نویسندگان عهد جدید چه کسانی هستند؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نویسندگان عهد جدید چه کسانی هستند؟ - نسخه متنی

ستاد پاسخگویی به مسایل دینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نويسندگان عهد جديد چه کساني هستند ؟

مسيحيت

- آيا نويسندگان اناجيل در نوشته خود امکان خطا و اشتباه نداشتند

- آيا اناجيل موجود واقعا نوشته همان مولفين و رسولان ميباشد

- چرا با وجود اناجيل بسياري فقط به همين چهار انجيل موجود اکتفا شد و ديگر اناجيل مطرود واقع شد

عهد جديد

کتاب مقدس از دو قسمت عهد جديد و عهد عتيق تشکيل شده است و عهد جديد نيز از 27 کتاب و نامه تشکيل شده که بر خلاف تصور برخي مولف هيچ کدام از اين کتابها نوشته خود حضرت عيسي نبوده بلکه کليسا معتقد است حواريون و شاگردان و برخي رسولان بودند که اين کتابها را تاليف کردند اناجيل چهار گانه شرح حال زندگي حضرت عيسي از زبان مولفين آنها هستند و اعمال رسولان شرح حال زندگاني حواريون و رسولان بعد از مسيح ميباشد سپس مجموعه اي از نامه هايي است که پولس و حواريون به ديگران نوشتند و در پايان نيز کتاب مکاشفه يوحنا ميباشد

که اکنون در صدد آن هستيم ببينيم اين کتابها در چه زماني تاليف شده و به دست چه کساني نوشته شده است و آيا انتساب اين کتابها به مولفينشان تا چه اندازه صحيح و قابل اعتماد است و در چه مواردي نميتوان اين انتساب را تاييد کرد

نويسندگان عهد جديد چه کساني هستند ؟

درباره نويسنده اناجيل از سه جهت ترديد وجود دارد

1- آيا نويسندگان اناجيل در نوشته خود امکان خطا و اشتباه نداشتند

2- آيا اناجيل موجود واقعا نوشته همان مولفين و رسولان ميباشد

3- چرا با وجود اناجيل بسياري فقط به همين چهار انجيل موجود اکتفا شد و ديگر اناجيل مطرود واقع شد در حالي که در باره آنها هم ادعا ميشود نوشته حواريون ميباشد

که ما در اين نوشتار به اين سه سوال پاسخ ميدهيم :

در باره نويسندگان عهد جديد هيچ کسي ادعا ندارد که اين کتابها نوشته خود حضرت عيسي است و همه مسيحيان ميگويند که اين کتابها نوشته برخي از حواريون و پولس رسول که از حواريون نيست ميباشد و اين کتابها سالياني بعد از حضرت عيسي به رشته تحرير در آمده اند و که از سالهاي 45 ميلادي تا حدود 100 ميلادي نگاشته شدند و بسياري از آنها متن نامه هاي شخصي يا عمومي پولس و حواريون به ديگران است چه بسا نويسندگان اين کتابها در موقع نوشت ان نميدانستند که ممکن است اين نامه ايشان يعدها به يکي از کتابهاي مقدس مسيحيان تبديل شود و کتابي در عرض تورات قرار بگيرد با توجه به اين امر باز جاي چند سوال باقي ميماند

1- آيا نويسندگان اناجيل در نوشته خود امکان خطا و اشتباه نداشتند

ميدانيم که هيچ يک از اناجيل نوشته خود مسيح نيست و يا حتي در زمان خود مسيح هم به نگارش در نيامده بود و يا حتي در فاصله نزديک به زمان مسيح هم انجيلي موجود نبود يعني اگر به يک ايماندار مسيحي در سالهاي پس از عروج مسيح ميگفتند کتاب مقدس فقط عهد عتيق موجود در ذهنش تداعي ميکرد و اگر به وي ميگفتند پس عهد جديد! وي از اين کتابها اظهار بي اطلاعي ميکرد

و کم کم به دلايلي، نياز به مکتوباتي که داستان زندگي مسيح را بيان کند احساس شد

افراد بسياري که ادعا ميشود دو نفر ايشان حواري بودند و دو نفر ديگر از شاگردان حواريون (که خود شاهد عيني زندگي مسيح نبودند) دست به قلم بردند

