لباس و پوشش در سیره نبوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

لباس و پوشش در سیره نبوی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

لباس و پوشش در سيره نبوى

منبع: سايت منادي

لباس براى پوشاندن بدن و حفظ آن از سرما و گرما و آلودگى، و مايه آبرو و آراستگى انسان است. تبديل آن به وسيله تفاخر و تجمل، و ارزش را در كيفيت جامه دانستن، نوعى انحراف از فلسفه وجودى لباس است.

از اين رو ساده پوشى به عنوان يكى از مظاهر ساده زيستى و رهايى از تعلقات مادى است. پيامبر اكرم صلي‌الله عليه و آله اين گونه به زندگى و دنيا مىنگريست و اين گونه نيز مىزيست و هرگز ارزش را در لباس نمىديد.

سعدى مى گويد:




  • تن آدمى شريف است به جان آدميت
    نه همين لباس زيباست نشان آدميت



  • نه همين لباس زيباست نشان آدميت
    نه همين لباس زيباست نشان آدميت



و به قول پروين اعتصامى :




  • زهد با نيت پاك است نه با جامه ى پاك
    اى بس آلوده، كه پاكيزه ردايى دارد



  • اى بس آلوده، كه پاكيزه ردايى دارد
    اى بس آلوده، كه پاكيزه ردايى دارد



در اين جا به نمونه‌هايى از سيره حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله در مورد پوشيدن جامه، جنس لباس، رنگ، اندازه و تعداد و نحوه پوشيدن پيراهن، كفش، كلاه، عمامه، ردا و... اشاره مىكنيم:

از نشانه‌هاى وارستگى آن حضرت در پوشيدن جامه و اين كه فخر خويش را به جامه و نوع آن نمىدانست، اين است كه نقل شده هر نوع لباسى كه فراهم مىشد مىپوشيد، از لنگ و پيراهن يا جبه يا هر چيز ديگر.

1ـ جنس و رنگ لباس

رسول خدا صلي الله عليه و آله هم به سلامت و عافيت جسمى، هم به سادگى و هم به نوع سالم‌تر پارچه لباس توجه داشت. لباس پنبه‌اى مورد علاقه آن حضرت بود. حضرت على عليه السلام مىفرمايد: لباس‌هاى پنبه‌اى بپوشيد، چرا كه آن، لباس پيامبر خداست.(1)

آن حضرت، هم لباس بُرد يمانى مىپوشيد، هم جبه‌اى پشمين و خشن از پنبه و كتان. (2)

مىفرمود: پنج چيز را تا زنده‌ام ترك نمىكنم، ... يكى هم پوشيدن لباس پشمى. (3)

سبز، رنگ مورد پسند پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله براى لباس بود.(4) البته بيشتر جامه‌هاى پيامبر سفيد بود و مىفرمود: لباس سفيد را بر زندگانتان بپوشانيد و مردگانتان را هم با پارچه سفيد كفن كنيد.(5)

پيامبر خدا ملحفه‌اى داشت كه با زعفران رنگ‌ آميزى شده بود و گاهى تنها با پوشيدن همان، با مردم نماز مىخواند.(6)

اما سرخ، رنگى بود كه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله آن را براى لباس، نمى پسنديد.(7)

رسول خدا صلي الله عليه و آله نمونه اعلاى تميزى و آراستگى بود. در لباس پوشيدن نيز به اين نكته توجه داشت و در مورد نظافت جامه مىفرمود:من اتخذ ثوبا فلينظفه.(8)

لباس سفيد، خود به خود طورى است كه چرك و آلودگى زودتر در آن معلوم مىشود، و انسان مقيد به سنت نبوى نظافت، به شستن و تميز كردن آن روى مىآورد. به علاوه انبساط خاطر و باز شدن روحيه نيز از فوايد پوشيدن لباس روشن و سفيد است.

