خمس در کتاب و سنت (7) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خمس در کتاب و سنت (7) - نسخه متنی

علی احمدی میانجی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نور علم ـ ش: 8 ـ بهمن 1363

خمس در كتاب و سنّت(7)

علي احمدي ميانجي

نتيجه تحقيقات

نتيجه تحقيقات گذشته اين شد كه «ركاز» همانطوري كه لغويين تصريح كرده‌اند از «ركز الرمح اي عرزه في الارض» مشتق شده است و? مي‌گويند «اركز الله الشييء اي اثبته واحدثه» مراد از «ركاز» هرچيزي است كه در زمين مركوز و ثابت شده است خواه به حسب طبع و خلقت چنين باشد مانند معدن، يا به وسيله انساني در زمين گذاشته شده باشد مانند گنج.

اين معني عام را كه ما اختيار كرديم در كتابهاي اقرب الموارد و قاموس و تاج العروس ولسان العرب بدان تصريح كرد‌ه‌اند و دانشمنداني مانند عبدالرزاق در المصنف نيز آن را اختيار نموده‌اند.

در بحر رائق ج 2/251 گفته: باب الركاز: «هوالمعدن اوالكنزلان كلا منهما مركوز في الارض» ركاز معدن يا گنج است زيرا هر دو در زمين ثابت و مركوز شده است.

و در كتاب تبيين الحقائق ج 1/287 آورده است: «باب الركاز: هواسم لما يكون تحت الارض خلقة او بدفن العباد. والمعدن اسم لما يكون فيها خلقة، والكنز اسم لمدفون العباد».

«ركاز» نام چيزي است كه در زير زمين است خواه به حسب خلقت چنين باشد يا با دفن كردن بندگان خدا. و «معدن» نام چيزي است كه خود در زير زمين قرار گرفته باشد و «كنز» نام چيزي است كه به وسيله بندگان خدا دفن شده باشد.

احاديث ديگري كه در مورد ركاز رسيده است سه دسته‌اند:

اول: دسته‌اي كه ركاز را تفسير كرده ولي صراحت ندارد (بلكه تلويح و اشاره است).

1ـ «عن عمرو بن ابي المقدام عن الحارث الازدي قال: وجد رجل ركازا علي عهد امير المؤمنين عليه السلام فابتاعه ابي منه بمأة شاة متبع فلامته امي وقالت: اخذت هذه بثلاثمأة شاة، اولادها مأة وانفسها مأة وما في بطونها مأة قال: فندم فانطلق ليستقيله فابي عليه الرجل، فقال: خذمني عشرة شياة، خذمني عشرين شاة فأعياه فاخذ ابي الركاز واخرج منه قيمة الف شاة فاتاه الآخر فقال: خذغنمك وأتني ما شئت فعالجه واعياه فقال لاضرّن بك، فاستعدي امير المؤمنين (علي ابي) فلما قص ابي علي امير المؤمنين عليه السلام امره قال: لصاحب الركازاد خمس ما اخذت، فان الخمس عليك فانك انت الذي وجدت? الكازوليس علي الآخر شييء لانه انما اخذ ثمن غنمه»

حارث گويد: مردي در زمان (حكومت) امير المؤمنين عليه السلام «ركازي» پيدا كرد، پدرم ركاز را در مقابل صد ميشي كه بره داشت از او خريداري نمود. مادرم او را ملامت كرد و گفت معدن را به سيصد گوسفند خريدي (خودشان صد رأس و اولادشان هم صد رأس و صد رأس هم كه آبستن هستند)، پدرم پشيمان شد، رفت تا معامله را بهم بزند، طرف قبول نكرد، پدرم گفت: ده رأس گوسفند يا بيست رأس گوسفند بگير (معامله را فسخ كن) ولي او قبول نكرد. پدرم عاجز شد و ركاز را تحويل گرفته و مشغول كار گشت و از معدن، قيمت هزار گوسفند را بدست آورد، فروشنده (از بدست آمدن اين سود سرشار با خبر شد) آمد و گفت گوسفندهاي خود را بگير و معدن را پس بده، هرچه اصرار كرد پدرم قبول ننمود، وقتي كه مأيوس شد به پدرم گفت: به تو ضرر خواهم زد، سپس به حضور امير المؤمنين عليه السلام رفته و بر عليه پدرم شكايت كرد، وقتي پدرم جريان را براي امير المؤمنين (عليه السلام) نقل كرد، حضت رو به فروشنده كرد و فرمود: خمس آنچه را كه در مقابل فروش معدن، گرفته‌اي، پرداخت كن، زيرا خمس بر تو واجب است به علت اينكه تو معدن را پيدا كرده‌اي و بر خريدار چيزي واجب نيست چونكه او معدن را در مقابل فروش گوسفندهاي‌خود گرفته است.