و سالها از زندگي مسيح گذشته بود که در خوشبينانه ترين احتمال از 20 الي 70 سال پس از مسيح اين کتابها به رشته تحرير در آمد و طبعا گذشت چنين زماني مسايلي را ممکن است به وجود بياورد

و ما با خوشبينانه ترين ديد که نگاه کنيم ميتوانيم بگوييم نويسنده اين کتابها افراد مومن و عاشق مسيح بودند و با هدف گسترش پيام مسيح دست به تاليف چنين کتابهايي زدند و سعي خود را بر صحيح بودن و بي خطا بودن اين کتابها کردند ولي باز نکاتي وجود دارد که توجه به آنها ضروري مينمايد :

1- عصمت

ولي آيا اين افراد معصوم بودند يا امکان خطا و اشتباه هم داشتند ؟ مطمئنا کسي در باره اين افراد ادعاي عصمت نکرده و اگر هم ادعا کند دليلي براي اثباتش ندارد مگر اينکه بگويد مطمئنا اين افراد تحت حمايت روح القدس اين کتابها را نگاشته اند و باور اين سخن براي محقق بي طرفي که سخت ميتواند به گفته کليسا اعتماد پيدا کند محال است و طبيعي است که ايشان گر چه سعي خود را براي بي خطا بودن نوشته هايشان کردند ولي چون بشر بودند امکان اشتباه در نوشته هايشان موجود بوده است

2- تناقضات

وجود اختلافات در اناجيل بر اين گفتار مهر تاييدي ميگذارد که براي نمونه فقط به چند مورد اشاره مي شود

پطرس عيسي را به چه کساني انکار کرد؟(در مرتبه دوم به کنيز يا به مردي يا به به کنيزي ديگر يا جمعي از کردم)

1. بار اول: به يک کنيز ؛ بار دوم: به کنيزي ديگر و بار سوم: جمعي از مردم (آنانکه ايستاده بودند)

2. بار اول: به يک کنيز (از کنيزان رييس کهنه)؛ بار دوم: به همان کنيز و بار سوم: جمعي از مردم (حاضرين)

3. بار اول: به يک کنيز ؛ بار دوم: به يک مرد و بار سوم: به مردي ديگر

4. بار اول: به يک کنيز (که دربان بود يا دم در ايستاده بود) ؛ بار دوم: چند شخص که نام آنها ذکر نشده است و بار سوم: به يکي از غلامان رييس کهنه

چند روز بعد عيسي (ع) بر کوه آمد :

1ـ شش روز بعد، عيسي با پطرس، يعقوب و يوحنا به بالاي تپه اي رفت. کس ديگري در آنجا نبود. ناگاه صورت عيسي به طرز پرشکوهي شروع به درخشيدن کرد، و لباسش درخشان و مثل برف سفيد شد.

2ـ هشت روز پس از اين سخنان، عيسي به همراه پطرس، يعقوب و يوحنا، بر فراز تپه اي برآمد تا دعا کند. 29 به هنگام دعا، ناگهان چهره¬ي عيسي نوراني شد و لباس و از سفيدي، چشم را خيره مي کرد.

يا تناقضات گسترده اي که در اجداد عيسي مسيح بين نقل متي و نقل لوقا وجود دارد

و اين مسايل خود ما را به اين نتيجه ميرساند که نويسندگان اناجيل معصوم نبودند و گر چه سعي خود را بر بي خطا بودن انجيلي که نگاشتند نمودند ولي چون انسان بودند و خطا پذير اين اشتباهات گر چه بعضا بي اهميت در آن رخ داده است

