اعلامیه اسلامی حقوق بشر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اعلامیه اسلامی حقوق بشر - نسخه متنی

تهیه و تدوین: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اعلاميه اسلامى حقوق بشر

(يا ايهاالنّاس انا خلقناكم من ذكر و انثى وجعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا اناكرمكم عندالله اتقيكم) قرآن كريم دولتهاى عضو سازمان كنفرانساسلامى, با ايمان به الله, پروردگارجهانيان و آفريدگار كائنات و بخشندهنعمتها, خداوندى كه انسان را به بهترينوجه آفريده و به او حيثيت داده و وى راخليفه خود در زمين گرداند, خداوندى كهآبادانى و اصلاح زمين را بر عهده بشرگذارده و امانت تكاليف الهى را بر گردناو نهاده و آن چه در آسمانها و زمين استهمگى را تحت تصرف وى قرار داده و باتصديق رسالت محمد(ص) كه خداوند ايشان رابه هدايت و آيين راستين فرستاده و وى رارحمتى براى جهانيان, و آزادگرى براىبردگان و شكننده اى براى طاغوت ها ومستكبران گردانيده است, پيامبرى كهبرابرى را ميان همه بشريت اعلام نموده وهيچ اولويتى براى كسى بر ديگران جز درتقوى قائل نشده, و فاصله ها و اكراه رااز ميان مردم برچيد, مردمى كه خداوندآنان را از روح واحد آفريده است. و با در نظر گرفتن عقيده توحيد ناب,كه ساختار اسلام بر پايه آن استوار شدهاست, عقيده اى كه بشريت را فراخواند تاجز خدا, كسى را پرستش نكرده و شريكى براىاو قائل نشوند و احدى را به عنوان خدا بهجاى الله نگيرند, عقيده اى كه پايهراستين آزادى مسؤولانه بشريت و حيثيتآنان را پى ريزى كرده و رهايى انسان ازبردگى را اعلان نموده است. واز براى تحققِ آن چيزهايى كه در شريعتجاودان اسلامى آمده است, از جملهپاسدارى از دين و جان و خرد و ناموس ومال, نسل, و ديگر امتيازات, چون جامعيت وميانه روى در كليه مواضع و احكام, اينشريعت معنويات و ماده را با هم درآميختو عقل و قلب را هماهنگ ساخت و ميان حقوقو وظايف موازنه به وجود آورد و بين حرمتفرد و مصلحت عمومى تلفيقاتى به وجودآورد و معيارهاى قسط را ميان طرفهاىذيربط برقرار كرد تا اين كه نه طغيانىباشد و نه زيانى. ضمن تأكيد برنقش تمدنى و تاريخى امت اسلامى كهخداوند آن را بهترين امت برگزيد, تا اينامت يك تمدن جهانى همگون را به بشريتتقديم نمايد, تمدنى كه مى تواند دنيا رابه آخرت ربط داده و علم و ايمان را به همبپيوندد. لذا از چنين امتى, امروزهانتظار مى رود كه به هدايت بشريت گمراهدر امواج و مسلكهايى كه در حال رقابتمتضاد هستند اقدام نموده و راه حل هايىبراى مشكلات مزمن تمدن مادى ارائه دهد.

و به جهت ايفاى سهم خود در تلاشهاىبشرى كه مربوط به حقوق بشر است, حقوقى,كه هدفش حمايت بشر در مقابل بهره كشى وظلم بوده و تأكيد بر آزادى و حقوق او درحيات شرافت مندانه اى دارد كه با شريعتاسلامى هماهنگ است.

با اعتقاد به اينكه بشريتى كه به بالاترين درجات علممادى رسيده است, پيوسته و در هر زماننيازمند تكيه گاهى ايمانى جهت پاسدارىاز تمدن خود و عامل حمايت كننده از حقوقخويش مى باشد.

و با ايمان به اين كهحقوق اساسى و آزاديهاى عمومى در اسلامجزئى از دين مسلمين است, پس هيچ احدى بهطور اصولى حق متوقف كردن كلى يا جزئى, يازيرپا نهادن يا چشم پوشى كردن از احكامالهى تكليفى كه خداوند از راه كتابهاىخود نازل نموده و خاتم پيامبرانش رافرستاده و به وسيله او پايان و اختتامىبراى رسالت آسمانى به عمل آورده است,ندارد.

