حجاب و عفاف، مروری دوباره (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حجاب و عفاف، مروری دوباره (2) - نسخه متنی

ناهید طیبی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حجاب و عفاف, مرورى دوباره
( قسمت دوم )

ناهيد طيبى

آثار حجاب

الف)آثار فردى و شخصى:

مصونيت از مزاحمت

همواره بين فرد بـاحجاب و ديگران حريمى وجود دارد كه حجاب او است و بـاعث مى شود بـه ندرت مورد اذيت و آزار ديگرى قرار گيرد. در تحقيقات ميدانى و با استفاده از استقرإ نتيجه جالبى در اين زمينه بـه دست آمده و آن اين است كه مردان و پسران هنگام عبـور از كنار زن محجبه, نوعى شرم ناخواسته در وجودشان ايجاد مى شود و آنان را از نگاه يا سخن نادرست بـازمى دارد. حتى بـرخى گفته اند: وقتى زن يا دختـر بـاحجاب و عفاف را مى بـينيم, احساس مى كنيم او خواهر و يا مادر ما است و هرگز اجازه برخورد نادرست را بـه خود نمى دهيم. نكته ديگرى كه بـرخى پسران بـه آن اشاره كرده اند, اين است كه حجـاب ـ و بـويژه چادر ـ هيبـت خاصى بـه دختـران و زنان مى دهد, كه آن وقار و هيبت براى مردان نوعى خودبـاختگى بـه وجود آورده و شايد هم موجب احساس حقارت در مقابـل زنان بـاشد. هر چه كه هست, مردان را از نگاه و سخن نادرست بازمى دارد.

از موارد ذكـرشـده و دهها مورد ديگر درمى يابـيم حـجـاب نوعـى مصونيت و امنيت براى شخص ايجـاد مى كند و در نتـيجـه اين امنيت, آرامش روحى و روانى ـ كه آرزوى ديرينه بـشر است ـ ايجاد مى شود.

حفظ استعدادها

يكى ديگر از آثار فردى حجـاب, حفظ استـعدادها است. حجـم عظيم استعدادهاى بـشر نياز بـه زمينه مناسب بـراى رشد و ارتقا دارد. بديهى است اگر در زندگى افراد, شهوت و خودنمايى و جلوه گرى حاكم باشد, به گونه اى كه تلاش و كوشش آنان متوجه نمايش بيشتر و ايجاد زمينه هاى شهوت باشد, ديگر استعدادى بـر جاى نخواهد ماند, تا در بستر مناسب به فعليت بـرسد; ولى اگر از هر نعمت الهى بـه مقدار صحيح استفاده شود, انسان با استعدادهاى بالقوه فراوانى روبـه رو مى گردد كه بـا فراغت بـال و انگيزه مندى آنها را كشف كرده و بـه رشد و شكوفايى مى رساند.

آنچه در مجتـمعهاى آموزشى بـه وضوح مشاهده مى شود, اين است كه دانش پژوهان و دانشجويان محجبـه همواره از فرصتهاى خويش بـهترين استـفاده را مى كنند و بـه جاى اتـلاف وقت در بـازار و بـوتـيك و مكانهايى كه از مظاهر غرب و جـلوه گريهاى غير معقول نشـان دارد, در خـوابـگاهها و يا در مراكـز هنرى و ادبـى بـه دنبـال پـرورش استعدادها هستند. مى نويسند, نقاشى مى كنند و در جلوه هاى گوناگون هنرى اثرهاى ماندگار بر جاى مى گذارند.

بـراستى آيا اين آثار بـراى جامعه مهم نيست و آيا ((خير)) كه در آيه شريفه آمده است, در اين موارد مصداق نمى يابد؟ تنها قدرى تـإمل در زندگى محجـبـه هاى عفيف ما را بـه مقصد مى رساند. ديگر اينكه انسان بـا نوع پوشش خود, اعتقادات و بـاورهاى خود را بـه ديگران منتقل مى كند و هم براى بيان اعتقادات خود مبـلغ مى شود و هم موضع اصلى خـويش را بـه ديگران نشـان مى دهد. در واقع حـجـاب نمودى از تفكر فرد است. بـرخى از محققان در اين مورد نوشته اند:

((يكى از عوامل شناخت در روانشناسى, بررسى ظاهرى و شيوه رفتارى فرد مى بـاشد. انتـخاب و گزينش افراد از رنگها و مدلها و چگونگى تركيب آنها در لباس نشان از قبول باورها و اعتقادات درونى دارد و لباس, موجودى ناطق است كه قبل از حركت لبـها ارزشها را منتقل مى سازد و سفره اى است از نحـوه تـفكرات فردى كه بـروز اجـتـماعى يافته است.)) (1)

بنابـراين حجـاب افراد, نمود شخصيت دينى و سياسى و اجـتـماعى آنان است. آنها قبـل از آنكه خود را معرفى كنند, توسط نوع پوشش معرفى شده اند. در كشورهاى اروپايى اين نوع معرفى بـسيار موثر و مفيد است و بسيارى از افرادى كه به داشتن اطلاعاتى در مورد اسلام تمايل دارند, با توجه به نوع حجاب افراد مسلمان از آنها اطلاعات مى گيرند و اين تبليغ موثرى خواهد بود.

اگر به عمق اين مطلب بـنگريم, ارزش حجاب بـر ما مشخص مى شود و خواهيم دانست حجاب زيباترين شكل آزادى براى زنان است. همان گونه كه حضرت امام خمينى فرموده است: ((تجربه كنونى فعاليتهاى ضد رژيم شاه نشان داده است كه زنان بيش از پيش آزادى خـود را در پـوششى كه اسلام مى گويد, يافتـه اند.)) (2)آرى, وراى اين پوشش و چادر مضامين والاى معرفتى مانند اصول دين پنهان شده و نوع حجاب نمودى از اعتقادات اصيل اسلامى است.

ب)آثار شخصيتى حجاب:

حجاب پيامآور حريت است. فردى كه با آزادى و آزادگى براى خويش پوششى را برگزيند و به آن احترام گذاشته و آن را مقدس بپندارد, به يقين ((حـريت)) در او بـه اوج رسـيده اسـت و اين مطلب دقيقا مقابـل نظر آنهايى است كه حجاب را نوعى بـند و قيد تلقى كرده و مانعى براى فعاليتهاى اجتماعى مى دانند.

سخن ما بـا چنين تفكر و متفكرانى اين است كه حريت ارزش درونى است و هرگز نمى تـوان آن را در اعضا و جـوارح بـررسى كرد. حـريت مربوط به روح بشر و از مقوله آرامش و راحتى است كه به نسبت روح سنجـيده مى شوند. حـضرت على(ع)در اين زمينه مى فرمايد: ((من تـرك الشهوات كان حرا(3); هر كس شهوتها را ترك كند, آزاد و حر خواهد بود.))

در واقع شهوتـها و آزاديهاى بـى قيد و بـند چونان زنجير محكمى روح و روان آدمى را آزار مى دهد و انسان آزاده همت خود را بـراى تـرك شهوتـها و زياده طلبـيها مصروف كرده و خـود را آزاد مى كند. حـجـاب و حـريت, لازم و ملزوم يكـديگـرند. آنچـه در اين دنياى طوفان زده موجـب آرامش قلب آدمى مى شود, رضايت خـدا است كه افراد عفيف و پاك با آرامش كامل مى توانند رضايت

الهى را حـس كنند. على(ع)مى فرمايد: ((ان الله سـبـحـانه يحـب المتعفف الحيى التـقى الراضى(4); خداوند سبـحان شخص پـاكدامن و باحيا و پرهيزگار و خشنود را دوست دارد. ))

ج)آثار اجتماعى:

هر عـملى كه افـراد جـامعـه انجـام مى دهند, در نگاه كلان اثـر مسـتـقيم در اجـتـماع دارد, زيرا از خـانواده ـ كه واحـد كوچـك اجتماعى است جامعه تـشكيل مى شود و همان گونه كه رفتـار فرد در جـامعه موثـر است, اشخاص نيز از اجـتـماع و قوانين آن تـإثـير مى پـذيرند. حـجـاب علاوه بـر آثـار شخصى و شخصيتـى, داراى آثـار اجـتـماعى است. جـامعه اى كه در آن بـانوان بـا حفظ حدود و حقوق ديگران ظاهر شوند و موجب تـخريب روح و جـسم همنوعان خود نشده و محيط امن و آرامى را براى جوانان
فراهم سازند, به سـوى سـعادت و سـلامت روانى پـيش خـواهد رفت. ((اسلام مى خواهد مردان و زنان مسلمان, روحى آرام و اعصابـى سالم و چـشم و گوشى پـاك داشتـه بـاشند و اين يكى از فلسفه هاى حجـاب است.)) (5)

اگر زنان جامعه بـاحجاب بـاشند, هم مردان از نظر طهارت روح و جسم سالم مى مانند و هم در جامعه, سلامت خانوادگى ـ كه بـه عنوان يك اصل تربيتى است ـ حفظ خواهد شد و محيط خانواده تـحت تـإثير خودنماييهاى عده اى از زنان بدحجاب و بـى حجاب قرار نمى گيرد و هم مراكز اجتماعى مثل اداره ها و بـيمارستـانها و ... در كمال سلامت رفتارى خواهند بود و بزهكاريهاى اجتماعى بـه حداقل خواهد رسيد.

حضرت امام در مورد فعاليت اجتـماعى و اشتـغال زنان هميشه اين نكته را بـيان مى كردند كه: ((فعاليت(اجتـماعى, سياسى)كنيد, ولى حـدود شـرعـى ـ از جـمله رضـايت همسـر ـ را رعـايت كـنيد.)) (6 بسيارى از پرونده هاى ضد اخلاقى, از عدم رعايت حدود شرعى نشإت گرفـتـه اسـت و آمار جـنايى ذكرشـده همواره زنگ خـطرى بـوده كه انديشه گران تربيتى را نگران مى ساخته است.

يكى از آثار اجـتـماعى حجـاب, حفظ اجـتـماع و سلامت اجـتـماعى خانواده است: بـالا رفتن درصد طلاق در كشور ما زنده ترين شاهد اين مطلب است. از روزى كه حجـاب دچار تـغيير و تـحول شد و آزاديهاى تعريف نشده در جامعه ما پا گرفت, سطح طلاق به مقدار نگران كننده اى بالا رفته و ميزان ازدواج رو بـه كاهش نهاده است و اين جزء آثار اجتماعى بـى حجـابـى است كه جـامعه را در درازمدت بـه ورطه هلاكت مى رساند.

البته آثار مثبت حجاب و پيامدهاى منفى بى حجابى بـه اينجا ختم نمى شوند.

3. ريشه يابى بى حجابى و بدحجابى در غرب و شرق, بـويژه كشورهاى اسلامى

بى حجابى, پديده اى شوم در غرب و شرق

منشإ بى حجابى و بـدحجابـى در جوامع گوناگون, متفاوت بـوده و تحليل و بـررسى علل اين دو پديده شوم ما را در شناخت و مبـارزه با آن يارى مى رساند. بـحث در اين مقوله بـايد از دو زاويه مورد بررسى قرار گيرد.

ـ بى حجابى در غرب كه ارمغان صنعتى شدن كشورهاى اروپايى است و در واقع بـا يك نوع صلاحديد اقتصادى صورت گرفت. بـه اين معنا كه جامعه غرب براى استـفاده از كار ارزان و كارآيى بـيشتـر تـصميم گرفت از زنان كه تا آن
روز تنها خانواده را اداره مى كردند و تدابير عاطفى و تربـيتى داشتند, استفاده كند و آنها را بـه صحنه اقتـصاد راه دهد. چنين زنانى بـراى استـفاده از ماشينهاى صنعتـى و كار در كارخانه ها و كارگاهها نياز به آزادى جسمى داشتند و اعضا و جوارح آنها بـايد آزادانه در خدمت صنعت قرار مى گرفت. از اين رو حجـاب را كه مانعى بر سر راه فعاليتهاى بـدنى خويش مى ديدند, كنار گذاشتند و تمامى آرمانهاى اعتقادى خود را در پاى صنعت ذبح كردند.

