بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
وي آگاهيهاي خود را بصورت كتابي به نام كشور ايران در سال 1071/1660 به رشته تحرير درآورد و در اختيار دولت فرانسه گذاشت (ميراحمدي، 113). پس از اين مبلّغين مسيحي وارد خاور زمين شدند. اين مبلّغين از فرقههاي اگوستين: شاخهاي از دومينكنها، كاپوسين: شاخهاي از فرانسيسكنها، و كرملي بودند كه بتدريج كشيشان پروتستان و يسوعي نيز به آنها اضافه گرديدند. اين مبلّغين اروپائي كتبي به نفع آئين يهود و نصارا و مخالفت با اسلام تأليف كردند. علماي مسلمان هم در برابر آنها واكنش نشان دادند، در نتيجه يك سلسله ادبيات كلامي در زمينه ردّ آئين مسيح و يهود بوجود آمد.از مشهورترين مبلّغين مسيحي كه در عصر صفويّه براي اثبات دين خويش و ردّ بر اسلام به فارسي كتاب نوشت ژروم گزاويه4 (متوفي 1617 م) بود. وي كتابي به نام آئينه حق نما نوشت و آن را به اين جهت آئينه حق نما ناميد كه انسان خردمند و كنجكاو، بدي و خوبي مذهب خود را ميتواند در آن مشاهده نمايد. گزاويه كه همراه هيأت تبليغي به هند رفته بود زمان درازي را در دربار جلال الدّين اكبر پادشاه مغولي هندوستان گذراند. وي اكبر شاه را تشويق به ترجمه كتب مهم دين نصاري به زبان فارسي كرد. كتاب گزاويه داراي پنج باب است كه هر باب فصول متعدد دارد.شيوه كتاب به اينصورت است كه حكيم مسلمان با پادري مسيحي وارد بحث ميشود و سؤالات خود را مطرح ميسازد. شخص ديگري هم وجود دارد كه ملاّ خوانده ميشود، او نيز از پادري سؤال كرده بر آئين مسيح ايراد وارد ميكند، امّا استدلال پادري بارها ملاّ را به اين اظهارات «خوب ثابت كرديد.»، «بسيار بسيار پسنديده مينمايد مرا آنچه از شما استماع نموديم» وادار ميكند. سرانجام حقّانيّت سخنان پادري را پذيرفته و مسيحي ميشوند. آنگاه پادري ميگويد:«منت مر خداي را كه چشم ايقان شما را توتيائي بينائي بخشيد و به نور ايمان منوّر گردانيده بسوي خود كشيد. اكنون اميدواري به عنايت باري چنانست كه توفيق بخشيد شما را تا استقامت در راه اين دين كه از همه اولي و اصوب است به تمام اطاعت و كوشش بليغ نماييد زيرا كه بيشك و شبه از اين راه به دستياري حضرت مسيح صاحب ما و به استمداد و استعانت دعاهاي حضرت بيبي مريم مبارك پارسا كه والده او و خداوند ماست به فرودس برين خواهيد رسيد.» (گزاويه، نسخه خطي).نسخهاي از كتاب «آئينه حق نما» در كتابخانه آستان قدس رضوي موجود است كه مؤلف آن ناشناس ذكر گرديده است. امّا در فهرست كتب خطّي آن كتابخانه، نويسنده كتاب، پادري زير و نيمو شاوير ذكر شده است (ولايي، 1)، كه ظاهراً همان گزاويه است (حائري، 502)5.كتاب آئينه حق نما توسّط مؤلف آن تلخيص گرديده و به نام منتخب آئينه حق نما معروف است.6 سيّد احمد علوي يكي از علماي اصفهان بر اين كتاب ردّيّهاي به نام مصقل صفا در تجليه آئينه حق نما در ردّ تثليث نصاري نوشت. علوي از علماي عصر صفويّه و شاگرد و داماد ميرداماد و نواده محقّق كركي بود. وي تأليفاتي در زمينههاي گوناگون از جمله فلسفه دارد، حدود چهل كتاب از او ذكر شده است (علوي، 102-99). پروفسور هانري كربن معتقد است كه او به زبان عبري مسلط بوده و توانسته است كتاب عهد عتيق را شرح كند. وي احتمال ميدهد كه علوي ارتباط محرمانه با علماي يهود و احبار ايشان داشته است؛ به اين دليل توانسته به خوبي زبان عبري را بداند (همو، 22)7سيّد احمد علوي دو كتاب ديگر نيز در ردّ بر مذهب يهود و مسيحيّت تأليف كرده بود