على اكبر كلانترى جهانگردى و مسافرت به سرزمينها و مكانهاى تاريخى و ديدن جلوه ها و جاذبه هاى طبيعى, به هر منظور, پيشينه اى بسيار طولانى دارد و نمى توان براى آن سر آغازى تاريخى در نظر گرفت.ولى پيدايش جهانگردى و توريسم, به عنوان صنعتى درآمد زا و اشتغال آفرين, را بايد در چند سده اخير جست.در منابع استنباط و متون فقهى پيشينيان نيز, نص و عبارتى ناظر به جهانگردى به عنوان يك صنعت و به گونه اى كه امروزه مطرح است, يافت نمى شود.آنچه در كتاب و سنت در پيوند با اين موضوع ديده مى شود, تنها ناظر به اصل جهانگردى و آثار و فايده هاى معنوى و گاهى فوايد مادى آن است; از اين روى بايد (صنعت جهانگردى از منظر فقه) را از مباحث نو و مسائل مستحدثه فقه دانست و احكام و فروع آن را به كمك منابع و مصادر فقهى مورد بررسى قرار داد.در اين زمينه امورى بايسته تحقيق است كه مى توان آنچه, در زير مى آيد را از مهم ترين آنها دانست:* جهانگردى در كتاب و سنت.* مشروع بودن صنعت جهانگردى.* شرايط درستى قراردادهايى كه با جهانگردان و گردشگران بسته مى شود.* واجب بودن فراهم كردن امنيت جانى و مالى براى جهانگردان.* بايستگى مراعات ارزشهاى اسلامى از سوى جهانگردان در انظار عمومى.* نبايدهاى جهانگردان غير مسلمان در دارالاسلام.* تعهدات شرعى و اخلاقى شهروندان مسلمان نسبت به جهانگردان.اين نوشتار در حد يك مقاله, به بررسى امور ياد شده مى پردازد.آنچه بيش از هر چيز, ضرورت و اهميت پرداختن به اين موضوع را مى نماياند, يكى بعد فرهنگى و ديگرى جهت اقتصادى آن است.جنبه فرهنگى آن اين است كه از باب مثال, مشاهده بى واسطه حقايق كشورى مانند ايران كه در دو دهه اخير مورد هجوم گسترده و بمباران بى امان تبليغات استكبار و جبهه كفر بوده, سهم بسزايى در خنثى سازى اين تبليغات و زدودن آثار سوء آن دارد و اين امر سبب ارائه چهره حقيقى جمهورى اسلامى به ديگر ملل مى شود. سخنان برخى از خارجيان كه دست اندركار امر جهانگردى هستند, گوياى اين واقعيت است. يكى از مديران شركتهاى جهانگردى بلژيك, پس از ديدارى از ايران, گفته است:(متأسفانه به دليل تبليغات مغرضانه رسانه هاى غربى, مردم جهان, بويژه مردم بلژيك, تصوير مبهمى از ايران در ذهن دارند. آنان هرگاه نام ايران را مى شنوند ناخودآگاه (خشونت), (جنگ) و حتى (عمليات تروريستى) برايشان تداعى مى شود. درصورتى كه ما در اين سفر متوجه شديم, امنيت ايران از همه كشورها بيش تر است, و مردم ايران از مهربان ترين مردم جهان هستند.)1مسؤول شركت (نول فانتيه) در فرانسه در ملاقاتى با رايزن فرهنگى جمهورى اسلامى ايران, در اين باره, گفته است:(متأسفانه در مطبوعات فرانسوى, تصوير نادرستى از ايران, ارايه مى شود, آنها چهره حقيقى ايران را به مردم نشان نمى دهند و اين امر روى مسأله جهانگردى, تأثير زيادى مى گذارد. من مى دانم ايران كشور خوبى است و مكانهاى ديدنى بسيارى دارد. اما متأسفانه اين نوع تبليغات نيز وجود دارد و مشكل آفرين نيز هست, همان طور كه دوستان مى گفتند, مسأله تبليغات, بسيار مهم است, پس با تبليغ زياد, بايد چهره خوب ايران را مطرح كرد.)2از بعد اقتصادى نيز, توجه به اين امر لازم است كه امروزه, جهانگردى در دنيا, به عنوان صنعتى بسيار درآمدزا و اشتغال آفرين, مطرح است, به گونه اى كه برخى آنرا هم پايه صنعت نفت, بلكه از برخى جهات آن را مهم تر از اين صنعت مى دانند. صدور نفت وگاز, بويژه با وضعيت كنونى بازار آن, به معناى از دست دادن سرمايه هاى طبيعى است, بى آن كه چيزى جايگزين آن شود, ولى صنعت جهانگردى نه تنها اين نتيجه را در پى ندارد, بلكه موجب شناساندن اسلام و تشيع, به مللى مى شود كه دركى صحيح و درست از مكتب و ارزشهاى اصيل دينى و ملّى ما ندارند.
