اخلاق دانشجويي در اسلام
اخلاق دانشجويي دراسلام? اخلاق دانشجويي در اسلام? اقشاراجتماعي ? محمدي، فرزانه انتخاب رشته، نقطه آغاز
سزاواراست كه دانشجو در انتخاب رشته، به سهاصل «وظيفه»، «استعداد» و «علاقه» توجهكند. اگر اين سه در يك رشته گرد آيند،بسيمايه سعادت است. چنانكه دانشجويي به علتنياز جامعه، پرداختن به دانش پزشكيوظيفه شرعي او باشد كه اين رشته را درپيش بگيرد و اين رشته قابل دسترسي ومورد علاقهاش نيز باشد.گاهي شخصيبه رشتهاي علاقه ندارد ولي موظف بهكسب آن است. پيداست وظيفه، تنها هنگاميمعنا پيدا ميكند كه شخص قادر به انجامآن باشد. به قول دانشمندان علم كلام:اَلامرُ بما لايُطاق محال؛ خداوندهيچگاه به امر نا شدني فرمان نميدهد.باري وظيفه شرعي بر علاقه، چيرگيدارد.چه خوب است كه وظيفه را علاقه همراهينمايد، امّا اگر دانشجو صرفا به خاطرعلاقه، وظيفه خويش را رها كند و در پيعلاقه و خواست خود برود، بيترديد راهكژي را در پيش گرفته است. بدقت در اينآيه بنگريد:«اي بسا چيزي را بدميشماريد و حال آنكه به سود شماست و ايبسا چيزي را خوب و پسنديده ميدانيدوليبه زيان شماست.»1با توجه به محتوايزيباي آيه، درمييابيم كه ملاك سنجش،خواست و علاقه شخصي نيست بلكه معيارارزش، وظيفه است. يكي از عوامل تشكيلدهنده علاقه يا عدم علاقه معرفت و شناختاست. اگر دانشجويي بدون آنكه بدرستينسبت به يك دانش، شناخت پيدا كند علاقهو يا عدم علاقه خود را واقعي بشمارد، ايبسا پندارش صحيح نباشد و اين علاقه وعدم علاقه هم ممكن است كاذب باشد.مهمترين دليل ما افرادي هستند كه براثر عدم توانايي در گزينشرشتههايدلخواه و يا به هر دليل ديگر، رشتهايرا انتخاب كردهاند كه مورد علاقه آناننبوده است. بسياري از اين افراد هنگاميكه با دلگرمي تمام به كسب دانش در آنرشته پرداختهاند، علاقه واقعي خود رايافتهاند. بنابراين دانشجويان برايتشخيص علاقه واقعي خود بايد به تحقيق وبررسي درست بپردازند.دانشجو بايدبدون اجبار و پس از بررسي درست و كسبشناخت واقعي نسبت به مسائل هر رشته،رشته مورد علاقه و توان خود را انتخابكند.امروزه بسيار سخن از «انقلابفرهنگي» ميشنويم، ولي چنانكه شايستهاست، جوانان پرشور ما به اين بخش روينياوردهاند. هرگاه سخن از علوم انسانيو اسلامي است، ذهن جوانان به سويشاگردان نامستعد و تنبل ميرود. حالآنكه اين دانشها متكفل پرورش روحانسانها و معرفي شناخت صحيح اسلامي بهديگران است، امّا علوم ديگر تنها ضامنرفع احتياجات مادي انسان است. علومفرهنگي بايد پا به پاي علوم تجربي بهپيش رود. در اينجا به ذكر چندين پيشنهادبراي اصلاح موقعيت علوم انسانيميپردازيم:1ـ بايد سطح درآمدها بامقدار ارزش كار، تلاش شخص و ديگر ملاكهاسنجيده شود نه آنكه معيار اصلي تعييندرآمد، نياز جامعه باشد. امروزهميبينيم كه حقوق دكتراي پزشكي بادكتراي غير پزشكي تفاوت فراوان دارد. پسبايد چنان برنامه ريزي شود كه جاذبه درآمد اقتصادي باعث جذب جوانان بهرشتهاي خاص و رويگرداني آنان از علومبا اهميت ديگر نشود. امروزه هر كس تلاشميكند با هر وسيله ممكن در رشته پزشكيقبول شود و چه بسا به خاطر سوء انگيزه،تنها به