آفتاب و دخيلها
ابوالفضل شاهي اگر حاجتي داريد و ميخواهيد زود جواب بگيريد من به شما آران و بيدگل را معرفي ميكنم. شما در عرض چند ساعت ميتوانيد با حدود چهل امامزاده درد دل كنيد و به داستانهايي كه اهالي مجاور هر امامزاده ازحاجتهاي داده شدة امامزاده محلهشان برايتان تعريف ميكنند، گوش دهيد. در هيچ كدام از شهرهاي ايران، يكجا اين تعداد امامزاده نميتوانيد زيارت كنيد. اينجا هر محلهاي، يك امامزاده دارد. تنها رنگ متفاوت در اين شهرِ يكدست خاكي، آبي گنبدها است. اگر كنار يكي از اين گنبدها بايستيد و با دست روي چشمتان سايه بيندازيد (اينجا هر چه نداشته باشد به اندازه همه دنيا آفتاب دارد) ميتوانيد بدون هيچ مانعي كوير مركزي ايران را ببينيد. اينجا دروازه كوير است. دو روستاي بزرگ بسيار قديمي كه اكنون با هم يكي شده اند و شهري بزرگ را ساختهاند و با اينكه در نقشه به هم چسبيدهاند، اگر به يك بيدگلي بگوييد شما آراني هستيد، سريع حرف شما را رد و اصلاح ميكند و بر عكس. نظام وفا شاعر و نمايش نامهنويس و صاحب مجله وفا در آران به دنيا آمده. يحيي آرينپور ميگويد: او نخستين كسي بود كه بر نيما تأثير شگرفي گذاشت و به قول خود نيما، تشويقها و مراقبتهاي او بود كه او را به خط شعر گفتن انداخت .
وطن به بيدگل، اما كسي نديد صباحي
به دست، دستة گل يا به فرق شاخة بيدم.
به دست، دستة گل يا به فرق شاخة بيدم.
به دست، دستة گل يا به فرق شاخة بيدم.