بعد از توضيح درباره امکان شناخت خداوند و به تعبير دقيق، امکان شناخت اسما و صفات الاهي، سه رويکرد ذيل درباره امکان اثبات عقلي وجود خداوند وجود دارد:
1- 3. اثبات شده
اين رهيافت بر اين باور است که ادله اقامه شده بر اثبات وجود خداوند، متقن است و اعتبار عقلي دارد.
2- 3. اثبات شدني
اين ديدگاه مدعي است که براهين اقامه شده از سوي متألهان منطقاً مستلزم اثبات خدا نيست. از سوي ديگر، وجود خدا نيز نفي نشده، بلکه امکان اثبات عقلي آن وجود دارد که ممکن است در آينده به منصه اثبات برسد. اين رهيافت مورد اختيار برخي فيلسوفان غرب و برخي از روشنفکران قرار گرفته است که مدعي شدند امروز نه از عقلانيت، بلکه از معقوليت بايد سخن گفت (سروش، 1374: ص 408)، و قواعد سنتي و کلامي و فلسفي خداشناسي، اعتبار خود را از دست دادند (مجتهد شبستري، 1375: ص 172.) روشن است جرح و نقد ادلّه اثبات خدا با نفي خدا مساوي و ملازم نيست؛ چرا که ممکن است که يک نظريه و مدعا، صادق و مطابق با واقعيت باشد؛ اما طرفداران آن نتوانند ادلّه متقن و غير قابل جرح براي مدعاي خود عرضه کنند؛ بدين جهت جرح ادلّ آن، فقط جرح ادلّه و نه اصل مدعا است. بر اين اساس اگر به فرض محال پذيرفتيم که ادلّ اثبات خدا ناقص و غير متقن و قابل جرح از سوي ملحدان است، از آن برنمي آيد که خداوند وجودي ندارد. فقط خصم، ادلّ نظريه اثبات خدا را جرح کرده است. براي اثبات عدم وجود خدا بايد خود ادلّ غير قابل جرح ارائه دهد که تا امروز صورت نگرفته است.
3 -3. اثبات ناپذير
سومين رهيافت بر اين باور است که نميتوان ادلّ عقلي و فلسفي بر وجود خداوند اقامه کرد، و راه عقل و استدلال بر آن بسته است؛ پس خدا را نه از طريق عقل، بلکه از طريق دل و وجدان بايد شناخت. ميرزا آقا کرماني (1270 - 1314 ق) در اين باره ميگويد: وجود ذات باري را نميتوان بر برهان عقلي اثبات نمود و اعتقاد به حق از چون و چرا منزه است (فريدون آدميت، ،1357: ص 101). از فيلسوفان متقدم غرب، کانت نيز بر اين اعتقاد بوده است. او تحت تأثير فلسفه حس گرايي هيوم، اعتبار براهين اثبات خدا را منکر شد و فقط وجدان اخلاقي را مثبت وجود خدا ميدانست.
4- 3. اثبات عدم
چهارمين رهيافت درباره خداوند، رهيافت آتيستي و الحادي است که ادعا دارد وجود خداوند عقلاً و منطقاً اثبات پذير نيست. مدعيال کفر و الحاد براي اثبات مدعاي خود بايد اثبات کنند که وجود خداوند يا مفهوم آن، تناقض آميز و پارادوکس است که چنين نتيجه اي تاکنون مثمر ثمر واقع نشده است. فيلسوفان نامي الحاد مانند راسل نيز بر آن معترف است. راسل در پاسخ پرسش وايت مبني براين که آيا شما گمان ميکنيد به طور قطع چيزي در جايگاه خدا وجود ندارد، ميگويد: من فکر نميکنم که به طور قطع چيزي به عنوان خدا وجود ندارد. من نميتوانم اثبات کنم آن ها وجود ندارند (جعفري، 1379: ص 145). بر اين اساس، بنابر رهيافت اول، وجود خدا و اعتقاد به آن عقلي، و بنابر رهيافت دوم اعتقاد به خدا عقلاني خواهد بود. رهيافت سوم، وجود خدا را باور داشت؛ اما منکر دليل عقلي آن بود و چون رهيافت چهارم ثابت نشده، به هيچ وجه نميتوان وجود خدا و اعتقاد به آن را غير عقلي و اثبات نشدني و متناقض وصف کرد.