بنابراين, مراعات آنها, عبادتاست و كوتاهى از آنها, يا تجاوز بر آنها,منكر است و هر انسانى به طور منفرد,مسؤول پاسدارى و اجراى آن است و امت بهگونه اى هماهنگ در تضمين (مشترك) در قبالآن, مسؤوليت دارد. بدين جهت, دولتهاى عضوسازمان كنفرانس اسلامى بر اين اساس,مواد زير را اعلام مى نمايند: ماده اول

الف. بشر, به طوركلى, يك خانواده مى باشند كه بندگى نسبتبه خداوند و فرزندى نسبت به آدم آنها راگرد آورده و همه مردم در اصل شرافتانسانى و تكليف و مسؤوليت برابرند, بدونهرگونه تبعيضى از لحاظ نژاد, يا رنگ يازبان يا جنس با اعتقاد دينى يا وابستگىسياسى يا وضع اجتماعى و غيره.

ضمناًعقيده صحيح, تنها تضمين براى رشد اينشرافت از راه تكامل انسان مى باشد.

ب.همه مخلوقات, به منزله عائله خداوندىهستند و محبوب ترين آنان نزد خدا,سودمندترين آنان به همنوع خود است. وهيچ احدى بر ديگرى برترى ندارد مگر درتقوى و كار نيكو. مادهدوم

الف. زندگى موهبتى استالهى و حقى است كه براى هر انسانى تضمينشده است, و بر همه افراد و جوامع وحكومتها واجب است كه از اين حق حمايتنموده و در مقابل هر تجاوزى عليه آنايستادگى كنند و جايز نيست كشتن هيچ كس,بدون مجوز شرعى.

ب. استفاده از وسيلهاى كه منجر به از بين بردن سرچشمه بشريتبه طور كلى يا جزئى گردد, ممنوع است.

ج. پاسدارى از ادامه زندگى بشريت, تاهرجايى كه خداوند مشيت نمايد, وظيفه اىشرعى مى باشد.

د. حرمت جنازه انسانبايد حفظ شود و بى احترامى به آن جايزنيست, كما اين كه جايز نيست لمس كردن آنمگر با مجوز شرعى. و بر دولت است حمايتاز اين امر. ماده سوم

الف. در صورت به كارگيرى زور ياكشمكش هاى مسلحانه, نبايد آنانى را كهدر آن مشاركتى نداشته اند, همچونپيرمردان و زنان و كودكان, را كشت و هرمجروح و بيمارى حق مداوا, و اسرا حقخوراك و پناهگاه و لباس دارند. و مثلهكردن مقتولين ممنوع است و بايد اسرا رامبادله و فيمابين خانواده هايى كهاوضاع جنگ باعث جدايى آنان شده است,ديدارهايى به عمل آيد.

ب. قطع درختان,يا از بين بردن زراعت و دامها يا تخريبساختمانها و مؤسسات كشورى دشمن بهوسيله بمباران يا موشك باران و غيره,جايز نمى باشد. مادهچهارم

هر انسانى, حرمتى دارد و مىتواند از آوازه خود در زندگى يا پس ازمرگ پاسدارى نمايد و دولت و جامعه موظفاست كه از پيكر و مدفن او پاسدارى كند.ماده پنجم

الف.خانواده, پايه ساختار جامعه است وزناشويى اساس ايجاد آن مى باشد,بنابراين مردان و زنان حق ازدواج دارندو هيچ قيد و بندى كه بر پايه نژاد يا رنگيا قوميت باشد, نمى تواند از اين حقآنان, جلوگيرى كند.

ب. جامعه و دولتموظف است موانع را از فراراه ازدواجبرداشته و راه هاى آن را آسان و ازخانواده حمايت به عمل آورد. ماده ششم

الف. در حيثيتانسانى, زن با مرد برابر است و به هماناندازه كه زن وظايفى دارد, از حقوق نيزبرخوردار است و داراى شخصيت مدنى و ذمهمالى مستقل و حق حفظ نام و نسبت خويش رادارد.

ب. بار نفقه خانواده و مسؤوليتنگهدارى آن, از وظايف مرد مى باشد. ماده هفتم

الف. هر كودكى اززمان تولد, حقى بر گردن والدين خويش وجامعه و دولت در محافظت دوران طفوليت وتربيت نمودن و تأمين مادى و بهداشتى وادبى دارد. در ضمن بايد از جنين و مادرنگهدارى شود و مراقبتهاى ويژه نسبت بهآنها مبذول شود.

ب. پدران و كسانى كهاز نظر قانون شرع به منزله پدرانند, حقانتخاب نوع تربيتى را كه براى فرزندانخود مى خواهند, با مراعات منافع و آيندهآنان در پرتو ارزشهاى اخلاقى و احكامشرعى دارند.

ج. بر طبق احكام شرع,فرزندان نسبت به والدين خود و اقوامنسبت به اقوام خود حقوقى بر گردن دارند.ماده هشتم

هرانسانى از لحاظ الزام و التزام از يكشخصيت شرعى برخوردار است و اگر اينشخصيت از بين رفت يا مخدوش گرديد, قيّمجاى او را مى گيرد. مادهنهم

الف. طلب علم يك فريضهاست و آموزش يك امر واجب است بر جامعه ودولت, و بر دولت لازم است كه راه ها ووسايل آن را فراهم نموده و متنوع بودنآن را, به گونه اى كه مصلحت جامعه رابرآورد, تأمين نمايد و به انسان فرصتدهد كه نسبت به دين اسلام و حقايق هستىمعرفت حاصل كند و آن را براى خير بشريتبه كار گيرد.

