وصيت نامه فقيه و عارف وارسته
با نو امين اصفهانى قدس سرها بايسته است به بهانه فرخنده زاد روز زنان جهان , حضرت صديقه كبرى , فاطمه زهرا, سلام الله عليها, كه روز زن مسلمان است , ياد و مقام زنى از تباراو را, كه از رهروان زهرا و غواص معارف قرآن واسرار مصطفى و سالك كوى ولايت اجداد طاهرينش , سلام الله عليهم , بود, با توجه و عرضه وصيت نامه اش پاس داريم و گوش دل را به توصيه هاى ملكوتى او, فرا داريم مطالب بلندى كه به گفته خوداو (در همين وصيت نامه )ارمغان هايى است كه آن سويى , كه با رياضت , تقوى و عشق به امامان , عليهم السلام , نصيبش گشت . او را, در قرون اخير, در حوزه هاى علوم دينى , در بين بانوان , همانندى نيست , با مشكلات بسيارى كه برايش رخ داد, در متن زندگى اجتماعى و خانوادگى , باانجام وظايف مادرى , به تحصيل علوم و معارف دينى همت گماشت . مقدم بر تحصيل و درس , تهذيب نفس را سرلوحه كار خويش قرار داد. در علوم نقلى به مقام اجتهاد نايل آمد و در علوم عقلى حكمت متعاليه بافت انديشه او شد. حقايق عرفان نظرى را نوشيد و ذكر و عشق الهى قوت روانش شد. با قرآن همدم بود و با سخنان معصومين , عليهم السلام ,انسى مدام داشت . در هر زمينه اى , گفته هاى صائب و رهگشا عرضه داشت . ژرفايى و نورانيت نوشته هاى او حكايتگراوج روحى و سفرهاى ملكوتى اوست . طولانى بودن وصيت نامه اش , مجال بيان آفاق وجودى او رااز ما گرفت ازاين روى تنها به آثار قلمى چاپ شده اش ,اشاراتى مى كنيم و گوش جان را به توصيه هاى نورانى اش مى سپاريم . آثار قلمى اين بانوى بزرگ , نمايشگر سير روحى و گرايشهاى معنوى اوست .او, در كتاب[ معاد], آخرين سى بشر را باالهام از[ انالله و انااليه راجعون] باز مى نمايد و معادانسان را براساس قانون تكامل و با كمك از برهان و قرآن و عرفان به زبانى ساده تبيين مى كند. در كتاب[ مخزن اللئالى] اسرار ولايت علوى را فراديد عاشقان كوى ولايت مى نهد و در كتاب[ الاربعين الهاشميه] با غواصى دراسرار چهل گفته از معصومين , عليهم السلام , مطالب بلندى را با زبان عربى به رشته تحرير در مى آورد و در نهايت سر جان و صفحه قلب خود را, با فناى روح در بحر حق , به كلام حق پيوند مى زند و در پرتوانواراولياى الهى و با كمك از سفينه هاى نجات عليهم السلام , در درياى معارف والاى قرآن غوطه ور مى شود. ره آورداين سير عظيم روحانى , تفسير[ مخزن الاسرار] شد.او نيز, كتاب اخلاقى[ طهاره الاعراق] اين مسكويه را با برگردان به فارسى فراديد سالكان همزمان خويش مى نهد. راهش جاودان و روحش بهرور لقاء يار باد
چون روايت شده است :[ من مات بلا وصيت مات ميته جاهليه] 1 بر آن شدم كتاب 2 را با وصيتم پايان برم , تا خوشى پايانى داشته باشد. نخست آموزه رسول خدا, صلى الله عليه و آله , را, در راه و رسم وصيت , با روايت شيخ طوسى , قدس سره ,از كتاب[ تهذيب] مى آورم . امام صادق , عليه السلام , فرمود: رسول خدا فرمود: كسى كه هنگام فرا رسيدن مرگ , وصيتى نيكو نكند در خود و جوانمردى او كاستى است . پرسش شد: چگونه بايد وصيت كرد؟ حضرت فرمود: وقتى مرگ او نزديك شد و مردم گرد او جمع شدند, چنين بگويد: اللهم فاطرالسموات والارض , عالم الغيب والشهاده ,الرحمن الرحيم .اللهم انى اعهداليك فى دارالدنياانى اشهدان لااله الاانت وحدك لاشريك لك وان محمدا عبدك و رسولك , وان الجنه حق والنار حق وان البعث والحساب حق والعدل والقدر والميزان حق و ان القرآن كماانزلت وانك انت الله الحق المبين . جزى الله محمدا, صلى الله عليه و آله , خيرالجزاء, وحياالله محمدا و آل محمد بالسم .