جهانگردى در كتاب و سنت
الف . جهانگردى در بررسى قرآنىمى توان تعبير قرآن جهانگردى و توريسم را (سير فى الارض) دانست كه در آيات فراوانى مورد اهتمام و تأكيد قرار گرفته است.در اين كتاب آسمانى, نه تنها سياحت و جهانگردى, به سبب آثار و فايده هاى فراوان آن, امرى مشروع و مباح, شمرده شده, بلكه ترك آن, دست كم براى گروهى از انسانها, مورد سرزنش و توبيخ قرار گرفته است.در يك بررسى كلى, مى توان آيات در پيوند با اين موضوع را در سه دسته, مورد مطالعه, قرارداد:1 . آياتى كه ترك جهانگردى را سرزنش مى كنند.البته مورد همه يا بيش تر اين گونه آيات, كافران و معاندان با حق است, مانند آيه:(أولم يسيروا فى الارض فينظروا كيف كان عاقبة الذين من قبلهم, وكانوا أشدّ منهم قوّة.)3آيا در زمين, گردش نمى كنند تا بنگرند به چگونگى سرانجام كسانى كه پيش از ايشان زندگى مى كردند و از ايشان نيرومند تر بودند.اين تعبير يا مانند آن, در سوره يوسف آيه 109, روم آيه 9, غافر آيه 21 و 82, محمد(ص) آيه 10, نيز آمده است.و مانند آيه:(أفلم يسيروا فى الارض فتكون لهم قلوب يعقلون بها.)4كه سير و سياحت را سبب تعقل و انديشه و بالا رفتن سطح آگاهى و بينش انسان دانسته, يعنى همان عنصرى كه بى ترديد, سنگ بنا و شالوده رشد و توسعه زندگى انسان در ابعاد گوناگون فرهنگى, سياسى, اقتصادى و… است; زيرا روشن است كه يك جامعه بسته و بى خبر از ديگر ملتها, در هيچ زمينه اى رشد شايسته و بايسته ندارد و از تجربيات و دست آوردهاى علمى و فكرى و اجتماعى ديگران محروم است.به حسب ظاهر, فعل (تكون) در آيه بالا, از افعال تامّه و در بردارنده معناى حصول و تحقق است. و بر اين اساس, بايد آيه را صريح در اين معنى دانست كه (سير در زمين) و جهانگردى موجب رشد و شكوفايى فكرى و پرورش انديشه ها و تقويت جنبه عقلايى انسان, مى شود.2 . آياتى كه به اين كار فرمان مى دهند.(قد خلت من قبلكم سنن فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين.)5پيش از شما, سنت هايى وجود داشت (در ميان مردم قوانين و نواميسى حاكم بود) پس در زمين گردش نماييد و سرانجام كار تكذيب كنندگان (حق) را بنگريد.ممكن است با عنايت به عبارت (فانظروا كيف كان عاقبة المكذبين) در ذيل آيه, گفته شود اين فرمان تنها متوجه كافران و تكذيب كنندگان حق است, و از آن مطلوب بودند جهانگردى, براى همه مردم حتى مسلمانان و اهل ايمان, استفاده نمى شود. ولى با نگاهى مجدد به تعبيرهاى آيه و نيز آيه بعد روشن مى شود خطاب در اين آيه, نسبت به همه مردم كه در زمان وحى مى توانستند, مخاطب اين آيه باشند, گسترش دارد. آيه بعد مى گويد:(هذا بيان للناس وهدى وموعظة للمتقين.)