2ـ اندازه و كيفيت

جامه‌اى كه انسان را مغرور و سرمست كند يا تكبر و خود برتر بينى آورد، ناپسند است. مقيد بودن به نوع خاصى از جامه نيز، اسارت آور است.

رسول خدا صلي الله عليه و آله هر گاه لباس تازه مىپوشيد، خدا را شكر و سپاس مىگفت و جامه قبلى را به مسكين مىداد. كان من فعله اذا لبس الثوب الجديد حمدالله.(9)

در روايت ديگري آمده است كه چون جامه نو به تن مىكرد، دعا مىكرد و مىفرمود: خدايى را سپاس كه بر تن من چيزى پوشاند تا پوشش من باشد و ميان مردم آراسته باشم. (10)

جامه بلندى كه بر زمين كشيده شود، نشان تكبر است و در جاهليت، شيوه اشراف بوده است. رسول خدا صلي الله عليه و آله ضمن آن كه از پوشيدن آن گونه جامه‌ها نهى مىكرد، خود جامه‌اى مىپوشيد كه از نظر بلندى به قوزك پاهايش نمىرسيد. كانت ثيابه كلها مشمره فوق الكعبين.(11) اين در مورد جامه‌اى بود كه همچون لنگ به كمر مىبست. و جامه‌اى كه از رو مىپوشيد، تا نصف ساق پا مىرسيد.

جامه وى گاهى جامه‌اى كوچك‌تر از قطيفه (شمله) بود، يا جامه‌اى پشمين و راه راه با خطوط سياه و سفيد كه وقتى آن را به بر مىكرد، هيئت زيبايى مىيافت.(12)

از نشانه‌هاى وارستگى آن حضرت در پوشيدن جامه و اين كه فخر خويش را به جامه و نوع آن نمىدانست، اين است كه نقل شده هر نوع لباسى كه فراهم مىشد مىپوشيد، از لنگ و پيراهن يا جبه يا هر چيز ديگر.(13)

رسول اكرم به صحابى پارساى خود ابوذر غفارى فرمود:

اى ابوذر! من لباس خشن و سخت مىپوشم، روى زمين مىنشينم، بر چهار پاى بى زين سوار مىشوم و كسى را در رديف خود سوار مىكنم. اينها از سنت‌هاى من است، هر كس از سنن من روى گردان شود، از من نيست.

3ـ ساده پوشى

ساده زيستى رسول خدا صلي الله عليه و آله و وابسته نبودن به جلوه‌هاى فريبنده دنيا و به ناز و نعمت آن دل نبستن و به جلوه‌هاى مادى دل خوش نداشتن، در همه شوون زندگى وى متجلى بود از جمله در كيفيت و نوع لباس و فرش و زير انداز و...

نقل شده كه گاهى آن حضرت، روى حصير مىخوابيد، بى آن كه جز آن چيزى زيرش باشد. (14)

هر چه فراهم بود مىپوشيد، چه قطيفه‌اى باشد كه بر كند، يا بُرد عالى كه بپوشد، چه جبه پشمين، هر چه كه از حلال مىيافت مىپوشيد. ما وجد من المباح لبس. (15)

مهم، مباح بودن جامه بود كه براى رسول خدا اهميت داشت، نه قيمت و جنس و دوخت و جذاب بودن!

آن حضرت به صحابى پارساى خود ابوذر غفارى فرمود:

اى ابوذر! من لباس خشن و سخت مىپوشم، روى زمين مىنشينم، انگشتانم را پس از غذا مىليسم،- كنايه از اين كه در صرف غذا اسراف نمي‌كردند - بر چهار پاى بى زين سوار مىشوم و كسى را در رديف خود سوار مىكنم. اينها از سنت‌هاى من است، هر كس از سنن من روى گردان شود، از من نيست.(16)

در سخن ديگرى آمده است كه عبايى داشت، هر گاه مىخواست نافله بخواند (يا جا به جا شود) آن را دو تا مىكردند و زيرشان مىانداختند.(17)

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله هرگز نسبت به جاى خواب و رختخواب، عيبجويى و ايرادگيرى نداشت. اگر بستر برايش مىگستردند، بر آن مىخوابيد و اگر رختخوابى پهن نمىشد، بر زمين مىخوابيد. ان فرشوا له اضطجع و ان لم يفرش له اضطجع على الارض. (18)

اين نهايت زهد و اوج وارستگى از تعلقات دنيوى است.