ب. حق هر انسانى است كهمؤسسات تربيتى و توجيهى مختلف ازخانواده و مدرسه و دانشگاه گرفته تادستگاه هاى تبليغاتى و غيره كه كوشش درجهت پرورش دينى و دنيوى انسان مى نمايد,براى تربيت كامل و متوازن او تلاش كنندو شخصيتش را پرورش دهند, به گونه اى كهايمانش به خدا و احترامش به حقوق ووظايف و حمايت از آن فراهم شود. ماده دهم

اسلام دين فطرتاست, و به كار گرفتن هرگونه اكراه نسبتبه انسان يا بهره بردارى از فقر يا جهلانسان, جهت تغيير اين دين به دينى ديگريا به الحاد, جايز نمى باشد. ماده يازدهم

الف. انسانآزاده متولد مى شود و هيچ احدى حق بهبردگى كشيدن يا ذليل كردن يا مقهور كردنيا بهره كشيدن, يا به بندگى كشيدن او راندارد مگر خداى تعالى.

ب. استعمار بهانواع گوناگونش و به اعتبار اين كهبدترين نوع بردگى است, شديداً تحريم مىشود و ملتهايى كه از آنها رنج مى كشند حقدارند از آن رهايى يافته و سرنوشت خويشرا تعيين كنند. همه دول و ملل نيز موظفنداز اين گروه در مبارزه عليه نابودى هرنوع استعمار و اشغال يارى نمايند. همهملتها نيز حق حفظ شخصيت مستقل و سلطهخود بر منابع و ثروتهاى طبيعى را دارند.ماده دوازدهم

هرانسانى بر طبق شريعت, حق انتقال وانتخابمكان براى اقامت در داخل يا خارج كشورشرا دارد و در صورت تحت ظلم قرار گرفتن,مى تواند به كشور ديگرى پناهنده شود, وبر آن كشور پناه دهنده واجب است كه با اومدارا كند, تا اين كه پناهگاهى برايشفراهم شود, با اين شرط كه علت پناهندگىبه خاطر ارتكاب جرم طبق نظر شرع نباشد.ماده سيزدهم

كار, حقىاست كه بايد دولت و جامعه براى هركسى كهقادر به انجام آن است, تضمين كند. و هرانسانى آزادى انتخاب كار شايسته رادارد, به گونه اى كه هم مصلحت خود و هممصلحت جامعه برآورده شود. هر كارگرى حقدارد از امنيت و سلامت و ديگر تأمين هاىاجتماعى برخوردار باشد و نبايد او را بهكارى كه توانش را ندارد واداشت يا او رابه كارى اكراه نمود, يا از او بهره كشىكرد, يا به او زيان رساند و هر كارگرىبدون فرق ميان مرد و زن, حق دارد كه مزدعادلانه در مقابل كارى كه ارائه مى كند,سريعاً دريافت نمايد و نيز حق استفادهاز مرخصى ها و پاداشها و ترفيعاتاستحقاقى را دارد و در عين حال, موظف استكه در كار خود اخلاص و درستكارى داشتهباشد و اگر كارگران با كارفرماياناختلاف پيدا كردند دولت موظف است براىحل اين اختلاف و از بين بردن ظلم و اعادهحق و پاى بندى به عدل, بدون اين كه به نفعطرفى عدول كند, دخالت نمايد. ماده چهاردهم

انسان حق دارد,كسب مشروع بكند, بدون احتكار و فريب يازيان رساندن به خود يا ديگران, و رباشديداً ممنوع مى باشد. مادهپانزدهم

الف. هر انسانى حقمالك شدن از راه هاى شرعى را دارد و مىتواند از حقوق مالكيت, به گونه اى كه بهخود و يا ديگران و يا جامعه ضرر نرساند,برخوردار باشد و نمى توان مالكيت را ازكسى سلب كرد مگر بنابر ضرورت حفظ منافععمومى و در مقابل پرداخت غرامت فورى وعادلانه.

ب. مصادره اموال و ضبط آنهاممنوع است مگر بر طبق شرع. ماده شانزدهم

هر انسانىحق دارد از ثمره دست آوردهاى علمى ياادبى يا هنرى يا تكنولوژيكى خود سودببرد و حق دارد از منافع ادبى و مالىحاصله از آن حمايت نمايد, مشروط بر اينكه آن دست آورد (اثر) مغاير با احكامشريعت نباشد. ماده هفدهم

الف. هر انسانى حق دارد كه در يك محيطپاك از مفاسد و بيماريهاى اخلاقى بهگونه اى كه بتواند در آن خود را از لحاظمعنوى بسازد, زندگى كند, جامعه و دولتموظفند اين حق را براى او فراهم كنند.