در واقع انقلاب صنعتى اروپا اولين ثمره اش بدحجابـى زنان بـود.

در اين جوامع زن, هويت اصلى خويش را از دست داده و ارزش او بـه مقدار تـوانايى جسمى اش در خدمت بـه اقتـصاد بـود. واژه هايى مثل همسر, مادر و يار همدل و همراه, ديگر قداستى نداشته و همگى جاى خود را به واژه ((كارگر)) دادند.

اما در كشورهاى جـهان سوم و بـويژه كشورهاى اسلامى, عدم حجـاب پـيامد اقتـصاد نوين نبـود و موضوع, مهمتـر از غرب است. يكى از نويسندگان مى نويسد:

((استـعمارگران اولين قدمى كه در مسـتـعمره خـود بـرمى دارند, تهاجم فرهنگى است كه براى نابـودى فرهنگ ملت مورد ستم مى بـاشد, زيرا تـنها چيزى كه مليت مستـعمره را از استـعمارگر جدا مى كند, فرهنگ است. فرهنگ مرز جدايى بـا دشمن است. فرهنگ است كه بـه يك ملت هويت و شخصيت مستقل مى دهد و ...)) (7)

بدحجابى و بى حجابى در كشورهاى جهان سوم(در حال توسعه)و بويژه كشورهاى اسلامى پيامد تهاجم فرهنگى استعمارگران تاريخ بود. حجاب بر اساس اينكه شعار دينى و بـيانگر اعتقادات مذهبـى بـود, و از طرفى هويت ملى يك ملـت را نمودار مى گـرداند, همواره هدف اصـلـى دشمنان بود.

در واقع دشمنان با رواج بدحجابـى بـه ريشه كن كردن اعتقادات و انديشه هاى دينى پرداخته و فرهنگ غير دينى خود را جايگزين فرهنگ دينى و الهى مردم دين بـاور مى كنند, تـا آنان را چونان بـرده هاى حـلقه بـه گوش رام كنند و از امكانات انسـانى و اقتـصـادى آنان حداكثر استفاده را بكنند.

در همين زمينه مستـر همفر, جاسوس استـعمار انگليس در كشورهاى اسلامى, بـه عنوان يك راهكار سياسى بـراى پيشبـرد اهداف شوم خود نقاط قوت كشورهاى اسلامى را شناختـه و در صدد تـضعيف اين ارزشها بـرمىآيد. او در خـاطرات سياسى خـود بـه عنوان يكى از نقاط قوت مسلمانان مى نويسد: ((زنانشان در حجاب سختـى هستـند كه فساد بـه آنها راه نمى يابد.)) (8)

براى از بين بردن اين نقطه قوت سفارش بـه رواج بـدحجابـى شده است. او مى نويسد:

((بايد زنان را تشويق كنيم كه عبا(چادر)از سر بـيفكنند, زيرا حجاب را خليفگان بنى عبـاس رايج كردند و اين يك عادت اسلامى نيست ... و آن گاه كه زن عبـا از سر افكند, جوانان را تشويق كنيم كه بـه سوى آنان بـروند تا فساد در ميانشان افتد. در ابـتدا بـايد زنان غير مسلمان عبا از سر بـردارند, تا زنان مسلمان نيز سر در پى آنان نهند.)) (9)

استعمارگران بـراى اسلام زدايى و مبـارزه بـا فرهنگ اصيل و ناب اسلامى, مهره هاى خودبـاخته را شناسايى كرده و آنان را در پستهاى اصلى و كليدى كشـورهاى اسـلامى قرار مى دهند. بـراى مثـال ((كمال آتاتورك)) براى نابود كردن فرهنگ اسلامى در تركيه بـرگزيده شد و رضاخان بـراى ايران, كه مذهب رسمى آن شيعه بـود. آتـاتـورك بـا تغيير زبان مردم تركيه به زبـان انگليسى و تغيير پوشش و ارزشها موفق شد از تركيه, كشورى خودباخته و وابسته بـسازد, بـه گونه اى كه امروزه ورود يك بانوى باحجاب و پاىبند بـه بـاورهاى دينى در مجلس تركيه مورد اعتراض قرار مى گيرد.

