زندگی نامه ی خود نوشت مرحوم سید محمد عصار نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگی نامه ی خود نوشت مرحوم سید محمد عصار - نسخه متنی

سید محمد عصار؛ مصحح: محسن صادقی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تخليص‏الأُصول و تخليص رسائل مرحوم شيخ مرتضي. كه مقداري از آن مطبوع و منتشر شده و تتمّه، به جهت قلّت بضاعت و گمان اهل علم كه علم فقه و اصول به وضعيات جديده‏ي مردم، چه از بابت عمليّات ديانتي و چه از بابت تغييرات اَعمال عاديّه و ترتيب اخلاق معموله‏ي معاشرتي كه مضمون شعر شاعر - كه گفته است:




  • از هر دو، اسم مانده چو عنقا وكيميا-
    معدوم شد مروّت و منسوخ شد وفا



  • معدوم شد مروّت و منسوخ شد وفا
    معدوم شد مروّت و منسوخ شد وفا



ظهور جلي و تحقق كلّي يافته، محلّ ابتلاي تعليم و تعلّم نخواهد شد، بلكه عنوان اجتهاد و مجتهد از صفحه‏ي روزگار محو و منعدم مي‏شود، ولي از آن‏جايي كه بنده را اعتقاد به مفاد قوله تعالي: «يريدون لِيُطْفِؤوا نورَاللهِ بأفواهِهِم3»الآية ومضمون آيه‏ي شريفه‏ي «إنّا نحنُ نزَّلْنا الذكرَو إنّا لَهُ لَحافِظون4» معتقد و در مقابل چشم و نصب‏العين قرار داده، مُجِد و مصرّ بر اصلاح اين مفاسد بقدرالقدرة والطاقة والاستطاعة واللياقة مي‏باشد ولهذا دست از عمليّات منتجه‏ي اين سعادت بر نمي‏دارم و به تسهيل علميات و طريق تعليماتِ آن‏چه بايد موجب علم و عمل باشد، در ميان طلاّب و اهل علم مي‏گذارم.

وبالجمله، بعد از فراغت از تصنيف اين دو كتاب - كه تحقيقا، يك دوره‏ي تمام اصولِ كامل است كه مسمّا به بركات الرضويّة شده است- شروع نمودم به مقدمه‏ي فقاهة الرضويّه كه مقصود اصلي اين حقير بوده است و اگر چه اين مقدّمه، مفصّل و مطوّل شده است، ولي فايده‏ي تامّه‏ي عامّه‏ي آن اين است كه هركس حاضرالذهن به مطالب اين كتاب شود، مستغني از رجوع به كتب مصنّفه در اصول و قواعد فقهيّه‏ي معروفه مثل قواعد شهيد اوّل و تمهيدالقواعد شهيد ثاني و عناوين مرحوم ميرفتّاح ترك و عوائد مرحوم نراقي خواهد شد؛ زيرا كه اين كتاب، مشتمل بر تمام اين ابواب است. به علاوه، مغني از علم درايه و رجال خواهد بود كه به قدرِ حاجتِ فقيه، از اين دو علم نيز در اين كتاب مذكور است.

و معلوم است كه تخليص كه مصارف طبعش زياد نيست، خارج از قدرت حقير باشد، پس عدم قدرت بر طبع اين كتاب، به طريق اولويت خواهد بود.

و بالجمله، بعد از اتمام اين كتاب، شروع به نوشتن فقاهة‏الرضويّة شده و فعلاً مشغول به آن مي‏باشم، ولي شغلم ممحّض در تصنيف اين دو كتاب و منحصر به اين‏ها نبوده و نيست. ضمنا مبتلا و ملزم به تصنيف مصنّفاتي شده‏ام كه ذكر وجه ملزَميّت به آن‏ها، اسباب طول كلام و خروج از مناسبت مقام خواهد بود.

