجود»، نميتواند در قالب برهان قرار گيرد؛ پس اثبات وجود براي خداوند برهان بردار نيست. بوعلي سينا از فيلسوفان متقدم در اين باره مينويسد: فان الاول لاجنس له ولا ماهية له ... وانه لاحدله و لا برهان عليه (ابن سينا، بي تا: ص 348 و 354). بعضي ديگر در تقرير شبهه نوشتند: گزاره هاي حاصل از قياس برهاني، محمول منطقاً عرض ذاتي موضوع است؛ بنابراين، برهان پذيري گزاره هاي ضروري ازلي مشروط بر آن است که محمول در اين نوع گزاره ها عرض ذاتي موضوع باشد؛ اما از سوي ديگر، چون خداوند در نزد حکيمان مسلمان، صرف الوجود (وجوب مطلق) است، به همين دليل، ماهيت ندارد و جنس و فصل و عرض ذاتي براي وي متصور نيست (فرامرز قرا ملکي، 1382: ص 105).