رضاخان, اگر چه اقدام بـه كشف حجاب كرد و در بـرهه اى از زمان بـه مردم مظلوم ايران و بـويژه متدينان ايرانى ظلم بـسيارى روا داشت, ولى با روشنگريهاى روحانيت و غيرتمندى دين باوران ايرانى, اين قانون با شكست مواجه شد و حجاب, همچنان به عنوان فرهنگ والا كه نمادى از انديشه اسلامى ـ انسانى است, در جامعه حاكم شد. (10)

گفتنى است كه از دست رفتن اندلس(اسپانيا) تلخ ترين خاطره تاريخ اسلام مربـوط بـه همين تـوطئه است كه بـه علت اختـصار از ذكر آن مى گذريم.

4. محدوديتهاى حجاب و تطبيق با جامعه امروز

حجاب, مرزها و محدوديتها

بحث در مورد حجاب و عفاف بانوان از دو منظر قابل بررسى است و در واقع محدوديتها با يك نگرش كلى از دو بـعد مورد بـررسى قرار مى گيرند:

الف)آنچه در ارتبـاط بـا پـوشش و كيفيت آن مطرح مى شود, كه در رساله هاى عمليه به طور مفصل در بـاره آن بـحث شده است. در مورد پـوشش بـانوان همواره ملاكهايى مانند عدم تـهييج, عدم جلب تـوجه نامحرم, نداشتن و اظهار نكردن زينت در مقابل نامحرم و دور بودن از فساد و فتنه ذكر شده است.

بـراى مثال حضرت امام در پـاسخ بـه پـرسشگرى كه از حدود حجاب اسلامى براى بانوان سوال مى كند, مى فرمايد: ((واجب است تمام بـدن زن به جز قرص صورت و دستها تا مچ از نامحرم پوشيده شود و لبـاس مذكور(لبـاس بـلند آزاد و شـلوار و روسـرى)اگر مقـدار واجـب را بپوشاند, مانع ندارد, ولى پوشيدن چادر بهتر است و از لبـاسهايى كه تـوجـه نامحـرم را جـلب مى كـند, بـايد اجـتـناب شـود.)) (11 و نيز ايشان در رساله و تـحـريرالوسيله, لبـاس شهرت را حـرام دانسته و مى فرمايد: ((اگر لبـاس, بـه واسطه داشتن خصوصيتى جالب تـوجـه عموم و انگشـت نما بـاشـد, آن را لبـاس شـهرت مى گويند.)) بنابـراين بـانوان بـايد از هر گونه لبـاسى كه موجب جلب توجه نامحرم شود, بپرهيزند تا عفاف و حجاب داشته بـاشند. حفظ حجاب و وظايف شرعى, شرط اصلى حـضور سـالم در جـامعه اسـت. امام خـمينى فعاليتهاى اجتـماعى را بـراى زن ممنوع ندانستـه و آموزش نظامى, شركت در نماز جمعه و جماعت و رانندگى اتومبيل را با حفظ حجاب و حدود شرعى جايز مى دانند و سيره عملى ايشان نيز همين بوده است.

نكتـه ديگر عدم تـهييج است. ايشان در جواب كسى كه از پـوشيدن جوراب ضخيم بدون شلوار و با مشخص بودن حجم بدن و گاه همراه بـا تهييج مى فرمايد: ((از پوشيدن هر گونه لبـاس مهيج بـايد خوددارى نماييد.)) (12)

مطلب ديگر در كيفيت حجاب, عدم اظهار زينت است. در تعريف زينت گفتـه شده است: ((هر چـه در نظر عرف مردم زينت است, زينت محسوب مى شود و اظهار آن در بـرابـر نامحرم جـايز نيست.)) (13)پـس اگر بانوان بـا تـوجه بـه موارد ذكرشده, حجاب داشتـه بـاشند, مطلوب شريعت است.

ب)آنچه مربوط به ارتبـاط بـا نامحرم است, مانند نگاه و صحبـت كردن و ...

