مشاوره و علوم تربیتی وظایف دانشجو درباره خویش نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مشاوره و علوم تربیتی وظایف دانشجو درباره خویش - نسخه متنی

فرزانه محمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اخلاق دانشجويي در اسلام

اخلاق دانشجويي دراسلام? اخلاق دانشجويي در اسلام? اقشاراجتماعي ? محمدي، فرزانه

انتخاب رشته، نقطه آغاز

سزاواراست كه دانشجو در انتخاب رشته، به سهاصل «وظيفه»، «استعداد» و «علاقه» توجهكند. اگر اين سه در يك رشته گرد آيند،بسيمايه سعادت است. چنانكه دانشجويي به علتنياز جامعه، پرداختن به دانش پزشكيوظيفه شرعي او باشد كه اين رشته را درپيش بگيرد و اين رشته قابل دسترسي ومورد علاقه‏اش نيز باشد.

گاهي شخصيبه رشته‏اي علاقه ندارد ولي موظف بهكسب آن است. پيداست وظيفه، تنها هنگاميمعنا پيدا مي‏كند كه شخص قادر به انجامآن باشد. به قول دانشمندان علم كلام:اَلامرُ بما لايُطاق محال؛ خداوندهيچگاه به امر نا شدني فرمان نمي‏دهد.

باري وظيفه شرعي بر علاقه، چيرگيدارد.چه خوب است كه وظيفه را علاقه همراهينمايد، امّا اگر دانشجو صرفا به خاطرعلاقه، وظيفه خويش را رها كند و در پيعلاقه و خواست خود برود، بي‏ترديد راهكژي را در پيش گرفته است. بدقت در اينآيه بنگريد:

«اي بسا چيزي را بدمي‏شماريد و حال آنكه به سود شماست و ايبسا چيزي را خوب و پسنديده مي‏دانيدوليبه زيان شماست.»1

با توجه به محتوايزيباي آيه، درمي‏يابيم كه ملاك سنجش،خواست و علاقه شخصي نيست بلكه معيارارزش، وظيفه است. يكي از عوامل تشكيلدهنده علاقه يا عدم علاقه معرفت و شناختاست. اگر دانشجويي بدون آنكه بدرستينسبت به يك دانش، شناخت پيدا كند علاقهو يا عدم علاقه خود را واقعي بشمارد، ايبسا پندارش صحيح نباشد و اين علاقه وعدم علاقه هم ممكن است كاذب باشد.مهم‏ترين دليل ما افرادي هستند كه براثر عدم توانايي در گزينش‏رشته‏هايدلخواه و يا به هر دليل ديگر، رشته‏ايرا انتخاب كرده‏اند كه مورد علاقه آناننبوده است. بسياري از اين افراد هنگاميكه با دلگرمي تمام به كسب دانش در آنرشته پرداخته‏اند، علاقه واقعي خود رايافته‏اند. بنابراين دانشجويان برايتشخيص علاقه واقعي خود بايد به تحقيق وبررسي درست بپردازند.

دانشجو بايدبدون اجبار و پس از بررسي درست و كسبشناخت واقعي نسبت به مسائل هر رشته،رشته مورد علاقه و توان خود را انتخابكند.

امروزه بسيار سخن از «انقلابفرهنگي» مي‏شنويم، ولي چنانكه شايستهاست، جوانان پرشور ما به اين بخش روينياورده‏اند. هرگاه سخن از علوم انسانيو اسلامي است، ذهن جوانان به سويشاگردان نامستعد و تنبل مي‏رود. حالآنكه اين دانشها متكفل پرورش روحانسانها و معرفي شناخت صحيح اسلامي بهديگران است، امّا علوم ديگر تنها ضامنرفع احتياجات مادي انسان است. علومفرهنگي بايد پا به پاي علوم تجربي بهپيش رود. در اينجا به ذكر چندين پيشنهادبراي اصلاح موقعيت علوم انسانيمي‏پردازيم:

