احترام به والدین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

احترام به والدین - نسخه متنی

سید محمد حسین طباطبایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


احترام به والدين

در كافى به سند
خود از عبد الله بن سنان روايت كرده كه
گفت‏از امام صادق(ع)شنيدم مى‏فرمود:
يكى از گناهان كبيره عقوق والدين، و يكى
ديگر نوميدى ازرحمت‏خدا،و يكى ايمنى
از
مكر اوست، و روايت‏شده كه از هر گناهى
بزرگتر شرك به خدااست (1) .

و در كتاب فقيه درحقوقى كه از
امام زين العابدين(ع)روايت كرده فرموده:
بزرگترين حق خدا بر تو اين است كه اورا
بپرستى، و چيزى شريكش نسازى كه اگر
اينكار رابه اخلاص كردى خداوند حقى
براى تو برخود واجب مى‏كند، و آن اين
است كه امور دنيا وآخرتت را كفايت
مى‏كند.

و نيز فرمود: و
اما حق مادرت اين است كه بدانى او تورا
طورى حمل كرد كه احدى، احدى را آن طور
حمل نمى‏كند، آرى او تو را در داخل شكم
خود حمل كرد، واز ميوه قلبش‏چيزى به تو
داد، كه احدى به احدى نمى‏دهد، و او با
تمامى اعضاى بدنش تو را محافظت‏نمود، و
باك نداشت ازاينكه گرسنه و تشنه بماند،
بلكه پروايش همه از گرسنگى و تشنگى
توبود، او باك نداشت ازاينكه برهنه
بماند، همه پروايش از برهنگى تو بود، او
هيچ پروايى





 (1)اصول
كافى، ج 2، ص 278، ح 4.

صفحه :
328





نداشت از گرما، ولى
سعيش اين بود كه بر سر تو سايه
بيفكند،او به خاطر تو از خواب
خوش‏صرفنظر كرد، و تو را از گرما و سرما
حفظ نمود، همه اين تلاشها براى اين است
كه‏تو مال اوباشى، و تو نمى‏توانى از
عهده شكر او برآيى، مگر با يارى و توفيق
خدا.

و اما حق پدرت اين است
كه بدانى او ريشه تو است، چون‏اگر او
نبود تو نبودى، پس هروقت از خودت چيزى
ديدى كه خوشت آمد، بدان كه اصل آن نعمت
پدرتو است، پس حمدخدا گوى، و شكر پدر
بجاى آر، آن قدر كه با اين نعمت برابرى
كند، و هيچ نيرويى نيست جزبه وسيله
خدا (1) .

و در كافى
به سند خود از هشام بن سالم، از امام
صادق(ع)روايت‏كرده كه‏فرمود: مردى نزد
رسول اكرم(ص)رفت و گفت: يا رسول الله به
چه‏كس نيكى كنم؟فرمودبه مادرت، عرضه
داشت: سپس به چه كس؟فرمود: به مادرت،
عرضه داشت: سپس به چه‏كس؟فرمود: به
مادرت، عرضه داشت: سپس به چه كس؟فرمودبه
پدرت (2) .

و در
مناقب آمده كه روزى حسين بن على(ع)به
عبدالرحمان بن عمرو بن‏عاص گذشت، پس
عبد الرحمان گفت: هر كه مى‏خواهد به
مردى نظر كند كه محبوبترين‏اهل‏زمين
است نزد اهل آسمان، به اين شخص نظر كند،
كه دارد مى‏گذرد، هر چند كه من بعد
ازجنگ صفين تاكنون با او همكلام
نشده‏ام.

پس ابو سعيد
خدرى او را نزد آن جناب آورد،
حسين(ع)به‏او فرمود: آيامى‏دانستى كه
من محبوبترين اهل زمين نزد اهل آسمانم،
و با اين حال در صفين شمشيربه‏روى من و
پدرم كشيدى؟به خدا سوگند پدر من بهتر از
من بود، پس عبد الرحمان عذر خواهى‏كرد
و
گفت:آخر چه كنم رسول خدا(ص)به خود من
سفارش فرمودكه پدرت را اطاعت كن، حضرت
فرمود: مگر كلام خداى را نشنيدى كه
فرمود: و ان‏جاهداك‏على ان تشرك بى ما
ليس لك به علم فلا تطعهماو نيز مگر از
رسول خدا(ص)نشنيده‏اى كه
فرمود:اطاعت(پدر و مادر و يا هر كس كه
اطاعتش واجب‏است)بايد كه معروف باشد، و
اطاعتى كه نافرمانى خدا است معروف و
پسنديده‏نيست، و نيزمگر نشنيده‏اى كه
هيچ مخلوقى در نافرمانى خدا نبايد
اطاعت‏شود (3) .

 (1)من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص
376.

(2)

كافى، ج 2، ص 159، ح 9.

(3)مناقب، ج 4، ص 73 -
طبع قم.

علامه سيد محمد
حسين طباطبايى قدس سره ترجمه تفسير
الميزان جلد 16 صفحه 327





 

/ 1