مهدي عارفي كوثر: از اينكه فرصتي را در اختيار مجله كوثر قرار داديد متشكريم. لطفا اجمالي از زندگي فرهنگي علمي خود را بيان فرماييد؟آيتاللّه مكارم: بسماللّه الرحمن الرحيم. در ابتدا لازم ميدانم از زحمات شما برادران عزيز در ماهنامه كوثر، كه مجلهتان وسيلهاي براي نشر آثار اهل بيت عليهم السلام و متعلق به آستانه حضرت معصومه(س) است، تشكر كنم. اما داستان زندگي تحصيلي من داستان طولاني دارد. خيلي فشردهاش اينكه، پدر و اجدادم از روحانيون نبودند. علت اينكه من مجذوب شدم به علوم ديني، علاوه بر عشق به اين مسألهدر درون خودم؛ عشق داغ اين بود كه حوزه در زمان رضاخان خيلي در محدوديت و فشار بود، ما آن موقع در شيراز در سال سوم دبيرستان مشغول تحصيل بوديم يكي از علماي بزرگ شيراز به نام آيتاللّه آقا سيد نورالدين حسيني اعلاميهاي منتشر كرد كه ما ميخواهيم حوزههاي علميه را احيا كنيم. هر كسي در هر شرايطي كوچك، بزرگ، كاسب، تاجر، محصل ميتواند در حوزه علميه ثبتنام كند و لازم هم نيست تمام وقت هم باشد. پاره وقت هم باشد. كافي است. ما ميخواهيم حوزه علميهاي درست كنيم «به قول اين مرد بزرگ» كه پشت الازهر مصر را بلرزاند. استقبال زيادي شد 500 نفر ثبتنام كردند كه در آن زمان اين رقم خيلي بود من هم كه در سال سوم دبيرستان بودم، ثبتنام و شروع به درس خواندن كردم و ديدم گويا گمشده خود را پيدا كردم. به قدري عشق سوزان به درسهاي ديني پيدا كردم كه خواب و استراحت نداشتم، دلم ميخواست يك روز ده تا درس بخوانم به جاي دو درس ولي استاد من متوجه بود كه نبايد بار را زياد سنگين كند شايد ما زير بار سنگين بمانيم و استعدادمان بشكند و بواسطه همان بود كه من از اول سيوطي تا آخر كفايه را چهار سال خواندم يعني درسي كه در حوزهها 10 سال خوانده ميشود ما در 4 سال خوانديم. سن ما در اين زمان 18 سال بود. و آمدم قم در دروس بزرگان شركت ميكردم. بعد مشرف شدم نجف تا ببينم حوزه نجف چه خبر است. در آنجا در درس آيتاللّه العظمي حكيم، آيتاللّه خويي، ميرزا هاشم آملي، آيتاللّه آقا سيد عبدالهادي شيرازي شركت كردم.در قم در درس آيتاللّه العظمي بروجردي، آيتاللّه العظمي گلپايگاني، مرحوم آيتاللّه حجت و آيتاللّه محقق داماد و آيات ديگر شركت ميكردم.در حدود 24 سالگي از نجف برگشتم. چون آب و هواي آنجا با من سازگار نبود. در حالي از نجف برگشتم كه در 24 سالگي از دو نفر از بزرگان نجف اجازه اجتهاد گرفته بودم. به قم كه آمدم، مشغول تدريس شدم. درسهاي سطح را ادامه دادم يواش، يواش شروع كردم. درس خارج. چهار دورهنيم، خارج اصول گفتم كه هر دورهاي 5/6 سال طول كشيد. اصول را رها كردم چون تقريرات من چاپ شد و درس فقه خارج را ادامه دادم و ادامه ميدهم و كتابهاي متعددي از دروس خارج چاپ شده است مانند انوارالفقاهة. اين خلاصهاي بود از دوران تحصيل من.كوثر: حضرتعالي از جمله افرادي هستيد كه از سالهاي دور با قلمي شيوا در جهت معرفي اسلام و آشنايي مردم با معارف و فرهنگ اهل بيت تلاش داشتهاند. در اين مورد هم توضيح بفرماييد.* اولين باري كه جهت نوشتن قلم به دست گرفتم در سن 20 سالگي بود. در شيراز فرقه صوفيه فعاليت زياد داشتند و عدهاي از جوانها را فريب داده بودند تبليغات گستردهاي شروع كرده بودند كه به روزنامهها هم كشيده شد. احساس كردم ما هم مسؤوليتي داريم گرچه در شيراز علما و بزرگان فراوان بودند. ولي من هم مسؤوليتي داشتم دست به قلم گرفتم شروع كردم به بحثهايي كه بعدا بنام «جلوه حق» به صورت كتاب منتشر شد.