1ـ بايد سطح درآمدها بامقدار ارزش كار، تلاش شخص و ديگر ملاكهاسنجيده شود نه آنكه معيار اصلي تعييندرآمد، نياز جامعه باشد. امروزهمي‏بينيم كه حقوق دكتراي پزشكي بادكتراي غير پزشكي تفاوت فراوان دارد. پسبايد چنان برنامه ريزي شود كه جاذبه درآمد اقتصادي باعث جذب جوانان بهرشته‏اي خاص و رويگرداني آنان از علومبا اهميت ديگر نشود. امروزه هر كس تلاشمي‏كند با هر وسيله ممكن در رشته پزشكيقبول شود و چه بسا به خاطر سوء انگيزه،تنها به امور مالي مي‏انديشد و غالبااز درمان آكادميك و علمي بيماران عاجزاست و يا در انديشه آن نيست.

2ـ تلاشدر جذب افراد مستعد و توانا دررشته‏هاي انساني و فرهنگي و جذب اساتيدتوانا در اين رشته و نيز افزايش امكاناتو لوازم پيشرفت مراكز علوم اسلامي،انساني و فرهنگي ـ اين امر از طريقاختصاص بودجه بيشتر در برنامه‏هاياقتصادي و بودجه سالانه ممكن است.

3ـبهره جويي از كتب علمي، مطبوعات ورسانه‏هاي گروهي در شناساندن علومانساني به مردم.

4ـ امور رفاهي اينقشر همسان و يا بيشتر از ديگر اقشارباشد تا هم كمبودهاي اقتصادي، آنان رااز صحنه بيرون نكند و هم عامل جذبديگران به سوي اين بخش نشود.

كوتاهسخن اينكه دانشجو در انتخاب رشته نبايدتنها به مسائل مادي چشم بدوزد، بلكهبايد وظيفه و نياز اجتماعي، توان واستعداد، علاقه، امكانات، شرايطخانوادگي و اجتماعي و ديگر عناصر را هممد نظر قرار دهد.

وقت شناسي

وقت،گوهري گرانبهاست كه در گراني و ارزش،هيچ چيز به پاي آن نمي‏رسد. اگر چه مدتعمر انسان در اين دنيا محدود و درمقايسه با ابديت اندك است، امّا اگرانسان قدر آن را بشناسد و از لحظه لحظهآن به خوبي استفاده كند، ترديدي نيست كهمي‏تواند توشه‏اي ابدي را از آنبرگيرد.

اين بيان اهميت و ارزشمنديوقت براي همه است، امّا براي دانشجو بسيارزشمندتر. امام صادق« عليه‏السلام »فرمود: «از جمله پندهاي لقمان حكيم بهفرزندش اين بود كه: فرزند دلبندم! برخياز روزها، سالها و لحظه‏هاي روزت را بهكسب دانش بپرداز، زيرا هيچ ضايع كردنيچون تضييع اين امر نيست.»2

علي «عليه‏السلام » فرمود: «مغبون (زيان كار)كسي است كه عمر گرانش را به چيزي بخس وبي‏ارزش بفروشد و مغبوط و نيك فرجامكسي است كه عمرش را در فرمانبري ازخداوندش سپري كند.»3

امام حسين«عليه‏السلام » نيز فرمود:

«مغبونكسي است كه به دنيا سرگرم شود و سودهاياخروي از كف او بيرون گردد.»4

دانشجوبايد پيش از آنكه حايز مقام و منصبيوالا گردد و قبل از آنكه به علم و فضلمشهور شود، از فرصتهاي دوران جوانيبراي تحصيل علم، به خوبي بهره جويد زيرابه محض آنكه انسان داراي مقام و منزلتيدر جامعه شود و به علم و دانش نامورگردد، نه تنها اين امر، ميان اين شخص ودرك كمالات معنوي و علمي او، بزرگ‏ترينمانع و فاصله را ايجاد مي‏كند، بلكهچنين وضعي، عاملي پرتوان و انگيزه‏اينيرومند و كامل خواهد بود كه نقصان وركود علمي و اختلال را در چنين فردي بهبار مي‏آورد.»5