در اين حديث معدن ركاز ناميده شده يعني مفهوم ركاز را براي ما روشن مي‌سازد و در نقلي كه از اين حديث سابقاً گذشت به جاي ركاز در كلام راوي «معدن» و در كلام امام عليه السلام «ركاز» ذكر شده بود. كه درافاده اين معنا روشن‌تر است.

2ـ از حضرت رسول صلّي الله عليه وآله روايت شده كه فرمود: هرچيزي كه در غير راه پر رفت و آمد، ويا غير روستاي آباد يافت شود، در آن پيدا شده و در ركاز خمس واجب است.

گرچه لفظ حديث صريح نيست ولي ظاهراً مراد، «لقطه» (پيدا شده)? نيست بلكه غرض، سؤال از گنج است (كما اينكه از روايت بعدي روشن مي‌شود) چون حضرت مي‌فرمايد: در آن و در ركاز (كه ركاز را در مقابل گنج قرار مي‌دهد و قهراً منطبق بر معدن خواهد بود)، خمس واجب است.

3ـ مزني از حضرت رسول صلّ الله عليه وآله از حكم «لقطه» كه در راه پر رفت و آمدي پيدا مي‌شود، سئوال نمود، حضرت فرمود: بايستي تا يك سال (در مجامع عمومي) اعلان كني، اگر صاحبش آمد تحويل بده اگر نيامد مي‌تواني آن را براي خود برداري. مزني گفت: يا رسول الله چيزهائي كه در خرابه‌هاي خيلي قديم پيدا مي‌شود حكمش چيست؟ حضرت فرمود: در آن و در ركاز خمس واجب است.

بعد از آنكه حضرت حكم لقطه را بيان فرمود، مزني از گنج سئوال نموده، حضرت در جواب فرمودند: در كنز و ركاز (هر دو) خمس واجب است از اين جواب حضرت معلوم مي‌شود كه مراد از ركاز، معدن است زيرا در مقابل گنج قرار داده‌اند، نظير اينكه اگر حضرت بفرمايد: در گنج و و در كليه چيزهائي كه در زير زمين وجود دارد، خمس واجب است.

4ـ راوي گويد: در حضور حضرت رسول صلي الله عليه وآله براي جنگ خيبر از مدينه بيرون آمديم يكي از همراهان وارد خرابه‌اي شد، براي رفع احتياج يك خشتي از ديوار خرابه از ديوار خرابه كند تا خود را تطهير كند، از لاي ديوار سكه‌هاي طلا ريخت، طلاها را برداشته و حضور رسول الله صلّي الله عليه وآله آورد و جريان را عرض نمود، حضرت فرمود: وزن كن ببين چقدر است، وزن كرد ديد دويست درهم است حضرت فرمود: اين ركاز است و در آن خمس واجب است.?

در اين حديث حضرت صريحاً مي‌فرمايد: اين گنج، ركاز است و بايد خمس آن را داد و در واقع حضرت «كلي» را به يك «مصداق» آن تطبيق و حكم را بيان فرموده‌اند.

5ـ مزني از حكم گوسفند گم شده از حضرت رسول صلّي الله عليه وآله سئوال كرد، پس از شنيدن جواب دوباره سئوال نمود: مال پيدا شده (غير حيوان) چه حكمي دارد؟ حضرت فرمود: اگر در راه پر رفت و آمد يا دهات آباد پيدا شود بايد تا يك سال اعلان كني، و اگر (تا يكسال) صاحبش آمد به او رد كني و اگر صاحبش پيدا نشد در صورد تمايل مي‌تواني تملك كني ولكن هر وقت صاحبش پيدا شد، ضامن هستي كه مالش را به او مسترد داري. عرض كرد: چيزي كه در خرابه‌اي پيدا شده حكمش چيست؟ فرمود: در آن و در ركاز خمس واجب است.

6ـ عبد الله بن عمر روايت مي‌كند كه: رسول خدا صلي الله عليه وآله در مورد حكم كنزي كه پيدا شده بود فرمود: اگر آن را در دهي كه مسكوني هست، يا در راهي كه در آن عبور و مرور مي‌شود، پيدا كردي،‌اعلان كن و اگر در خرابه‌هاي زمان جاهليت يا در ده غير مسكوني يا در راهي كه عبور و مرور ندارد، پيدا كردي، در آن و در ركاز، خمس واجب است.