وقتى در خانه بود، لباس خود را مىدوخت و بر كفش خويش وصله مىزد.(19)

روزى عُمَر خدمت آن حضرت رسيد، در حالى كه وى بر روى حصيرى خفته بود و حصير بر پهلوهاى آن حضرت خط انداخته بود؛ گفت: يا رسول الله! كاش بسترى گسترده بوديد! فرمود: دنيا را مىخواهم چه كنم؟ مَثل من و دنيا مَثل رهگذرى است كه در يك روز گرم، ساعتى از روز را زير سايه درختى به استراحت پرداخته، سپس آن جا را وانهاده و رفته است.(20)

4ـ لباس هاى ويژه

كلاه، عمامه، دستار و عرقچين، گر چه پوشاننده بدن نيست، ولى در رديف جامه به شمار مىآيد. از سنت‌هاى اسلامى، پوشاندن سر است، چه هنگام عبادت و نماز، چه در مواقع ديگر. گر چه در سر عقل بايد، بى كلاهى عار نيست.

پوشش پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله براى سر خود، اغلب عمامه بود. هنگام نماز و خطبه و جهاد، به تناسب، شرايط، با چيزى سر را مىپوشاند. گاهى هم سر برهنه بود. به روايت امام صادق عليه السلام پيامبر اسلام، عرقچين و كلاه سفيد راه راه مىپوشيد و در هنگام جنگ، عرقچينى بر سر مىگذاشت كه روى گوش‌ها را مىپوشاند.(21)

در مواقع ديگر، از زير عمامه، عرقچين هم بر سر مىپوشيد. كان يلبس القلانس تحت العمائم. (22) البته گاهى عمامه بدون كلاه بر سر مىنهاد، يا كلاه بدون عمامه مىپوشيد. (23) عمامه سياهى داشت كه بر سر مىپيچيد و با آن نماز مىخواند. (24)

اگر استفاده از دستمال و حوله را براى خشك كردن دست و صورت هنگام وضو وارد بحث پوشش و لباس كنيم، در اين زمينه هم بد نيست بدانيم كه رسول خدا صلي الله عليه و آله حوله‌هاى متعددى داشت، با نام‌هاى مختلف و كاربردهاى گوناگون، كه به مراعات بهداشت و نظافت و نظم هم مربوط مىشود.

در روايت آمده است: آن حضرت دستمال و حوله‌اى داشت كه پس از وضو چهره خود را با آن خشك مىكرد. و اگر حوله و دستمالى همراه نداشت، با گوشه لباس خود صورت را خشك مىكرد.(25)

آراستگى آن حضرت، به خصوص هنگام حضور در جمع مسلمانان در مسجد و براى خطبه و نماز، گوشه ديگرى از سيره ايشان را نشان مىدهد. لباس نماز جمعه ايشان مخصوص بود: كان له ثوب للجمعه خاصه. (26) در بعضى روايات آمده كه غير از لباسى كه در روزهاى غير جمعه مىپوشيد، دو جامه مخصوص براى جمعه داشت.(27)

5ـ آداب لباس پوشى

گرچه لباس پوشيدن، كارى ساده و روزمره و عادى است، ولى روش و سيره اولياى دين در اين زمينه‌ها هم براى ما مهم است.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله هر گاه لباس و پيراهن مىپوشيد، ابتدا سمت راست را بر تن مىكرد و هر گاه جامه از تن در مىآورد، از سمت چپ شروع مىكرد.(28)

