نخست بايد به اين نکته اشاره کرد که اگر مقصود از برهان «لمّي» فقط علم به معلول از طريق علت آن باشد، بايد به صورت شفاف گفت: اين معنا از عليت در وجود خداوند قابل تحقق نيست؛ چون در اين معنا از برهان لمّ، دو وجود مستقل از يک ديگر به نام وجود معلول و علت فرض شده است که براي شناخت وجود معلول و اثبات آن، بايد به وجود ديگري - که پيش از وجود معلول و از آن کامل تر باشد - علم حاصل کرد، روشن است که اين معنا در وجود خداوند قابل تصور نيست، چرا که حقيقت وجود در خداوند منحصر شده و وجود پيشين و کامل تر به عنوان علت خداوند، تحققي ندارد تا از طريق علم به آن وجود پيشين، وجود خداوند ثابت و مبرهن گردد. بر اين نکته برخي از فيلسوفان تصريح داشتند آن جا که به صورت صريح از نفي امکان اقامه برهان بر وجود خداوند سخن گفتند: «لابرهان عليه لانه لاعلة له و لذلک لالمّ له». (ابن سينا، بي تا: ص 348؛1404ق: ص 70.)