3- گذشت زمان

با توجه به گذشت ده ها سال بعد از مرگ مسيح و نبود نوشته مکتوبي از زندگي و فرمايشات وي گر چه شاگردان مسيح با دل و جان سعي در حفظ سخنان وي ميکردند ولي گذشت 30 الي 40 سال از وقوع ماجرايي طبيعي است که امکان فراموشي يا اشتباه زياد کند مثلا اگر اتفاقي در 40 سال پيش رخ داده است و دو نفر هم که خود شاهد آن ماجرا نبودند اکنون ميخواهند آن را به رشته تحرير در آورند طبيعي است که دست خطا پذير آدمي و غلبه تفکرات رايج زمان تاليف امکان تاثير گذاري بر نقل را زياد کند به عنوان نمونه شما هيچ گاه دو مورخي را پيدا نميکنيد که در نقلشان از داستانهاي تاريخي کاملا يکسان عمل کنند و طبيعي است که انديشه ها و تتبعات آنان در نقلشان تاثير گذار است

4- نداشتن ادعاي نويسندگان کتاب

خود نويسندگان عهد جديد اين کتابها را به عنوان کتاب مقدس ننوشتند بلکه اکثر اين کتابها نامه هاي شخصي اي بوده که براي ديگر ايمانداران مينوشتند و وقتي نويسنده کتاب خود ادعاي مقدس بودن نوشته اش را به عنوان کلام الهي ندارد چرا ما بايد چنين ادعايي را در مورد وي بکنيم

2- آيا دليلي وجود کتابها را حواريون و شاگردانشان نوشتند؟

دومين سوالي که در باره اناجيل مطرح است انتساب اين کتابها به نويسندگانش است اصولا در هر کتاب تاريخي اي اين سوال مطرح است مثلا ميگويند آيا واقعا فلان کتاب نوشته افلاطون هست يا شخص ديگري نوشته و به افلاطون منسوب شده يا فلان شعر سروده حافظ است يا شخص ديگري سروده و به خافظ نسبت داده است

و وقتي کتاب از درجه اهميت بيشتري برخوردار باشد اين سوال بيشتر مطرح ميشود و طبعا ادله محکمتري را نيز ميطلبد

به طور مشخص فرق است بين انتساب دادن يک رمان به ژول ورن و انتساب يک کتاب به خدا و طبيعي است براي انتساب کتاب به خدا بايد استناد هاي محکم و غير قابل خدشه اي وجود داشته باشد و گرنه نميتوان به آن اعتماد داشت

و مهمتر اين است که اين کتاب حاوي نسبتهايي به خدا نيز باشد و ميخواهد سنگ بناي اعتقاد تمام بشريت باشد اين اهميت بسياري دارد و بايد ادله غير قابل خدشه اي نيز داشته باشد

حال ميبينيم که آيا در انتساب انجيل هاي چهار گانه به حواريون ادله محکمي وجود دارد يا خير؟

بررسي شواهد استناد اناجيل

در اين باره شواهدي وجود دارد که مهمترين آن شهادت و پوسبيوس از دانشمندان قرن4.م از پايباس از دانشمندان قرن1-2.م آداراي دو مشکل اساسي است يکي اينکه فاصله زماني بين پوسيبوس (قرن 4) و پايباس (از 130 الي202 ميلادي) بسيار زياد تر از آن است که پوسيبوس بتواند از پايباس شنيده باشد پس در اين شهادت يک انقطاع دو قرني وجود دارد و يک انقطاع ديگر هم هست پايباس نيز خود با حواريون و رسولان سالها فاصله زماني داشته و زندگاني ايشان را درک نکرده است پس مطمينا بايد از کسي شنيده باشد و شهادت بايد عيني باشد نه حسي و شنيدني و بنا بر اين شهادت وي قابل اعتماد آن هم براي چنين کتاب مهمي که بناست سنگ بناي رهنمايي بشريت قرار گيرد نيست

و بعلاوه در اين باره معارض هايي وجود دارد ما در گفتار روبرو به شرحي مختصر از اناجيل و ميزان استناد آن ميپردازيم

انجيل متي

متي يکي از حواريون است که فردي بوده که براي روميان ماليات مي گرفت کليسا از اوائل قرن 2 اين انجيل را به متي نسبت مي داد و دليلش اين بود که اولا به عنوان کتاب منسوب متي است و ثانيا.پوسبيوس قرن 4 از پاپياس قرن 2 نقل مي کند که متي انجيل خود را به زبان عبري نگاشت ولي محققان جديد انتساب اين انجيل را به متي رد ميکنند زيرا گفته پاپياس نميتواند بر اين انجيل منطبق باشد .و لغت شناسان گفته اند اين انجيل در اصل بايد به زبان يوناني نوشته شده باشد و از انجيل عبري متي هيچ نشاني در دست نيست

