توجيه انکار برهان ناپذيري وجود خدا به وسيلة فيلسوفان - نقد نظریه برهان ناپذیری وجود خدا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقد نظریه برهان ناپذیری وجود خدا - نسخه متنی

محمدحسن قدردان قراملکی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

توجيه انکار برهان ناپذيري وجود خدا به وسيلة فيلسوفان

در صفحات پيشين به عبارت هاي چند فيلسوف اشاره شد که آنان با صراحت وجود برهان بر اثبات وجود خداوند را نفي ميکردند؛ اما آنان در مواضع ديگر به صورت برهاني و قياسي به اثبات وجود خداوند ميپرداختند. براي توجيه اين تهافت ظاهري وجوه ذيل قابل ذکر است (ر.ک:مصباح يزدي، 1366: ج 2 درس 61 ).

أ. نفي برهان لمي

ممکن بل قطعي است که يکي از مقاصد انکار کنندگان برهان بر وجود خداوند، برهان لمي به معناي علت بيروني از وجود خداوند باشد که چون خداوند علتي ندارد، اين مسأله نيز از باب انتفاي قضيه سالبه به انتفاي موضوع منتفي است که توضيحش گذشت.

ب. نفي ايصال به وجود شخصي خداوند

ممکن است مقصود منکران اين باشد هيچ برهاني وجود ندارد که ما را به خداي اديان با صفات کمالي خاص که در متون ديني مذکور است، برساند. نهايت کارکرد براهين فلسفي، اثبات عناوين کلي مانند واجب الوجود، علة العلل است؛ اما اين وجه جمع بعيد به نظر ميرسد؛ چرا که تحليل واجب الوجود - چنان که فيلسوفاني مانند شيخ رئيس ذکر کردند (ر.ک: همان، 1363: ص 31)، ما را به خداي واحد بسيط و داراي کمالات ذاتي رهنمون مي کنند.

باري اگر مقصود از نفي ايصال به خداوند، خداوندي باشد که در اديان با صفات متکثر مانند هزار اسم در دعاي جوشن کبير معرفي شده است، جمع و توجيه پيشين درست به نظر ميرسد.

ج. اثبات نيازمندي به علة العلل نه اثبات مستقيم خداوند

براهين فلسفي که نوعاً برهان انّي و استدلال از معلول به علت هستند، در صورت پذيرفتن اتقان آن ها، نهايت نيازمندي عالم امکان به عله العلل و واجب الوجود، محرک نخستين و آفريدگار را اثبات ميکنند که اين عناوين نخست وبالذات محمول مخلوقات از حيث هاي گوناگون مانند امکان، معلوليت، و حرکت است؛ آن گاه با استدلال ديگر، اين عناوين کلي يعني واجب الوجود، عله العلل و خالق را بر خداوند تطبيق ميدهيم؛ پس اثبات خداوند نه بالذات بل بالعرض در فلسفه صورت ميگيرد. عبارت صدرا در «واجب الوجود لابرهان عليه بالذات بل العرض» (ر.ک: صدرالمتألهين، 1419، ج 6، ص 28 و 29.) بر اين معنا اشاره دارد.

/ 26