امور مالي ميانديشد و غالبااز درمان آكادميك و علمي بيماران عاجزاست و يا در انديشه آن نيست.2ـ تلاشدر جذب افراد مستعد و توانا دررشتههاي انساني و فرهنگي و جذب اساتيدتوانا در اين رشته و نيز افزايش امكاناتو لوازم پيشرفت مراكز علوم اسلامي،انساني و فرهنگي ـ اين امر از طريقاختصاص بودجه بيشتر در برنامههاياقتصادي و بودجه سالانه ممكن است.3ـبهره جويي از كتب علمي، مطبوعات ورسانههاي گروهي در شناساندن علومانساني به مردم.4ـ امور رفاهي اينقشر همسان و يا بيشتر از ديگر اقشارباشد تا هم كمبودهاي اقتصادي، آنان رااز صحنه بيرون نكند و هم عامل جذبديگران به سوي اين بخش نشود.كوتاهسخن اينكه دانشجو در انتخاب رشته نبايدتنها به مسائل مادي چشم بدوزد، بلكهبايد وظيفه و نياز اجتماعي، توان واستعداد، علاقه، امكانات، شرايطخانوادگي و اجتماعي و ديگر عناصر را هممد نظر قرار دهد.وقت شناسي
وقت،گوهري گرانبهاست كه در گراني و ارزش،هيچ چيز به پاي آن نميرسد. اگر چه مدتعمر انسان در اين دنيا محدود و درمقايسه با ابديت اندك است، امّا اگرانسان قدر آن را بشناسد و از لحظه لحظهآن به خوبي استفاده كند، ترديدي نيست كهميتواند توشهاي ابدي را از آنبرگيرد.اين بيان اهميت و ارزشمنديوقت براي همه است، امّا براي دانشجو بسيارزشمندتر. امام صادق« عليهالسلام »فرمود: «از جمله پندهاي لقمان حكيم بهفرزندش اين بود كه: فرزند دلبندم! برخياز روزها، سالها و لحظههاي روزت را بهكسب دانش بپرداز، زيرا هيچ ضايع كردنيچون تضييع اين امر نيست.»2علي «عليهالسلام » فرمود: «مغبون (زيان كار)كسي است كه عمر گرانش را به چيزي بخس وبيارزش بفروشد و مغبوط و نيك فرجامكسي است كه عمرش را در فرمانبري ازخداوندش سپري كند.»3امام حسين«عليهالسلام » نيز فرمود: «مغبونكسي است كه به دنيا سرگرم شود و سودهاياخروي از كف او بيرون گردد.»4دانشجوبايد پيش از آنكه حايز مقام و منصبيوالا گردد و قبل از آنكه به علم و فضلمشهور شود، از فرصتهاي دوران جوانيبراي تحصيل علم، به خوبي بهره جويد زيرابه محض آنكه انسان داراي مقام و منزلتيدر جامعه شود و به علم و دانش نامورگردد، نه تنها اين امر، ميان اين شخص ودرك كمالات معنوي و علمي او، بزرگترينمانع و فاصله را ايجاد ميكند، بلكهچنين وضعي، عاملي پرتوان و انگيزهاينيرومند و كامل خواهد بود كه نقصان وركود علمي و اختلال را در چنين فردي بهبار ميآورد.»5ناگفته نماند، كسبدانش وقت خاصي ندارد و حتّي در پيري همنبايد از طلب علم باز ماند، امير مؤمنانعلي« عليهالسلام » ميفرمايد: «طلبدانش از كوچكي، چون نقش بر سنگ است.»6از اين رو، جوانان به خاطر آمادگيپذيرش و شور و استعداد شگفت خود، بايدبيش از هر كس ديگر قدر وقت را بدانند واز اين دوران عزيز به خوبي بهره ببرند.