ناگفته نماند، كسبدانش وقت خاصي ندارد و حتّي در پيري همنبايد از طلب علم باز ماند، امير مؤمنانعلي« عليه‏السلام » مي‏فرمايد: «طلبدانش از كوچكي، چون نقش بر سنگ است.»6

از اين رو، جوانان به خاطر آمادگيپذيرش و شور و استعداد شگفت خود، بايدبيش از هر كس ديگر قدر وقت را بدانند واز اين دوران عزيز به خوبي بهره ببرند.رسول اكرم « صلي‏الله‏عليه‏و‏آله »مي‏فرمايد: هر شب فرشته‏اي از ساحت قدسالهي فرو مي‏آيد و ندا سر مي‏دهد كه: ايجوانان بيست ساله، تلاش و كوشش كنيد.»7

ناگفته پيداست كه مقصود حديث، تنهاافراد بيست ساله نيست، بلكه منظور،تمام جوانان است. گمان نمي‏رود حسرتيجانكاه تر از حسرت يك پير بر عمر از دسترفته‏اش باشد. علي« عليه‏السلام»مي‏فرمايد: سخت‏ترين غصه‏ها از دسترفتن فرصتهاست.8

و نيز فرموده است:«فرصتها چون ابر مي‏گذرند، بكوش كه درراه خير از آنها بهره‏گيري وگرنه،پشيمان مي‏شود»9

در جاي ديگر،انسان، فرزند زمان دانسته شده است.10دانشجوي عزيز! هر نفسي كه مي‏كشي دمي ازعمر تو مي‏گذرد و يا به عبارت بهتر قدميبه جانب مرگ نزديك مي‏شوي.11

ازپيامبر « صلي‏الله‏عليه‏و‏آله »درباره عمر پرسيدند، فرمود:

در روزقيامت، بنده قدم از قدم بر نمي‏داردمگر آنكه از وي مي‏پرسند عمرش را در چهاموري صرف كرده، جواني را در چه چيز بهپيري رسانده، مالش را در كجا صرف نمودهو امام و رهبرش چه كسي بوده است؟»12

برخي از علل هدر دادن و تباه كردنوقت،عبارت است از:

1ـ غفلت از مرگ

كسيكه از مرگ غافل است و خبر ندارد كهضمانتي در زنده ماندن او نيست، هميشهفردا فردا مي‏كند و همه كارها را بهآينده موكول مي‏نمايد. اين امر باعثمي‏شود كه قدر و قيمت وقت را نشناسد ودر آينده ـ اگر زنده باشد ـ حسرت جانكاهتضييع آن را بچشد. البته ممكن است كه مرگچنين شخصي زود برسد و ميان او وخواسته‏ها و آرزوهايش براي هميشهفاصله بيندازد.

رسول خدا«صلي‏الله‏عليه‏و‏آله » فرمود: چهبسيارند كساني كه روز خود را به پاياننمي‏برند و چه بسيارند كساني كه منتظرفردايي هستند كه هيچگاه بداننمي‏رسند.»13

و علي« عليه‏السلام »فرموده است:

«آنكه مراقب اَجَل خودباشد، فرصتها را غنيمت شمارد.»14

2ـبازي و سرگرمي

در اسلام يكي از عواملضايع كردن وقت، لهو و لعب و پرداختن بهامور بي‏فايده است.