کشيش فهيم عزيز ميگويد: متي خود يکي از حواريون و شاهد زندگي عيسي مسيح بوده در حالي که مطالب اين انجيل از انجيل مرقس گرفته شده است و مرقس حواري نبوده و اين نمي تواند قابل قبول باشد

اعتقاد سنتي کليسا بر آن است که در اصل به زبان عبري نوشته شده و پس ترجمه شده ولي نسخه اصل در دست نيست و مترجم هم مشخص نيست.و معلوم نيست به کتابي که اصلش مفقود شده و مترجم آن هم مشخص نيست چه مقدار ميتوان اعتماد داشت ؟

انجيل مرقس

مرقس خود از حواريون نبود بلکه شاگرد و همسفر پطرس بود در رم از نزديکان او بوده است که بطرس در باره او مي فت «پسرم مرقس به شما سلام مي رساند» نامه اول »پطرس13:5عموما اين انجيل را به يوحناي مرقس شاگرد و همسفر پولس نسبت ميدهند ولي از خود کتاب چنين مطلبي به دست نميايد برخي احتمال مي دهند شخص ديگري اين کتاب را نوشته باشد يوسيبوس اسقف قيصريه از قول پاپياس [130م] مي گويد : مرقس مترجم پطرس بود و مطالب وي را با دقت زياد ثبت مي کرد ولي منبع اين نقل در دست نيست از اين رو برخي احتمال دادند که مرقس خودش مواد انجيل را جمع آوري کرده است

انجيل لوقا

لوقا از حواريون نبوده شاگرد مخصوص پولس بوده و در سفرها وي را همراهي ميکرده.ايرنئوس مي گويد :انجيل سوم را لوقا آن گونه که پولس تبليغ مي کرد نوشت و در چند بار در رساله هاي پولس از وي نام برده شده است .

ولي محققين مي گويند اگر اين کتاب نميتواند نوشته شاگرد پولس باشد چرا ادبيات آن عيسي بشري است ولي ادبيات پولس عيسي خدائي است

و بعلاوه انجيل لوقا کتابي است که شخصي که خود شاهد زندگي مسيح نبوده نوشته اگر به قول کليسا اعتماد نداشته باشيم چرا بايد به تمام نقل هاي وي اعتماد کرد

و چه دليل قانع کننده اي وجود دارد که نويسنده اين کتاب از خطا و اشتباه مصون بوده است و چرا نميتوانسته در نقلش خطا داشته باشد اينها سوالاتي است که اعتماد را از صحت اين انجيل سلب ميکند

يعني ابتدا ما نميتوانيم يقين کنيم نويسنده اين کتاب لوقا شاگرد پولس بوده

و بر فرض هم که قبول لوقا چنين کتابي را نوشته دليلي نداريم که به ما اين اعتماد را بدهد که لوقايي که از حواريون نبوده در نقل انجيل خطا نکرده

.

انجيل يوحنا

انجيل يوحنا با اناجيل ديگر بسيار متفاوت است .از نظر سبک نگارش و ترکيب الاهيات و نوع مطالب با سه انجيل ديگر متفاوت است .در اين انجيل مثل وجود ندارد در حالي که به گفته سه انجيل ديگر حضرت عيسي (ع)بسياري مطالب را در قالب مثل بيان کرد .و برخلاف اناجيل ديگر که از معجزات مسيح زياد سخن گفتند فقط هفت معجزه . از مسيح نقل ميکند

کمتر کسي ترديد دارد که انجيل يوحنا از نظر تاريخ نگارش آخرين آنهاست وزمان آن را از بعد از سال 70.م تا نيمه دوم قرن دوم احتمال داده اند و قوي ترين قول ميگويد اين کتاب در پايان قرن اول به نگارش در آمده است شايد بهترين فاصله نگارش 115-90]باشد