رسول اكرم « صلياللهعليهوآله »ميفرمايد: هر شب فرشتهاي از ساحت قدسالهي فرو ميآيد و ندا سر ميدهد كه: ايجوانان بيست ساله، تلاش و كوشش كنيد.»7ناگفته پيداست كه مقصود حديث، تنهاافراد بيست ساله نيست، بلكه منظور،تمام جوانان است. گمان نميرود حسرتيجانكاه تر از حسرت يك پير بر عمر از دسترفتهاش باشد. علي« عليهالسلام»ميفرمايد: سختترين غصهها از دسترفتن فرصتهاست.8و نيز فرموده است:«فرصتها چون ابر ميگذرند، بكوش كه درراه خير از آنها بهرهگيري وگرنه،پشيمان ميشود»9در جاي ديگر،انسان، فرزند زمان دانسته شده است.10دانشجوي عزيز! هر نفسي كه ميكشي دمي ازعمر تو ميگذرد و يا به عبارت بهتر قدميبه جانب مرگ نزديك ميشوي.11ازپيامبر « صلياللهعليهوآله »درباره عمر پرسيدند، فرمود:در روزقيامت، بنده قدم از قدم بر نميداردمگر آنكه از وي ميپرسند عمرش را در چهاموري صرف كرده، جواني را در چه چيز بهپيري رسانده، مالش را در كجا صرف نمودهو امام و رهبرش چه كسي بوده است؟»12برخي از علل هدر دادن و تباه كردنوقت،عبارت است از:1ـ غفلت از مرگ
كسيكه از مرگ غافل است و خبر ندارد كهضمانتي در زنده ماندن او نيست، هميشهفردا فردا ميكند و همه كارها را بهآينده موكول مينمايد. اين امر باعثميشود كه قدر و قيمت وقت را نشناسد ودر آينده ـ اگر زنده باشد ـ حسرت جانكاهتضييع آن را بچشد. البته ممكن است كه مرگچنين شخصي زود برسد و ميان او وخواستهها و آرزوهايش براي هميشهفاصله بيندازد.رسول خدا«صلياللهعليهوآله » فرمود: چهبسيارند كساني كه روز خود را به پاياننميبرند و چه بسيارند كساني كه منتظرفردايي هستند كه هيچگاه بداننميرسند.»13و علي« عليهالسلام »فرموده است: «آنكه مراقب اَجَل خودباشد، فرصتها را غنيمت شمارد.»142ـبازي و سرگرمي
در اسلام يكي از عواملضايع كردن وقت، لهو و لعب و پرداختن بهامور بيفايده است.حضرت علي«عليهالسلام » فرمود: «بازي بدترينچيزي است كه عمر را ضايع ميكند.»15 و«عمر خود را در لهويات و بازيها مگذرانتا در آخرت اميدت قطع نگردد.»163ـاشتغال به كارهاي غير مهم
انسان وبويژه دانشجو بايد در انجام كارهااولويت را رعايت كند. از طرفي در ايندنيا آنقدر كار مهم و اساسي هست كهانسان به كارهاي كم فايده نپردازد.مثلا" در زمان تحصيل كتابهايمهم،بسيار است و دانشجو نبايد وقت خودرا صرف كتابهاي كم محتوا كند. علي«عليهالسلام »فرموده است: «هر كه بهكار غير مهم بپردازد، از كار مهمتر بازميماند.»17 4ـ بينظمي و عدم توجهبه استعداد
دانشجو بايد براي تمامكارهاي علمي و غيرعلمي خود، برنامهريزي كند. گاه كسي از استعداد و تواناييو علاقه و... برخوردار است امّا به خاطرنداشتن برنامه در زندگي، هيچگاه موفقنميشود.«استعداد» نيز امر مهمياست. دانشجو بايد با توجه به استعداد وتوانايي خود كاري را انجام دهد. گاهدانشجويي وقت گران خود را بر روي يكرشته، يك كتاب و... صرف ميكند امّا بهخاطر ناهمگوني استعداد، از عهده آن برنميآيد و عمرش را ضايع ميگرداند.5ـ مراقبت از جسم و جان
اگر دانشجوييدر خوردن و خوابيدن، بر خورد با ديگرانوهر رفتار شخصي ديگر، موازين درست ومتعادل را رعايت نكند، دچار نارساييروحي يا جسمي ميگردد. مثلا" اگرپرخوري كند يا غذاي ناسالم بخورد،بيمار ميشود و بايد وقت زيادي را صرفدارو و درمان كند و اي بسا از درس خودباز ميماند. اگر به روان خود نيز اهميتندهد، همين گونه در سختي ميافتد.دانشجو بايد بداند چه وقت درس بخواندومطالعه كند؟ چه وقت استراحت كند و يابخوابد؟ چه وقت غذا بخورد؟ چه وقتاز استاد بپرسد؟ چه وقت تشكيل خانوادهبدهد؟ و چه وقت.... اين امور و دهها امورديگر را بايد به موقع انجام دهد تا هيچفرصتي از دست نرود.18رفتارهاي شخصيدانشجو:رابطه تقابلي رفتارهايانسان، انكارناپذير است. تنها هنگامييك فرد و بويژه يك دانشجو در كار خودموفق ميشود كه هر بخشي از زندگي او بابخشهاي ديگر هماهنگ باشد. مثلاً اگرطالب علم، در خوردن، نكتههاي بهداشتيتغذيه را از نظر دور دارد، اين امر درخواب و سلامتي و در نتيجه در درس و بحثشاثر ميگذارد. پس او بايد رفتارهايشخصي خود را دقيقا برنامه ريزي كرده، درهمه حال عواقب وخيم ضربه به تحصيل را دراثر بيبرنامگي و رفتارهاي ناهنجار درنظر بياورد.چكيده سخن ما در دو بخشاست.1ـ بهداشت روح و روان2ـ بهداشتجسمدانشجو بايد بداند اگر به بهداشتروحي و رواني و نيز بهداشت جسمي او اندكلطمهاي وارد آيد خيلي زود اثر وانعكاس آن به درس ميرسد و از ادامهتحصيل باز ميماند. در اينجا ابتدادرباره، بهداشت رواني و سپس دربارهبهداشت جسمي، قدري سخن ميگوييم.روح و روان انسان، همانند بدن بهچيزهايي نياز دارد. دانشجو تنها بارواني سالم، آسوده و آرام و با طراوتقادر به تحصيل است. از اين رو بايد از هرگونه عملي كه سلامت رواني او را تهديدميكند، بپرهيزد. رفتارهاي ناهنجاررواني غالبا بر اثر عدم رعايت احكاماسلامي پديد ميآيد. اگر عواطف انسانيمهار نشوند، بهداشت رواني به خطرميافتد. در دعاي هشتم صحيفه سجاديهميخوانيم:«پروردگارا! پناهميبرم به تو از هيجان حرص و شدت خشم وتسلط غضب و كمي صبر و پيروي از هواي نفسيا تمايلات.»اين صفتها و ديگرعواطف، در روان انسان اثر بسزا دارند.البته به عقيده نگارنده، مهمترينعامل بهداشت روان، تصحيح اعتقاد وانگيزه تحصيل است. اگر دانشجو انگيزهمادي نداشته باشد و هدف او از كسب دانش،تنها جلب خشنودي خداوند و نيز خدمت بهخلق او باشد، هميشه آرام است و اينآرامش، زاييده اعتقاد صحيح و ذكرخداست.دانشجويي كه به نيازهاي روحيخود و فضايل اخلاقي مطابق با فطرت آدميپاسخ ندهد و در مسير خودسازي نباشد بهخاطر بيايماني و بياعتقادي هموارهدر هيجان و اضطراب و تشويش است. درمقابل، توكل بر خدا و ايمان به او ازمهمترين عناصر آرام بخش روان به شمارميروند.اعتقاد به خدا باعث ميشوددانشجو از صفات رذيله چون: حسد، حرص وطمع، غيبت، سخنچيني، بدگويي، شهوتمداري، پرخوري، پرخوابي، پر گويي و... كهمهمترين عوامل عدم تعادل رواني شمردهميشوند، بپرهيزد.افرادي كه بهاحكام اسلام پايبند هستند، غالبا دچاربيماريهاي عصبي و رواني نميشوند چراكه «با ياد خدا دلها آرام ميگيرد.»19در چند جاي قرآن كريم، سخن از شرح صدررفته است. كسي كه بر اثر ايمان به خدا،فراخ سينه شود، همه چيز را زيباميبيند، به همه چيز مهر ميورزد، همهرا دوست دارد، زيرا آنها را آفريدگانخدا ميبيند.بهداشت جسمي نيز اگر چهبه درجه اهميت سلامت روان نميرسد،ليكن خود، عامل اساسي و يكي از عواملبهداشت رواني است. گفتهاند: عقل سالمدر بدن سالم است.اين عبارت كه مضمونيك روايت است، سخن بجا و استواري است،زيرا كسي كه تني سالم نداشته باشد،نميتواند از حقوق خود و ديگران دفاعكند و حقوق الهي را ادا كند. چنين شخصيقادر به تحصيل دانش و پرورش عقلي نيزنخواهد بود.