حضرت علي«عليه‏السلام » فرمود: «بازي بدترينچيزي است كه عمر را ضايع مي‏كند.»15 و«عمر خود را در لهويات و بازيها مگذرانتا در آخرت اميدت قطع نگردد.»16

3ـاشتغال به كارهاي غير مهم

انسان وبويژه دانشجو بايد در انجام كارهااولويت را رعايت كند. از طرفي در ايندنيا آنقدر كار مهم و اساسي هست كهانسان به كارهاي كم فايده نپردازد.مثلا" در زمان تحصيل كتابهايمهم،بسيار است و دانشجو نبايد وقت خودرا صرف كتابهاي كم محتوا كند. علي«عليه‏السلام »فرموده است: «هر كه بهكار غير مهم بپردازد، از كار مهمتر بازمي‏ماند.»17

4ـ بي‏نظمي و عدم توجهبه استعداد

دانشجو بايد براي تمامكارهاي علمي و غيرعلمي خود، برنامهريزي كند. گاه كسي از استعداد و تواناييو علاقه و... برخوردار است امّا به خاطرنداشتن برنامه در زندگي، هيچگاه موفقنمي‏شود.

«استعداد» نيز امر مهمياست. دانشجو بايد با توجه به استعداد وتوانايي خود كاري را انجام دهد. گاهدانشجويي وقت گران خود را بر روي يكرشته، يك كتاب و... صرف مي‏كند امّا بهخاطر ناهمگوني استعداد، از عهده آن برنمي‏آيد و عمرش را ضايع مي‏گرداند.

5ـ مراقبت از جسم و جان

اگر دانشجوييدر خوردن و خوابيدن، بر خورد با ديگرانوهر رفتار شخصي ديگر، موازين درست ومتعادل را رعايت نكند، دچار نارساييروحي يا جسمي مي‏گردد. مثلا" اگرپرخوري كند يا غذاي ناسالم بخورد،بيمار مي‏شود و بايد وقت زيادي را صرفدارو و درمان كند و اي بسا از درس خودباز مي‏ماند. اگر به روان خود نيز اهميتندهد، همين گونه در سختي مي‏افتد.

دانشجو بايد بداند چه وقت درس بخواندومطالعه كند؟ چه وقت استراحت كند و يابخوابد؟ چه وقت غذا بخورد؟ چه وقتاز استاد بپرسد؟ چه وقت تشكيل خانوادهبدهد؟ و چه وقت.... اين امور و دهها امورديگر را بايد به موقع انجام دهد تا هيچفرصتي از دست نرود.18

رفتارهاي شخصيدانشجو:

رابطه تقابلي رفتارهايانسان، انكارناپذير است. تنها هنگامييك فرد و بويژه يك دانشجو در كار خودموفق مي‏شود كه هر بخشي از زندگي او بابخشهاي ديگر هماهنگ باشد. مثلاً اگرطالب علم، در خوردن، نكته‏هاي بهداشتيتغذيه را از نظر دور دارد، اين امر درخواب و سلامتي و در نتيجه در درس و بحثشاثر مي‏گذارد. پس او بايد رفتارهايشخصي خود را دقيقا برنامه ريزي كرده، درهمه حال عواقب وخيم ضربه به تحصيل را دراثر بي‏برنامگي و رفتارهاي ناهنجار درنظر بياورد.

چكيده سخن ما در دو بخشاست.

1ـ بهداشت روح و روان

2ـ بهداشتجسم

دانشجو بايد بداند اگر به بهداشتروحي و رواني و نيز بهداشت جسمي او اندكلطمه‏اي وارد آيد خيلي زود اثر وانعكاس آن به درس مي‏رسد و از ادامهتحصيل باز مي‏ماند. در اينجا ابتدادرباره، بهداشت رواني و سپس دربارهبهداشت جسمي، قدري سخن مي‏گوييم.

روح و روان انسان، همانند بدن بهچيزهايي نياز دارد. دانشجو تنها بارواني سالم، آسوده و آرام و با طراوتقادر به تحصيل است. از اين رو بايد از هرگونه عملي كه سلامت رواني او را تهديدمي‏كند، بپرهيزد. رفتارهاي ناهنجاررواني غالبا بر اثر عدم رعايت احكاماسلامي پديد مي‏آيد. اگر عواطف انسانيمهار نشوند، بهداشت رواني به خطرمي‏افتد. در دعاي هشتم صحيفه سجاديهمي‏خوانيم:

«پروردگارا! پناهمي‏برم به تو از هيجان حرص و شدت خشم وتسلط غضب و كمي صبر و پيروي از هواي نفسيا تمايلات.»

