ورود کافران به مساجد و اماکن مقدس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ورود کافران به مساجد و اماکن مقدس - نسخه متنی

محمدحسن نجفی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

لأنه مسجد فلايجوز لهم الدخول كالحرم.36

درمسجد بودن بين مسجدالحرام و ديگر مساجد, فرقى نيست و بايد در حكم ناروايى نيز يكسان باشند. همين سخن را شيخ محمد جواد مغنيه, با بيان ديگرى تقرير مى كند. وى پس از طرح اين پرسش: اين جمله آيه (فلا يقربوا المسجد الحرام) دليل درستى ديدگاه شافعى است كه مى گويد: ناروايى ورود, ويژه مسجدالحرام است, مى نويسد:

(الجواب ان: مجموع الآيه يدل على العموم, لا على الخصوص لأن المتبادر الى الاذهان من الآيه مجموعها ان علة المنع من الدخول هى النجاسة واحترام المسجد عنداللّه وليس من شك ان كل مسجد هو محترم عند الله لانه منسوب اليه جلّت عظمته…)37

مجموع آيه دلالت بر همگانى بودن حكم دارد, نه خصوصى بودن آن; چرا كه از مجموع آيه نخست چنين به ذهن مى آيد كه انگيزه جلوگيرى از ورود, ناپاكى و احترام مسجد در پيشگاه خداوند است. و بدون شك, هر مسجدى در پيشگاه خداوند, محترم است, چون منسوب به اوست.

خلاصه سخن بزرگان اين است كه: جايگاه والا و محترم بودن مسجد, ملاك حكم ناروايى ورود است و اين ملاك, در همه مساجد, به گونه يكسان وجود دارد.

اين استدلال نيز به اثبات دو نكته بستگى دارد:

1 . براى مسجد الحرام ويژگى ديگرى غير از عنوان مسجد بودن كه دخالت در حكم ناروايى ورود داشته باشد نيست و تنها معيار اين حكم, مسجد بودن آن است.

2 . ورود كافران به مساجد, به هر انگيزه اى كه باشد, برخلاف حفظ حرمت مساجد و قداست شكنى است.

بررسى: اين كه بگوييم در حكم, ناروايى ورود, مسجدالحرام هيچ خصوصيتى ندارد, ادعايى بيش نيست. احتمال ويژگى كافى است براى يكسان ندانستن حكم; زيرا اصل, حرام نبودن ورود است. افزون بر اين كه شواهد فراوان وجود دارد بر ويژگيهايى براى مسجدالحرام كه هر كدام از آنها كافى است بر اختصاص حكم به مسجد الحرام و دست كم احتمال اختصاص حكم, از جمله:

الف . با توجه به ظاهر آيه و شأن نزول آن, مشركان نسبت به مسجدالحرام توجه ويژه اى داشته اند. آنان, همه مساله روزهاى حج, براى انجام مراسم بت پرستى و اعمال حج غير توحيدى, به مسجدالحرام مى آمدند و در كنار مركز توحيد, اعمال مشركانه انجام مى داده اند:

(ما كان صلاتهم بالبيت الا مكاء و تصدية.)38

نماز آنان در كنار كعبه, جز صوت كشيدن و كف زدن نبود

بنابراين, خداوند اگر آنان را از ورود به مسجدالحرام, بازداشت, براى جلوگيرى از انجام اعمال مشركانه آنان بوده است.

آيا مى توان اين را سنجيد با آن مسجدى كه اگر كافرى در آن پاى مى گذارد, براى شنيدن كلام خداست و سخنان مبلغان دين و يا ديدن آثار باستانى و جلوه هاى تمدن اسلامى؟

ب . در فقه براى مسجدالحرام احكام ويژه اى از مستحبها, حرامها و مكروه ها بيان شده است كه در ديگر مساجد جارى نيست. به عنوان مثال, ورودِ شخص جنب به مسجدالحرام, به هيچ روى جايز نيست و… بنابراين, احتمال اين كه اين حكم نيز از ويژگيهاى مسجدالحرام باشد, احتمالى است عقلايى و چنين احتمالى براى يكسان ندانستن حكم كافى است.

ج . بسيارى از علما بر اين باورند كه مقصود از مسجدالحرام در آيه شريفه, حرم است. در قرآن كريم مورد ديگرى نيز وجود دارد كه مسجدالحرام گفته شده, ولى مقصود حرم است:

(سبحان الذى اسرى بعبده ليلاً من المسجد الحرام.)39

كه مسلم پيامبر(ص) از خانه اُم هانى به معراج رفته است, يعنى از حرم, نه از مسجد الحرام. ذيل همين آيه, نيز قرينه است بر اين كه مقصود از مسجدالحرام, تمامى حرم است: (وان خفتم عيلة…) ترس از تنگناى زندگى در صورتى است كه مشركان از آمدن به مكه نيز باز داشته شده باشند. وگرنه, ناروايى ورود به مسجدالحرام, با آمدن براى تجارت و بازرگانى به مكه, ناسازگارى ندارد. اگر مقصود از مسجدالحرام در اين آيه, حرم باشد و مشركان از ورود به آن بازداشته شده باشند كه مسجدالحرام هم جزء آن است, در اين صورت, احتمال ويژه بودن حكم, به مراتب بيش تر است; زيرا براى منطقه حرم, احكام ويژه اى است كه هيچ مكان مقدسى آن احكام را ندارد.

و امّا نكته دوّم: ورود كافران به هر انگيزه اى كه باشد, بى احترامى به مسجد است, سخن درستى نيست و آن را نمى پذيريم. آيا در سرزمين كفر, جايى كه تشنگان حقايق, مى خواهند با اسلام آشنا شوند و پيام وحى را بشنوند و مسجد هم, تنها مركز رسمى و جايگاهى است كه مسلمانان مى توانند پيام خود را به ديگران برسانند, آمدن كافران به مسجد براى شنيدن پيام وحى, بى احترامى به مسجد است؟ آيا در چنين سرزمينى و در چنين شرايطى نامسلمانى به مسجد آمد, هتك مسجد شده است؟ يا آن كه راه ندادن به چنين انسانى و دست رد به سينه او زدن, خلاف فلسفه وجودى نخستين مسجدى است كه در اسلام بنا شده است؟

بنابراين, استدلال به اين آيه بر ناروايى ورود كافران به همه مساجد, ناتمام است و شايد سخن علامه مجلسى اشاره به همين نكته باشد:

/ 15