اللهم يا عدتى عند كربتى , و يا صاحبى عند شدتى , و يا وليى فى نعمتى الهى واله آبائى لاتكلنى الى نفسى طرفه عين . كنت اقرب من الشر وابعد من الخير, وآنس لى فى القبر وحشتى واجعل لى عهدا يوم القاك منشورا 3 . پس از قرائت اين دعا, آنچه را كه , به اعتقاد من , مايه خوشبختى , كاميابى كمال و رستگارى است , به برادران و خواهران دينى ام , توصيه مى كنم واز خداى تعالى , توفيق دست يابى به آنها را براى خود و همه برادران و خواهران مومن , خواستارم . سفارش مى كنم ترا به پرواى خدا, پروايى سزاوار خداونديش . با تمام وجود, روى به سوى او دار و تمام همت خود را وقف ساحت قدسش نما. در هيچ حالى از حالات , به گاه آسانى و سختى , تندرستى و بيمارى خوشى و ناخوشى , سازگارى و ناسازگارى , نياز و بى نيازى , به مقدار يك پلك به هم زدن ,از خداى سبحان , غافل مشو. دائم با زبان و دل , به ياد او باشد بويژه به هنگام انجام فرمانها و ترك نهيهاى او, جل شانه . چونان كه امام صادق , عليه السلام , در ضمن سخنانى به ابى عبيد مى فرمايد: وذكرالله كثيرااماانى لااعنى : سبحان الله والحمدالله ولااله الاالله والله اكبر, وان كان منه , و لكن ذكرالله عند مااحل و حرم ,ان كان طاعه عمل بها وان كان معصيه تركها 4 . منظور آيه شريفه كه فرمود: مدام خدا را به ياد داشته باشيد, گفتن ذكر :[سبحان الله والحمدلله و لااله الاالله والله اكبر] نيست (گر چه آنهم ذكراست ) بلكه ذكر خدا آن است كه : در برخورد با حلال و حرام , او را به ياد آوريد,اگر فرمانى است اطاعت كنيد واگر گناهى است واپس رويد . مدام اين آيه از سوره نور را آويزه دل بداريد: رجال لاتلهيهم تجاره و لابيغ عن ذكرالله واقام الصلوه وايتاء الزكوه يخافون يوما تتقلب فيه القلوب والابصار ليجزبهم الله احسن ما عملوا و يزيدهم من فضله والله يرزق ما يشاء بغير حساب 5 . زيرا كارها با تقوا پذيرفته مى شود. چونان كه خداى تعالى فرمود: [ انما يتقبل الله من المتقين] 6 با تقوا نفس كمال مى يابد و به مرتبه عبوديتى كه باطن و كنه آن رسيدن به مقام ربوبيت است نائل مى شود. به وسيله همين تقواست كه دانش , نصيب انسان مى گردد: واتقوالله ويعلمكم الله 7 . علمى كه خاستگاه آن تقوا باشد, جز دانشى است كه با كسب و تعليم بدست آيد, چه دانش نظرى از سنخ نقوش است و آن را نور و روشنايى نيست . همانظور كه شيخ بهائى به فارسى سروده است
علم رسمى سر بسر قيل است و قال
نه ازاو كيفيتى حاصل نه حال
نه ازاو كيفيتى حاصل نه حال
نه ازاو كيفيتى حاصل نه حال
1. مشكاه الانوارابى الفضل على الطبرسى 334. 2. منظور كتاب الاربعين الهاشميه است كه به عربى نگاشته است .او دراين كتاب , چهل حديث را در باب معارف الهيه با شيوه فلسفى و عرفانى شرح كرده است كه به اين وصيت نامه ختم شده است . 3. تهذيب الاحكام , شيخ الطائفه ابى جعفر محمدبن حسن طوسى , ج 9.174. اى خداى پردازنده آسمانها و زمين , داناى نهان و آشكار, مهربان مهرورز. با تو در همين دنيا پيمان مى بندم به اين كه : گواهى مى دهم هيچ معبودى , بر حق , جز تو نيست . يگانه اى .انبازى تو را نشايد. محمد بنده و فرستاده توست . بهشت و آتش حق است . بساط عدل ,اندازه گيرى و سنجش اعمال گسترده خواهد شد. قرآن موجود, همان است كه بر پيامبر نازل شد.البته تو خداى حق و مبينى . درود و سلام خدا بر محمد و آل او باد. معبودا!اى به هنگام گرفتاريها توشه من و در وقت سختيها يار و همراه من !اى ولى نعمت من و پدران من ! يك پلك هم بر هم زدن مرا به خود وامگذار. من از خوبيها به دور و در پرتگاه بديهايم . وحشت مرا در قبر, به انس تبديل كن . برايم پيمانى در روز عرضه نامه اعمال , عنايت فرما. 4. مشكاه الانوار, 54. 5. سوره نور, آيه 37. 6. سوره مائده , آيه 27. 7. سوره بقره , آيه 282. 8. سوره كهف , آيه 110. 9. اصول كافى , ج 1.144. 10. همان مدرك , ج 2.21. 11. نهج البلاغه , صبحى صالح , حكمت 254. 12. همان مدرك , حكمت 416. 13. اصول كافى , ج 2.163. 14. سوره يونس , آيه 7 و 8. 15. سوره مومنون , آيه 100. 16. بحارالانوار, چاپ بيروت , ج 51.74. منبع : حوزه-شماره41 ، از طر يق شبكه بلاغ