دومين كتابي كه شروع كردم، فيلسوفنماها بود علتش هم اين بود كه كمونيستها تبليغات زيادي شروع كرده بودند، شايد من آن وقت 26 ـ 25 ساله بودم. تبليغات كمونيستي به قدري مسموم بود كه بسياري از جوانها به خصوص دانشگاهها را جذب كرده بود. فكر كرديم باز مسؤوليتي داريم با عدهاي از دوستان جلساتي جهت مبارزه با ماركسيستها و كمونيستها تشكيل داديم از جمله افراد جلسات آقاي امام موسي صدر و بعضي از مراجع فعلي بودند و شخصيتهاي ديگر. و به اين ترتيب بحث و بررسي شروع شد. من به آقايان گفتم ميخواهم بحثها را بنويسم. ميآورم در جلسات ميخوانم اگر نقدي هم بود، بفرماييد و من تكميل ميكنم. بعدا همين مباحث به نام كتاب فيلسوفنماها منتشر شد و شايد حدود سي و چند بار چاپ شد و در بعضي كشورها مثل افعانستان و تاجيكستان نفوذ كرد كه زبانشان فارسي بود روي هم رفته خيلي اين كتاب مؤثر افتاد و به عنوان كتاب سال هم شناخته شد.بعد هم ادامه دادم كتابهاي متعدد ديگر كه تاكنون حدود 100 الي 110 جلد از من منتشر شد كه يكي از آنها همان تفسير نمونه است كه 27 جلد است به اتفاق جمعي از دوستان نوشتيم. بعضي هم از مجله دانش بيش از 30 بار چاپ شده است به زبانهاي مختلف ترجمه شده و الان هم مسأله تأليف را رها نكردهام شرحي بر نهجالبلاغه مينويسيم تفسير پيام قرآن را نوشتيم اخلاق در قرآن را الان داريم مينويسيم و همچنين مشغول كتابهاي علمي انوارالفقاهة هستيم. به تمام اهل علم توصيه ميكنم كه با دو اسلحه قلم و بيان در اين زمان مجهز باشند و گرنه نميتوانند دينِشان را در مقابل اسلام ادا كنند. مجله شما هم در جهت معرفي و شناخت اهل بيت در حد توان خود بايد قدم بردارد.كوثر: در اين امر مهم بعد از انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام(ره) توجه مردم به فرهنگ اهل بيت بسيار رو به افزايش است شما با سابقه كار در اين جهت اكنون نيازهاي موجود در اين راستا و پاسخ به اين نيازها چه ميدانيد.* همانطور كه اشاره كرديد زمان ما گوش شنوا براي شنيدن پيام مكتب اهلبيت(ع) فراوان است دليلش هم همان انقلابي است كه اشاره كرديد به رهبري امام خميني(قدس سره) برپا شد و مردم دنيا ديدند به پندار آنها كه فكر ميكردند كاري از مذهب ساخته نيست، ديدند همين مذهب انقلابي به پا كرد و يك سلطنت 2500 ساله را نابود كرد حكومتي بر اساس نه شرقي و نه غربي به پا كرد، در مقابل قدرتهاي بزرگ جهان ايستاد و جنگ هشت ساله را هم با آن همه حمايت دشمنان پشت سر گذاشت و پيروز شد. مردم دنيا كه به اين موضوع انديشيدند كه لابد در مذهب، قدرتي نهفته است كه بايد كشف شود، و به همين دليل آماده هستند تا پيام اسلام و تشيع را بشنوند و طبعا اگر پيام را بشنوند گروه عظيمي هم پيروي خواهند كرد و علاقمند خواهند شد بنابراين بهترين فرصت هم اكنون در دست ما قرار دارد.از طرف ديگر مردم دنيا از نظامهاي جهان مادي خسته و مأيوس شدهاند و ميبينند مشكلاتشان در اين نظامها حل نشده است طبعا علاقه پيدا كردند كه بيايند و به نظامهاي معنوي پناه آورند لذا مذهب در عصر و زمان ما بازار گرم و داغي دارد آن هم مثل اسلام و مذهب اهل بيت عليهمالسلام كه از فرهنگي غني برخوردار است.بنابر اين ما بايد از اين فرصت استفاده كنيم و پيام اهل بيت را به همه جا برسانيم. براي رساندن پيام من معتقدم بايد از بچهها و از دبستانها شروع كنيم تا دانشگاهها و از حوزه شروع شود تا وسايل ارتباط جمعي و از تمام وسيلههاي ارتباطي مثل ماهوارهها، مطبوعات، مجلهها، تلويزيون، فيلم و نمايش ... كه بتواند ما را به هدفمان نزديك كند.