تفكر و آزادي - تفکر و آزادی (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفکر و آزادی (2) - نسخه متنی

علیرضا وزیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تفكر و آزادي

عليرضا وزيري

اشاره

در بخش نخست گذشت كه تفكر شرط اساسي براي آزادي و تسلط بر سرنوشت خود و جامعه است و اصل تسليم‏ناپذيري در برابر رخدادهاي ناخوشايند و همسوسازي شرايط با اهداف، يكي از پايهاي بنيادين خوشبختي است. اما دنيامحوران تا وقتي اوضاع به مرادشان است گِرد دين جمع مي‏شوند. اگر ورق برگردد و حوادث ناخوشايندي براي ايشان رخ دهد و دنيايشان در خطر افتد، عقده دنياباختگي‏شان را بر سر دين خالي مي‏كنند و دين را به كناري مي‏نهند. در حالي كه حضرت علي عليه‏السلام درباره بي‏اعتنايي به دين فرموده است:

«مردم چيزي از كار دينشان را براي به دست آوردنِ سودِ دنيايشان نمي‏دهند، مگر اينكه خدا بر ايشان چيزي پيش مي‏آورد كه زيانش از آن سود (دنيايي) بيشتر است (زيرا بي‏اعتنايي در امر دين، مستلزم دوري از رحمت حق تعالي است).»1

چشم اين شيفتگانِ دنيا به حوادث و هواي نفسشان دوخته شده‏است. عقلشان در زندان هوس اسير است و تسليم حوادثند. اساسا در همين دگرگوني احوال است كه دينداران واقعي از دينداران ظاهري باز شناخته مي‏شوند. حضرت علي عليه‏السلام فرمود:

«در دگرگوني حالات است كه گوهرهاي (وجود) مردان (عيب و هنرشان) شناخته مي‏شود.»2

استاد شهيد مطهري مي‏گويد:

«گاهي انسان چونان خسي و خاشاكي مي‏شود كه در سيلي افتاده، و اين سيل به هر سو مي‏رود او را با خود مي‏برد. بي شك جامعه به سانِ سيلي است كه افراد را از اين سو به آن سو مي‏كشاند؛ امّا چنان هم نيست كه جبر مطلق باشد؛ يعني چنين نيست كه انسان نتواند در اين سيل براي خود هيچ گونه تصميمي بگيرد، جايش را عوض كند و حتي مسير خود را بر خلافِ مسير آن انتخاب نمايد؛ بلكه مي‏تواند سير را در خلاف جهت مسير اين سيل قرار دهد و احيانا در سرنوشت اين سيل تأثير بگذارد و آن را در مسير ديگر بيندازد.»3

پيامبران و امامان معصوم عليهم‏السلام و مردان انقلابي، در اعصار و قرون، همواره بر خلاف جريانِ غالبِ و فضاي حاكم بر اجتماع خود گام بر داشته‏اند تا با ايجادِ تحوّلِ اصلاحي جامعه را از وضعيّت موجود به وضعيّت مطلوب برسانند. امام خميني قدس‏سره مي‏فرمايند:

«مقصد اين است كه كشور ما يك كشور اسلامي باشد. كشور ما در تحت رهبري قرآن، تحت رهبري پيغمبر اكرم و ساير اولياي عظام اداره شود ... مكتب اسلام يك مكتب مادّي نيست، يك مكتب مادي ـ معنوي است. مادّيت را در پناه معنويت قبول دارد ... اسلام براي تهذيب انسان ... براي انسان سازي آمده است، همه مكتب‏هاي توحيدي براي انسان سازي آمده‏اند، ما مكلّفيم انسان بسازيم ... اگر انسان تربيت شد، همه مسايل حل است.»4

به سوي آزادي

انديشيدن پايه خوب زيستن و مايه رشد و بالندگي است. اگر در متن زندگي‏ات، مانعِ آزار دهنده‏اي آزارت مي‏دهد، با فكر و پايان نگري روش منطقي و خداپسندانه‏اي پيدا كن و راهت را هموار ساز. به قول استاد مطهري:

«اگر انسان فكرش اينجور باشد كه هميشه نتيجه را از راهي كه در متن خلقت براي [رسيدن به] آن نتيجه قرار داده شده بخواهد، اين فكر منطقي است؛ امّا اگر انسان هدفها، ايده‏ها و آرزوهاي خود را از راههايي مي‏خواهد كه آن راهها راههايي نيستند كه در خلقت به سوي آن هدفها باشد و اگر احيانا يك وقت بوده، تصادف بوده است؛ يعني كلّيت ندارد، فكر او منطقي نيست.»5

انديشيدن پايه خوب زيستن و مايه رشد و بالندگي است.