اسلام بيش از هر مكتبديگر به مسأله بهداشت اهميت ميدهد، بااين تفاوت كه در دين اسلام همه چيز برپايه پيشگيري بنيان نهاده شده ولي درمكاتب جديد همه چيز بر پايه درمان است.اسلام معتقد است كه شخص بايد از خوردنشراب، گوشت خوك و... پرهيز كند. وليديگران خود را در اين مهلكه مياندازندآنگاه در انديشه درمان ميافتند.دانشجو بايد براي آنكه تني سالمداشتهباشد و بيماري، ميان او و درس فاصلهنشود، احكام شخصي اسلام را به دقتفراگيرد و عملي سازد. ما از ميانرفتارهاي شخصي دانشجو كه در بهداشت تناو نقش اساسي دارد، به خواب و خوراكاشاره ميكنيم:1ـ دانشجو بايد درغذاي خود به دقت بنگرد، بكوشد كه دربهداشت تغذيه چند امر را رعايت كند:ـاز پرخوري بپرهيزد. امام محمد باقر«عليهالسلام » ميفرمايد: نزد خداوندهيچ چيز مبغوضتر از شكم پُر نيست.20مهمترين نتيجه پرخوري، تهديدسلامتجسمي و رواني است. اين امر باعث ميشودقوه درك شخص بخوبي فعاليت نكند. لقمانحكيم درباره تأثير پرخوري بر عقل و هوشبه فرزندش چنين سفارش ميكند: «فرزندماگر شكم انسان پر شود، انديشهاشميخوابد.»21پس اگر دانشجو بخواهددرس را نيك بفهمد بايد از پرخوري بشدتپرهيز كند.ـ دانشجو بايد زمان خوردنرا به درستي بشناسد و براي لذت، غذانخورد بلكه براي تقويت جسم بخورد وبياشامد. به تعبير قرآن كريم:«كلوامن الطيبات و اعملوا صالحا»22؛ ازغذاهاي حلال بخوريد و عمل صالح انجامدهيد!هنگامي كه به آيات و رواياتمينگريم، در مييابيم كه بهترين زمانغذا خوردن، صبح و شام است. گويا سه وعدهغذا خوردن، خيلي سودمند نيست، زيراهنگام صبح، بدن بر اثر خواب، غذاي مصرفيرا هضم كرده و اينك كه آغاز روز است،نياز به تجديد قوا دارد تا به فعاليتبپردازد. از اين لحاظ صبحانه در سلامتجسم نقش مهمي دارد و هنگام عصر هم، بدنبر اثر كار زياد و تلاش روزانه و مصرفانرژي، غذاي خود را مصرف كرده و اينكنياز به غذا و مواد غذايي دارد.شخصياز دردها و نارساييهاي شكمي به امامصادق« عليهالسلام » شكايت نمود. امامبه او فرمود: «تنها صبح و شام غذا بخور وبين آن دو وعده، چيز ديگري نخور كه باعثبيماري ميشود. نشنيدهاي كه خداوندميفرمايد: روزي آنان در آنجا، صبح وشام عرضه ميشود»23ـ آداب غذا خوردنرا رعايت كند. پيش از غذا، دست خود رابشويد و اگر ميتواند وضو بگيرد، درآغاز غذا ذكر خدا بگويد، بر زمين بنشيندو با دست راست بخورد، لقمههاي كوچكبردارد، تا گرسنه نشده غذا نخورد و پيشاز آنكه سير شود، دست از غذا خوردنبكشد.ـ بكوشد به كيفيت غذا بينديشدنه كميت آن، از اين رو سعي كند از غذاهايسنگين، پرچربي و گوشتهاي قرمز كمترمصرفكند، زيرا غذاي سنگين مانع درك صحيحدانش ميگردد و قدرت حافظه را بشدتضعيف ميگرداند.242ـ طالب دانش بايدخواب خود را متعادل گرداند و آداباسلامي خواب را به درستي انجام دهد.البته نبايد بدون ممارست، آنقدر ازخواب خود بكاهد كه قواي بدن او تعادلخود را از دست دهند و اين امر مانع كسبدانش و درك صحيح او گردد. ولي بكوشد كهبه حد نياز اكتفا كند. پيش از خوابيدن،مسواك بزند، وضو بگيرد، با ذكر خدا بهبستر برود و از شب زنده داري غفلت نورزد.