ملاك گفتگوى بانوان با مردان نامحرم در رساله هاى عمليه عبـارت است از: عدم تهييج نامحـرم, عدم خوف فتـنه, سخن در حـد ضرورت و اگر مخاطب جوان باشد, شرايط بيشترى مراعات گردد.

حضرت امام, در باره سخن گفتن بـا مرد نامحرم مى فرمايد: ((سخن گفتن اگر مهيج باشد, حرام است و اگر مهيج نبـوده و خوف فتنه هم در كار نباشد, احتياط مستـحب آن است كه تـرك نمايد, مگر در حال ضرورت; بويژه اگر مخاطب او جوان باشد.)) (14)

و در مورد همكارى و مشاركت اجتماعى زنان در جامعه كه لازمه آن ارتباط بـا مردان است, امام مى فرمايد: ((بـا رعايت وظايف شرعيه در امور مذكور مانع ندارد, ولى از اختلاط و تماس زياد با نامحرم اجتناب شود.)) (15)

حضرت امام در مورد نگاه به نامحرم پس از ذكر موارد جواز(براى مردان صورت و دستها تا مچ و بـراى زنان قرص صورت و دستها تا مچ بدون زينت و آرايش)به 3 نكته اساسى اشاره مى كنند و آن, اين است كه با قصد لذت نباشد و نيز زينتهاى زنان آشكارا نبـاشد و فسادى در پى نياورد.

اكنون كه محدوده ارتـبـاط بـا نامحرم و حجاب و عفاف مطرح شد, درمى يابـيم حضور در صحنه هاى مختـلف سياسى ـ اجـتـماعى و هنرى ـ فرهنگى بـا توجه بـه موارد و شرايط ذكرشده, منع نشده است و اگر گفته عالمان و فقهاى دينى, مورد عمل قرار گيرد, اين حضور بسيار ضرورى و مفيد خواهد بود.

بـراى مثال حضور خانمهاى هنرمند در فيلم و تـإتـر و بـسيارى ديگر از امور هنرى اگر با حـفظ حـدود و وظايف شرعى بـاشد, يعنى حجاب بانوى هنرمند مطابق با الگوى مطرح شده در دين بـاشد و نحوه سخن گفتـن و نگاه كردن بـه همكار هنرمندش كه نامحرم است, در حد شرع بـاشد, يعنى فساد شخصى و اجتـماعى ايجاد نكرده و نيز در حد ضرورت بـاشد و حريمها و حرمتها حفظ گردد و از سوى ديگر فتنه خيز نباشد, جايز خواهد بود.

از آن جهت كه بسيارى از مطالب و ارزشهاى جامعه بشرى با زبـان و بيان زن بهتر تبيين مى شود و بانويى كه خود, تنديس احساس است, مى تواند مبـاحث عاطفى و احساسى را زيبـاتر بـيان كند, حضور اين قشـر عظيم جـامعه در عرصـه فرهنگ ضـرورى اسـت. اگر اين حـضـور, متعهدانه و دين باورانه باشد, هرگز بـا شكست هويتى و دينى مواجه نخـواهيم شـد. حـضـرت عـلى(ع)مى فرمايد: ((الهالك من هلك دينه و الحريب من حرب دينه(16); آن كس كه دينش از بين رود, نابـود است و غارت زده كسى است كه دينش به غارت برود.))

حـضـرت امام بـارها در مورد نحـوه حـضـور زنان در فعاليتـهاى اجتـماعى, سياسى و فرهنگى سخن گفتـه است و ملاك را داشتـن پـوشش اسلامى و تطابـق بـا موازين و احكام شرعى مى داند و آن گاه كه از حـجـاب زنان و شركت در فعاليتـهاى گوناگون سخن بـه ميان مىآيد, مى فرمايد: ((زنان شجاع ما ديگر از بلاهايى كه غرب به عنوان تمدن به سرشان آورده اسـت, بـه سـتـوه آمده اند و بـه اسـلام پـناهنده شده اند.)) (17)

صدا و سيما و ديگر هنرهاى نمايشـى هرگز بـراى زن ممنوع نشـده است; آنچـه مورد نهى قرار گرفتـه اسـت, حـضور غير انسـانى و ضد اسلامى است. چنانچـه حضرت امام در زمينه سينما و فيلمهاى ساختـه شده مى فرمايد:

((ما با سينماهايى كه بـرنامه هاى آنها فاسدكننده اخلاق جوانان ما و مخرب فرهنگ اسلامى بـاشد مخـالفيم, اما بـا بـرنامه هايى كه تربيت كننده و به نفع رشد سالم اخلاقى و عامى جامعه بـاشد, موافق هستيم.)) (18)

دين مبين اسلام همواره دعوتگر زن به سوى كمال و رشد و بالندگى است. آنچه با دين اسلام سازگارى ندارد, حضور بـى پروا و بـى قيد و بـند زن در جامعه است, زيرا اين حضور بـستـر مناسبـى بـراى رشد زمينه هاى ضد ارزشى و ضد اخلاقى خواهد شد و تـإكيد بـر حـجـاب و عفاف بهترين راه براى پاكسازى جامعه و ساختن جامعه اى سالم است.

يكى ديگر از موارد حضور بانوان در اجتماع, ورزش بـانوان است. ورزش يكى از امور لازم بـراى انسانهايى است كه طالب سلامت جسمى و روحى هستند, اعم از مرد و زن, ولى در نوع ورزش و كيفيت آن بايد بحث و بررسى صورت گيرد.

به واقع ورزشى كه با اصول و مبـانى دينى و فرهنگى جامعه تضاد و يا تقابل داشته باشد,
هرگـز مطلوب نخـواهد بـود. از اين رو پـس از انقـلاب بـرخـى از ورزشهايى كه هويت انسانى و الهى بـشر را خدشه دار مى كردند, حـذف شدند. در باره ورزش بانوان نكته قابـل ذكر اين است كه اگر ورزش بـا موازين دينى ما مثـل حجاب و عفاف و حرمت زن منافات نداشتـه بـاشد و موارد و محدوده ها مراعات شود, هيچ گونه ممنوعيتى بـراى آن وجود ندارد.

جايى كه نامحرم نبـاشد و تجهيزات صوتى و تصويرى كه گاه بـاعث هتك حرمت مى گردند, به گونه مميزى و نظارت شده, وجود داشته بـاشد و ورزش مورد نظر بـا جـنس زن و لطافت و ظرافت طبـيعى او مخالفت نداشته باشد, حرام نبوده و جايز است.

دين, مجموع نگر و نظام گر است و هرگز ورزش اسلام از احكام و علم كلام و ... جدا نبوده و تمامى موارد با توجه به نظام اسلامى بايد مورد بررسى و تحليل قرار گيرد.

ورزشهايى كه هويت انسانى زن را نابـود مى كند و حـدود الهى در آنها مورد هتك و تجاوز قرار مى گيرد و حجم بـدن و زينتـهاى ويژه زن را آشكار مى كند, هرگز مطلوب اسلام نخواهند بود.


1ـ مريم بهزادپور, ابعاد شخصيتى و وجودى زن, ص203.

2ـ صحيفه نور, ج2, ص259.

3ـ ميزان الحكمه, ج2, ص352.

4ـ غررالحكم, ج2, ص501.

5ـ تفسير نمونه, ج14, ص444.

6ـ اميررضا ستوده, پا به پاى آفتاب, ج1, ص173.

7ـ حريم عفاف, ص47.

8ـ احـسان قرنى(متـرجـم), خـاطرات سياسى مستـر همفر, دستـهاى ناپيدا, ص63.

9ـ همان, ص71 و 72.

10ـ در كتـاب انقلاب مشـروطه ايران مشـروح اين واقعه ذكر شـده است.

11ـ محمد وحيدى, احكام بانوان, ص37.

12ـ استفتائات, حضرت امام.

13ـ احكام بانوان, ص19.

14 امام خمينى, تـحريرالوسيله, ج2, كتـاب النكاح, مسإله 29.

15ـ استفتائات امام خمينى.

16ـ شيخ عباس قمى, سفينه البحار, ج1, ص476.

17ـ صحيفه نور, ج22, ص161.

18ـ همان, ج2, ص259.

ماهنامه پيام زن ـ شماره 71 ـ بهمن 76

/ 1