اين صفتها و ديگرعواطف، در روان انسان اثر بسزا دارند.البته به عقيده نگارنده، مهم‏ترينعامل بهداشت روان، تصحيح اعتقاد وانگيزه تحصيل است. اگر دانشجو انگيزهمادي نداشته باشد و هدف او از كسب دانش،تنها جلب خشنودي خداوند و نيز خدمت بهخلق او باشد، هميشه آرام است و اينآرامش، زاييده اعتقاد صحيح و ذكرخداست.

دانشجويي كه به نيازهاي روحيخود و فضايل اخلاقي مطابق با فطرت آدميپاسخ ندهد و در مسير خودسازي نباشد بهخاطر بي‏ايماني و بي‏اعتقادي هموارهدر هيجان و اضطراب و تشويش است. درمقابل، توكل بر خدا و ايمان به او ازمهم‏ترين عناصر آرام بخش روان به شمارمي‏روند.

اعتقاد به خدا باعث مي‏شوددانشجو از صفات رذيله چون: حسد، حرص وطمع، غيبت، سخن‏چيني، بدگويي، شهوتمداري، پرخوري، پرخوابي، پر گويي و... كهمهم‏ترين عوامل عدم تعادل رواني شمردهمي‏شوند، بپرهيزد.

افرادي كه بهاحكام اسلام پايبند هستند، غالبا دچاربيماريهاي عصبي و رواني نمي‏شوند چراكه «با ياد خدا دلها آرام مي‏گيرد.»19

در چند جاي قرآن كريم، سخن از شرح صدررفته است. كسي كه بر اثر ايمان به خدا،فراخ سينه شود، همه چيز را زيبامي‏بيند، به همه چيز مهر مي‏ورزد، همهرا دوست دارد، زيرا آنها را آفريدگانخدا مي‏بيند.

بهداشت جسمي نيز اگر چهبه درجه اهميت سلامت روان نمي‏رسد،ليكن خود، عامل اساسي و يكي از عواملبهداشت رواني است. گفته‏اند: عقل سالمدر بدن سالم است.

اين عبارت كه مضمونيك روايت است، سخن بجا و استواري است،زيرا كسي كه تني سالم نداشته باشد،نمي‏تواند از حقوق خود و ديگران دفاعكند و حقوق الهي را ادا كند. چنين شخصيقادر به تحصيل دانش و پرورش عقلي نيزنخواهد بود.

اسلام بيش از هر مكتبديگر به مسأله بهداشت اهميت مي‏دهد، بااين تفاوت كه در دين اسلام همه چيز برپايه پيشگيري بنيان نهاده شده ولي درمكاتب جديد همه چيز بر پايه درمان است.اسلام معتقد است كه شخص بايد از خوردنشراب، گوشت خوك و... پرهيز كند. وليديگران خود را در اين مهلكه مي‏اندازندآنگاه در انديشه درمان مي‏افتند.

دانشجو بايد براي آنكه تني سالمداشتهباشد و بيماري، ميان او و درس فاصلهنشود، احكام شخصي اسلام را به دقتفراگيرد و عملي سازد. ما از ميانرفتارهاي شخصي دانشجو كه در بهداشت تناو نقش اساسي دارد، به خواب و خوراكاشاره مي‏كنيم:

1ـ دانشجو بايد درغذاي خود به دقت بنگرد، بكوشد كه دربهداشت تغذيه چند امر را رعايت كند:

ـاز پرخوري بپرهيزد. امام محمد باقر«عليه‏السلام » مي‏فرمايد: نزد خداوندهيچ چيز مبغوض‏تر از شكم پُر نيست.20

مهم‏ترين نتيجه پرخوري، تهديدسلامتجسمي و رواني است. اين امر باعث مي‏شودقوه درك شخص بخوبي فعاليت نكند. لقمانحكيم درباره تأثير پرخوري بر عقل و هوشبه فرزندش چنين سفارش مي‏كند: «فرزندماگر شكم انسان پر شود، انديشه‏اشمي‏خوابد.»21

پس اگر دانشجو بخواهددرس را نيك بفهمد بايد از پرخوري بشدتپرهيز كند.