همانطوري كه از اين ابزارها استفاده خلاف ميشود، ميتوان از آنها در جهت صحيح استفاده كرد. با همين شبكه اينترنت ميتوان در حوزهها افرادي را تربيت كرد كه به زبانهاي زنده دنيا آشنا باشند و بتوانند پيام اسلام و تشيع را به اقصي نقاط دنيا برسانند. اگر ما واقعا در اين شرايط از اين ابزارها استفاده نكنيم و شرايط از دست برود، گمان ميكنم همه ما در پيشگاه خدا مسؤول باشيم.كوثر: جايگاه قم در اين رابطه و نقش حوزهها را در پيامرساني چگونه ميبينيد؟* در جواب اين سؤال علاوه بر آنچه گفتم يك حديث معروفي از امام صادق(ع) داريم كه من هر وقت به اين حديث ميرسم، غرق نشاط وسرور و لذت ميشوم چون اين حديث معجزه جاوداني است كه ميفرمايد روزي ميآيد كوفه يا به تعبير بنده نجف و كوفه كه الان هر دو به هم وصل شدهاند، به عللي علم از آنجا برچيده ميشود و حوزه علميه نجف محدود و در سرزمين قم بال و پر علم گسترده ميشود.و بعد از سرزمين قم به تمام دنيا علم نورافشاني ميكند حتي آن دختراني هم كه در حجلهها هستند از علوم قم استفاده ميكنند و بوسيله قم و دانشمندان قم اتمام حجت بر تمام اهل دنيا ميشود.در حدود 1400 سال قبل اين جمله را فرمود كسي از آن دوران امروز را نديد اما امروز ما ميبينيم منتهي مشروط بر اين است كه به اصطلاح معروف كمربندها را ببنديم آستينها را بالا بزنيم و براي كار و تلاش مجاهدانه وارد صحنه شويم.حوزه علميه هم بايد كانوني باشد براي علوم مختلف اسلامي، كلام، تفسير، حديث، فقه اصول و ... و منابع اهل بيت را احيا كند. مبلغيني هم داشته باشيم در رشته تبليغ به زبانهاي مخلتف دنيا قلم بزنند يا به زبانهاي مختلف دنيا سخن بگويند و بتوانند پيام مكتب را به تمام دنيا برسانند انشاءالله در داخل و خارج و به تعبير حديث امام صادق(ع) امام حجت بر تمام دنيا بوسيله علماء قم شود.كوثر: مطبوعات چه رسالتي در رابطه با نشر معارف اهل بيت بايد داشته باشند و چگونه معارف آنها را با طور صحيح برسانيم.* منابع زيادي از اهل سنت به ما رسيده است كه اينها بايد بازنگري و مطالعه شود در عمق آنها حقايق مهمي نهفته است آنها بايد استخراج شود از جمله منابع بزرگ اهل بيت نهجالبلاغه است ما هر چه بيشتر كار ميكنيم ميبينيم گنجينههاي زيادي براي ما كشف ميشود از ديگر منابع صحيفه سجاديه است كه به زبان دعا همه مسائل زندگي بشر در آن تبيين شده و آن هم يك گنجينه است كه هنوز رازهايش گشوده نشده است منابع ديگري داريم احاديث امامان در بحار، مستدرك، وسايل الشيعه، اين منابع بايد جمع و دستهبندي شده با بهترين چاپ و عرضه در اشكال مختلف؛ گاهي فشرده گاهي مبسوط در اختيار محققان و عموم مردم قرار بگيرد.و براي گروههاي مختلف سني به زبان كودكان، جوانان، دانشمندان منتشر شود اگر ما هيچ كاري نكنيم براي منابع اهل سنت فقط آنچه را آنها به ما دادهاند، خوب منتشر كنيم همين بهترين تبليغ مكتب اهل بيت است بهترين جاذبه را دارد خود نهجالبلاغه صحيفه سجاديه دعا و احاديث امام صادق و امام باقر(ع) گويا است سخنان امام هشتم(ع) مناظراتش هم گويا است شرحي هم ما براي اينها داشته باشيم.به هر حال مطبوعات نقش مهمي در عرصه تبليغات ديني دارد در اين زمينه من با آن تجربياتي كه دارم مخصوصا در مجله مكتب اسلام كه در آن دوران تاريك كه هيچ مجله مذهبي نبود جمعي از فضلاء جمع شدند و اين نشريه را منتشر كرد. (شروع اول هزار نسخه و بعد تا صد هزار نسخه در ماه منتشر شد) براي آنكه بدانيم مطبوعات چه نقشي دارند، كافي است بدانيم الان بسياري از شخصيتهاي ما كه سن و سالي از آنها گذشته ميگويند آقا ما بسياري از عقايد خودمان را از مكتب اسلام گرفتيم در پُستها و ردههاي مختلف خيلي از آنها خوانندگان مجله مكتب اسلام بودند و ما خودمان باور نميكرديم كه مجله بتواند آن قدر تأثيرگذار باشد.