فقه و صنعت جهانگردی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فقه و صنعت جهانگردی - نسخه متنی

علی اکبر کلانتری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در آيه ديگرى مى خوانيم:

(قل سيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المجرمين.)6

اى پيامبر [به مردم] بگو: در زمين گردش كنيد و به سرانجام كار مجرمان بنگريد.

در اين گونه آيات, هدف از سير و جهانگردى را پند و عبرت گيرى از گذشتگان اعلام كرده است, ولى در برخى آيات, به هدفى فراتر از اين بر مى خوريم و آن انديشه و مطالعه در عالم خلقت و آگاهى يافتن از چگونگى آفرينش و شگفتى هاى آن است, همان چيزى كه امروزه, هدف دسته اى از جهانگردان, محسوب مى شود.

مانند آيه:

(قل سيروا فى الارض فانظروا كيف بدأ الخلق.)7

ـ اى پيامبر به مردم ـ بگو: در زمين سير و گردش نماييد و بنگريد چگونه خداوند, آفرينش را بوجود آورده.

3 . آياتى كه به سياحت و جهانگردى شمارى از انسانهاى برگزيده و الهى, اشاره مى كند, مانند آيات 82 تا 98 سوره كهف كه به سير و سياحت ذوالقرنين, مى پردازد. داستان اين شخصيت بزرگ الهى كه بايد او را (قهرمان جهانگردى) ناميد, با آيه (ويسئلونك عن ذى القرنين قل سأتلواعليكم منه ذكرا) آغاز مى شود.

اين كه ذوالقرنين كيست و جهانگردى او در كجا و چگونه انجام گرفته است, مورد اختلاف و گفت وگوى فراوان مفسران و دانشمندان است. مرحوم علامه طباطبايى, در ذيل اين آيات پيرامون ذوالقرنين و سدّ او, اقوال و آراء زير را نقل مى كنند:

1 . اوشين هوانگ, يكى از پادشاهان چين است كه ديوار طولانى ميانه چين و مغولستان را بنا نهاد, تا جلو يورش مغول را به چين بگيرد. طول اين ديوار, سه هزار كيلومتر و عرض آن, نه متر و ارتفاعش, پانزده متر است, كه همه با سنگ چيده شده.

2 . او يكى از ملوك آشور, بوده, يعنى سرزمينى كه در حوالى قرن هفتم پيش از ميلاد, مورد هجوم اقوام سيت قرار گرفته است.

3 . او فريدون بن اثفيان بن جمشيد, پادشاهى عادل و مطيع خداوند, پنجمين پادشاه پيشدادى ايران زمين است.

4 . او اسكندر مقدونى مشهور است.

5 . او مردى عرب بوده كه در اشعارعرب نامش بسيار آمده و اسم اصليش صعب بن ذى موائد بوده است و پادشاهى از ملوك حميراست.

علامه پس از نقد و بررسى همه اين اقوال, و مردود دانستن آنها, اين قول را تقويت و استوار مى داند كه ذوالقرنين همان كورش, يكى از پادشاهان هخامنشى در فارس است كه 560 ـ 539 پيش از ميلاد مى زيسته و همو بوده كه امپراطورى ايرانى را تأسيس وميانه دو مملكت فارس و ماد, جمع كرد و بابل را مسخّر كرد و به يهود اجازه مراجعت از بابل به اورشليم را صادر كرد و در بناى هيكل كمكها كرده, مصر را به تسخير خود درآورد, آن گاه به سوى يونان حركت نموده بر مردم آن جا نيز مسلط شد, به طرف مغرب رهسپار گرديده, آن گاه رو به سوى مشرق نهاده, تا اقصى نقطه مشرق پيش رفت.8

به هر حال, در اين كه هدف ذوالقرنين ازجهانگردى و سياحت چه بوده, در آيات مذبور به نكته اى اشاره نشده است.

ولى براساس روايتى از امام صادق(ع), در يكى از سفرهاى دريايى ذوالقرنين يكى از همراهانش درباره سفر او پرسيد, او پاسخ داد:

(اريد ان أنظر الى ملك ربّى فى البحر كما رأيته فى البرّ.)9

بنابراين عبارت, بايد هدف يا يكى از هدفهاى ذوالقرنين از جهانگردى را نظر و مطالعه در عالم خلقت و مظاهر آفرينش دانست.

ب . سياحت و جهانگردى از نگاه روايات

در برخى روايات, مشقت آور بودن سفر و سختيهاى آن گوشزد شده است, از باب نمونه در روايتى مى خوانيم:

(السفر قطعة من العذاب واذا قضى احدكم سفره فليسرع الاياب الى اهله.)10

سفر, قطعه اى از عذاب است, هرگاه كسى از شما, مسافرت خود را تمام كرد, در برگشتن به سوى اهل خود, شتاب ورزد.

با اين وجود, در رواياتى ديگر, سفر رفتن مورد تشويق قرار گرفته و فوايد معنوى و مادى آن يادآورى شده است, از جمله در حديثى نبوى آمده است:

(سافروا تصحّوا, سافروا تغنموا)

مسافرت كنيد تا سلامتى و عافيت يابيد. مسافرت كنيد تا بهره مند شويد.

در حديثى ديگر از پيامبر(ص) آمده است:

(سافروا تصحوا و ترزقوا)12

مسافرت كنيد تا سلامتى و روزى پيدا كنيد.