ـ دانشجو بايد زمان خوردنرا به درستي بشناسد و براي لذت، غذانخورد بلكه براي تقويت جسم بخورد وبياشامد. به تعبير قرآن كريم:

«كلوامن الطيبات و اعملوا صالحا»22؛ ازغذاهاي حلال بخوريد و عمل صالح انجامدهيد!

هنگامي كه به آيات و رواياتمي‏نگريم، در مي‏يابيم كه بهترين زمانغذا خوردن، صبح و شام است. گويا سه وعدهغذا خوردن، خيلي سودمند نيست، زيراهنگام صبح، بدن بر اثر خواب، غذاي مصرفيرا هضم كرده و اينك كه آغاز روز است،نياز به تجديد قوا دارد تا به فعاليتبپردازد. از اين لحاظ صبحانه در سلامتجسم نقش مهمي دارد و هنگام عصر هم، بدنبر اثر كار زياد و تلاش روزانه و مصرفانرژي، غذاي خود را مصرف كرده و اينكنياز به غذا و مواد غذايي دارد.

شخصياز دردها و نارساييهاي شكمي به امامصادق« عليه‏السلام » شكايت نمود. امامبه او فرمود: «تنها صبح و شام غذا بخور وبين آن دو وعده، چيز ديگري نخور كه باعثبيماري مي‏شود. نشنيده‏اي كه خداوندمي‏فرمايد: روزي آنان در آنجا، صبح وشام عرضه مي‏شود»23

ـ آداب غذا خوردنرا رعايت كند. پيش از غذا، دست خود رابشويد و اگر مي‏تواند وضو بگيرد، درآغاز غذا ذكر خدا بگويد، بر زمين بنشيندو با دست راست بخورد، لقمه‏هاي كوچكبردارد، تا گرسنه نشده غذا نخورد و پيشاز آنكه سير شود، دست از غذا خوردنبكشد.

ـ بكوشد به كيفيت غذا بينديشدنه كميت آن، از اين رو سعي كند از غذاهايسنگين، پرچربي و گوشتهاي قرمز كمترمصرفكند، زيرا غذاي سنگين مانع درك صحيحدانش مي‏گردد و قدرت حافظه را بشدتضعيف مي‏گرداند.24

2ـ طالب دانش بايدخواب خود را متعادل گرداند و آداباسلامي خواب را به درستي انجام دهد.البته نبايد بدون ممارست، آنقدر ازخواب خود بكاهد كه قواي بدن او تعادلخود را از دست دهند و اين امر مانع كسبدانش و درك صحيح او گردد. ولي بكوشد كهبه حد نياز اكتفا كند. پيش از خوابيدن،مسواك بزند، وضو بگيرد، با ذكر خدا بهبستر برود و از شب زنده داري غفلت نورزد.دانشجو بايد بداند كه كثرت خواب، باعثسنگدلي، كند هوشي و بيماري جسممي‏شود.