به نامهاي صواعق رحمان در ردّ مذهب يهوديان و اللوامع الربّانيّة في ردّ شبه النصرانيّة. كتاب نخست در ردّ مذهب يهوديان و در بيان تغيير تورات و زبور و ساير كتابهاي ايشان است. سال نوشتن اين كتاب معلوم نيست، ظاهراً بايد قبل از تأليف مصقل صفا باشد. فعلاً اطّلاع بيشتري در مورد اين كتاب نداريم. كتاب ديگر اللوامع الربّانيّة در ردّ يكي از «قسيسان فرنگيان» نگاشته شده است و تاريخ تأليف آن محرم سال 1031 ه··/1612 ميباشد. نام قسيس فرنگي مشخص نشده است (آريان، 159).كتاب گزاويه بوسيله مبلّغان مسيحي8 به دست سيّد احمد علوي ميرسد و او كه بنا به نوشته خودش حضرت مهدي صاحب الزّمان عليه السّلام را در خواب ديده و مأمور شده بود كه كتب نصاري را پاسخ گويد؛ اقدام به تأليف كتبي بر ضد تبليغات مسيحيان از جمله كتاب گزاويه ميكند. زمان تأليف كتاب سال 1032 ه··/ 1622 است و در آن سخنان گزاويه را در كتاب آئينه حق نما، «خزعبلات» و «تُرّهات» ميخواند. وي مينويسد چون «آن آئينه به كدورت شبه و شكوك غبار آلود» بود «فلامحاله آن را حاجت به مصقلي افتاد كه رنگش را حك و تجليّه و غبارش را محو و تصفيه كند.» كتاب مصقل صفا داراي يك مقدّمه و سه فصل ميباشد و با خطاب «يا معشر النصاري» كتب مقدّس و باورهاي مسيحيان را نقد ميكند (علوي، نسخه خطي).كتاب علوي بر ضدّ مسيحيّت مورد توجه نصاري واقع شد تا آنجا كه مسيحيان كارملي9 را به فكر پاسخ انداخت. به اين جهت كتاب او را به رم فرستادند؛ چندي بعد از آن يكي از مسيحيان فرقه فرانسيسكن به نام فيليپ گواد گندلي10 پاسخي بر كتاب وي نوشت كه در سال 1041 ه··/ 1613 م، در رم منتشر شد. شخص ديگري به نام بوناوانتور مال واليا11 در همان ايّام در سال 1038/1628 نيز جوابي بر ضدّ مصقل صفا نگاشت (آريان، 158). يكي از دوستان گزاويه هم كتابي در ردّ مصقل صفانوشت به نام «آلايشهاي مصقل صفا» و ضمن ردّ سخنان علوي گفت كه علوي كتاب آئينه حق نما را نديده است و جوابهاي او متكّي بر متخب آن كتاب بوده است (همو، 159).كتاب فيليپ گواد گندلي به ايران آمد و مجدّداً محرّك علماء براي نوشتن كتابهائي در ردّ مسيحيّت گرديد. بطوريكه سيصد سال پس از او هم علماء از او ياد كرده و مطالبش را ردّ كردند. (مثلاً ر.ك: كاشاني).مبلّغ ديگري كه بر ضدّ اسلام كتاب نوشت شزو12 كشيش فرانسوي بود. وي كه نخستين سرپرست بنگاه يسوعيين بشمار ميرفت، كتابي در اثبات دين مسيح به فارسي نوشت و آنرا به اعتماد الدّوله - وزير اعظم صفوبيّه - تقديم كرد (شاردن، 91). اعتمادالدّوله نيز از علماء خواست تا مجالس مناظره با شزو ترتيب دهند. اين مناظرات به مدّت چند سال (1070-1063/59-1652) طول كشيد (حائري، 485).گبرائيل افرنجي نيز مسيحي ديگري بود كه كتابي در اثبات دين مسيح نوشت. او كه مدّتها در اصفهان و تبريز بسر برده بود، با زبان تركي و عربي و فارسي آشنا بود، كتاب خود را به زبان عربي نوشت و از ادلّه عقليّه و نقليّه براي احقاق عقايد نصارا استفاده كرد. بر ردّ كتاب او، ظهير الدّين تفرشي از علماي عصر شاه سليمان صفوي كه مدّتي نيز در گرجستان پيشنماز بود كتاب نصرة الحقّ را نوشت. تفرشي از روش مناظره و سؤال و جواب براي ابطال آئين مسيح و اثبات دين اسلام استفاده كرد. اين كتاب ابتداء مانند رساله افرنجي به عربي بود و چون شاه از تفرشي خواست كه آن را به فارسي ترجمه كند او نيز اين كار را انجام داد. بين تفرشي و افرنجي مجلس مناظرهاي هم در گرجستان صورت گرفت (همو، 7-486).