7ـ رسول خدا صلّي الله عليه وآله، علي عليه السلام را به عنوان عامل خود به يمن فرستاد، ركازي حضور حضرت امير المؤمنين عليه السلام آوردند، حضرت خمس آن را برداشت و بقيه را به صاحبش برگردانيد. اين جريان به گوش رسول خدا صلّي الله عليه وآله رسيده و حضرتش را بسيار خوشحال نمود.?

8ـ از حضرت رسول صلّي الله عليه وآله دربار? مالي كه در خرابه‌اي قديمي پيدا مي‌شود سئوال شد، حضرت فرمود: در آن و در ركاز، خمس واجب است.

9ـ سائل عرض كرد يا رسول‌الله... گنجي كه در خرابه و جاهائي كه سكنه ندارد، پيدا مي‌شود حكمش چيست؟ فرمود: در آن و در ركاز، خمس واجب است.

10ـ زراره از امام باقر عليه السلام نقل كرده و مي‌گويد: پرسيدم از آن حضرت از حكم معادن، فرمود هر چه ركاز باشد در آن خمس واجب است.

11ـ در ركاز (خواه) از معدن و (خواه) از گنج قديم خمس گرفته مي‌شود.

12ـ مردي ركازي پيدا كرده و حضور علي عليه السلام آورد حضرت خمس آن را گرفته و بقيه را به صاحبش كه پيدا كرده بود بر گردانيد.

نظري به احاديث

در حديث اول با اينكه مورد سخن روي معدن است در عين حال راوي از آن، به ركاز تعبير كرده و حضرت امير عليه السلام هم فرمودند: «وجدت الركاز» و در نقل ابي عبيد، راوي از آن، به معدن تعبير نموده و علي عليه السلام آن را ركاز ناميده و فرمود: «اين الركاز الذي وجدته؟».

در احاديث بعدي كه سخن از اشياء پيدا شده و در خرابه‌ها يا ديوارهاي كهنه يا ده قديمي است و يا راوي از كنز پيدا شده سئوال مي‌كند حضرت مي‌فرمايد: «فيهه وفي الركاز الخمس» و حضرت با اين جمله كنز را بيان مي‌فرمايند كه خمس در آن واجب است و در اين جمله حضرت ركاز را به كنز عطف نمود و اين هم روشن است كه لازمه عطف، تغاير معطوف و معطوف عليه مي‌باشد. پس يا ركاز چيزي است? مبائن كنز بطوري كه شامل كنز نيست و اين معني خلاف اتفاق است، زيرا فقهاء قبول دارند كه ركاز مبائن گنج نيست و يا اعم مي‌باشد، پس شامل معدن خواهد بود، با اين كه در روايت چهارم كه سئوال از كنز شده حضرت مي‌فرمايد: «هذا ركاز» و در آن خمس است، يعني كلي را تطبيق به مورد مي‌كند.

و در روايت زراره بطور كامل امام عليه السلام روشن مي‌كند و در جواب معدن به جاي بيان حكم معدن، مي‌فرمايد: «كلما كان ركازاً فقيه الخمس» تا شاگرد خوب بفهمد كه چگونه كلي را بر مصداق تطبيق كند. همانطوري كه در روايت ديگر، اول ركاز را اسم برده و بعد دو قسم آن را نيز شمرده و حكم آن را بيان مي‌نمايد.

عن احمد‌بن محمّد، عن الوشّاء، عن الخيبريّ، عن يونس بن ظبيان، عن ابي عبدالله (عليه السلام) قال: سمعته يقول: لولا أنّ الله تبارك وتعالي خلق اميرالمؤمنين (عليه السلام) لفاطمة ما كان لها كفوٌ علي ظهر الأرض من آدم ومن دونه.

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

اگر خداوند تبارك و تعالي اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) را نمي‌آفريد، براي فاطمه (عليه السلام) در گستره گيتي همشأني يافت نمي‌شد نه از آدميان و نه از غير آنان.

«اصول كافي، كتاب الحجة، ج 1، ص 461»

. نيزه را در زمين فرو برد.

. خداوند متعال فلان شيء مركوز داشت، يعني ثابت كرد و بوجود آورد.

. مراد از اين جمله دقيقاً روشن نيست و شايد معني چنين باشد كه «وأتني بما شئت» يعني از گوسفندها (كه سابقاً خود خريدار، ده يا بيست رأس پيشنهاد كرده بود) يا از معدن هرچه مي‌خواهي بده.

. جامع الاحاديث الشيعة، ج 8، ص 538، به نقل از فروع كافي و تهذيب و بحرزخارج،3/266، وسابقاً هم از كتاب اموال ابي عبيد نقل كرديم.