گاهى بى آن كه جامه ديگرى بر تن كند، روپوشى را بر اندام خود مىافكند و دو طرف آن را بين دو شانه خود گره مىزد و چه در خانه يا بيرون يا هنگام نماز بر جنازه‌ها، با همان حالت نماز مىگزارد. گاهى نيز در يك لباس گشاد نماز مىخواند. دو عدد جامه بُرد بافته شده داشت كه آن‌ها را تنها در حال نماز مىپوشيد، امت خويش را به نظافت دستور مى داد و تشويق مىكرد.(29)

آن حضرت، انجام كار را با دست راست، و شروع از سمت راست را در همه كارهايش دوست داشت؛ در پوشيدن جامه و كفش، در شانه كردن موى. (30)

لباسى كه مىخريد، اگر آستين آن بيش از اندازه بود، مقدار اضافى را مىبريد. (31) و نمى گذاشت لبه آن را هم بدوزند و به همان حال مىپوشيد و مىفرمود: كار، خيلى زودتر از اين‌هاست.(32)

پايان اين بخش را به دو كلام از حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله زينت مىدهيم كه درباره جامه و آداب لباس پوشيدن فرموده است:

من لبس ثياب شهره فى الدنيا البسه الله لباس الذل يوم القيامه (33)؛ هر كس در دنيا لباس شهرت بپوشد (لباسى غير معمول كه به خاطر آن انگشت نما شود) خداوند در روز قيامت جامه ذلت و خوارى بر او مىپوشاند.

امام صادق عليه السلام از پدران خويش روايت كرده است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله نهى مىكرد كه مردان، در لباس پوشيدن خود را شبيه زنان سازند. و نهى مىكرد كه زنان، در لباس شبيه مردان شوند.(34)


1. البسوا الثياب القطن فانها لباس رسول الله (سنن النبى، ص 126).

2. بحارالانوار، ج 16، ص 227.

3. مكارم الاخلاق، ص 115.

4. كان يعجبه الثياب الخضر(سنن النبى، ص 120).

5. البسوها احياكم و كفنوا فيها موتاكم (سنن النبى، ص 120 و محجة البيضاء، ج 4، ص 140).

6. محجه البيضاء، ج 4، ص 141.

7. سنن النبى، ص 133. (انه كره الحمره فى اللباس)

8. مكارم الاخلاق، ص 103.

9. بحارالانوار، ج 16، ص 251 / مكارم الاخلاق، ص 36.

10. بحارالانوار، ج 16، ص 251 / محجة البيضاء، ج 4، ص 145.

11. سنن النبى، ص 120/ محجة البيضاء، ج 4، ص 141.

12. سنن النبى، ص 125، حديث 135.

13. همان، ص 120 به نقل از احياء العلوم غزالى.

14. همان، ص 123.

15. محجه البيضاء، ج 4، ص 125.

16. سنن النبى، ص 131.

17. همان، ص 123 / بحار الانوار، ج 16، ص 227.

18. محجة البيضاء، ج 4، ص 130.

19. بحارالانوار، ج 16، ص 230.

20. همان، ص 239.

21. مكارم الاخلاق، ص 120.

22. سنن النبى، ص 122/ محجة البيضاء، ج 4، ص 143.

23. بحار الانوار، ج 16، ص 250.

24. سنن النبى، ص 125.

25. مكارم الاخلاق، ص 36.

26. بحارالانوار، ج 16، ص 227.

27. همان، ص 251 / سنن النبى، ص 121.

28. سنن النبى، ص 123.

29. همان، ص 126.

30. بحارالانوار، ج 16، ص 237.

31. همان، ص 278.

32. مكارم الاخلاق، ص 101.

33. همان، ص 116.

34. همان، ص 118.

لينك مقالات مرتبط:

- استوار؛ چون كوه

- رسول راستين در كلام اميرالمؤمنين عليه السلام

- نجواي عاشقانه با پدر امت

- پيامدهاى رحلت پيامبر اكرم (ص) در نگاه شاهد آن ايام

/ 1