2.امکان يقين در برهان انّي - نقد نظریه برهان ناپذیری وجود خدا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقد نظریه برهان ناپذیری وجود خدا - نسخه متنی

محمدحسن قدردان قراملکی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2.امکان يقين در برهان انّي

معروف است که فقط برهان لمي، مفيد قطع و يقين است‎؛ اما برهان انّي که استدلال از معلول به علت است، يقين زا نيست، در تحليل اين نظر معروف بايد تأمل کرد و نبايد آن را به صورت کلي مطرح ساخت و پذيرفت؛ براي اين که گاهي براي معلولي ميتوان چند علت فرض و تصور کرد؛ براي مثال، حرارت ممکن است معلول آتش، حرکت و اصطکاک، خورشيد و جريان الکتريسيته باشد که با شناخت معلول يعني حرارت نميتوان به علت آن پي برد؛ اما گاهي يک معلول، علت منحصر دارد و آن انحصار با تحليل عقلي وجود معلول ثابت ميشود. در اين صورت، علم به علت از طريق معلول مفيد جزم و يقين خواهد بود؛ براي مثال، شخصي که از نور آفتاب استفاده ميکند، ناگهان متوجه ميشود که آفتاب به سايه تبديل شد با اين که اطرافش آفتاب هست. اين شخص بدون اين که به بالاي سرش نگاهي بيندازد، يقين حاصل ميکند که بين او و آفتاب جسم جامدي که آفتاب را از خود عبور نميدهد، حائل شده است. علم وي به علت سايه در اين مقدار، علم يقيني است؛ هر چند درباره جزئيات بيشتر جسم حائل اطلاعاتي ندارد.

با اين توضيح به سراغ ادلّة انّي اثبات خداوند ميرويم. به نظر ميرسد رواج قول معروف فيلسوفان در عدم افاده يقين در برهان انّي، تأثير سويي در بحث خداشناسي و ادلّة آن گذاشته باشد، بيشتر ادعا ميشود که ادلّة خداشناسي به دليل «انّي» بودن فاقد ارزش معرفتي هستند؛ امّا لکن چنان که بيان شد، نوعي از برهان انّي ميتواند مفيد يقين باشد که به نظر ميرسد در بيشتر ادلّة خداشناسي، آن خصوصيت وجود دارد که توضيحش آن در موضع خود آمده است. اين جا به طور مثال به برهان امکان و وجوب اشاره ميشود:

برهان امکان و وجوب به صورت قياس شکل اول چنين است.

جهان ممکن است؛

هر ممکني نيازمند علت يا واجب الوجود است؛

پس جهان نيازمند علت و واجب الوجود است.

کبراي قياس با تحليل و وجود ممکن مبرهن شده است. توضيح اين که ما با مشاهده وجود ممکن که معلول است، پي ميبريم که وجود ممکن به دليل ذات امکاني اش که از خود وجود مستقلي ندارد و نيازمند غير است و اين امکان، امکان فقري و ذاتي است، بالضرورة نيازمند وجود ماوراي ممکن يعني واجب الوجود است؛ پس اثبات واجب الوجود در پرتو برهان امکان، کاملاً عملي است. باري برهان امکان، به صورت مستقيم فقط واجب الوجود را اثبات ميکند؛ اما صفات ديگر خداوند، برخي از آن ها مانند وحدت، بساطت، حي، قدرت از تحليل خود واجب، و برخي صفات ديگر مانند رازقيت، هدايت از براهين ديگر قابل استنتاج است. بر اين اساس نميتوان ادلّة انّي اثبات خدا را به بهانه انّي بودن رد و آن ها را به عدم افاده يقين معرفتي متهم، و آن را به عدم مطلوبيت براهين فيلسوفان وصف کرد. (ر.ک: سيد علي علم الهدي واحد فرامرز قرا ملکي، نامه حکمت، شماره دوم، ص 123.)

برخي خود فيلسوفان متفطن نکته پيشين شده و ادلّة فلسفي خداشناسي را به برهان و چه بسا برهان لمّي ( به جهت افاده يقين) متصف ميکنند؛ براي مثال، علامه حلّي با تقرير برهان امکان و وجوب فيلسوفان، آن را به «استدلال لمي» وصف ميکند که برخلاف مسلک متکلمان است (طوسي، بي تا: 217).

بوعلي سينا از وجود «دلائل واضحه» بر خداوند سخن ياد ميکند (ابن سينا، بي تا: ص 354)، و خود به اثبات خدا از طريق برهان امکان و وجوب ميپردازد و آن را برهان صديقين مينامد که اثبات خدا از اين طريق به غير وجود مانند خلق و افعال الاهي نيازمند نيست (همو، 1375: ج 3، 66).

/ 26