مولف انجيل يوحنا کيست؟

اعتقاد کليسا اين است که اين انجيل نوشته يوحنا پسر زبدي که يکي از حواريون است ميباشدوبه اعتقاد کليسا يوحنا پسر زبدي عمر طولاني کرد و اواخر عمر در شهر افسس زندگي مي کرد و در آن شهر اين کتاب را نوشت

اما نقادان کتاب مقدس ميگويند اين انجيل نميتواند نوشته يو حناي حواري باشدزيرا اين انجيل پر ازمعاني فلسفي و يوناني است و به گفته کتاب اعمال رسولان يوحنا فردي عامي و بي سواد بوده است بنابراين او نمي تواند نويسنده اين انجيل باشد و يل دورانت مي گويد: انجيل چهارم از فلسفه يونان مايه گرفته

مولف کتاب المدخل الي عهد الجديد ميگويد :اگر اين انجيل نوشته يوحناي حواري است پسر چرا اين اندازه با سه انجيل ديگر متفاوت است آيا مي توان گفت که دونفر که شاهد يک ماجرا بوده اند و معتبر هم هستند اين اندازه متفاوت نقل کنند.

از آنجا که معلوم شد انجيل چهارم به دست فردي نامشخص در حدود قرن پايان قرن اوّل گماشته شده است بنابراين به احتمال قوي اناجيل ديگر و نوشته هاي بولس در اختيار مولف بوده است.و او مي خواسته مسيحيت را جوري بيان کند که براي يونانيان قابل فهم باشد بنابراين اواصطلاحات و قالب ما را از فلسفه يونان گرفته و الهيات پولس را در آن ريخت.«يوسبيوس»که در اوائل قرن چهارم مي زيسته از پاپياس که در اواخر قرن اول و اوائل قرن دوم مي زيسته نقل مي کند که در اين زمان يوحناي ديگري که به «پير»معروف بوده در افسس زندگي مي کرده است عده اي از محققان جديد مي گويند: در واقع يک يوحنا در افسس مي زيست که همين يوحناي پير بود و او انجيل چهارم را نوشت و بعدا با يوحناي رسول مشتبه شد کشيش فهيم عزيز مي گويد اين سئوال مشکل است و جواب آن به بررسي و تحقيق گسترده اي را مي طلبد و غالبا به اين عبارت ختم مي شود که غير از خداي يگانه هيچ کس نمي داند چه کسي اين انجيل را نوشته است .ودر اين باره بحثهاي مفصلي صورت گرفته که به کتب مفصل تر مراجعه کنيد و برخي دلائل ديگر نيز وجود دارد که از ذکر آن صرف نظر ميکنيم

رساله هاي پولس

ترتيب فعلي عهد جديد بر حسب زمان نگارش آن نيست و محققان به اين نتيجه رسيدند که نخستين نوشته هاي عهد جديد رساله هاي پولس بودند پولس بين سالهاي 35-40] تغيير کيش داد و در سال 64 به قتل رسيددر نخستين سالهاي تولد مسيحيت هيچ گزارش با تعليم مکتوبي وجود نداشته نخستين گزارش مکتوب رساله هاي پولس قديس است که بين سالهاي 50 تا 64 نگاشته شده اند. رساله هاي پولس که مجموع آنها به 17 عدد ميرسد به سه دسته تقسيم ميشود

1- رساله هاي قطعا به پولس منسوب است -

که عبارتند از « نامه به روميان. نامه به قرنتيان .نامه به غلاطيان .نامه به فيليمان .و اول تسالونيکيان فليمون»

2-رساله يي که انتساب آن به پولس را محققان تاييد نمي کند که عبارتند از

«نامه به افسيسيان . نامه به کولسيان . نامه به تسالونيکيان .دو رساله تيموتائوس و تيطس »

3- رساله اي که در خود کليسا در انتسابش به پولس اختلاف است که آن« رساله به عبرانيان» ميباشد