ادامه از صفحه 11

به وسيلهغيبت از خطر قتل نجات مي‏يابد.25

زراره گويد: حضرت صادق« عليه‏السلام»فرمود: قائم بايد غايب شود. عرض كردم:چرا؟ فرمود: از كشته شدن مي‏ترسد.26

چراامام زمان (عج) ظهور نمي‏كنند با اينكهظلم و فساد عالم را فرا گرفته است ؟

براي تحقق يك انقلاب همه جانبه درسطحجهاني، تنها وجود يك رهبر شايسته كافينيست بلكه آمادگي عمومي لازم است ومتأسفانه هنوز دنيا آماده پذيرش چنانحكومتي نشده است. به علاوه مردم بايد بهقدر كافي تلخيها و بي عدالتيها و ضعفقوانين را لمس كنند. مردم بايد احساسكنند كه بحرانهاي كنوني، زاييدهنظامهاي كنوني است و اين نظامها از حلبحرانها سرانجام عاجزند. مردم بايدتشنه شوند چرا كه تا تشنه نشوند، سراغچشمه آب نمي‏روند. از سوي ديگر گردآوردن تمام مردم جهان در زير يك پرچمگسترده، به تعليم و تربيت و رشد فرهنگيبالا و نيز به تكامل صنعتي نياز دارد.

امام منتظر «عج» نيز همچون منتظرانخود در انتظار است. ما در انتظار مقدماوييم و او در انتظار صدور حكم ظهور ازجانب حق تعالي.

«اللهم اجعلنا منانصاره و اعوانه»پاورقيها:

1)بقره، آيه 216 10) همان منبع، ج 1، ص122 11) همان منبع، ج 6، ص 170 12)تحف العقول، ص 56 13) امالي طوسي، ج2، ص 139 14) غررالحكم، ج 5، ص 295 15) همان منبع، ج 4، ص 174 16) همانمنبع، ج 6، ص 314 17) همان منبع، ج 4،ص174 18) ر. ك : مطلبي ـ سيد حسين:گوهروقت، مركز چاپ و انتشارات سازمانتبليغات، چاپ اول 19) رعد، آيه 28 20) الكافي، ج 6، ص 269 21) المحجةالبيضاء، ج 5، ص 151 22) مؤمنون،آيه51 23) الكافي، ج 6، ص 288؛ (سورهمريم، آيه 62 براي توضيحات بيشتر دربارهآداب غذا خوردن 2) امالي طوسي، ص 6624) در اين باره احاديث فراواني بهما رسيده‏است براي اطلاع بيشتر بهمنابع پيشين مراجعه كنيد. 25)اثبات الهداة، ج 6، ص 431 26) علت ترسآن حضرت اين است كه كشته شدن ايشان بهصلاح جامعه و دين نيست زيرا هر يك ازامامان« عليهم‏السلام » پس از شهادتجانشيني داشتند اما امام زمان (عج)جانشيني ندارند و در اين صورت زمين خالياز حجت مي‏ماند. 3) غررالحكم، ج2،ص 525 4) امالي مفيد، ص 117، مجلس 23 5) آداب تعليم و تعلم در اسلام، ص 334؛منيه‏المريد، ص 225 6)بحارالانوار، ج1، ص 224 7) مستدركالوسائل، ج 12 ص 157 8) غررالحكم، ج2، ص 441 9) همان منبع، ص 573 ونيز ر ك : فروع كافي، ج 6 و كتاب «الاطعمهو المحجة البيضاء» ج 3 و كتاب الاكل، ج 5،باب شكستن شهوت فرج و شكم. منابع:

1) لباف ـ علي: الفباي محبتامام عصر، تهران، بدر، 1374، چاپ اول 2) حكيمي ـ محمدرضا: خورشيد مغرب،تهران، فرهنگ اسلامي، 1360 3) سعيدـ حسن: خدا و مهدي، تهران، نشر فرهنگيرجاء، 1364، چاپ چهارم 4) اميني ـابراهيم: دادگستر جهان، قم، شفق، 1367،چاپ دهم 5) جمعي از نويسندگان:معارف اسلامي، تهران، سازمان مطالعه وتدوين كتب علوم انساني دانشگاهها 6) مكارم شيرازي ـ ناصر: مهدي انقلابيبزرگ: قم، هدف، 1367، چاپ دهم 7)دواني ـ علي: مهدي موعود، ( جلد سيزدهم،بحارالانوار، مجلسي

/ 1