البته روشن است كه نبايد (مسافرت) را معادل (جهانگردى) دانست, زيرا جهانگردى, بيش تر, بلكه شايد هميشه, در مسافرتهاى برون مرزى و ديدار از ديگر كشورها, به كار برده مى شود و حال آن كه مسافرت, به رفت و برگشتهاى كوتاه مدت و كم مسافت, مانند رفتن از شهرى به شهر ديگر, نيز اطلاق مى گردد, از اين روى, نسبت ميان اين دو عنوان, عموم و خصوص مطلق است.

به هرحال, مى توان اين گونه روايات را در فهم مطلوب بودن سفر جهانگردى, دست كم به عنوان تاييد كننده, مورد توجه قرار داد و به آنها استيناس كرد.

ممكن است گفته شود بسيارى از جهانگرديها, تنها به منظور تفريح و تنزه انجام مى شود و مطلوب دانستن چنين سياحتهايى از ديد شريعت, مشكل به نظر مى رسد. رواياتى در باب نماز مسافر كه نماز شخص مسافرت كننده به منظور صيد را تمام اعلام مى كند نيز مى تواند تاييد كننده اين سخن باشد.

ولى بايد در رد اين سخن گفت: گردش تفريحى و تنزه, از جمله امور عقلايى است كه نمى توان منكر فايده هاى روحى و روانى آن شد. مى توان دو حديث نبوى ياد شده را نيز ناظر به همين فايده ها دانست.

افزون بر اين نكته, روايتى از امام صادق(ع) نيز كه سندى صحيح دارد به خوبى بر اباحه, بلكه شايستگى سفر به منظور تنزه و هواخورى, دلالت دارد. سند ومتن اين روايت چنين است:

(محمد بن يعقوب عن على بن ابراهيم عن ابيه وعن ابى على الاشعرى عن محمد بن عبدالجبار جميعا عن صفوان بن يحيى عن عمروبن حريث قال: دخلت على ابى عبدالله, عليه السلام, و هو فى منزل اخيه عبدالله بن محمد, فقلت: ما حوّلك الى هذا المنزل؟ فقال: طلب النزهه.)

عمرو بن حريث مى گويد: بر امام صادق(ع) كه در منزل برادرش عبدالله بن محمد به سرمى برد وارد شدم, به او عرض كردم: چه انگيزه اى شما را به اين منزل آورده؟ حضرت فرمود: طلب تنزه و تفريح.

برقى نيز اين روايت را در كتاب محاسن, نقل نموده است.13

در صحيحه ابراهيم ابن ابى محمود, نيز آمده است:

(عن الرضا, عليه السلام, قال: لقد خرجت الى نزهة لنا و نسى الغلمان الملح فذبحوا لنا شاة.)14

به سوى تفرج گاهى كه براى ما بود, خارج شدم, در حالى كه خدمتگزاران نمك را فراموش كرده بودند و در آن جا گوسفندى براى ما كشتند.

حتى تعبير (نزهة لنا) مى رساند آن حضرت تفرج گاهى ويژه, جهت تنزه داشته اند.

روايت زير را نيز مرحوم مجلسى از كتاب محاسن نقل نموده است:

(عن عمروبن ابى المقدام عن ابى عبدالله(ع) قال: فى حكمة آل داود, عليه السلام, أنّ على العاقل, ان لايكون ظاعنا الا فى تزوّد لمعاد, او مرّمة لمعاش, او طلب لذة فى غير محرم.)

امام صادق(ع) فرمود: در حكمت آل داود(ع) آمده كه بر شخص عاقل است كه كوچ نكند و با ر سفر نبندد, مگر به منظور اندوختن توشه براى آخرت, يا ترميم نمودن وضع معاش, يا لذت جويى در غير حرام.

(بحارالانوار, ج76, ص222, چاپ ايران)

روايات باب نماز مسافر نيز ناظر به مسافرهايى است كه به منظور لهو و لعب, به صيد مى روند, چنانچه روايت زير از زراره به خوبى گوياى اين نكته است:

(عن ابى جعفر, عليه السلام, قال: سألته عمن يخرج من اهله بالصقورة والبزاة والكلاب يتنزّه الليلتين والثلاثة هل يقصّر من صلاته ام لا يقصّر؟ قال: انما خرج فى لهو لايقصّر.)15

از حضرت در مورد حكم قصر و تمام نماز شخصى سؤال شد كه به منظور دو سه شب تنزّه و تفريح همراه با باز و سگ شكارى, مسافرت مى كند.

حضرت در پاسخ فرمود: (اين شخص براى لهو بيرون رفته, از اين روى, نبايد نماز را شكسته بخواند.

پاره اى ديگر از روايات به شرح و بسط جهانگردى ذوالقرنين مى پردازند كه از آنها به گونه تلويحى, مطلوب بودن اين كار دانسته مى شود. از باب نمونه, ضمن روايت مفصلى كه اصبغ بن نباته, از اميرالمؤمنين, عليه السلام, نقل مى كند آمده است:

(… اوحى الله اليه أن سر فى ناحية غرب الارض وشرقها وقد طويت لك البلاد و ذللت لك العباد و ارهبتهم منك….)16

… خدا به ذوالقرنين وحى كرد و به او دستور داد: در غرب و شرق زمين به سياحت بپردازد [و خداوند به او وحى كرد] سرزمينها را به تصرف تو درآوردم و بندگان را مقهور و مرهوب تو ساختم.

/ 8