نامه هاي يوحنا

اعتقاد کليسا بر اين است که اين رساله ها نوشته يوحنا حواري است.از طرف سبک نگارش آنها به گونه اي است که بسياري بر آنند که نويسنده آن بايد همان نويسنده انجيل چهار باشد نه يوحناي حواري .ولي رساله دوّم و سوّم با اين جمله آغاز مي شود «من که پيرم» و اين تعبير نشان مي دهد که به عنوان پير معروف بوده است.و پوسبيوس از دانشمندان قرن4.م از پايباس از دانشمندان قرن1-2.م نقل مي کند که در آن زمان در شهر افسس دو نفر به نام «يوحنا»مي زيسته اند يکي يوحناي حواري و ديگري يوحناي پير.بسياري بر اين باورند اين نامه ها نوشته يو حناي پير باشد نه يوحناي حواري.

رساله يهودا

، کليسا را يهودا برادر عيسي و يعقوب نويسنده اين کتاب مي داند اما بسياري از دانشمندان اين نسبت را ناصحيح مي داند و زمان آن قرن دوم مي دانند

مکاشفه يوحنا:

اين کتاب يک مکاشفه در باره حوادث آينده و آخرالزمان است و کمتر به بحث هاي عقيدتي و تاريخي مي پردازد.در اين کتاب سخني از الوهيت مسيح نيست بلکه مانند سه انجيل نخست او را يک انسان و مخلوق مي داند. کتاب مکاشفه کتابي است مانند کتاب انبياي متاخر عهد قديم و مانند آنها درباره آينده سخن مي گويد و بسيار رمز آلو است و به صورت رمزي وقايع آخر الزمان شخصيت مسيح را بيان مي کند.در باره نويسنده کتاب چند نکته را بايد در نظر گرفت.خود کتاب مي گويد:نام نويسنده يوحنا است.انديشه اما و طرز تفکر نويسنده يا نويسنده انجيل چهارم بسيار متفاوتند.ويل دورانت مي گويد:باور نکردني است که انجيل چهارم و کتاب مکاشفه از يک فرد باشد کتاب مکاشفه از شعر يهود و انجيل چهارم از فلسفه يونان ما برگرفته است .اين کتاب بر خلاف انجيل چهارم از ادبيات يوناني بسيار ضعيفي برخوردار است.از نظر زبان نگارش بسيار زودتر از انجيل چهارم نوشته شده است وبسياري تاريخ نگارش آن را به زمان فشار و شکنجه «نرون»در سال 65 م بر مي گردانند. يو سيبوس در اين باره گواهي داده است که اين کتاب نوشته يوحنا حواري است و تقريبا در انتساب اين کتاب به يوحنا حواري ترديدي نيست

در پايان ميتوان به اين نتيجه رسيد که فقط در انتساب کتاب مکاشفه يوحنا به يوحناي حواري و انتساب هفت نامه پولس به وي هيچ اختلافي وجود ندارد و در بقيه کتابها به رغم اعتقاد کليسا براي صحت انتسابشان به مولفين سنتي آن نقادان کتاب مقدس نظرات و دلايلي دارند که اين انتساب را تاييد نميکند

3- چرا از ميان بيش از ده ها انجيل و رساله رسولان تنها همين چهار انجيل و 27 کتاب عهد جديد انتخاب شدند.

يکي از مهمترين سوالهايي که در باره اعتبار عهد جديد مطرح است سوال فوق است که چرا با وجود اينکه دهها انجيل همين چهار انجيل برگزيده ميشود آيا واقعا همين چهار کتاب فقط مقدس بودند و بقيه مقدس نبودند مگر چه برتري اي در اين چهار کتاب وجود داشته

براي روشن شدن اشکال ابتدا بايد تاريخ رسمي شدن عهد جديد نگاهي بيفکنيم

همانطور که ميدانيم بنا به اعتقاد مسيحيان خود حضرت عيسي نه کتابي را از آسمان نازل کرد و نه به کسي امر فرمود که سرگذشتش را بنويسد و تا چندين سال بعد از مسيح( که برخي آن را بيش از 25-30 سال ميدانند) هيچ کدام از مومنان به مسيح کتابي به نام انجيل نميشناختند و به مجکوعه کتابي به نام عهد جديد ايمان نداشتند