بسياري از آنها ميگفتند ما زمينههاي انقلاب را از نظر حقايق ديني از همين مكتب اسلام گرفتيم. اين اثرگذاري منحصر به مجله مكتب اسلام نيست، مطبوعات اگر هدف ارزشي داشته باشند و پيگير هدف باشند خيلي ميتوانند مؤثر باشند ولي متأسفانه در سالهاي اخير مطبوعات در جنگ و مبارزههاي جناحي افتادهاند و بسياري از مسائل اصلي را فراموش كردهاند. اميد است مديران و ارباب جرايد و قلم هر چه زودتر تجديد نظر كنند، به آن هدفهاي صحيح برگردند، جنگها خاتمه يابد و همه دست به دست هم دهند و در جهت نشر آثار اسلام و مكتب اهل بيت قدم بردارند.كوثر: ايران اسلامي امروز پرچمدار مكتب اهل بيت و حساسيتهاي زيادي روي رفتار ما در معرفي مكتب اهل بيت هست چه توصيههايي در راستاي معرفي چهره مناسب از اسلام داريد؟* بارها عرض كردهام انقلاب اسلامي فقط مربوط به اين كشور نيست به يك معنا مربوط به كل جهان اسلام و كل جهان مستضعفين است ما انقلابي را تجربه كرديم اگر اين تجربه موفق بشود ميتواند در همه زمينهها براي جهانيان و به خصوص كشورهاي اسلامي الگو باشد. ولي اگر خداي نكرده شكست بخورد، ضايعاتش دامنگير كل جهان اسلام ميشود. به همين دليل بايد همه ما كوشش كنيم اين تجربه، تجربه موفقي باشد و بهترين راهش اين است كه جامعهاي بسازيم كه وقتي اخبارش منتشر ميشود، خود اين اخبار مبلغ پاكي شجاعت، عالم داراي همبستگي جامعه ما باشد ما بايد به عنوان مسلمان، و شيعه پيرو مكتب اهل بيت از كارهايي كه باعث وهن اسلام و مذهب ميشود، بپرهيزيم و در عبادات، در تجارت، در زيارات، در اعياد، در عزاداريها فراموش نكنيم كه ما در زماني زندگي ميكنيم كه برنامههاي امروز فردا ممكن است به وسيله آنتنهاي مختلف در دنيا پخش شود.كوثر: به نظر شما بهترين كتاب در معرفي و شناخت اهل بيت «به خصوص براي آشنايي جوانان به مكتب اهل بيت» كدام است؟* كتابهاي زيادي نوشته شده است ولي من معتقدم بهترين كتابها، كتابهايي است كه به قلم روز در تفسير قرآن و شرح نهجالبلاغه نوشته شده است كتابهايي كه جوانهاي ما را به اساس اسلام كه قرآن است آشنا كند منتهي قرآني كه از ديدگاه اهل بيت تفسير و نوشته شده باشد و همچنين شرحهايي كه بر نهجالبلاغه نوشته باشد اينها كتابهايي است ميتواند اطلاعات بنيادي بدهد و جوانان ما را آشنا كند.كوثر: بيشتر مخاطبان كوثر زائران حضرت معصومه(س) هستند اگر توصيه خاصي داريد بفرماييد.* جملهاي را كه در كنار قبر علي بنموسي الرضا(ع) گفتم، در اينجا هم ميگويم و آن اين است؛ زوّاري كه به زيارت ائمه(ع)ميآيند اگر دلشان ميخواهد بدانند زيارتشان قبول شده يا نه، بايد به يك نشانه كه همه ميتوانند بفهمند توجه كنند. نشانه اين است وقتي به شهر خودشان برميگردند حالشان را مقايسه كنند. ببينند اگر حال قبلي با الآن يكي هست و هيچ تفاوتي نكردهاند، به قبولي زيارت اميدوار نباشند اگر هم قبول باشد در سطح ناقص خواهد بود اما اگر ديدند وقتي كه از كنار قبر حضرت امام رضا(ع) يا حضرت معصومه(س) يا ديگر ائمه(ع) و اولياء بيرون آمدند، نورانيت، صفا و معنويتي در خود احساس ميكنند، واقعا توبه از گناه كردهاند، از گناه فاصله گرفتهاند، به طاعت خدا نزديك شدهاند، درستكار شدهاند، اين بهترين نشانه قبولي زيارت است. من اميدوارم بر اساس اين مقياس تمام شيعياني كه ميآيند زيارتشان قبول باشد.براي همه كساني كه با مجله كوثر همكاري ميكنند، دعا ميكنم. والسلام عليكم و رحمةاللّه.كوثر: ما هم از شما متشكريم.