ب. دولت و جامعه موظفند كه براى هرانسانى تأمين بهداشتى و اجتماعى را ازطريق ايجاد مراكز عمومى مورد نياز,برحسب امكانات موجود, فراهم نمايند.

ج. دولت مكلف است حق هر انسانى را درزندگى شرافت مندانه اى كه بتواند ازطريق آن مايحتاج خود و خانواده اش رابرآورده سازد و شامل خوراك و پوشاك ومسكن و آموزش و درمان و ساير نيازهاىاساسى مى شود, تضمين نمايد. ماده هيجدهم

الف. هرانسانى حق دارد كه نسبت به جان و دين وخانواده و ناموس و مال خويش, در آسودگىزندگى كند.

ب. هر انسانى حق دارد كهدر امور زندگى خصوصى خود (در مسكن وخانواده و مال, ارتباطات) استقلال داشتهباشد و جاسوسى يا نظارت بر او, با مخدوشكردن حيثيت او جايز نيست و بايد از او درمقابل هرگونه دخالت زورگويانه در اينشؤون حمايت شود.

ج. مسكن در هر حالىحرمت دارد و نبايد بدون اجازه ساكنين آنيا به صورت غير مشروع وارد آن شد, ونبايدآن را خراب يا مصادره كرد يا ساكنينش راآواره نمود. ماده نوزدهم

الف. مردم در برابر شرع مساوى هستند.در اين امر حاكم و محكوم نيز باهمبرابرند.

ب. مراجعه و پناه بردن بهدادگاه حقى است كه براى همه تضمين شدهاست.

ج. مسؤوليت در اصل شخصى است.

د. هيچ جرمى يا مجازاتى نيست مگر بهموجب احكام شريعت.

هـ. متهم, بيگناهاست تا اين كه محكوميت اش از راه محاكمهعادلانه اى كه همه تضمينها براى دفاع ازاو فراهم باشد, ثابت گردد. ماده بيستم

دستگيرى يامحدود ساختن آزادى يا تبعيد, يا مجازاتهر انسانى جايز نيست, مگر به مقتضاى شرع.و نبايد او را شكنجه بدنى يا روحى كرد يابا او به گونه اى حقارت آميز, يا سخت, يامنافى حيثيت انسانى, رفتار كرد. همچنيناجبار هر فردى براى آزمايشات پزشكى ياعلمى جايز نيست, مگر با رضايت وى و مشروطبر اين كه سلامتى و زندگى او به مخاطرهنيفتد. همچنين, تدوين قوانين استثنايىكه به قوه اجرائيه چنين اجازه اى رابدهد, نيز جايز نمى باشد. ماده بيست و يكم

گروگان گيرىبه هر شكلى و به خاطر هر هدفى, ممنوع است.ماده بيست و دوم

الف.هر انسانى حق دارد نظر خود را به هرشكلى, كه مغاير با اصول شرعى نباشد,آزادانه بيان دارد.

ب. هر انسانى حقدارد براى خير و نهى از منكر بر طبقضوابط شريعت اسلامى, دعوت كند.

ج.تبليغات يك ضرورت حياتى براى جامعه استو سوءاستفاده و سوءاستعمال آن و حمله بهمقدسات و كرامت انبياء يا به كارگيرى هرچيزى كه منجر به ايجاد اختلال درارزشها, يا متشتت شدن جامعه يا زيان يامتلاشى شدن اعتقاد شود, ممنوع است.

د.برانگيختن احساسات قومى يا مذهبى و ياهر چيزى كه منجر به برانگيختن هر نوع حستبعيض نژادى گردد, جايز نيست. ماده بيست و سوم

الف.ولايت امانتى است كه استبداد ياسوءاستفاده از آن شديداً ممنوع مى باشد,زيرا كه حقوق اساسى از اين راه تضمين مىشود.

ب. هر انسانى حق دارد در ادارهامور عمومى كشور خود به طور مستقيم ياغير مستقيم شركت نمايد. همچنين او مىتواند پستهاى عمومى را بر طبق احكامشريعت متصدى شود. ماده بيستو چهارم

كليه حقوق وآزاديهاى مذكور در اين سند, مشروط بهمطابقت با احكام شريعت اسلامى مىباشد.ماده بيست و پنجم

شريعت اسلامى تنها مرجع براىتفسير يا توضيح هر ماده از مواد ايناعلاميه مى باشد.

منبع: فصلنامه حوزه ،شماره 127

/ 1