و کم کم با گذشت نياز به کتابي به عنوان مجموعه اي از اعمال و گفتار مسيح احساس ميشد و برخي از بزرگان مسيحي بدون اينکه بگويند نوشته هاي ما مقدس است دست به تاليف زندگي نامه مسيح کردند کم کم انجيل نويسي رواج يافت و تعداد انجيلها به بيش از صد انجيل رسيد و تا قرنها وضع به همين منوال بود

تا سال 325 ميلادي رسيد

در اين سال تحولات زيادي در مسيحيت رخ داد مسيحياني که تا ديروز شکنجه ديده بودند خود شکنجه گر شدند مسيحيت که تا ديروز جرم بود امروز مسيحي نبودن جرم بود کنستانتين امپراطور روم به دلايلي خاص حمايت از مسيحيان را آغاز کرد و امکانات يک امپراطور در اختيار مسيحيان قرار گرفت و به اعتقاد بسياري اگر کنستانتين از مسيحيان حمايت نميکرد الان نام و اثري از مسيحيت جز در داستانها پيدا نميشد

امپراطور روم مسيحيت را تبديل به دين رسمي مملکت خود نمود و در اين ميان اختلافاتي بين خود مسيحيان بود از جمله در مورد خدا بودن يا نبودن مسيح و از جمله وجود اناجيل متعدد امپراطور بخشي از کشيشان و اسقفها را جمع کرد و مجلسي ترتيب داد تا مسيحيان خود اين اختلافات را با هم حل کنند و يک مصوبه واحدي ارايه دهند در اين جلسه که رياستش را نيز خود کنستانتين امپراطوري که هيچ اطلاعاتي از الاهيات مسيحي نداشت بر عهده داشت از طرفي وجود يک کتاب مقدس در مقابل کتاب مقدس يهوديان احساس ميشد بنا بر اين شد تعدادي از اناجيل موجود بايد به عنوان کتاب مقدس انتخاب ميشد و بنا بر اين گذاشته شد از ميان آن همه انجيل فقط همين چهار انجيل انتخاب شود و تعدادي از نامه ها رسولان و...نيز ضميمه آن شد و مجموعه عهد جديد به وجود آمد

ولي سوال اساسي اينجاست که چرا فقط همين جهار انجيل؟ آيا فقط همين چهار تا مقدس بودند و بقيه کتابها مقدس نبودند

چه مبنايي براي انتخاب اين اناجيل وجود داشت ؟

چه دليلي داشت که دست روي همين چهار کتاب و چند نامه گذاشته شود ؟

چه کسي فقط به همين چند کتاب و نامه تقدس داده بود ؟

آيا وقتي خود پولس داشت نامه مينوشت ميدانست دارد کتاب مقدس مينويسد ؟ تا با دقت بيشتري نسبت به بقيه نامه هايش بنويسد ؟

مسيحيان يک سوال مشترک ميدهند که اين انتخاب تحت حمايت روح القدس انتخاب شده است

ولي چه دليلي براي اثبات اين حمايت وجود دارد ؟

در اين باره هيچ پاسخي نميشنويم

در پايان بايد بگويم بعد از شوراي 325 بقيه اناجيل را از بين بردند و در عين حال تعدادي از آن اناجيل و نامه ها امروزه در ميان کشفيات باستان شناسي به دست آمده که با نام کتابهاي اپوکريفايي ناميده ميشوند که به نام برخي از آنها اشاره ميکنيم:

اناجيل اپوکريفايي نامه ها و رساله هاي اپوکريفايي

انجيل عبرانيان اعمال پطرس

انجيل مصريان اعمال پولس

انجيل پطرس اعمال يوحنا

انجيل مرقيون اعمال توماس

انجيل توماس اعمال اندرياس

انجيل فيليپس مکاشفه دوم يوحناي رسول

انجيل کودکي رساله کلمنت

انجيل کودکي عربي رساله برنابا

نوشته غنوسيان رساله پولس به لاودوکيان

انجيل برنابا رساله سوم پولس به قرنتيان

/ 1