. جامع الاحاديث، ج 8/535(به نقل از مستدرك) و منتهي المطلب، ج 1/545: عن النبي (صلّي الله عليه وآله وسلم) انه قال كلما لم يكن في طريق مأتي اوقرية عامرة فقيه وفي الركاز الخمس.

. اموال ابي عبيد، ص 468/472، و در حاشيه از ابي داود و ابن عبد البردر تمهيد و منذري از ترمذي و نسائي و ابن ماجه و بيهقي، ج 4/153 والجواهر النقي در حاشيه سنن، ص 153 ونصب الرأية زيلعي، 2/381 از حاكم در مستردك ونسائي،ج 5/4 و مسند احمد ج 2/186، و در اين كتب عبارتهاي ناقلين بهم نزديك است.

«ان المزني سأل رسول الله صلي الله عليه وآله عن اللقطة توجد في الطريق العامرا وقال: الميتاء (يعني الطريق فيه الذهاب والمجيئي) فقال: عرّفها سنة فان جاء صاحبها والا فهي لك قال: يا رسول الله فما يوجد في الخرب العادي؟ قال: فيه و في الركاز الخمس».

عبدالرزاق در مصنف، ج 10/128، اين حديث را به نحو مفصل‌تري نقل كرده كه خواهد آمد.

. مسند احمد، ج 3/128، و مقدمه مرأة العقول، ج 1/97،از احمد ، و مجمع الزوائد ،3/77، ومغازي واقدي، ص 682، و اموال ابي عبيد، ص 467، و سنن بيهقي، ج 4/155:

«خرجنا مع رسول الله (صلّي الله عليه وآله وسلم) الي خيبر قدخل صاحب لنا الي خربة يقضي حاجة فتناول لبنة ليستطيب بها، فانهارت عليه تبراً فأخذها واتيبها النبي (صلّي الله عليه وآله وسلم) فاخبره بذلك قال: زنها فوزنها فاذاً مأتا درهم، فقال النبي (صلّي الله عليه وآله وسلم) هذا ركاز وفيه الخمس».

. مصنف عبدالرزاق، ج 10/128، وعمدة القاري، ج 9/102، چون متن حديث مزني در سابق نقل شده بود تكرار نمي‌كنيم فقط خواستيم براي خوانندگان روشن شود كه حكم «لقطة» با حكم «گنج» فرق دارد و حضرت در بيان حكم گنج كه مورد سئوال بود، جواب را به نحوي كلي بيان فرمودند، كه گنج و معدن و هر چيزي را كه در زير زمين وجود دارد و صاحب معيني هم ندارد شامل مي‌شود.

. نصب الراية، ج 2/382 و مستدرك حاكم، ج 2/56 و مسند حميدي، ج 2/272 و ترتيب مسند شافعي، ج 1/248/249 و نسائي، ج 5/44، و سنن بيهقي،ج 4/155، وام شافعي، ج 2/37 و كنز العمال، ج 19/136/141/132 وعمدة القاري، ج 9/102 و خلاف شيخ، ج 1/357، و الفاظ آنها بهم نزديك است: «عن عبدالله بن عمر: ان رسول الله (صلّي الله عليه وآله وسلم) قال في كنز وجده رجل فقال: ان كنت وجدته في‌ قرية مسكونة او سبيل ميتاء فعرفه وان كنت وجدته في خربة جاهلية او في قرية غير مسكونة او غير سبيل ميتاء فقيه و في الركاز الخمس».

. مجمع الزوائد، ج 3/78 و عمدة القاري، ج 9/102 و نصب الراية، ج 2/382 و مصنف عبد الرزاق، ج 4/116: «بعث رسول الله (صلّي الله عليه وآله وسلم) علياً عاملاً فأتي بركاز فأخذ منه الخمس و دفع بقيته الي صاحبه فبلغ ذلك النبي (صلّي الله عليه وآله وسلم) فاعجبه».

. اموال ابي عبيد، ص 472 و منتهي المطلب، ج 1/545.

«ان النبي (صلّي الله عليه وآله وسلم) سئل عن المال الذي يوجد في الخرب العادي فقال: فيه وفي الركاز الخمس».

. مسند احمد ج 2/186: «... قال: يا رسول الله فالكنز نجده في الخرب والارام فقال رسول الله (صلّي الله عليه وآله وسلم) فيه وفي الركاز الخمس.»

. جامع الاحاديث، ج 8/534، حديث 3 به نقل از تهذيب: «سألته عن المعادن ما فيها؟ فقال كلما كان ركازاً فقيه الخمس».

. جامع الاحاديث، ج 8/534، حديث 6 به نقل از مستدرك.

. بحر زخارج 3/ 226.

/ 1