ميرزاعلي اصغرخان امين السلطان صدراعظم ثروت اندوزوهوسران ناصرالدين شاه پس ازكشته شدن شاه درحضرت عبدالعظيم همچنان مقام خودراحفظكردودرعصر مظفرالدين شاه هم جزمدتي كوتاه صدراعظم باقي ماندوحتي لقب "اتابك اعظم "را ازشاه جبون وبيحال دريافت كرد .باآغازتحولاتي كه درعصرمظفرالدين شاه پديدآمدپادشاه ،اتابك اعظم راازكاربركنارساخت .بابركناري امين السلطان طرفداران وي ،ازجمله دوستمحمدخان معيرالممالك به دست وپاافتادندتابار ديگراورابرتخت صدارات بنشانندوسرانجام مظفرالدين شاه اظهارتمايل كردكه ازطريق استخاره به انتخاب صدراعظم اقدام كند .بقيه داستان رااززبان دوستعلي خان معيرالممالك ،دامادامين السلطان ،بشنويد ."حكيم الملك ومعيرالممالك قبلاسيدبحريني راكه درمزاج شاه نفوذي بسزاداشت وشاه رابه اوعقيدتي خاص بود ديده وترتيب استخاره راچنين داده بودندكه حكيم الملك پشت صندلي شاه بايستد ،تااسمي راكه شاه بالاي قرآن مي گذارد،ببيند .سيدبحريني هم حين انجام تشريفات استخاره به بالابنگردوازاشاره مثبت ويامنفي اوتكليف رابداند .روزموعود فرارسيدومجلس استخاره استخاره درنارنجستان بلوركه بنايي مستقل وزيباودر جنوب غربي ديوانخانه واقع بود،منعقدگرديد ....شاه بالاي صندلي قرارگرفت و گفت تاآقاي بحريني رابه حضوربخوانند .اومردي كوتاه قدوسمين ،چاق بودو چشماني ريزودرخشان وچهره اي سبزه متمايل به زردداشت .اوبسم الله گويان و ذكركنان باترتيبي خاص به حضورآمد .شاه به اوگفت:آقا،بياييدروبروي من بنشينيدكه امرمهمي درپيش است وازخداوندراه مي خواهيم .سيدبحريني برابر شاه روي قاليچه به زمين نشست .شاه نام يكي ازافرادموردنظريعني نظام الملك ، مشيرالدوله وامين السلطان راكه برورقهاي جداگانه نوشته وبه پشت روي ميز گذاشته شده بودبرداشته ،ميان اوراق قرآن قراردادوبه دست آقاسپرد .سيدبحريني باآداب تمام قرآن رابوسيده ،به خواندن اورادلازم پرداخت ودرپايان ذكر، سررابه آسمان بلندكرد،سوي حكيم الملك نگريست واوسررابه علامت نفي بالا برد .آقاقرآن راگشودوپس ازمطالعه سربرآورده ،عرض كرد .آيه نهي است و راه نمي دهد .شاه ورقه دوم رالاي كلام الله نهادوبازاشاره حكيم الملك كارخود راكرده ،آيه نهي آمد .بارسوم كه نام امين السلطان ميان اوراق مقدس رفت ،سر حكيم الملك به علامت اثبات به زيرآمدوسيدبحريني گفت:قربان ،آيه امراست وبهترازاين نمي شود .شاه بدون اينكه سخني گويداوراق رادرهم ريخت وبارديگر نام امين السلطان راازميان آنهابرداشته ،لاي قرآن نهاد .اين مرتبه نيزاشاره حكم الملك فهماندكه بايدآيه امربيايدوچنين شد .شاه نفي برآورده ،گفت: معلوم مي شودكه خداونداينطورخواسته كه بازاوبيايد .في المجلس امركردتا صدراعظم معزول راازگوشه عزلت قم بارديگربه صدارت بخوانند .