مِنْ جمله، تخليص الكفايهي مرحوم آية‏الله الخراساني كه فعلاً محلّ تدريس اهل علم است و با اين‏كه مقداري حق تعليم بر اين بنده دارد و اين كتاب بيش‏تر اسباب زحمت و دوري طلبه از مطالب حقيقي واقعي است. به هر حال، ناچار آن را تخليص و مخفي داشته‏ام مگر بر آن‏هايي كه حقير را مُلجأ به اين‏كار نمودند و فعلاً به تدريس آن نيز مشغولم.

مِنْ جمله، شرح بر زيارت جامعه، مسمّا به إلهامات الرضويّة فارسي نوشته‏ام كه نفع عمومي داشته باشد و اشاره به بعض اشتباهات مرحوم مجلسي اوّل و مرحوم شيخ احمد احسايي در آن نموده‏ام.

و مِنْ جمله، كتاب قوامع‏الأوهام- در ردّ مرد نصراني كه كتابي مسمّا به ينابيع الإسلام در تخطئه‏ي دين اسلاميان نوشته است- به اصرار بعض آقايان از اهل علم نوشتم و متعهد شد كه آن را به طبع برساند، خُلف وعد نمود.

و از آن جمله، كتاب مواهب‏الرضويّة است كه در ردّ مبلّغين مسيحي و بهائي و قادياني نوشته‏ام و به همّت بعضِ مؤمنين، چون كتاب نافعِ كم مصرفي بود، به طبع رسيده، به تمام بلاد ايران و بعض بلاد هند و افغان منتشر گرديده.

و از آن جمله، رساله‏اي در ردّ مذهب وهابيّه كه در بطلان غيرِ خودشان كتابي به عربي نوشته‏اند، ناچار ردّ آن را حقير به عربي نوشتم، ولي به طبع نرسيده.

و از آن جمله، كتابي در وجوب حجاب و احتجاب بر ردّ روزنامه‏اي كه رفع حجاب از زن‏ها را لازم دانسته، به خواهش بعض آقايان محترم كه وعده‏ي طبعش درا داده بود و يك نسخه برايش فرستادم و نسخه‏ي اصل در كتابخانه‏ي مباركه است.

و از آن جمله، مختصري از احوالات حضرت ثامن‏الأئمة عليه‏السلام به خواهش شخص محترمي، فارسي نوشتم و يك نسخه از داعي گرفت ولي نسخه‏ي اصل در كتابخانه‏ي مباركه است.

و از آن جمله، بعض [افراد] محترم، تدريس منظومه‏ي مرحوم حاجي سبزواري را خواستند، غير از الهيّات، امتناع نمودم؛ زيرا، با اين ضعف و پيري و كسالت‏ها، اميد بقاي زندگي نداشته و ندارم ولي بحمدالله، شرحي در ضمن تدريس الهيّات بر آن نوشتم و بعد از تمام شدن آن، مرا معاف ننمود، تدريس امور عامّه را خواستند، مشغول نوشتن شرح بر آن نيز شده و بحمدالله تعالي نزديك به اتمام است. و مذاكره‏ي گفتن طبيعيّات را نيز مي‏نمايند، تا خداي متعال چه تقدير نمايد.

و بحمدالله تعالي فعلاً اشتغال به نوشتن فقاهة‏الرضويّة و شرح مسطور [هستم]. عمدتا، تحسّر و تأسفم اين است كه هرگاه زودتر از اين، سالكِ اين طريقه مي‏بودم، دو امر بسيار مهم از اين بنده فوت نمي‏شد: يكي نوشتن تفسير مهذّب و ديگري تهذيب اَخبار خاصّه در غير احكام. و هرگاه توفيق الهي موافقت نمايد، بعد از فراغ از فقه، شروع به تفسير برنَهْجي كه تصوّر نموده‏ام، خواهم نمود. واللهُ علي كلِ‏شيء بصيرٌ و قدير.

تمام شد شرح حالات و تصنيفات.

/ 9