در كسب فضايل و حذف رذايل و هموار سازي راه زندگيِ خداپسندانه هيچ مانعي نبايد تو را باز دارد. در مقابلِ توفانِ عواطفِ عقل ستيز استقامت كن تا در زمره راست قامتان جاودانه تاريخ درآيي. به دلِ ترسهاي بي‏اساس و وهم آلود حمله‏ور شو و راه زندگي‏ات را هموار ساز.

برخي از ما آدميان را گفتار و رفتار ناخوشايند يا مسئله ناهنجاري پيوسته آزار مي‏دهد، امّا كمتر مي‏كوشيم يكباره آن را از صفحه زندگي حذف يا در آن تجديدنظر كنيم. از اينرو هميشه از آن در رنج و عذاب و اضطرابيم؛ ولي در عين حال براي محو عواملِ اين رنج و آزار انديشه نمي‏كنيم.

«بهر تجديد حيات

سوي آينده پر بار، پلي بايد زد»6

عبادت فكري

در تعليمات اسلامي تكيه و تأكيد بسيار به «تفكر» شده تا آنجا كه پيامبر اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم فرمود:

«يك ساعت فكر كردن، بهتر از عبادتِ يك سال است؛ و به منزلت تفكّر نمي‏رسد مگر كسي كه او را از خداوند به نور معرفت و توحيد، مخصوص گردانيده است.»7

و در بعضي از روايات چنين آمده است كه:

«يك ساعت فكر كردن، بهتر از شصت يا هشتاد سال عبادت است.»8

دو نكته در اين گونه روايات جلوه ويژه دارد: نخست اين كه تفكّر عبادت به حساب آمده است؛ شهيد مطهري مي‏فرمايد:

«بنابراين ما سه نوع عبادت خواهيم داشت: عبادت بدني، مثل نماز خواندن، روزه گرفتن؛ عبادت مالي، مثل زكات دادن و خمس دادن؛ عبادت فكري (عبادتِ صرفا روحي) كه نامش تفكّر است. و تفكّر افضل انواع عبادات است. اينكه مي‏گويند: «تفكُّرُ ساعَةٍ خيرٌ مِنْ عبادَةِ سَنَةٍ يا ستّينَ سَنَةٍ يا سبعين سَنَةٍ» معلوم مي‏شود كه ارزش تفكر، از آن عبادتهاي ديگر خيلي بيشتر است. يك ساعتِ اين ممكن است برابر باشد با شصت سالِ عبادت هاي بدنيِ بدونِ تفكّر، و نبايد سوء تفاهم شود كه مقصود جانشين سازي است كه آن عبارتها را رها كنيد و به اين بچسبيد. مقصود اين نيست. هر كدام در جاي خود لازم و ضروري است. مقصود بيانِ ضرورت اين امر است.»9

نكته دوّم اينكه اين اختلاف سال‏ها در واقع: «اختلاف نيست، تفكّرها، مراتبِ فكر و نيز موضوعاتي كه آدمي درباره آن فكر مي‏كند، متفاوت است.»10

براي مثال گاهي بشر به نجات و سلامتي و سرنوشت خود فكر مي‏كند و زماني درباره يك جامعه يا يك ملّت ستمديده و نجاتش از چنگ مستكبران و زورگويان مي‏انديشد. روشن است كه سطح اين افكار و نتيجه آن ها در يك رتبه نيست.




  • «گفت پيغمبر كه يك ساعت ز فكر
    ساعتي كن فكر در راه نجات
    يعني اي جان فكر بكرت ساز كن
    لَيْسَ لِلإنسانِ اِلاّ ما سَعَي
    بهر تو نازل شده اي با صفا»11



  • به بود از شصت سال اوراد و ذكر
    تا رهي جويي به اسرار حيات
    با تدبّر نقشه‏اي آغاز كن
    بهر تو نازل شده اي با صفا»11
    بهر تو نازل شده اي با صفا»11




1 ـ فيض الاسلام، «ترجمه و شرح نهج البلاغه»، حكمت 103، ص1135.

2 ـ همان، حكمت 208.

3 ـ «تعليم و تربيت در اسلام»، ص381 و382 (با اندكي تلخيص و تصرف)

4 ـ امام خميني قدس‏سره ، «ابواب معرفت»، ص36.

5 ـ تعليم و تربيت در اسلام، ص422.

6 ـ «قبله اين قبيله»، ص48.

7 ـ «فكر و انديشه»، ص11 و12. (به نقل از جامع السعادات، ج1، ص93 و بحار، ج71، ص326)

8 ـ همان (به نقل از محجة البيضاء، ج8، ص193 و بحار، ج15، ص195)

9 ـ «تعليم و تربيت در اسلام»، ص379.

10 ـ همان.

11 ـ «فكر و انديشه»، ص12. (با تلخيص و تصرف.)

/ 1