دانشجو بايد بداند كه كثرت خواب، باعثسنگدلي، كند هوشي و بيماري جسمميشود.ادامه از صفحه 11به وسيلهغيبت از خطر قتل نجات مييابد.25زراره گويد: حضرت صادق« عليهالسلام»فرمود: قائم بايد غايب شود. عرض كردم:چرا؟ فرمود: از كشته شدن ميترسد.26چراامام زمان (عج) ظهور نميكنند با اينكهظلم و فساد عالم را فرا گرفته است ؟براي تحقق يك انقلاب همه جانبه درسطحجهاني، تنها وجود يك رهبر شايسته كافينيست بلكه آمادگي عمومي لازم است ومتأسفانه هنوز دنيا آماده پذيرش چنانحكومتي نشده است. به علاوه مردم بايد بهقدر كافي تلخيها و بي عدالتيها و ضعفقوانين را لمس كنند. مردم بايد احساسكنند كه بحرانهاي كنوني، زاييدهنظامهاي كنوني است و اين نظامها از حلبحرانها سرانجام عاجزند. مردم بايدتشنه شوند چرا كه تا تشنه نشوند، سراغچشمه آب نميروند. از سوي ديگر گردآوردن تمام مردم جهان در زير يك پرچمگسترده، به تعليم و تربيت و رشد فرهنگيبالا و نيز به تكامل صنعتي نياز دارد.امام منتظر «عج» نيز همچون منتظرانخود در انتظار است. ما در انتظار مقدماوييم و او در انتظار صدور حكم ظهور ازجانب حق تعالي. «اللهم اجعلنا منانصاره و اعوانه»پاورقيها:
1)بقره، آيه 216 10) همان منبع، ج 1، ص122 11) همان منبع، ج 6، ص 170 12)تحف العقول، ص 56 13) امالي طوسي، ج2، ص 139 14) غررالحكم، ج 5، ص 295 15) همان منبع، ج 4، ص 174 16) همانمنبع، ج 6، ص 314 17) همان منبع، ج 4،ص174 18) ر. ك : مطلبي ـ سيد حسين:گوهروقت، مركز چاپ و انتشارات سازمانتبليغات، چاپ اول 19) رعد، آيه 28 20) الكافي، ج 6، ص 269 21) المحجةالبيضاء، ج 5، ص 151 22) مؤمنون،آيه51 23) الكافي، ج 6، ص 288؛ (سورهمريم، آيه 62 براي توضيحات بيشتر دربارهآداب غذا خوردن 2) امالي طوسي، ص 6624) در اين باره احاديث فراواني بهما رسيدهاست براي اطلاع بيشتر بهمنابع پيشين مراجعه كنيد. 25)اثبات الهداة، ج 6، ص 431 26) علت ترسآن حضرت اين است كه كشته شدن ايشان بهصلاح جامعه و دين نيست زيرا هر يك ازامامان« عليهمالسلام » پس از شهادتجانشيني داشتند اما امام زمان (عج)جانشيني ندارند و در اين صورت زمين خالياز حجت ميماند. 3) غررالحكم، ج2،ص 525 4) امالي مفيد، ص 117، مجلس 23 5) آداب تعليم و تعلم در اسلام، ص 334؛منيهالمريد، ص 225 6)بحارالانوار، ج1، ص 224 7) مستدركالوسائل، ج 12 ص 157 8) غررالحكم، ج2، ص 441 9) همان منبع، ص 573 ونيز ر ك : فروع كافي، ج 6 و كتاب «الاطعمهو المحجة البيضاء» ج 3 و كتاب الاكل، ج 5،باب شكستن شهوت فرج و شكم. منابع:1) لباف ـ علي: الفباي محبتامام عصر، تهران، بدر، 1374، چاپ اول 2) حكيمي ـ محمدرضا: خورشيد مغرب،تهران، فرهنگ اسلامي، 1360 3) سعيدـ حسن: خدا و مهدي، تهران، نشر فرهنگيرجاء، 1364، چاپ چهارم 4) اميني ـابراهيم: دادگستر جهان، قم، شفق، 1367،چاپ دهم 5) جمعي از نويسندگان:معارف اسلامي، تهران، سازمان مطالعه وتدوين كتب علوم انساني دانشگاهها 6) مكارم شيرازي ـ ناصر: مهدي انقلابيبزرگ: قم، هدف، 1367، چاپ دهم 7)دواني ـ علي: مهدي موعود، ( جلد سيزدهم،بحارالانوار، مجلسي