ب. أخذ يک صفت خاص خداوند - نقد نظریه برهان ناپذیری وجود خدا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقد نظریه برهان ناپذیری وجود خدا - نسخه متنی

محمدحسن قدردان قراملکی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ب. أخذ يک صفت خاص خداوند

راه حل پيشين، نخست از طريق فلسفه به اثبات واجب الوجود مي پرداختيم؛ سپس با تحليل آن، صفات خداي اديان را بر آن انطباق مي داديم؛ اما در اين راه حل، نخست يک صفت خاص خداوند را که در دين تصريح شده است، مورد لحاظ قرار مي دهيم؛ سپس از طريق عقل و فلسفه اثبات مي کنيم که موجودي با اين وصف در جهان هستي وجود دارد. براي مثال، وصف «غني»، «کمال کامل»، «خالق» به صورت صفات خداوند در قرآن تأکيد شده است. اين صفات ، صفات اختصاصي خداوند است؛ چرا که هر وجودي را ملحوظ کنيم، غناي حقيقي، و کمالي واقعي و تام نخواهد داشت، و وجه آن در امکان هر وجود نهفته است که با محدوديت و کرانمدي آن همراه است. با اين فرض، در فلسفه ثابت مي شود که براي توجيه خلقت ممکنات، بايد يک وجود کامل و قائم به ذات و غني تام و بي نياز از هر وجودي باشد تا خلقت جهان امکان، قابل توجيه عقلاني باشد. آن وجود کامل و قائم به ذات و غني مطلق و واجب الوجود، همان خداي اديان است که در قرآن به صفت غني، خالق و کامل وصف شده است.

شبيه اين استدلال را در مسيحيت، آنسلم قديس با برهان معروف خود به نام برهان وجود شناختي انجام داده است. او نخست خداي مسيحي را به خداي موجودي که بزرگ تر و بهتر از او قابل تصور نيست، در نظر گرفت؛ سپس از طريق استدلال عقلي به اثبات ضرورت وجود موجودي بزرگ ترين و بهترين پرداخت که همان خداي پيش فرض او بود.

/ 26